پرش به محتوا

کاربر:Hamzeh/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:


=مرز=
=مرز=
مرز به معنای خط فاصل و نشانه‌ای است که دو حوزه را از همدیگر جدا ساخته و حدود آن را معین می‌نماید.<ref>طریحی، فخر الدین بن محمد، '''''مجمع البحرین،''''' تهران: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، 1375، ج 3، ص 236؛ احمد بن فارس، '''''معجم مقاییس اللغه'''''<nowiki/>''،'' قم: مکتب الاعلام الاسلامی، ج 5، ص 310.</ref> ثغر و حد از واژه های مترادف با مرز است.<ref>زبیدی سید مرتضی حسینی، '''''تاج العَروس من جواهر القاموس،''''' بیروت: دارالفکر، 1414 ه‍ ق، ج 8، ص 148.</ref> ویژگی مرز تقطیع و چندتکه کردن یک‌چیز است. برخی آن را زمینی که به شکل مربع می‌سازند و کناره‌های آن را بلند کرده و در میانش چیزها می‌کارند، معنا کرده‌اند<ref>محمد حسین بن خلف تبریزی، '''''برهان قاطع،''''' تهران: نیما، 1380، ج 4، ص 1986</ref> فراهیدی '''حد''' را وصفی نامیده که موجب فصل و جدایی بین هر چیزی می‌شود<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، '''''کتاب العین،''''' قم: موسسه دارالهجره، چاپ دوم، 1409 ه‍ ق، ج 3، ص 19.</ref>  «'''ثغر»''' در لغت به «'''رخنه»'''، «'''شکاف»''' و «'''منفذ»''' معنا شده‌است.<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، '''''لسان العرب،''''' بیروت: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ سوم، ج 4، ص 103.</ref> همچنین ثغر به محلی که ترس از حمله دشمن در آن محل وجود دارد معنا شده<ref>طریحی، فخر الدین بن محمد، '''''مجمع البحرین،''''' تهران: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، 1375، ج 3، ص 236.</ref> و از آن به محلی که دشمن از آنجا وارد می‌شود، یاد می‌شود.<ref>ب‍اق‍ری‌ک‍ب‍ورق، ع‍ل‍ی‌‌، '''''کلیات و مبانی جنگ و استراتژی،''''' تهران: م‍رک‍ز ن‍ش‍ر ب‍ی‍ن‌ال‍م‍ل‍ل،‌ 1370، 196.</ref>  
'''مرز''' به معنای خط فاصل و نشانه‌ای است که دو حوزه را از همدیگر جدا ساخته و حدود آن را معین می‌نماید.<ref>طریحی، فخر الدین بن محمد، '''''مجمع البحرین،''''' تهران: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، 1375، ج 3، ص 236؛ احمد بن فارس، '''''معجم مقاییس اللغه'''''<nowiki/>''،'' قم: مکتب الاعلام الاسلامی، ج 5، ص 310.</ref> ثغر و حد از واژه های مترادف با مرز است.<ref>زبیدی سید مرتضی حسینی، '''''تاج العَروس من جواهر القاموس،''''' بیروت: دارالفکر، 1414 ه‍ ق، ج 8، ص 148.</ref> ویژگی مرز تقطیع و چندتکه کردن یک‌چیز است. برخی آن را زمینی که به شکل مربع می‌سازند و کناره‌های آن را بلند کرده و در میانش چیزها می‌کارند، معنا کرده‌اند<ref>محمد حسین بن خلف تبریزی، '''''برهان قاطع،''''' تهران: نیما، 1380، ج 4، ص 1986</ref> فراهیدی '''حد''' را وصفی نامیده که موجب فصل و جدایی بین هر چیزی می‌شود<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، '''''کتاب العین،''''' قم: موسسه دارالهجره، چاپ دوم، 1409 ه‍ ق، ج 3، ص 19.</ref>  «'''ثغر»''' در لغت به «'''رخنه»'''، «'''شکاف»''' و «'''منفذ»''' معنا شده‌است.<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، '''''لسان العرب،''''' بیروت: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ سوم، ج 4، ص 103.</ref> همچنین ثغر به محلی که ترس از حمله دشمن در آن محل وجود دارد معنا شده<ref>طریحی، فخر الدین بن محمد، '''''مجمع البحرین،''''' تهران: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، 1375، ج 3، ص 236.</ref> و از آن به محلی که دشمن از آنجا وارد می‌شود، یاد می‌شود.<ref>ب‍اق‍ری‌ک‍ب‍ورق، ع‍ل‍ی‌‌، '''''کلیات و مبانی جنگ و استراتژی،''''' تهران: م‍رک‍ز ن‍ش‍ر ب‍ی‍ن‌ال‍م‍ل‍ل،‌ 1370، 196.</ref>  


مرز در اصطلاح برای تفکیک بین دو حوزه سیاسی استعمال می‌شود. برخی آن را به مرزهای ملی اختصاص داده و عاملی برای تشخیص و جدایی یک واحد متشکل سیاسی و یـک کـشور از دیگر واحدهای مجاور آن می‌دانند.<ref>حافظ نیا، محمد رضا، '''''مبانی مطالعات سیاسی ـ اجتماعی''،''' قم: ک‍م‍ال‌ال‍م‍ل‍ک‌‏‫، 1378، ص 190.</ref>
مرز در اصطلاح برای تفکیک بین دو حوزه سیاسی استعمال می‌شود. برخی آن را به مرزهای ملی اختصاص داده و عاملی برای تشخیص و جدایی یک واحد متشکل سیاسی و یـک کـشور از دیگر واحدهای مجاور آن می‌دانند.<ref>حافظ نیا، محمد رضا، '''''مبانی مطالعات سیاسی ـ اجتماعی''،''' قم: ک‍م‍ال‌ال‍م‍ل‍ک‌‏‫، 1378، ص 190.</ref>


==مرز ملی==
==مرز ملی==
مرز ملی خطوطی است که حدود نفوذ سیاسی سرزمین تحت حکومت یک دولت ملی را مشخص می‌کند. این نوع تقسیم‌بندی در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی تأسیس و پس از فروپاشی نظام دوقطبی و جنگ سرد در جهان تقویت شدند.<ref>مجتهدزاده، پیروز، ترجمه حمیدرضا ملک‌محمدی، '''''سیاست‌های مرزی و مرزهای بین‌المللی،''''' تهران: سمت، ۱۳۸۹، ص 158.</ref> عامل اصلی افتراق در مرزهای ملی، ملیت ساکنان یک سرزمین است که امروزه به‌عنوان سرچشمه جدایی‌ها، واگرایی‌ها، همگرایی‌ها، دوستی‌ها، دشمنی‌ها و نظایر آن عمل کرده و مناسبات انسانی را شکل می‌دهند.<ref>حافظ نیا، محمد رضا،'''''جغرافیای سیاسی فضای مجازی،''''' تهران: سمت‏‫، ۱۳۹۰، 110.</ref> ویژگی این تقسیم‌بندی کشورها، تشکیل هویت‌های ملی در مقابل هویت دینی است. این پدیده نو محصول اجتناب‌ناپذیر گسترش امپریالیسم جهان‌نگر بوده‌است.<ref>مجتهدزاده، پیروز، ترجمه حمیدرضا ملک‌محمدی، '''''سیاست‌های مرزی و مرزهای بین‌المللی،''''' تهران: سمت، ۱۳۸۹، ص 158.</ref>
'''مرز ملی''' خطوطی است که حدود نفوذ سیاسی سرزمین تحت حکومت یک دولت ملی را مشخص می‌کند. این نوع تقسیم‌بندی در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی تأسیس و پس از فروپاشی نظام دوقطبی و جنگ سرد در جهان تقویت شدند.<ref>مجتهدزاده، پیروز، ترجمه حمیدرضا ملک‌محمدی، '''''سیاست‌های مرزی و مرزهای بین‌المللی،''''' تهران: سمت، ۱۳۸۹، ص 158.</ref> عامل اصلی افتراق در مرزهای ملی، ملیت ساکنان یک سرزمین است که امروزه به‌عنوان سرچشمه جدایی‌ها، واگرایی‌ها، همگرایی‌ها، دوستی‌ها، دشمنی‌ها و نظایر آن عمل کرده و مناسبات انسانی را شکل می‌دهند.<ref>حافظ نیا، محمد رضا،'''''جغرافیای سیاسی فضای مجازی،''''' تهران: سمت‏‫، ۱۳۹۰، 110.</ref> ویژگی این تقسیم‌بندی کشورها، تشکیل هویت‌های ملی در مقابل هویت دینی است. این پدیده نو محصول اجتناب‌ناپذیر گسترش امپریالیسم جهان‌نگر بوده‌است.<ref>مجتهدزاده، پیروز، ترجمه حمیدرضا ملک‌محمدی، '''''سیاست‌های مرزی و مرزهای بین‌المللی،''''' تهران: سمت، ۱۳۸۹، ص 158.</ref>


==مرز ایدئولوژیک==
==مرز ایدئولوژیک==
اساس تقسیم‌بندی در مرزهای ایدئولوژیکی، عقیده حاکم بر یک سرزمین است که از آن به [[دار الاسلام]] تعبیر می‌شود. سرزمینی که اتباع حکومت اسلامی در آن زندگی می‌کنند و مرز املاک ایشان با توابع و لواحق مرز [[جهان اسلام|دارالاسلام]] خواهد بود.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، '''''اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها،''''' مجله حکومت اسلامی، پاییز 1375، شماره 1، ص84.</ref>
'''مرزهای ایدئولوژیکی،''' تقسیم‌بندی مرزها بر اساس عقیده حاکم بر یک سرزمین است. مرز دولت اسلامی را [[دار الاسلام]] می‌گویند. سرزمینی که اتباع حکومت اسلامی در آن زندگی می‌کنند و مرز املاک ایشان با توابع و لواحق مرز [[جهان اسلام|دارالاسلام]] خواهد بود.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، '''''اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها،''''' مجله حکومت اسلامی، پاییز 1375، شماره 1، ص84.</ref>


'''[[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]]''' دار الاسلام را به سه قسم تقسیم می‌کند، '''اولاً''' سرزمین‌های بناشده در حکومت اسلامی که کفار به آن‌ها دسترسی ندارند، '''ثانیاً''' سرزمینی از کفار که مسلمین بر آن تسلط پیدا کردند، '''ثالثاً''' سرزمین مسلمین که کفار بر آن تسلط پیدا کردند.<ref>طوسی، ابو جعفر، محمد بن حسن، '''''المبسوط فی فقه الإمامیة،''''' تهران: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، 1387 ه‍ ق.، ج 2، ص 45.</ref> '''[[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]]''' آن را به سرزمین‌های تأسیس‌شده و فتح‌شده توسط مسلمین تقسیم می‌کند.<ref>حلّی، علامه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، '''''تذکرة الفقهاء (ط ـ الحدیثة)،''''' قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، 1414 ه‍ ق، ج‌17، ص 349</ref> برخی با استناد به روایت  اسحاق بن عمار از  [[موسی بن جعفر (کاظم)]] (علیه السلام)<ref>لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِی الْفِرَاءِ الْیمَانِی- وَ فِیمَا صُنِعَ فِی أَرْضِ الْإِسْلَامِ- قُلْتُ فَإِنْ‌ کانَ فِیهَا غَیرُ أَهْلِ الْإِسْلَامِ- قَالَ إِذَا کانَ الْغَالِبُ عَلَیهَا الْمُسْلِمِینَ فَلَا بَأْسَ. ''«نماز در پوستین یمانی و هر چیزی که در زمین اسلام ساخته شده است اشکال ندارد. به حضرت گفتم اگر در آن سرزمین غیر مسلمانان باشند؟ حضرت فرمود اگر در آن سرزمین مسلمانان غالب باشند اشکال ندارد»؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، '''تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة،''' 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، 1409 ق. ج‏ 3، ص491.''</ref>  دو احتمال در عبارت «'''اذا کان الغالب علیها المسلمین'''» مطرح است، [[شهید ثانی]] منظور حضرت را غلبه افرادی نسبت به غیر مسلمانان بیان می‌کند؛<ref>عاملی، شهید ثانی، زین الدین بن علی، '''''روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان،''''' 2 جلد، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1402 ه‍ ق، ج 2، ص 571.</ref> [[شهید اول]] مراد از غلبه را حکومت و سلطنت مسلمین و حکومت اسلامی در یک سرزمین می‌داند و دارالاسلام را سرزمینی که تحت تصرف مسلمانان بوده و احکام اسلام در آن، جاری باشد می‌داند، هرچند مسلمانان در آنجا زندگی نکنند.<ref>عاملی، شهید اول، محمد بن مکی، '''''الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة،''''' قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1417 ه‍ ق، ج 3، ص 78.</ref>  [[سید حسین بروجردی|آیت‌الله بروجردی]] مراد از «اذا کان الغالب علیها المسلمین» را غلبه، حکومت و تسلّط مسلمانان می‌داند.<ref>بروجردی، آقا حسین طباطبایی، '''''تقریر بحث    السید البروجردی،''''' 2 جلد، قم: دفتر    انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1416 ه‍ ق، ج 1، ص 114.</ref> اسلام تنها عقیده را باعث جدایی نوع حکومت‌ها می‌داند و براین‌اساس در وهله اول تقسیمات دیگری که بر کشورهای اسلامی عارض شده است، مورد تأیید اسلام نیست.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، '''''اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها،''''' مجله حکومت اسلامی، پاییز 1375، شماره 1، ص 84.</ref>
'''[[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]]''' دار الاسلام را به سه قسم تقسیم می‌کند، '''اولاً''' سرزمین‌های بناشده در حکومت اسلامی که کفار به آن‌ها دسترسی ندارند، '''ثانیاً''' سرزمینی از کفار که مسلمین بر آن تسلط پیدا کردند، '''ثالثاً''' سرزمین مسلمین که کفار بر آن تسلط پیدا کردند.<ref>طوسی، ابو جعفر، محمد بن حسن، '''''المبسوط فی فقه الإمامیة،''''' تهران: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، چاپ سوم، 1387 ه‍ ق.، ج 2، ص 45.</ref> '''[[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]]''' آن را به سرزمین‌های تأسیس‌شده و فتح‌شده توسط مسلمین تقسیم می‌کند.<ref>حلّی، علامه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدی، '''''تذکرة الفقهاء (ط ـ الحدیثة)،''''' قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، 1414 ه‍ ق، ج‌17، ص 349</ref> برخی با استناد به روایت  اسحاق بن عمار از  [[موسی بن جعفر (کاظم)]] (علیه السلام)<ref>لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِی الْفِرَاءِ الْیمَانِی- وَ فِیمَا صُنِعَ فِی أَرْضِ الْإِسْلَامِ- قُلْتُ فَإِنْ‌ کانَ فِیهَا غَیرُ أَهْلِ الْإِسْلَامِ- قَالَ إِذَا کانَ الْغَالِبُ عَلَیهَا الْمُسْلِمِینَ فَلَا بَأْسَ. ''«نماز در پوستین یمانی و هر چیزی که در زمین اسلام ساخته شده است اشکال ندارد. به حضرت گفتم اگر در آن سرزمین غیر مسلمانان باشند؟ حضرت فرمود اگر در آن سرزمین مسلمانان غالب باشند اشکال ندارد»؛ شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، '''تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة،''' 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، 1409 ق. ج‏ 3، ص491.''</ref>  دو احتمال در عبارت «'''اذا کان الغالب علیها المسلمین'''» مطرح است، [[شهید ثانی]] منظور حضرت را غلبه افرادی نسبت به غیر مسلمانان بیان می‌کند؛<ref>عاملی، شهید ثانی، زین الدین بن علی، '''''روض الجنان فی شرح إرشاد الأذهان،''''' 2 جلد، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1402 ه‍ ق، ج 2، ص 571.</ref> [[شهید اول]] مراد از غلبه را حکومت و سلطنت مسلمین و حکومت اسلامی در یک سرزمین می‌داند و دارالاسلام را سرزمینی که تحت تصرف مسلمانان بوده و احکام اسلام در آن، جاری باشد می‌داند، هرچند مسلمانان در آنجا زندگی نکنند.<ref>عاملی، شهید اول، محمد بن مکی، '''''الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة،''''' قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1417 ه‍ ق، ج 3، ص 78.</ref>  [[سید حسین بروجردی|آیت‌الله بروجردی]] مراد از «اذا کان الغالب علیها المسلمین» را غلبه، حکومت و تسلّط مسلمانان می‌داند.<ref>بروجردی، آقا حسین طباطبایی، '''''تقریر بحث    السید البروجردی،''''' 2 جلد، قم: دفتر    انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1416 ه‍ ق، ج 1، ص 114.</ref> اسلام تنها عقیده را باعث جدایی نوع حکومت‌ها می‌داند و براین‌اساس در وهله اول تقسیمات دیگری که بر کشورهای اسلامی عارض شده است، مورد تأیید اسلام نیست.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، '''''اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها،''''' مجله حکومت اسلامی، پاییز 1375، شماره 1، ص 84.</ref>
confirmed
۶۵

ویرایش