۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
'''اَبولَهَب'''، '''عبدالعُزّی بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف''' عموی پیامبر(صلی الله علیه) و یکی از سرسختترین دشمنان آن حضرت بود. ابولهب در اصل به <big>ابوعتبه</big> کنیه داشت، ولی پدرش [[عبدالمطلب]] او را به سبب زیبایی و گلگونی چهره، <big>ابولهب</big> میخواند.مادرش لُبْنی دختر هاجر بن عبدمناف از قبیلۀ خزاعه بود. | '''اَبولَهَب'''، '''عبدالعُزّی بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف''' عموی پیامبر(صلی الله علیه) و یکی از سرسختترین دشمنان آن حضرت بود. ابولهب در اصل به <big>ابوعتبه</big> کنیه داشت، ولی پدرش [[عبدالمطلب]] او را به سبب زیبایی و گلگونی چهره، <big>ابولهب</big> میخواند.مادرش لُبْنی دختر هاجر بن عبدمناف از قبیلۀ خزاعه بود. | ||
ابولهب به سرقت گنجینۀ [[کعبه]] متهم شد و گفتهاند بدین سبب [[قریش|قریشیان]] خواستند تا دست او را قطع کنند، ولی منسوبان مادری او مانع شدند و برادر او [[ابوطالب]]، از این ماجرا سخت برآشفته بود. | ابولهب به سرقت گنجینۀ [[کعبه]] متهم شد و گفتهاند بدین سبب [[قریش|قریشیان]] خواستند تا دست او را قطع کنند، ولی منسوبان مادری او مانع شدند و برادر او [[ابوطالب]]، از این ماجرا سخت برآشفته بود. | ||
ابولهب پیش از اینکه پیامبر دعوت خویش را آشکار کند، به برادرزاده خویش علاقه داشت، ولی پس از [[بعثت]]، به دشمنان قسمخورده اسلام پیوست و با پرخاش و ناسزا مردم را از اطراف [[رسول خدا]] پراکنده ساخت. همسرش ام جمیل، دختر حرب و خواهر [[ابوسفیان]] بود و به دستور ابوسفیان، ابولهب را به دشمنی با | ابولهب پیش از اینکه پیامبر دعوت خویش را آشکار کند، به برادرزاده خویش علاقه داشت، ولی پس از [[بعثت]]، به دشمنان قسمخورده اسلام پیوست و با پرخاش و ناسزا مردم را از اطراف [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا]] پراکنده ساخت. همسرش ام جمیل، دختر حرب و خواهر [[ابوسفیان]] بود و به دستور ابوسفیان، ابولهب را به دشمنی با پیامبر تحریک میکرد. | ||
ابولهب به دلیل ابتلا به آبله در [[جنگ بدر]] حضور نیافت، اما چهار هزار درهم به [[قریش]] کمک کرد. | ابولهب به دلیل ابتلا به آبله در [[جنگ بدر]] حضور نیافت، اما چهار هزار درهم به [[قریش]] کمک کرد. | ||
وی در سال دوم هجری قمری، اندکی (7 یا 9 روز) پس از [[غزوه بدر]] درگذشت. جنازهاش چند روز در خانهاش ماند و به دلیل تعفن جسد، کسی حاضر نشد دفنش کند. سرانجام فرزندانش جسد او را در بیرون [[مکه]] گذاشتند و آنقدر بر جنازهاش سنگ ریختند تا مدفون شد. | وی در سال دوم هجری قمری، اندکی (7 یا 9 روز) پس از [[غزوه بدر]] درگذشت. جنازهاش چند روز در خانهاش ماند و به دلیل تعفن جسد، کسی حاضر نشد دفنش کند. سرانجام فرزندانش جسد او را در بیرون [[مکه]] گذاشتند و آنقدر بر جنازهاش سنگ ریختند تا مدفون شد. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
از زندگی ابولهب پیش از ظهور اسلام اطلاعات زیادی در اختیار نیست؛ اما از آیه دوم [[سوره مسد]] {{متن قرآن |مَا أَغْنَیٰ عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ |آیه = 2 |سوره = مسد }} دارایی او و آنچه اندوخت، سودش نکرد. برمیآید که احتمالا همچون بیشتر قریشیان به بازرگانی اشتغال داشته و ثروتی نیز اندوخته بوده است. ابولهب به همراه عدهای، غزالی طلایی که عبدالمطلب به کعبه هدیه کرده بود را دزدید. پس از دستگیری دزدان، دست برخی از کسانی که در دزدی نقش داشتند قطع شد، ولی داییهای ابولهب از قبیله خزاعه مانع قطع شدن دست او شدند<ref>ابن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ۱۴۰۵ق، ص۵۹-۷۱؛ ابن درید، الاشتقاق، ۱۳۷۸ق، ص۱۲۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۲۵</ref>. | از زندگی ابولهب پیش از ظهور اسلام اطلاعات زیادی در اختیار نیست؛ اما از آیه دوم [[سوره مسد]] {{متن قرآن |مَا أَغْنَیٰ عَنْهُ مَالُهُ وَمَا کَسَبَ |آیه = 2 |سوره = مسد }} دارایی او و آنچه اندوخت، سودش نکرد. برمیآید که احتمالا همچون بیشتر قریشیان به بازرگانی اشتغال داشته و ثروتی نیز اندوخته بوده است. ابولهب به همراه عدهای، غزالی طلایی که عبدالمطلب به کعبه هدیه کرده بود را دزدید. پس از دستگیری دزدان، دست برخی از کسانی که در دزدی نقش داشتند قطع شد، ولی داییهای ابولهب از قبیله خزاعه مانع قطع شدن دست او شدند<ref>ابن حبیب، المنمق فی اخبار قریش، ۱۴۰۵ق، ص۵۹-۷۱؛ ابن درید، الاشتقاق، ۱۳۷۸ق، ص۱۲۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۲۵</ref>. | ||
پس از تولد | پس از تولد محمد(صلی الله علیه)، پیش از آن که حلیمه شیر دادن او را بر عهده گیرد، کنیز ابولهب، ثوبیه، مدتی محمد (صلی الله علیه) را شیر داد. بعدها، پیامبر(صلی الله علیه) به ابولهب پیشنهاد کرد که ثویبه را به او بفروشد تا آزادش کند؛ اما ابولهب نپذیرفت. پس از [[هجرت]] پیامبر (صلی الله علیه) به [[مدینه]]، ابولهب خود ثویبه را آزاد کرد<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۱۰۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۹۶، یعقوبی، تاریخ، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۹</ref>. | ||
در هشت سالگی محمد (صلی الله علیه)، عبدالمطلب در بستر مرگ، فرزندان خود را جمع کرد و آنان را به سرپرستی محمد (صلی الله علیه) [[وصیت]] نمود. ابولهب برای سرپرستی داوطلب شد، عبدالمطلب پاسخ داد: «شرّ خود را از او باز بدار» و سرپرستی پیامبر را به ابوطالب واگذار کرد<ref> ابن شهراشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۵</ref>. | در هشت سالگی محمد (صلی الله علیه)، عبدالمطلب در بستر مرگ، فرزندان خود را جمع کرد و آنان را به سرپرستی محمد (صلی الله علیه) [[وصیت]] نمود. ابولهب برای سرپرستی داوطلب شد، عبدالمطلب پاسخ داد: «شرّ خود را از او باز بدار» و سرپرستی پیامبر را به ابوطالب واگذار کرد<ref> ابن شهراشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۵</ref>. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
=== تعصب و گرایشهای قبیلهای === | === تعصب و گرایشهای قبیلهای === | ||
همسر او، ام جمیل بنت حرب، خواهر ابوسفیان و از [[بنیامیه]] بود، در نتیجه ابولهب از بنیامیه حمایت میکرد. <ref>شوشتری، احقاق الحق، ج۲۹، ص۶۱۳</ref> از طرف دیگر مادر او از قبیله خزاعه بود که نسبت به قریش کینه داشتند<ref>حسنی، سیره المصطفی، ۱۴۱۶ق، ص۲۲۳</ref>. | همسر او، ام جمیل بنت حرب، خواهر ابوسفیان و از [[بنی امیه|بنیامیه]] بود، در نتیجه ابولهب از بنیامیه حمایت میکرد. <ref>شوشتری، احقاق الحق، ج۲۹، ص۶۱۳</ref> از طرف دیگر مادر او از قبیله خزاعه بود که نسبت به قریش کینه داشتند<ref>حسنی، سیره المصطفی، ۱۴۱۶ق، ص۲۲۳</ref>. | ||
=== ترس از جنگ با عرب === | === ترس از جنگ با عرب === | ||
ابولهب پذیرش [[اسلام]] را به معنای اعلام [[جنگ]] با کل | ابولهب پذیرش [[اسلام]] را به معنای اعلام [[جنگ]] با کل عرب میدانست<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۸، ص ۴۳</ref>. | ||
== ابولهب و آزار و اذیت پیامبر == | == ابولهب و آزار و اذیت پیامبر == | ||
پس از [[بعثت]] | پس از [[بعثت]] پیامبر اسلام(صلی الله علیه)، ابولهب در زمره سرسختترین دشمنان آن حضرت درآمد و شهرت او در تاریخ اسلام به همین سبب است. او مخالفت با اسلام را از ابتدا دعوت علنی پیامبر (صلی الله علیه) آغاز کرد؛ هنگامی که با نزول [[آیه انذار]]، پیامبر (صلی الله علیه) مامور شد دعوت عمومی خود را از خویشان شروع کند، فرزندان عبدالمطلب را در خانه خود مهمان کرد و گرچه غذا کم بود اما در اثر کرامت پیامبر (صلی الله علیه) همه از آن خوردند و سیر شدند. ابولهب این را اثر سحر پیامبر (صلی الله علیه) دانست در نتیجه پیامبر (صلی الله علیه) سکوت کرد و موضوع دعوت به اسلام را به روز بعد موکول کرد<ref>خصیبی، الهدایه الکبری، ۱۴۱۹ق، ص۴۶</ref>. | ||
گاهی هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه) گروهی را به اسلام دعوت میکرد ابولهب و [[عباس بن عبدالمطلب]] جلو رفته و میگفتند: «این برادرزاده ما دروغگوست، شما را از دینتان گمراه نکند». <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۳</ref> در [[حج|موسم حج]] نیز هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه) نزد گروههایی که به [[کعبه معظمه|زیارت کعبه]] آمده بودند میرفت تا آنان را به اسلام دعوت کند؛ قریشیان به میان آنان میرفتند و از پیامبر (صلی الله علیه) بدگویی میکردند، در این کار جدیترین فرد ابولهب بود<ref>ابن خلدون، تاریخ، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۱۱</ref>. | گاهی هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه) گروهی را به اسلام دعوت میکرد ابولهب و [[عباس بن عبدالمطلب]] جلو رفته و میگفتند: «این برادرزاده ما دروغگوست، شما را از دینتان گمراه نکند». <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۸، ص۲۰۳</ref> در [[حج|موسم حج]] نیز هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه) نزد گروههایی که به [[کعبه معظمه|زیارت کعبه]] آمده بودند میرفت تا آنان را به اسلام دعوت کند؛ قریشیان به میان آنان میرفتند و از پیامبر (صلی الله علیه) بدگویی میکردند، در این کار جدیترین فرد ابولهب بود<ref>ابن خلدون، تاریخ، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۱۱</ref>. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
== نزول برخی از آیات قرآن درباره ابولهب == | == نزول برخی از آیات قرآن درباره ابولهب == | ||
[[تفسیر|مفسران]] معتقدند برخی از [[آیات قرآن]] درباره ابولهب نازل شده است، در این میان مشهورترین مورد [[سوره مسد]] است. وقتی پیامبر (صلی الله علیه) دعوت خویش را علنی کرد قبایل قریش را فراخواند و آنان را از | [[تفسیر|مفسران]] معتقدند برخی از [[آیات قرآن]] درباره ابولهب نازل شده است، در این میان مشهورترین مورد [[سوره مسد]] است. وقتی پیامبر (صلی الله علیه) دعوت خویش را علنی کرد قبایل قریش را فراخواند و آنان را از عذاب الهی ترساند و به [[توحید]] فراخواند؛ ابولهب پیامبر (صلی الله علیه) را با لفظ <big>تبًّا لک</big> دشنام داد. پس سوره مسد نازل شد: {{متن قرآن |تَبَّتْ یَدا أَبی لَهَبٍ وَتَبَّ… |آیه = 1 |سوره = مسد }} (نابود باد دستان ابولهب و خود او نیز نابود گردید)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، دارصادر، ج۱، ص۷۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۱۱۹؛ طبرسی، مجمع البیان، دارالمعرفة، ج۷، ص۳۲۳</ref>. | ||
در مورد شان نزول این سوره نظرات دیگری هم ذکر شده است<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳۲، ص۳۴۹-۳۵۰</ref>. پس از نزول این سوره، ابولهب بیش از ده سال زنده بود اما [[ایمان]] نیاورد و [[مشرک]] از دنیا رفت. این یکی از پیشگوییها و | در مورد شان نزول این سوره نظرات دیگری هم ذکر شده است<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳۲، ص۳۴۹-۳۵۰</ref>. پس از نزول این سوره، ابولهب بیش از ده سال زنده بود اما [[ایمان]] نیاورد و [[مشرک]] از دنیا رفت. این یکی از پیشگوییها و معجزات قرآن است<ref>کراجکی، کنز الفوائد، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۷۸؛ قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائج، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۵۳</ref>. | ||
در سوره مسد از ابولهب با کنیهاش نام برده شده، در حالی که در کنیه نوعی از احترام نهفته است. در مورد دلیل این امر دلیلهای مختلفی ذکر شده است از جمله: | در سوره مسد از ابولهب با کنیهاش نام برده شده، در حالی که در کنیه نوعی از احترام نهفته است. در مورد دلیل این امر دلیلهای مختلفی ذکر شده است از جمله: |