۸۷٬۹۰۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[امام جعفر صادق' به '[[جعفر بن محمد (صادق)') |
جز (جایگزینی متن - '[[ماه محرم الحرام' به '[[محرم الحرام') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[سید ابن طاووس]] درباره این ماه میگوید: «ورود در ماه شوال مانند ورود در [[رجب]] است و... زیرا "این ماه، [[حرام]] میباشد" و باید آنرا با گفتار و کردار بزرگ بشماری مثل کسی که وارد شهر [[مکه]] تا [[مسجد]] اعظم آن میشود [و آنرا بزرگ میدارد]...<ref>ابن طاووس، علی بن موسی، إقبال الأعمال، ج 1، ص 305، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1367ش</ref>». | [[سید ابن طاووس]] درباره این ماه میگوید: «ورود در ماه شوال مانند ورود در [[رجب]] است و... زیرا "این ماه، [[حرام]] میباشد" و باید آنرا با گفتار و کردار بزرگ بشماری مثل کسی که وارد شهر [[مکه]] تا [[مسجد]] اعظم آن میشود [و آنرا بزرگ میدارد]...<ref>ابن طاووس، علی بن موسی، إقبال الأعمال، ج 1، ص 305، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1367ش</ref>». | ||
از متن بالا برداشت میشود که به عقیده [[سید بن طاووس|سید ابن طاووس]]، شوال از ماههای حرام است، اما این عقیدهای خلاف مشهور است و در منابعی که جستجو کردیم، فرد دیگری چنین اعتقادی را مطرح نساخته است. البته شاید مستند ایشان در حرام دانستن ماه شوال روایتی باشد که این ماه را از ماههای حرام دانسته، اما [[ | از متن بالا برداشت میشود که به عقیده [[سید بن طاووس|سید ابن طاووس]]، شوال از ماههای حرام است، اما این عقیدهای خلاف مشهور است و در منابعی که جستجو کردیم، فرد دیگری چنین اعتقادی را مطرح نساخته است. البته شاید مستند ایشان در حرام دانستن ماه شوال روایتی باشد که این ماه را از ماههای حرام دانسته، اما [[محرم الحرام|محرم]] را ماهی حرام نمیداند<ref>«حرم الله الأشهر الحرم فی کتابه "یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ" ثلاثة أشهر متوالیة و شهر مفرد للعمرة قال أبو عبدالله (علیهالسلام): شوال و ذوالقعدة و ذوالحجة و رجب»؛ «خداوند، همان روزی که آسمانها و زمین را آفرید، چهار ماه را به خاطر زیارت این خانه حرام و غرق کرد. سه ماه را پی در پی ویژه حج ساخت که ماه شوّال و ذی قعده و ذی حجّه باشد و یک ماه تک را برای عمره مقرّر کرد که ماه رجب باشد»؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج 2، ص 88، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 4، ص 240، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق</ref>. | ||
سند این روایت سندی حسن و قابل قبول است؛ ولی از جهت محتوا خلاف مشهور و متواتر بین [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] بوده<ref>مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 131، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق</ref>. و باید متن آنرا توجیه و تأویل برد، چنانکه برخی در صدد تأویل این روایت برآمدهاند<ref>فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 12، ص 38، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(علیهالسلام)، چاپ اول، 1406ق</ref>. | سند این روایت سندی حسن و قابل قبول است؛ ولی از جهت محتوا خلاف مشهور و متواتر بین [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] بوده<ref>مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 131، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق</ref>. و باید متن آنرا توجیه و تأویل برد، چنانکه برخی در صدد تأویل این روایت برآمدهاند<ref>فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 12، ص 38، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(علیهالسلام)، چاپ اول، 1406ق</ref>. |