confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
(←ترور) |
|||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
== ترور == | == ترور == | ||
مدتی پس از جنگ عربها و اسرائیل (۱۹۴۸)، اختلافات بین حکومت پادشاهی و جامعه [[جمهوری عربی مصر|مصر]] که نیروهای داوطلبی به این جنگ اعزام نموده بود، بالا گرفت. با افزایش شمار هواداران اخوان، شایعاتی نیز مبنی بر قصد جماعت اخوان در مورد کودتا پخش شد که نهایتاً باعث شد که در دسامبر سال ۱۹۴۸ میلادی نخستوزیر [[محمود فهمی نقراشی|محمود فهمی نقراشی پاشا]] جماعت اِخوانالمسلمین را غیرقانونی اعلام کرده و اعضایش را دستگیر و زندانی کند. متعاقب آن یکی از دانشجویان عضو اخوانالمسلمین اقدام به ترور نخستوزیر میکند. او در جریان این ترور کشته میشود. حسن البنا بیانیهای میدهد و در آن این اقدام را محکوم و اعلام میکند که ترور شیوه اسلام نیست. | مدتی پس از [[جنگ]] عربها و [[رژیم صهیونیستی|اسرائیل]] (۱۹۴۸)، اختلافات بین حکومت پادشاهی و جامعه [[جمهوری عربی مصر|مصر]] که نیروهای داوطلبی به این جنگ اعزام نموده بود، بالا گرفت. با افزایش شمار هواداران اخوان، شایعاتی نیز مبنی بر قصد جماعت اخوان در مورد [[کودتا]] پخش شد که نهایتاً باعث شد که در دسامبر سال ۱۹۴۸ میلادی نخستوزیر [[محمود فهمی نقراشی|محمود فهمی نقراشی پاشا]] جماعت اِخوانالمسلمین را غیرقانونی اعلام کرده و اعضایش را دستگیر و زندانی کند. متعاقب آن یکی از دانشجویان عضو اخوانالمسلمین اقدام به ترور نخستوزیر میکند. او در جریان این ترور کشته میشود. حسن البنا بیانیهای میدهد و در آن این اقدام را محکوم و اعلام میکند که ترور شیوه اسلام نیست. | ||
در ۱۲ فوریهٔ ۱۹۴۹ حسن البنا در دفتر جماعت جوانان مسلمان در قاهره منتظر رسیدن زکی علی پاشا به نمایندگی از دولت جهت مذاکره بود، ولی او نیامد. هنگامی که حسن البنا بههمراه عبدالکریم | در ۱۲ فوریهٔ ۱۹۴۹ حسن البنا در دفتر جماعت جوانان مسلمان در قاهره منتظر رسیدن زکی علی پاشا به نمایندگی از دولت جهت مذاکره بود، ولی او نیامد. هنگامی که حسن البنا بههمراه [[عبدالکریم منصور]]، شوهرخواهرش، از دفتر بیرون آمده و منتظر تاکسی بودند، توسط دو مرد و با شلیک گلوله کشته شدند. | ||
پدر شیخ حسن البنا یکی از علمای [[الازهر]] و معروف به شیخ احمد | پدر شیخ حسن البنا یکی از علمای [[الأزهر|الازهر]] و معروف به [[احمد الساعاتی|شیخ احمد الساعاتی]] بود. این شیخ، [[فقیه]] و حدیثشناس معروفی بود، ولی برای امرار معاش خود، در اوقات فراغت به تعمیر ساعت میپرداخت و به همین دلیل به "ساعاتی" معروف شده بود. در کنار او شخصی به نام حاج محمد سلطان هم مغازه آموزش تعمیر ساعت داشت که شاگردان بسیاری را تعلیم داد. یکی از این شاگردان وی "حسنالبنا" بود. مغازه او و شیخ احمد، مرکز تجمع و رفت و آمد [[سلفیت|سلفیها]] - بهشمار میرفت و میگویند که [[سید جمال الدین اسد آبادی|سید جمالالدین اسدآبادی]] در مدت اقامت خود در [[قاهره]]، از جمله افرادی بود که اغلب در این محل حضور مییافت و به سخن گفتن میپرداخت و به همین دلیل، علیرغم فاصله زمانی، بعضیها مدعی هستند که حسنالبنا از طریق حاج سلطان و پدر خود با افکار سید آشنا شده و راه جدیدی را در پیش گرفتهاست. خود شیخ حسنالبنا در کتاب خاطراتش به نام "مذکره الدعوه و الداعیه" تصریح میکند که راه او استمرار راه [[سید جمالالدین اسدآبادی|جمالالدین]] و [[محمد عبده|محمد عبدُه]] است. سر انجام حسن البنا یکی از انسانهای بزرگ در [[تاریخ اسلام]] گرایی معاصر بوده است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |