۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[علی بن الحسین (زین العابدین) (ع)' به '[[علی بن الحسین (زین العابدین)') |
جز (جایگزینی متن - '[[جعفر بن محمد (صادق) (ع)' به '[[جعفر بن محمد (صادق)') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
=== روایت علی بن حمزه === | === روایت علی بن حمزه === | ||
(عن الحسن بن علی بن ابی حمزه عن ابیه عن ابی عبدالله قال: سمعته یقول: ان البکاء و الجزغ مکروه للعبدفی کل ما جزع ماخلا البکاء والجزع علی الحسین بن علی فانه فیه ماجور)<ref>قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، باب ۳۲، ص۱۰۷، ح۲.</ref>؛ ''علی بن ابی حمزه'' نقل میکند [[جعفر بن محمد (صادق | (عن الحسن بن علی بن ابی حمزه عن ابیه عن ابی عبدالله قال: سمعته یقول: ان البکاء و الجزغ مکروه للعبدفی کل ما جزع ماخلا البکاء والجزع علی الحسین بن علی فانه فیه ماجور)<ref>قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، باب ۳۲، ص۱۰۷، ح۲.</ref>؛ ''علی بن ابی حمزه'' نقل میکند [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] فرمود: «گریه و بی تابی برای انسان مکروه است، جز برای حسین بن علی (علیهالسلام)، که موجب اجر و پاداش است». | ||
=== روایت ابوهارون مکفوف === | === روایت ابوهارون مکفوف === | ||
(... عن ابی هارون المکفوف قال: قال ابوعبدالله فی حدیث طویل له ومن ذکر الحسین عنده فخرج من عینیه من الدموع مقدار جناح ذیاب کان ثوابه علی الله عزوجل و لم یرض له بدون الجنة)<ref>قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، باب ۳۲، ص۱۰۷، ح۳.</ref>؛ ''ابوهارون مکفوف'' («مکفوف» به معنای نابیناست و چون وی نابینا بوده، به این نام شهرت داشته است) روایت میکند که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «هرکس که نزد او از حسین (علیهالسلام) یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهده خدای عزوجل است و خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود. | (... عن ابی هارون المکفوف قال: قال ابوعبدالله فی حدیث طویل له ومن ذکر الحسین عنده فخرج من عینیه من الدموع مقدار جناح ذیاب کان ثوابه علی الله عزوجل و لم یرض له بدون الجنة)<ref>قمی، ابن قولویه، کامل الزیارات، باب ۳۲، ص۱۰۷، ح۳.</ref>؛ ''ابوهارون مکفوف'' («مکفوف» به معنای نابیناست و چون وی نابینا بوده، به این نام شهرت داشته است) روایت میکند که امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «هرکس که نزد او از حسین (علیهالسلام) یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهده خدای عزوجل است و خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمیشود. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
(عن مسمع بن عبدالملک کردین البصری (فی حدیث)، قال: قال لی آبو عبدالله: افما تذکر ما صنع به [یعنی بالحسین]؟ قلت: نعم، قال: فتجزع؟ قلت: ای والله، واستعبر لذلک حتی یری اهلی اثر ذلک علی فامتنع من الطعام حتی یستبین ذلک فی وجهی، قال: رحم الله دمعتک، اما انک من الذین یعدون من اهل الجزع لنا والذین یفرحون لفرحنا ویحزنون لحزننا ویخافون لخوفنا و یامنون اذا امنا، اما انک ستری عند موتک خضور آبائی لک و وصیتهم ملک الموت بک و مایلقونک به من البشارة افضل وملک الموت ارق علیک واشد رحمة لک من الام الشفیقة علی ولدها [الی ان قال:] ما بکی احد رحمة لنا ولما لقینا الا رحمة الله قبل ان تخرج الدمعة من عینه، فاذا سالت دموعه علی خده، فلو ان قطرة من دموعه سقطت فی جهنم لاطفات خرها حتی لایوجد لها حر)<ref>شیخ حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، تصحیح و تحقیق میرزا عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج۱۰، ص۳۹۷، ح۱۶. | (عن مسمع بن عبدالملک کردین البصری (فی حدیث)، قال: قال لی آبو عبدالله: افما تذکر ما صنع به [یعنی بالحسین]؟ قلت: نعم، قال: فتجزع؟ قلت: ای والله، واستعبر لذلک حتی یری اهلی اثر ذلک علی فامتنع من الطعام حتی یستبین ذلک فی وجهی، قال: رحم الله دمعتک، اما انک من الذین یعدون من اهل الجزع لنا والذین یفرحون لفرحنا ویحزنون لحزننا ویخافون لخوفنا و یامنون اذا امنا، اما انک ستری عند موتک خضور آبائی لک و وصیتهم ملک الموت بک و مایلقونک به من البشارة افضل وملک الموت ارق علیک واشد رحمة لک من الام الشفیقة علی ولدها [الی ان قال:] ما بکی احد رحمة لنا ولما لقینا الا رحمة الله قبل ان تخرج الدمعة من عینه، فاذا سالت دموعه علی خده، فلو ان قطرة من دموعه سقطت فی جهنم لاطفات خرها حتی لایوجد لها حر)<ref>شیخ حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، تصحیح و تحقیق میرزا عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج۱۰، ص۳۹۷، ح۱۶. | ||
</ref>؛ ''مسمع بن عبدالملک بصری'' روایت میکند [[جعفر بن محمد (صادق | </ref>؛ ''مسمع بن عبدالملک بصری'' روایت میکند [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] فرمود: «(ای مسمع) آیا مصائب حسین را یاد میکنی»؟ عرض کردم: «آری». فرمود: «آیا بیتابی (و گریه) میکنی؟ عرض کردم: «بلی به خدا قسم طوری گریه میکنیم که اهل و عیالم اثر آن را در [سیمای] من مشاهده میکنند، و از خوراک امتناع میکنم؛ چندان که اثر گرسنگی در صورتم مشاهده میشود. | ||
حضرت فرمود: «رحمت خداوند بر اشکهای تو؛ آگاه باش که تو از گریه کنندگان بر ما محسوب میشوی و از کسانی هستی که در شادی ما شاد، و در حزن ما محزون، و در هنگام ترس ما ترسان، و در زمان ایمنی ما، ایمن هستند. هنگام مرگ خواهی دید که پدران من نزد تو حاضر شده، سفارش تو را به ملک الموت میکنند و] از این بالاتر آنکه [تو را [به بهشت] بشارت میدهند و ملکالموت از هر مادر مهربان بیشتر به تو مهربانی کند. | حضرت فرمود: «رحمت خداوند بر اشکهای تو؛ آگاه باش که تو از گریه کنندگان بر ما محسوب میشوی و از کسانی هستی که در شادی ما شاد، و در حزن ما محزون، و در هنگام ترس ما ترسان، و در زمان ایمنی ما، ایمن هستند. هنگام مرگ خواهی دید که پدران من نزد تو حاضر شده، سفارش تو را به ملک الموت میکنند و] از این بالاتر آنکه [تو را [به بهشت] بشارت میدهند و ملکالموت از هر مادر مهربان بیشتر به تو مهربانی کند. | ||
[تا آنکه فرمود:] هیچ کس به خاطر دلسوزی به ما و به سبب مصائبی که بر ما وارد شده، گریه نمیکند، مگر آنکه قبل از آمدن اشک از چشمش، خدا او را رحمت میکند. پس وقتی اشکها بر گونهاش جاری شد، اگر قطرهای از آن در جهنم بیفتد، گرمای جهنم را از بین میبرد تا آنجا که دیگر برای آن حرارتی باقی نمیماند... . هیچ چشمی برای ما گریه نمیکند، مگر آنکه از نعمت نظر کردن به [حوض] کوثر بهرهمند میشود و با کسانی که ما را دوست دارند، از آن سیراب میشود. | [تا آنکه فرمود:] هیچ کس به خاطر دلسوزی به ما و به سبب مصائبی که بر ما وارد شده، گریه نمیکند، مگر آنکه قبل از آمدن اشک از چشمش، خدا او را رحمت میکند. پس وقتی اشکها بر گونهاش جاری شد، اگر قطرهای از آن در جهنم بیفتد، گرمای جهنم را از بین میبرد تا آنجا که دیگر برای آن حرارتی باقی نمیماند... . هیچ چشمی برای ما گریه نمیکند، مگر آنکه از نعمت نظر کردن به [حوض] کوثر بهرهمند میشود و با کسانی که ما را دوست دارند، از آن سیراب میشود. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
=== روایت زید شحام === | === روایت زید شحام === | ||
(.... عن زید الشحام [فی حدیث، ان ابا عبدالله قال لجعفر بن عفان الطائی]؛ یا جعفر، قال لبیک جعلنی الله فداک، قال بلغنی انک تقول الشعرفی الحسین و تجید، فقال له: نعم جعلنی الله فداک، قال: قل فانشده، [فبکی هو] و من حوله، حتی صارت له الدموع علی وجهه و لحیته، ثم قال: یا جعفر والله لقد شهدک ملائکة الله المقربون، هاهنا یسمعون قولک فی الحسین و لقد بکرا کما بکینااو اکثر، ولقد اوجب الله تعالی لک یا جعفر فی ساعته الجنه باسرها و غفرالله لک. فقال: یا جعفر الا ازیدک! قال نعم یا سیدی، قال: ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنة و غفر له)<ref>شیخ حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، تصحیح و تحقیق میرزا عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج۱۰، ص۴۶۴، ح۱.</ref>؛ ''زید شحام'' میگوید: [[جعفر بن محمد (صادق | (.... عن زید الشحام [فی حدیث، ان ابا عبدالله قال لجعفر بن عفان الطائی]؛ یا جعفر، قال لبیک جعلنی الله فداک، قال بلغنی انک تقول الشعرفی الحسین و تجید، فقال له: نعم جعلنی الله فداک، قال: قل فانشده، [فبکی هو] و من حوله، حتی صارت له الدموع علی وجهه و لحیته، ثم قال: یا جعفر والله لقد شهدک ملائکة الله المقربون، هاهنا یسمعون قولک فی الحسین و لقد بکرا کما بکینااو اکثر، ولقد اوجب الله تعالی لک یا جعفر فی ساعته الجنه باسرها و غفرالله لک. فقال: یا جعفر الا ازیدک! قال نعم یا سیدی، قال: ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنة و غفر له)<ref>شیخ حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، تصحیح و تحقیق میرزا عبدالرحیم ربانی شیرازی، ج۱۰، ص۴۶۴، ح۱.</ref>؛ ''زید شحام'' میگوید: [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] به جعفر بن عفان طائی فرمود: ای جعفر، به من خبر رسیده که تو در مرثیه حسین (علیهالسلام) به نیکو شعر میگویی، عرض کرد: آری، خدا مرا فدای شما گرداند. فرمود: شعری بخوان. پس او شعری خواند. آن حضرت و کسانی که گرد او بودند، گریستند و اشک بر صورت و محاسن آن حضرت جاری شد. آنگاه فرمود: ای جعفر؛ به خدا سوگند، ملائکه مقرب خدا حاضر بودند و سخن تو را درباره حسین میشنیدند، و همچون ما، بلکه بیشتر از ما گریستند. | ||
خداوند در این ساعت تمام [نعمتهای] بهشت را بر تو واجب گردانید و تو را آمرزید. ای جعفر، آیا بیش از این بگویم؟ عرض کرد: آریای سرور من، فرمود: هرکس درباره حسین شعری بگوید و بگرید و بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و او را بیامرزد. | خداوند در این ساعت تمام [نعمتهای] بهشت را بر تو واجب گردانید و تو را آمرزید. ای جعفر، آیا بیش از این بگویم؟ عرض کرد: آریای سرور من، فرمود: هرکس درباره حسین شعری بگوید و بگرید و بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و او را بیامرزد. | ||
=== روایت ابوعماره === | === روایت ابوعماره === |