پرش به محتوا

ابومخنف: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۳
خط ۵۳: خط ۵۳:
* نه ابومخنف و نه هيچ مورخ ديگري نمي توانست در برابر انبوه اخبار و رويدادها با تأني به شيوه هاي نقادانه محدثان بپردازد و به واسطه از دست رفتن بسياري از اخبار نهراسد.  
* نه ابومخنف و نه هيچ مورخ ديگري نمي توانست در برابر انبوه اخبار و رويدادها با تأني به شيوه هاي نقادانه محدثان بپردازد و به واسطه از دست رفتن بسياري از اخبار نهراسد.  
* ايراد دوم از آنجا برخاسته كه وي مورخي واقعگرا و امين بود. همچنين او نمي توانست بسياري از وقايع سرزمينش را كه عملا با اخبار شيعيان مرتبط بود، فرو گذارد. از سوي ديگر مسأله اعتبار روايي ابومخنف با گرايش مذهبي وي ارتباط مي يابد و محدثاني نظير ابن عدي و ذهبي (م 748 ه.ق) <ref>تاريخ الاسلام، حوادث و وفيات سال 160 - 141، ص 581.</ref>براي تبيين و تعليل نگرش تاريخي وي، آن را به گرايش شيعي وي منسوب مي دارند و وي را شيعه اي افراطي يا رافضي مي شمارند.
* ايراد دوم از آنجا برخاسته كه وي مورخي واقعگرا و امين بود. همچنين او نمي توانست بسياري از وقايع سرزمينش را كه عملا با اخبار شيعيان مرتبط بود، فرو گذارد. از سوي ديگر مسأله اعتبار روايي ابومخنف با گرايش مذهبي وي ارتباط مي يابد و محدثاني نظير ابن عدي و ذهبي (م 748 ه.ق) <ref>تاريخ الاسلام، حوادث و وفيات سال 160 - 141، ص 581.</ref>براي تبيين و تعليل نگرش تاريخي وي، آن را به گرايش شيعي وي منسوب مي دارند و وي را شيعه اي افراطي يا رافضي مي شمارند.
* اين نسبت اگر چه از روي سوء غرض به وي داده شده است، در عين حال برخي از رجال شناسان متأخر شيعي مانند مامقاني در كتابش بدان استناد كرده اند <ref>تنقيح المقال، 44:2.</ref> و همين اقتباس سبب شده است تا ديگر رجاليون شيعي نيز به تشيع وي به همين دليل و نيز دلايل ديگر - چون همراهي نياي بزرگ وي، مخنف با علي (ع)، اخبار ابومخنف در باب ائمه شيعه و شمرده شدنش در زمره ي اصحاب حضرت صادق (ع) - تصريح كنند <ref>شيخ عباس قمي، الکني، 151:1؛ مدرس، ريحانة الادب، 258:7؛ بحرالعلوم (مصحح)، فهرست [طوسي]، 156 - 155 (حاشيه)؛ زرکلي، الاعلام، 245:5.</ref>. همين نسبت بي دليل باعث شهرت ابومخنف به عنوان مورخي شيعي شده است و خود سبب گشته تا برخي محققان به صرف شيعي بودن ابومخنف با نظر انكار به اخبار او نگريسته و بدانها چون رواياتي بي پايه و اساس بنگرند <ref>امين قلعجي، (مصحح)، کتاب الضعفاء الکبير، [عقيلي المکي]، 19، (حاشيه).</ref> و البته چنين رأي بدون تحقيقي نيز نمي تواند درست باشد.
اين نسبت اگر چه از روي سوء غرض به وي داده شده است، در عين حال برخي از رجال شناسان متأخر شيعي مانند مامقاني در كتابش بدان استناد كرده اند <ref>تنقيح المقال، 44:2.</ref> و همين اقتباس سبب شده است تا ديگر رجاليون شيعي نيز به تشيع وي به همين دليل و نيز دلايل ديگر - چون همراهي نياي بزرگ وي، مخنف با علي (ع)، اخبار ابومخنف در باب ائمه شيعه و شمرده شدنش در زمره ي اصحاب حضرت صادق (ع) - تصريح كنند <ref>شيخ عباس قمي، الکني، 151:1؛ مدرس، ريحانة الادب، 258:7؛ بحرالعلوم (مصحح)، فهرست [طوسي]، 156 - 155 (حاشيه)؛ زرکلي، الاعلام، 245:5.</ref>. همين نسبت بي دليل باعث شهرت ابومخنف به عنوان مورخي شيعي شده است و خود سبب گشته تا برخي محققان به صرف شيعي بودن ابومخنف با نظر انكار به اخبار او نگريسته و بدانها چون رواياتي بي پايه و اساس بنگرند <ref>امين قلعجي، (مصحح)، کتاب الضعفاء الکبير، [عقيلي المکي]، 19، (حاشيه).</ref> و البته چنين رأي بدون تحقيقي نيز نمي تواند درست باشد.
نگاهي به اخبار وي در طبري و كتاب هاي ديگر نشان مي دهد كه وي موضع تندي بر ضد خلفا ندارد. ممكن است كسي بگويد كه وي چنين موضعي داشته و طبري آن گونه اخبار وي را نياورده است، ولي بايد توجه داشت كه علماي شيعه از آثار وي فراوان نقل كرده اند؛ اگر وقاعا در اخبار او چيزي در باب مطاعن خلفا وجود داشت، دست كم در آثار شيعيان روايت مي شد. با اين حال مي توان پذيرفت كه وي نوعي عقيده به تشيع دارد؛ در همان حدي كه در كوفه رايج بوده است، يعني راجع به خلفاي اول و دوم اثباتا و نفيا حرفي نداشتند؛ نسبت به خليفه ي سوم انتقادهاي تندي مي شده و معاويه را اصلا نمي پذيرفتد. اين همان چيزي است كه در كربلا در خبر راجع به برير بن حضير منعكس شده است: ابومخنف به نقل از يوسف بن يزيد از عفيف بن زهير كه خود در كربلا حضور داشته است نقل مي كند كه:
نگاهي به اخبار وي در طبري و كتاب هاي ديگر نشان مي دهد كه وي موضع تندي بر ضد خلفا ندارد. ممكن است كسي بگويد كه وي چنين موضعي داشته و طبري آن گونه اخبار وي را نياورده است، ولي بايد توجه داشت كه علماي شيعه از آثار وي فراوان نقل كرده اند؛ اگر وقاعا در اخبار او چيزي در باب مطاعن خلفا وجود داشت، دست كم در آثار شيعيان روايت مي شد. با اين حال مي توان پذيرفت كه وي نوعي عقيده به تشيع دارد؛ در همان حدي كه در كوفه رايج بوده است، يعني راجع به خلفاي اول و دوم اثباتا و نفيا حرفي نداشتند؛ نسبت به خليفه ي سوم انتقادهاي تندي مي شده و معاويه را اصلا نمي پذيرفتد. اين همان چيزي است كه در كربلا در خبر راجع به برير بن حضير منعكس شده است: ابومخنف به نقل از يوسف بن يزيد از عفيف بن زهير كه خود در كربلا حضور داشته است نقل مي كند كه:


خط ۶۰: خط ۶۰:
نگرش اهل حديث در حال حاضر دوباره در عربستان حاكم شده و نسبت به مرويات ابومخنف و امثال آن حساسيت نشان داده مي شود: براي نمونه كتاب مرويات ابي مخنف في تاريخ الطبري از يحيي بن ابراهيم بن علي اليحيي رياض، دارالعاصمة.
نگرش اهل حديث در حال حاضر دوباره در عربستان حاكم شده و نسبت به مرويات ابومخنف و امثال آن حساسيت نشان داده مي شود: براي نمونه كتاب مرويات ابي مخنف في تاريخ الطبري از يحيي بن ابراهيم بن علي اليحيي رياض، دارالعاصمة.
نويسنده گاه در نقد روايات ابومخنف انتقادهايي را مطرح كرده كه بر اساس آنها انسان در عربي خواني مؤلف هم ترديد مي كند. براي مثال در نقد اين روايت ابومخنف كه سخنان ابوبكر را در سقيفه آورده؛ آن جا كه خطاب به انصار مي گويد:) و أنتم يا معشر الانصار من لاينكر فضلهم في الدين و لا سابقتهم العظمية في الاسلام، رضيكم الله أنصار لدينه و رسوله و جعل اليكم هجرته و فيكم جلة أزواجه و أنصاره، فليس بعد المهاجرين الاولين عندنا أحد بمنزلتكم (، چنين نقد كرده است كه اين سخن ابوبكر خطاب به انصار كه «و فيكم جلة أزواجه (نمي تواند از ابوبكر باشد: «اذ عامة ازواجه عليه الصلاة و السلام من قريش بل انه لم يثبت بسند صحيح زواجه من الأنصار قط» <ref>مرويات ابي‏ مخنف، ص 124، 107.</ref> زيرا زنان آن حضرت همگي از قريش بودند؛ بلكه به سند صحيح ثابت است كه پيامبر صلي الله عليه و آله هرگز زن انصاري نگرفت. بنابراين چگونه ابوبكر در سقيفه گفته است كه عامه يا بيشتر زنان پيامبر صلي الله عليه و آله انصاري هستند. «مع الاسف اين نويسنده ي عرب، حتي مقصود از يك متن ساده ي عربي را درنيافته است. مقصود ابوبكر اين نيست كه پيغمبر زن يا زنان انصاري گرفته است؛ بلكه مقصود اين است كه زنان پيغمبر و انصار او همه در مدينه و در ميان شما انصار زندگي مي كنند!» البته ممكن است برخي انتقادهاي وي يا ديگران بر ابومخنف وارد باشد؛ اما به هر حال، موضع گيري او به لحاظ همين نسبت تشيع به ابومخنف تند است. حقيقت آن است كه اگر ابومخنف شيعه ي بسيار افراطي يا به اصطلاح رافضي بود، اساسا همين مقدار اخباري نيز كه نقل كرده، دست كم با اين لحن و سبك و سياق نقل نمي كرد.
نويسنده گاه در نقد روايات ابومخنف انتقادهايي را مطرح كرده كه بر اساس آنها انسان در عربي خواني مؤلف هم ترديد مي كند. براي مثال در نقد اين روايت ابومخنف كه سخنان ابوبكر را در سقيفه آورده؛ آن جا كه خطاب به انصار مي گويد:) و أنتم يا معشر الانصار من لاينكر فضلهم في الدين و لا سابقتهم العظمية في الاسلام، رضيكم الله أنصار لدينه و رسوله و جعل اليكم هجرته و فيكم جلة أزواجه و أنصاره، فليس بعد المهاجرين الاولين عندنا أحد بمنزلتكم (، چنين نقد كرده است كه اين سخن ابوبكر خطاب به انصار كه «و فيكم جلة أزواجه (نمي تواند از ابوبكر باشد: «اذ عامة ازواجه عليه الصلاة و السلام من قريش بل انه لم يثبت بسند صحيح زواجه من الأنصار قط» <ref>مرويات ابي‏ مخنف، ص 124، 107.</ref> زيرا زنان آن حضرت همگي از قريش بودند؛ بلكه به سند صحيح ثابت است كه پيامبر صلي الله عليه و آله هرگز زن انصاري نگرفت. بنابراين چگونه ابوبكر در سقيفه گفته است كه عامه يا بيشتر زنان پيامبر صلي الله عليه و آله انصاري هستند. «مع الاسف اين نويسنده ي عرب، حتي مقصود از يك متن ساده ي عربي را درنيافته است. مقصود ابوبكر اين نيست كه پيغمبر زن يا زنان انصاري گرفته است؛ بلكه مقصود اين است كه زنان پيغمبر و انصار او همه در مدينه و در ميان شما انصار زندگي مي كنند!» البته ممكن است برخي انتقادهاي وي يا ديگران بر ابومخنف وارد باشد؛ اما به هر حال، موضع گيري او به لحاظ همين نسبت تشيع به ابومخنف تند است. حقيقت آن است كه اگر ابومخنف شيعه ي بسيار افراطي يا به اصطلاح رافضي بود، اساسا همين مقدار اخباري نيز كه نقل كرده، دست كم با اين لحن و سبك و سياق نقل نمي كرد.
== آثار ==
== آثار ==
  آثار فراوان او عمدتا درباره ي روزگار امويان نگاشته شده و معروفيت وي اساسا در روايت اخبار شيعيان و حوادث عراق است <ref>ابن ‏نديم، الفهرست، 143.</ref>.  
  آثار فراوان او عمدتا درباره ي روزگار امويان نگاشته شده و معروفيت وي اساسا در روايت اخبار شيعيان و حوادث عراق است <ref>ابن ‏نديم، الفهرست، 143.</ref>.  
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش