۸۷٬۷۷۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[اهلبیت' به '[[اهل بیت') |
جز (جایگزینی متن - '[[امام سجاد' به '[[علی بن الحسین (زین العابدین)') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
== واکنش امام سجاد به قیام مختار == | == واکنش امام سجاد به قیام مختار == | ||
مختار پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رهبر نهضت توّابین)، شیعیان را آماده نبرد ساخت. او میدانست؛ اگر بخواهد حرکتش به نتیجه برسد، باید یکی از اعضای خاندان [[پیامبر]] آن را رهبری کند یا دستکم جنبش به نام او آغاز شود؛ چه کسی برای این کار مناسب است؟ امام سجاد (علیهالسلام) و اگر او نپذیرد؟ محمد فرزند [[علی بن ابی طالب|علی بن ابیطالب(علیهالسلام)]] عموی [[ | مختار پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رهبر نهضت توّابین)، شیعیان را آماده نبرد ساخت. او میدانست؛ اگر بخواهد حرکتش به نتیجه برسد، باید یکی از اعضای خاندان [[پیامبر]] آن را رهبری کند یا دستکم جنبش به نام او آغاز شود؛ چه کسی برای این کار مناسب است؟ امام سجاد (علیهالسلام) و اگر او نپذیرد؟ محمد فرزند [[علی بن ابی طالب|علی بن ابیطالب(علیهالسلام)]] عموی [[علی بن الحسین (زین العابدین)|امام سجاد(علیهالسلام)]]. | ||
مختار به هر دو نامه نوشت؛ امام سجاد (علیهالسلام) که بیوفائی عراقیان و رنگپذیری آنان را دیده بود و میدانست به گفته پدر بزرگوارش این مردم «[[دین]] را تا آنجا میخواهند که زندگانی خود را بدان سروسامان دهند و هنگام آزمایش پای پس مینهند»، به مختار پاسخ مساعد نداد؛ اما تنها تا آنجا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط میشد، کردار او را تصویب نمود؛ وقتی مختار سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد، امام به [[سجده]] رفت و گفت: «سپاس مخصوص آن خدائی است که انتقام ما را از دشمنانمان گرفت. خدا به مختار جزای خیر عطا فرماید.» | مختار به هر دو نامه نوشت؛ امام سجاد (علیهالسلام) که بیوفائی عراقیان و رنگپذیری آنان را دیده بود و میدانست به گفته پدر بزرگوارش این مردم «[[دین]] را تا آنجا میخواهند که زندگانی خود را بدان سروسامان دهند و هنگام آزمایش پای پس مینهند»، به مختار پاسخ مساعد نداد؛ اما تنها تا آنجا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط میشد، کردار او را تصویب نمود؛ وقتی مختار سر عبیدالله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد، امام به [[سجده]] رفت و گفت: «سپاس مخصوص آن خدائی است که انتقام ما را از دشمنانمان گرفت. خدا به مختار جزای خیر عطا فرماید.» | ||
[[یعقوبی]] مینویسد: «مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد [[ | [[یعقوبی]] مینویسد: «مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد [[علی بن الحسین (زین العابدین)|علی بن الحسین(علیهالسلام)]] به مدینه فرستاد و به پیک خود گفت: «بر در خانه حضرتش بنشین، همینکه دیدی در خانه گشوده شد و مردم به درون خانه رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن او است، تو هم به درون خانه برو!»، پیک چنان کرد و چون داخل خانه شد، بانگ برداشت: «ای خانواده [[نبوّت]] و معدن [[رسالت]] و محل فرود فرشتگان و منزل [[وحی]]! من فرستاده مختار پسر ابوعبیده هستم و این سر پسر زیاد است که برای شما آوردهام». با شنیدن این بانگ، فریاد از زنان [[بنیهاشم]] برخاست و چون علی بن الحسین سر عبیدالله را دید، گفت: «[[دوزخ]] جای او باد!». بعضی گفتهاند: «علی بن الحسین (علیهالسلام) را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان ندیدند». | ||
با تحلیلی که [[ | با تحلیلی که [[علی بن الحسین (زین العابدین)|امام چهارم]] از وضعیت موجود داشتند، زمینه و شرایط را برای به دست گرفتن خلافت آماده نمیدیدند و به همین دلیل به گسترش فرهنگ اسلامی از راههای دیگر روی آوردند و با سلاحی چون سلاح [[دعا]] توانستند اهداف بلند خود و معارف [[اهل بیت]] را به گوش همه برسانند؛ ازاینرو، اگرچه امام سجاد(علیهالسلام) از حکومت مرکزی رضایت نداشتند، اما بعد از شهادت امام حسین(علیهالسلام) سیاستشان این بود که از طرفی خود مستقیماً با حکومت مرکزی درگیر نشوند و از طرفی در مقابل افرادی که علیه آنان قیام کرده بودند نیز موضع منفی نداشته باشند. | ||
همچنین باوجود جوّ خفقان و اختناق، انتظار ارتباط علنی میان امام سجاد (علیهالسلام) و مختار بیمورد بود؛ لذا امام(علیهالسلام) شخصاً از رهبری قیام سرباز زد. مختار نیز نمیتوانست امام را بهعنوان رهبر قیام معرفی نماید؛ چون امام در [[حجاز]] بودند و حجاز در تسلط [[آل زبیر]] بود که با امام سجاد (علیهالسلام) و دیگر [[بنی هاشم|بنیهاشم]] رابطه خوبی نداشتند. | همچنین باوجود جوّ خفقان و اختناق، انتظار ارتباط علنی میان امام سجاد (علیهالسلام) و مختار بیمورد بود؛ لذا امام(علیهالسلام) شخصاً از رهبری قیام سرباز زد. مختار نیز نمیتوانست امام را بهعنوان رهبر قیام معرفی نماید؛ چون امام در [[حجاز]] بودند و حجاز در تسلط [[آل زبیر]] بود که با امام سجاد (علیهالسلام) و دیگر [[بنی هاشم|بنیهاشم]] رابطه خوبی نداشتند. |