۲۲٬۰۴۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
پس از این اتفاق، برای پیشگیری از درگیری و دودستگی در شهر و به پیشنهاد طباطبایی، گروهی از علما مانند [[سیدعبدالله بهبهانی]]، شیخمرتضی آشتیانی، محمدجعفر صدرالعلما و سیدجمالالدین افجهای، با همراهی گروهی از مردم از شهر هجرت کردند و در شانزدهم شوال ۱۳۲۳ق/ ۲۳/۹/۱۲۸۴ش، در صحن [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام)]] شهر ری متحصن شدند<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۱–۲۸۴.</ref>. پس از موفقنشدن عینالدوله در حل مسئله از راه تطمیع و تهدید، سرانجام مظفرالدینشاه در مذاکره با نمایندگان علما، به تأسیس عدالتخانه و اجرای احکام [[شریعت]] متعهد شد و این تحصن که به «مهاجرت صغرا» معروف شد، در شانزدهم ذیالقعده ۱۳۲۳ق پایان یافت<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۲۹–۳۳؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۳–۳۰۶؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۷۱–۷۲.</ref>. بر همین اساس کمیسیونی از علما و رجال دولت برای تدوین مقررات لازم جهت تأسیس عدالت خانه تشکیل شد؛ اما به دلیل توجهنکردن دولت به اجرای مفاد دستور شاه و تعارض موجود میان اعضای کمیسیون در موضوعاتی چون تأسیس مجلس ملی، انتخاب نمایندگان و قانون اساسی، فعالیت جدی در زمینه تشکیل عدالت خانه صورت نگرفت<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱۵۸؛ دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۵۰–۵۶.</ref>. | پس از این اتفاق، برای پیشگیری از درگیری و دودستگی در شهر و به پیشنهاد طباطبایی، گروهی از علما مانند [[سیدعبدالله بهبهانی]]، شیخمرتضی آشتیانی، محمدجعفر صدرالعلما و سیدجمالالدین افجهای، با همراهی گروهی از مردم از شهر هجرت کردند و در شانزدهم شوال ۱۳۲۳ق/ ۲۳/۹/۱۲۸۴ش، در صحن [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام)]] شهر ری متحصن شدند<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۱–۲۸۴.</ref>. پس از موفقنشدن عینالدوله در حل مسئله از راه تطمیع و تهدید، سرانجام مظفرالدینشاه در مذاکره با نمایندگان علما، به تأسیس عدالتخانه و اجرای احکام [[شریعت]] متعهد شد و این تحصن که به «مهاجرت صغرا» معروف شد، در شانزدهم ذیالقعده ۱۳۲۳ق پایان یافت<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۲۹–۳۳؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۳–۳۰۶؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۷۱–۷۲.</ref>. بر همین اساس کمیسیونی از علما و رجال دولت برای تدوین مقررات لازم جهت تأسیس عدالت خانه تشکیل شد؛ اما به دلیل توجهنکردن دولت به اجرای مفاد دستور شاه و تعارض موجود میان اعضای کمیسیون در موضوعاتی چون تأسیس مجلس ملی، انتخاب نمایندگان و قانون اساسی، فعالیت جدی در زمینه تشکیل عدالت خانه صورت نگرفت<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱۵۸؛ دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۵۰–۵۶.</ref>. | ||
عملینشدن وعده مظفرالدینشاه و پیگیری مردم و علما برای تأسیس | عملینشدن وعده مظفرالدینشاه و پیگیری مردم و علما برای تأسیس عدالتخانه<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۳۱۷–۳۹۹.</ref>، بازداشت شیخمحمد واعظ به دستور عینالدوله و اعتراض طلاب به این امر که موجب درگیری و کشتهشدن طلبه جوانی به نام سیدعبدالحمید شد<ref>همان، ۴۰۳–۴۰۵؛ دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۶۸.</ref>، به اجتماع مردم خشمگین و علما در مسجد جامع و پس از آن، تصمیم علما برای هجرت به عتبات منجر شد<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۶۸–۷۰؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۰۶–۴۲۳.</ref>. این مهاجرت که از نظر هدف هجرت و تعداد مهاجران و صدمات واردشده، بزرگتر بود، به «مهاجرت کبرا» معروف شد<ref>همان، ۴۲۶.</ref>. برخی از علما مانند [[شیخ فضل الله نوری|شیخفضلالله نوری]]، [[سید حسین طباطبایی قمی|سیدحسین قمی]] و سیداسدالله طباطبایی که در مهاجرت صغری نبودند نیز در این سفر به مهاجران پیوستند<ref>ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۲۴؛ آبراهامیان، ایران، ۱۰۷.</ref>. | ||
پس از خروج علما از شهر، برخی از تاجران و گروههای مختلف مردم از ترس واکنش دولت، به سفارت انگلستان پناه بردند و در آنجا تحصن کردند.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۰۷–۱۰۹.</ref> افزایش تحصنکنندگان در سفارت، حمایت دولت انگلستان از آنان، همچنین اعلام حمایت علما و روحانیان شهرهای تبریز، [[اصفهان]]، شیراز و [[نجف اشرف]] از تحصنکنندگان، به استعفای عینالدوله از صدارت و تلگرافِ درخواست مظفرالدینشاه به علما برای بازگشت به تهران و دیدار حضوری با آنان منجر شد.<ref>جعفریان، بررسی و تحقیق، ۱۰۵–۱۵۱؛ شمیم، ایران، ۴۴۱؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۴۵۸–۴۶۱.</ref> مظفرالدینشاه عضدالملک را مأمور کرد تا برای بازگرداندن علما به [[قم]] سفر کند.<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۸۱؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۵۸.</ref> در جریان رویدادهای گفتهشده، درخواستِ رهبران تحصنکنندگان در سفارت، برای تشکیل مجلس شورای ملی، روند حوادث را تغییر داد<ref>آبراهامیان، ایران، ۱۰۸–۱۰۹؛ جعفریان، بررسی و تحقیق، ۲۶۴–۲۶۵.</ref>؛ چنانکه ده روز پس از آغاز تحصن، بستنشینان خواستههای خود را تأسیس مجلس شورای ملی، بازگشت محترمانه علما از [[قم]] و مجازات عوامل سرکوب مردم اعلام کردند.<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱/۱۶۸–۱۷۰؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۱۲–۱۱۳.</ref> | پس از خروج علما از شهر، برخی از تاجران و گروههای مختلف مردم از ترس واکنش دولت، به سفارت انگلستان پناه بردند و در آنجا تحصن کردند.<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۰۷–۱۰۹.</ref> افزایش تحصنکنندگان در سفارت، حمایت دولت انگلستان از آنان، همچنین اعلام حمایت علما و روحانیان شهرهای تبریز، [[اصفهان]]، شیراز و [[نجف اشرف]] از تحصنکنندگان، به استعفای عینالدوله از صدارت و تلگرافِ درخواست مظفرالدینشاه به علما برای بازگشت به تهران و دیدار حضوری با آنان منجر شد.<ref>جعفریان، بررسی و تحقیق، ۱۰۵–۱۵۱؛ شمیم، ایران، ۴۴۱؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۴۵۸–۴۶۱.</ref> مظفرالدینشاه عضدالملک را مأمور کرد تا برای بازگرداندن علما به [[قم]] سفر کند.<ref>دولتآبادی، حیات یحیی، ۲/۸۱؛ ناظمالاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۵۸.</ref> در جریان رویدادهای گفتهشده، درخواستِ رهبران تحصنکنندگان در سفارت، برای تشکیل مجلس شورای ملی، روند حوادث را تغییر داد<ref>آبراهامیان، ایران، ۱۰۸–۱۰۹؛ جعفریان، بررسی و تحقیق، ۲۶۴–۲۶۵.</ref>؛ چنانکه ده روز پس از آغاز تحصن، بستنشینان خواستههای خود را تأسیس مجلس شورای ملی، بازگشت محترمانه علما از [[قم]] و مجازات عوامل سرکوب مردم اعلام کردند.<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱/۱۶۸–۱۷۰؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۱۲–۱۱۳.</ref> |