۸۶٬۲۵۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=== بخش اول کتاب === | === بخش اول کتاب === | ||
نویسنده به نمونههایی از دعا و طلب حاجت از غیر خداوند در آیات قرآن کریم اشاره کرده و ارجاع دادن خداوند مردم را به سمت انبیای الهی و رفع حاجات آنان به وسیله معجزات و خرق عادت را نوعی جواز درخواست از غیر خدا دانسته که خود خداوند متعال آنها را تشریع نموده است. <br> | نویسنده به نمونههایی از دعا و طلب حاجت از غیر خداوند در آیات قرآن کریم اشاره کرده و ارجاع دادن خداوند مردم را به سمت انبیای الهی و رفع حاجات آنان به وسیله معجزات و خرق عادت را نوعی جواز درخواست از غیر خدا دانسته که خود خداوند متعال آنها را تشریع نموده است. <br> | ||
نویسنده بر این باور است که طلب حاجت از پیامبران الهی و اولیای خداوند اگر به نحو استقلالی باشد نوعی شرک است و با توحید افعالی خداوند سازگاری ندارد. اما اگر این درخواست بدین صورت باشد که ما انبیاء و ائمه (ع) را واسطه حاجت قرار دهیم و به آنها متوسل شویم تا حاجت خود را از طریق آنان از خداوند بگیریم این مسأله نه تنها شرک نیست بلکه همان توحید عبادی و افعالی است. وی فاعل حقیقی و علی الاطلاق را خداوند متعال دانسته و شفای مریض توسط پزشک را نیز به خداوند نسبت میدهد. نویسنده استدلال مخالفین توسل به انبیاء و اولیای الهی را نقل و نقد کرده و در جواب [[ابن تیمیه]] میگوید طلب کردن شفا و سایر حاجات از مردهها حتی انبیای الهی شرک است را با همین استدلال یعنی این که فاعل بالاستقلال انبیاء و اولیا نیستند بلکه خداوند است پاسخ میدهد و نمونههایی از آیات قرآن کریم که در آن انبیاء و حتی غیر از انبیاء دست به امور خارقالعاده میزدند و این قدرت را از خداوند متعال گرفته بودند را دراینباره مورد استناد قرا میدهد. وی در مورد عدم قدرت پاسخ گویی مردگان به حاجات ما به سخن گفتن [[پیامبر اسلام(ص)]] با کشته شدگان [[جنگ بدر]] اشاره کرده و با این استدلال انبیاء و اولیای الهی را مرده ندانسته بلکه آنها را زنده تلقی کرده که قدرت پاسخ گویی به درخواستهای ما را حتی پس از مرگ ظاهری دارند. | نویسنده بر این باور است که طلب حاجت از پیامبران الهی و اولیای خداوند اگر به نحو استقلالی باشد نوعی شرک است و با توحید افعالی خداوند سازگاری ندارد. اما اگر این درخواست بدین صورت باشد که ما انبیاء و ائمه (ع) را واسطه حاجت قرار دهیم و به آنها متوسل شویم تا حاجت خود را از طریق آنان از خداوند بگیریم این مسأله نه تنها شرک نیست بلکه همان توحید عبادی و افعالی است. وی فاعل حقیقی و علی الاطلاق را خداوند متعال دانسته و شفای مریض توسط پزشک را نیز به خداوند نسبت میدهد. نویسنده استدلال مخالفین توسل به انبیاء و اولیای الهی را نقل و نقد کرده و در جواب [[ابن تیمیه]] میگوید طلب کردن شفا و سایر حاجات از مردهها حتی انبیای الهی شرک است را با همین استدلال یعنی این که فاعل بالاستقلال انبیاء و اولیا نیستند بلکه خداوند است پاسخ میدهد و نمونههایی از آیات قرآن کریم که در آن انبیاء و حتی غیر از انبیاء دست به امور خارقالعاده میزدند و این قدرت را از خداوند متعال گرفته بودند را دراینباره مورد استناد قرا میدهد. وی در مورد عدم قدرت پاسخ گویی مردگان به حاجات ما به سخن گفتن [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام(ص)]] با کشته شدگان [[جنگ بدر]] اشاره کرده و با این استدلال انبیاء و اولیای الهی را مرده ندانسته بلکه آنها را زنده تلقی کرده که قدرت پاسخ گویی به درخواستهای ما را حتی پس از مرگ ظاهری دارند. | ||
=== بخش دوم کتاب === | === بخش دوم کتاب === | ||
نویسنده به روایاتی نبوی اشاره کرده که در آن استغاثه به غیر خدا مشروع و جایز دانسته شده و دراینباره به شبهات [[محمد بن عبدالوهاب]] پاسخ گفته است. وی ضمن بررسی معنای لغوی و اصطلاحی توسل و قواعد کلی درباره آن به جواز توسل بر غیر خداوند در روایات اشاره نموده و متوسل شدن مردم در زمان حیات | نویسنده به روایاتی نبوی اشاره کرده که در آن استغاثه به غیر خدا مشروع و جایز دانسته شده و دراینباره به شبهات [[محمد بن عبدالوهاب]] پاسخ گفته است. وی ضمن بررسی معنای لغوی و اصطلاحی توسل و قواعد کلی درباره آن به جواز توسل بر غیر خداوند در روایات اشاره نموده و متوسل شدن مردم در زمان حیات پیامبر اکرم(ص) به [[اهل بیت|اهل بیت علیهمالسلام]] آن حضرت جهت طلب باران و بر آورده شدن حاجت مردم به جهت متوسل شدن به اهل بیت (ع)، توسل پیدا کردن [[شافعی]] (یکی از ائمه اربعه اهل سنت) به اهل بیت و سیره صحابه و تابعین در متوسل شدن به ملائکه و افراد مؤمن و صالح پس از مرگ آنها و توسل به پیامبر اسلام را نمونههایی از جواز و مشروعیت توسل عنوان کرده است. | ||
== مؤلف == | == مؤلف == |