۸۷٬۷۶۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
در برخی تفسیرها در ذیل این آیه آمده است که از مجموع قرائن موجود در آیه و خارج آن چنین استفاده میشود که پرسش کنندگان از حقیقت روح آدمی سوال کردند، همین روح عظیمی که حیات ما از آن سرچشمه میگیرد و به کمکش زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار میدهیم، اسرار علوم را میشکافیم، و به اعماق موجودات راه مییابیم، میخواستند بدانند حقیقت این اعجوبة عالم آفرینش چیست؟ از آن جا که روح ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکی و شیمیایی آن است، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مأمور میشود در یک جمله کوتاه و پرمعنی بگوید: روح از عالم امر است یعنی خلقتی اسرارآمیز دارد. | در برخی تفسیرها در ذیل این آیه آمده است که از مجموع قرائن موجود در آیه و خارج آن چنین استفاده میشود که پرسش کنندگان از حقیقت روح آدمی سوال کردند، همین روح عظیمی که حیات ما از آن سرچشمه میگیرد و به کمکش زمین و آسمان را جولانگاه خود قرار میدهیم، اسرار علوم را میشکافیم، و به اعماق موجودات راه مییابیم، میخواستند بدانند حقیقت این اعجوبة عالم آفرینش چیست؟ از آن جا که روح ساختمانی مغایر با ساختمان ماده دارد و اصول حاکم بر آن غیر از اصول حاکم بر ماده و خواص فیزیکی و شیمیایی آن است، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ مأمور میشود در یک جمله کوتاه و پرمعنی بگوید: روح از عالم امر است یعنی خلقتی اسرارآمیز دارد. | ||
پس مراد از این که قرآن کریم فرمود: روح از امر الهی است این خواهد بود که روح یک موجود اسرارآمیز است، [[علامه طباطبایی]] در تبیین معنای کلمه امر گفته است: تعبیر امر در جایی به کار برده میشود که تدریج در کار نباشد، یعنی مادی و محکوم به حرکت مادی نباشد، پس روح که از امر [[خداوند]] است بدین معنا است که روح موجودی است که آمیخته با ماده و زمان ومکان نبوده و قابل اشاره نیست، بلکه موجودی مستقل است که دارای حیات، علم و قدرت بوده و از مقوله صفات و احوال نمیباشد<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، تهران: نشر کانون انتشارات محمدی، 1363 ش، ج 24، ص 38</ref>. | پس مراد از این که قرآن کریم فرمود: روح از امر الهی است این خواهد بود که روح یک موجود اسرارآمیز است، [[سید محمد حسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] در تبیین معنای کلمه امر گفته است: تعبیر امر در جایی به کار برده میشود که تدریج در کار نباشد، یعنی مادی و محکوم به حرکت مادی نباشد، پس روح که از امر [[خداوند]] است بدین معنا است که روح موجودی است که آمیخته با ماده و زمان ومکان نبوده و قابل اشاره نیست، بلکه موجودی مستقل است که دارای حیات، علم و قدرت بوده و از مقوله صفات و احوال نمیباشد<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، تهران: نشر کانون انتشارات محمدی، 1363 ش، ج 24، ص 38</ref>. | ||
آن جا که سخن از ارتباط روح با جسم است و تأثیر متقابل این دو در یکدیگر بیان میشود، نام (روان) بر آن میگذاریم و آن جا که پدیدههای روحی جدای از جسم مورد بحث قرار میگیرند نام روح را به کارمیبریم و دانشمندان الهی و فلاسفه معتقداند روح یک حقیقت ماورای طبیعی و فراطبیعی است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1363 ش، ج 12، ص 250 ـ 256</ref>. | آن جا که سخن از ارتباط روح با جسم است و تأثیر متقابل این دو در یکدیگر بیان میشود، نام (روان) بر آن میگذاریم و آن جا که پدیدههای روحی جدای از جسم مورد بحث قرار میگیرند نام روح را به کارمیبریم و دانشمندان الهی و فلاسفه معتقداند روح یک حقیقت ماورای طبیعی و فراطبیعی است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ چهارم، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1363 ش، ج 12، ص 250 ـ 256</ref>. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
گرچه برگشت روح انسان بعد از مرگ به آن معنا که یاد شد امکانپذیر نیست. اما باید توجه داشت اگر در برخی روایات آمد که ارواح عدهای با بستگان خود ارتباط برقرار میکنند، این حرف درست بوده و غیر از آن چیزی است که به نام تناسخ یاد میشود که در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره میشود: | گرچه برگشت روح انسان بعد از مرگ به آن معنا که یاد شد امکانپذیر نیست. اما باید توجه داشت اگر در برخی روایات آمد که ارواح عدهای با بستگان خود ارتباط برقرار میکنند، این حرف درست بوده و غیر از آن چیزی است که به نام تناسخ یاد میشود که در اینجا به چند نمونه از روایات اشاره میشود: | ||
# از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] رسیده که فرمود: مؤمن اهل خود را میبیند و آنچه را که موجب محبت او است میبیند، بعضی از [[مؤمنان]] در هر هفته یک بار در روز [[جمعه]] به [[زیارت]] و ملاقات اهل خود میرسند، و بعضی دیگر بر حسب مقدار عمل خود میتوانند آنان را ملاقات کنند<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 220</ref>. | |||
# از [[ | |||
# از [[امام کاظم|حضرت امام موسی کاظم (علیهالسلام)]] در پاسخ شخصی که از ملاقات ارواح با بستگانش سوال کرده بود فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک بار برحسب منزلت و مکانت مؤمن میتواند به دیدار بستگانش بیاید، و نحوه دیدار آنان این است که به صورت موجود لطیفی (که قابل دیدن نیست) بر بستگان خود اشراف پیدا میکند، اگر آنها را در حال انجام کارهای نیک مشاهده کرد خوشحال میشود. و اگر در حال انجام کارهای ناپسند دید اندوهگین و غمناک میگردد<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 222</ref>. | # از [[امام کاظم|حضرت امام موسی کاظم (علیهالسلام)]] در پاسخ شخصی که از ملاقات ارواح با بستگانش سوال کرده بود فرمود: در هر جمعه و در هر ماه و در هر سال یک بار برحسب منزلت و مکانت مؤمن میتواند به دیدار بستگانش بیاید، و نحوه دیدار آنان این است که به صورت موجود لطیفی (که قابل دیدن نیست) بر بستگان خود اشراف پیدا میکند، اگر آنها را در حال انجام کارهای نیک مشاهده کرد خوشحال میشود. و اگر در حال انجام کارهای ناپسند دید اندوهگین و غمناک میگردد<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3، ص 222</ref>. | ||
# در روایت دیگری فرمود: روح مؤمن از پروردگار خود اذن میطلبد و خداوند به آن مؤمن اذن میدهد و دو [[فرشته]] نیز همراه او گسیل مینماید، آنها به سراغ اهلش میآیند کلام آنها را میشنود و به سوی آنها نگاه میکند<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3،ص 223</ref>. | # در روایت دیگری فرمود: روح مؤمن از پروردگار خود اذن میطلبد و خداوند به آن مؤمن اذن میدهد و دو [[فرشته]] نیز همراه او گسیل مینماید، آنها به سراغ اهلش میآیند کلام آنها را میشنود و به سوی آنها نگاه میکند<ref>تهرانی، سید حسین، معادشناسی، نشر حکمت، 1403 ق، ج 3،ص 223</ref>. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۵: | ||
حتی طبق برخی روایات روح [[کافر]] نیز به دیدار خانواده خود میآید و از دیدن اعمال زشت آنان بیشتر گرفتار رنج میشود<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 220</ref>. | حتی طبق برخی روایات روح [[کافر]] نیز به دیدار خانواده خود میآید و از دیدن اعمال زشت آنان بیشتر گرفتار رنج میشود<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 220</ref>. | ||
ب) ارتباط ارواح با عالم دنیا آن قدر شدید و قوی است که اگر عمل خیری از سوی کسی برای مردگان انجام گیرد، نتیجة آن به آنها میرسد، [[ | ب) ارتباط ارواح با عالم دنیا آن قدر شدید و قوی است که اگر عمل خیری از سوی کسی برای مردگان انجام گیرد، نتیجة آن به آنها میرسد، [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی الله علیه)]] فرمود: روزی [[حضرت عیسی]] از کنار قبری عبور میکرد صاحب قبر را در حال [[عذاب]] دید، بعد از مدتی دوباره عبورش از آن راه افتاد آثار عذاب در آن [[قبر]] ندید، از خداوند خواست که از اسرار مسأله او را آگاه کند. به او [[وحی]] شد که فرزندی از آن شخص در دنیا باقی مانده بود، کارهای خیری مانند اسکان دادن به یتیمی و کمک به مردم انجام میداد، من به برکت عمل نیک فرزندش عذاب را از پدر او برداشتم<ref>تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، نشر حکمت، ج 3، ص 225</ref>. | ||
ج) ارتباط ارواح با مردمان دنیا از باب اشراف آنان بر اهل دنیا است که میتوانند اهل دنیا را ببینند نه این به شکل و صورتی مادی در آیند و آنگاه وارد دنیا شوند. | ج) ارتباط ارواح با مردمان دنیا از باب اشراف آنان بر اهل دنیا است که میتوانند اهل دنیا را ببینند نه این به شکل و صورتی مادی در آیند و آنگاه وارد دنیا شوند. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۱: | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات دینی]] |