۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
# التعلیقه علی العروه الوثقی؛ | # التعلیقه علی العروه الوثقی؛ | ||
# درسهایی از [[نهج البلاغه|نهج البلاغه]] در 10 جلد که 3 جلد آن تاکنون چاپ شده است؛ | # درسهایی از [[نهج البلاغه|نهج البلاغه]] در 10 جلد که 3 جلد آن تاکنون چاپ شده است؛ | ||
# خطبه [[ | # خطبه [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیه)]] به زبان فارسی و اردو که عربی آن نیز آماده چاپ است؛ | ||
# رساله توضیح المسائل به زبان فارسی، اردو و عربی (عربی آن به نام «الاحکام الشریعه علی مذهب اهلالبیت علیهم السلام» منتشر شده است)؛ | # رساله توضیح المسائل به زبان فارسی، اردو و عربی (عربی آن به نام «الاحکام الشریعه علی مذهب اهلالبیت علیهم السلام» منتشر شده است)؛ | ||
# رساله استفتائات در 2 جلد؛ | # رساله استفتائات در 2 جلد؛ | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
# [[اسلام]] [[دین]] فطرت؛ | # [[اسلام]] [[دین]] فطرت؛ | ||
# رساله حقوق؛ | # رساله حقوق؛ | ||
# موعود ادیان که در پاسخ به شبهات مخالفین وجود بقیهالله الاعظم [[ | # موعود ادیان که در پاسخ به شبهات مخالفین وجود بقیهالله الاعظم [[حجت بن حسن (مهدی)|امام زمان(عج)]] نگاشته شده است؛ | ||
# الافق و الآفاق فی مسأله الهلال. | # الافق و الآفاق فی مسأله الهلال. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
خبرگان رهبری در اجلاسیههای [[تیر]] و [[آبان]] 1364، دو ماده واحده مهم را تصویب کردند. نخست، ماده واحدهای که آنها را موظف میکرد پیرامون شناسایی مصدایق مناسب برای رهبری آینده نظام بحث و بررسی کنند. ماده واحده دوم هم یک مصداق پیشنهادی برای این امر را مطرح میکرد. با تصویب ماده واحدههای دوگانه، آیتالله منتظری به عنوان رهبر آینده و جانشین امام امت در نظر گرفته شد. بنابراین از سال 1364، آیتالله منتظری در مقام غیررسمی قائممقام رهبری قرار گرفت و همه نهادها و مسئولان نظام موظف به حفظ و ارتقای جایگاه او شدند. | خبرگان رهبری در اجلاسیههای [[تیر]] و [[آبان]] 1364، دو ماده واحده مهم را تصویب کردند. نخست، ماده واحدهای که آنها را موظف میکرد پیرامون شناسایی مصدایق مناسب برای رهبری آینده نظام بحث و بررسی کنند. ماده واحده دوم هم یک مصداق پیشنهادی برای این امر را مطرح میکرد. با تصویب ماده واحدههای دوگانه، آیتالله منتظری به عنوان رهبر آینده و جانشین امام امت در نظر گرفته شد. بنابراین از سال 1364، آیتالله منتظری در مقام غیررسمی قائممقام رهبری قرار گرفت و همه نهادها و مسئولان نظام موظف به حفظ و ارتقای جایگاه او شدند. | ||
اما روزگار وصل آیتالله منتظری و نظام اسلامی خیلی زود به فصل و کدورت انجامید. اختلافنظرهای جدی وی با نظرات امام و مسئولان انقلابی کشور، مهمترین عامل بود. آیتالله منتظری مقابله نظام با جریانات مخالف و معارض را نمیپسندید و خواستار میدان دادن به آنها بود. خود نیز که در ابتدا از فراهمشدن فضا برای اعلام نظرات مخالفان استقبال میکرد، بهتدریج نظرات خود را با تحلیلها و دیدگاههای آنها منطبق کرد. مخالفت با سیاستهای نظام در مسائلی چون جنگ تحمیلی، سیاست خارجی، اقتصاد و برخورد با معارضان به تضاد و تعارض تبدیل شد. برخورد دستگاه اطلاعاتی و قضایی کشور با | اما روزگار وصل آیتالله منتظری و نظام اسلامی خیلی زود به فصل و کدورت انجامید. اختلافنظرهای جدی وی با نظرات امام و مسئولان انقلابی کشور، مهمترین عامل بود. آیتالله منتظری مقابله نظام با جریانات مخالف و معارض را نمیپسندید و خواستار میدان دادن به آنها بود. خود نیز که در ابتدا از فراهمشدن فضا برای اعلام نظرات مخالفان استقبال میکرد، بهتدریج نظرات خود را با تحلیلها و دیدگاههای آنها منطبق کرد. مخالفت با سیاستهای نظام در مسائلی چون جنگ تحمیلی، سیاست خارجی، اقتصاد و برخورد با معارضان به تضاد و تعارض تبدیل شد. برخورد دستگاه اطلاعاتی و قضایی کشور با سیدمهدی هاشمی، برادر داماد او نیز مزید بر علت شد و کدورت آقای منتظری از نظام را شخصیتر هم کرد. | ||
با انتقادهای تلخ آیتالله منتظری در [[بهمن ماه]] 67 و سالگرد دهم پیروزی انقلاب از عملکرد دهساله نظام و نیز افشای نامههای او خطاب به امام در محکومکردن مجازات عناصر [[مجاهدین خلق]] در همان سال، امام را به نتیجه رساند که آقای منتظری، هرگز صلاحیت رهبری نظام اسلامی را ندارد. امام، خود متکفّل عزل او شد و [[فروردین ماه]] 1368، آحاد جامعه نیز از تصمیم امام آگاهی و اطلاع یافتند. | با انتقادهای تلخ آیتالله منتظری در [[بهمن ماه]] 67 و سالگرد دهم پیروزی انقلاب از عملکرد دهساله نظام و نیز افشای نامههای او خطاب به امام در محکومکردن مجازات عناصر [[مجاهدین خلق]] در همان سال، امام را به نتیجه رساند که آقای منتظری، هرگز صلاحیت رهبری نظام اسلامی را ندارد. امام، خود متکفّل عزل او شد و [[فروردین ماه]] 1368، آحاد جامعه نیز از تصمیم امام آگاهی و اطلاع یافتند. | ||
فروردین 68، امام خمینی تصمیم قاطع خود برای برکناری قائممقام رهبری را اعلام کرد. تصمیمی که با وجود پیشینه اختلافات، برای مسئولان کشور هم تکاندهنده و غافلگیرکننده بود. حاج [[سید احمد خمینی|سیداحمد خمینی]]، هیئت رئیسه مجلس خبرگان و شخصیتهای مسئول کشور را مطلع ساخت که امام تصمیم نهایی خود را گرفته است و آقایان باید برای تعیین تکلیف، اجلاسیهای در تهران برگزار کنند. [[ابراهیم امینی|آیتالله ابراهیم امینی]] میگوید: «در روزهای اول فروردین سال 68، [[آیتالله مشکینی]] به من زنگ زد که امام به وسیله حاج احمدآقا پیام مهمی را برای هیئترئیسه خبرگان فرستاده، شما و آقای مؤمن و آقای | فروردین 68، امام خمینی تصمیم قاطع خود برای برکناری قائممقام رهبری را اعلام کرد. تصمیمی که با وجود پیشینه اختلافات، برای مسئولان کشور هم تکاندهنده و غافلگیرکننده بود. حاج [[سید احمد خمینی|سیداحمد خمینی]]، هیئت رئیسه مجلس خبرگان و شخصیتهای مسئول کشور را مطلع ساخت که امام تصمیم نهایی خود را گرفته است و آقایان باید برای تعیین تکلیف، اجلاسیهای در تهران برگزار کنند. [[ابراهیم امینی|آیتالله ابراهیم امینی]] میگوید: «در روزهای اول فروردین سال 68، [[علی مشگینی|آیتالله مشکینی]] به من زنگ زد که امام به وسیله حاج احمدآقا پیام مهمی را برای هیئترئیسه خبرگان فرستاده، شما و آقای مؤمن و آقای طاهریخرمآبادی، هرچه زودتر به منزل من بیاید تا دراینباره مشورت کنیم. من به اتفاق آقایان به منزل آقای مشکینی رفتیم. ایشان گفتند حاج احمدآقا بهوسیله تلفن با من تماس گرفت و گفت: امام به من فرموده که به شما بگویم خبرگان را برای تشکیل اجلاس دعوت کنید و هیئترئیسه هم نزد من بیایند تا بگویم چه کنند.» | ||
این جمع از خبرگان که ساکن شهر قم بودند، تصمیم گرفتند که مسئله را با آقای [[اکبر هاشمی رفسنجانی|هاشمی رفسنجانی]] در میان بگذارند. آقای هاشمی که خود، پیشتر از این ماجرا آگاهی پیدا کرده بود به آقای مشکینی میگوید که «من در این رابطه حرف دارم. شما بیایید تهران تا موضوع را در جلسه هیئترئیسه مطرح کنیم و تصمیم بگیریم.» [[سید علی حسینی خامنهای|آیتالله خامنهای]] رئیسجمهور وقت هم که در سفر [[مشهد|مشهد مقدس]] به سر میبُرد فرا خوانده شد و او هم در جلسه تهران حضور پیدا کرد. | این جمع از خبرگان که ساکن شهر قم بودند، تصمیم گرفتند که مسئله را با آقای [[اکبر هاشمی رفسنجانی|هاشمی رفسنجانی]] در میان بگذارند. آقای هاشمی که خود، پیشتر از این ماجرا آگاهی پیدا کرده بود به آقای مشکینی میگوید که «من در این رابطه حرف دارم. شما بیایید تهران تا موضوع را در جلسه هیئترئیسه مطرح کنیم و تصمیم بگیریم.» [[سید علی حسینی خامنهای|آیتالله خامنهای]] رئیسجمهور وقت هم که در سفر [[مشهد|مشهد مقدس]] به سر میبُرد فرا خوانده شد و او هم در جلسه تهران حضور پیدا کرد. |