confirmed
۵٬۹۱۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[اراده الهی]] از [[صفات ثبوتی خداوند]] است. بر همین مبنا خداوند مرید نامیده می شود. بحث در این باره مربوط به حوزه کلام است.متکلمان مسلمان درباره چیستی اراده الهی اختلاف نظر دارند. برخی اراده الهی در باره خودش را همان [[افعال الهی]] و اراده اش در باره دیگران را امر خدا می دانند، اما برخی دیگر همراه با [[معتزله]] اراده الهی را قسمی از علم او می دانند.اراده به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم می شود و قرآن از هر دو اراده نام برده است. | [[اراده الهی]] از [[صفات ثبوتی خداوند]] است. بر همین مبنا خداوند مرید نامیده می شود. بحث در این باره مربوط به حوزه کلام است.متکلمان مسلمان درباره چیستی اراده الهی اختلاف نظر دارند. برخی اراده الهی در باره خودش را همان [[افعال الهی]] و اراده اش در باره دیگران را امر خدا می دانند، اما برخی دیگر همراه با [[معتزله]] اراده الهی را قسمی از علم او می دانند.اراده به دو قسم تکوینی و تشریعی تقسیم می شود و قرآن از هر دو اراده نام برده است. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۱: | ||
==دیدگاه برخی از متکلمان در باره اراده الهی == | ==دیدگاه برخی از متکلمان در باره اراده الهی == | ||
هر چند متکلمان مسلمان خداوند را صاحب اراده دانسته او را مرید می | هر چند متکلمان مسلمان خداوند را صاحب اراده دانسته او را مرید می خوانند، ولی در معنا شناسی آن نظرات متفاوتی دارند. | ||
عده ای چون شیخ مفید، اراده الهی را نسبت به افعالش همان افعال خودش و نسبت به افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن می دانند.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۸، قم مکتبة الداوری، ۱۳۷۱ش. </ref> <ref> بحرانی،ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۶، مکتبة المرعشی، قم، ۱۳۹۸ ه ق.</ref> <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۶۳، تحقیق دکتر محمد یوسف مصر، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۹۹ق</ref> عده ای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت او به فعلش میباشد. <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، ج۲، ص۳، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۶ق.</ref> <ref>الالهیات شفا، ابن سینا، ج۱، ص۱۷۱، حسین، مکتبة المرعشی، قم ۱۴۰۴ ه ق.</ref> برخی، اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، ج۱، ص۴۷، تحقیق عماد الدین، بیروت مؤسسة الکتب الثقافیة.</ref> اما گروهی می گویند، اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، ج۴، ص۱۳۴، قم، شریف رضی، 1409 ه ق .</ref> ع<ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۲۸۸، بیروت، مؤسسة اعلمی ۱۳۹۹ق</ref>.جمعی اراده را امری عدمی دانسته اند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کردهاند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد پیشین، ج۴، ص۱۲۹</ref> عده ای دیگر اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت، و اراده خدا به فعل غیر را امر به آن فعل دانستهاند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۱۳۸، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.</ref> و اما بیشتر متکلمان مسلمان،اراده خدا را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانستهاند.<ref> ملاصدرا،الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۶، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.</ref> <ref>همان، ص۳۳۳</ref> <ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت پیشین، ص۶۷</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== |