۸٬۲۰۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «تقریبا تا اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم صوفیان از علمای دین شمرده میشدند...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
تقریبا تا اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم صوفیان از علمای دین شمرده میشدند و اختلاف چندانی بین متصوفه با فقها و محدثان وجود نداشت اما | '''تصوف در اهل سنت''' اینگونه بود که تقریبا تا اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم صوفیان از علمای دین شمرده میشدند و اختلاف چندانی بین متصوفه با فقها و محدثان وجود نداشت اما به تدریج از قرن سوم، با تشکیل حلقههای درس صوفیان بغداد و سخنان صوفیانی مانند سَری سَقَطی (متوفی ۲۵۳)، یحیی بن مُعاذ (متوفی ۲۸۵)، ابوحمزه بغدادی، جنید، ابوالحسین نوری (متوفی ۲۸۶) و ابوسعید خَرّاز (متوفی ۲۸۶) در باره توحید، عشق و سِرّ، بر سر این مسائل بحثهایی در گرفت. | ||
=دوره اتحاد متصوفه و علمای دین= | |||
← عالم دین متصوفه | ← عالم دین متصوفه | ||
خط ۶۳: | خط ۲۲: | ||
به هر حال به علت همین ارتباط نزدیک صوفیان و فقیهان و اینکه کلمه صوفی مرادف با زاهد و عابد بود و صوفیان از جمله اهل سنّت و جماعت شمرده میشدند، در کتابهای ملل و نحل، حتی تا اوایل قرن پنجم از آنان به عنوان گروهی مستقل یاد نشده است. [۱۹][۲۰][۲۱] | به هر حال به علت همین ارتباط نزدیک صوفیان و فقیهان و اینکه کلمه صوفی مرادف با زاهد و عابد بود و صوفیان از جمله اهل سنّت و جماعت شمرده میشدند، در کتابهای ملل و نحل، حتی تا اوایل قرن پنجم از آنان به عنوان گروهی مستقل یاد نشده است. [۱۹][۲۰][۲۱] | ||
شروع مخالفت با تصوف | =شروع مخالفت با تصوف= | ||
← عقاید مورد نقد | ← عقاید مورد نقد | ||
خط ۸۲: | خط ۳۹: | ||
گفته شده که اولین انتقاد از صوفیان را احمد بن حنبل کرده و بیشترین حملات از جانب مذهب حنبلی نسبت به برخی صوفیان صورت گرفته است. [۲۵] | گفته شده که اولین انتقاد از صوفیان را احمد بن حنبل کرده و بیشترین حملات از جانب مذهب حنبلی نسبت به برخی صوفیان صورت گرفته است. [۲۵] | ||
اولین کتاب بر ضد صوفیه | =اولین کتاب بر ضد صوفیه= | ||
ظاهراً اولین کتابی که بر ضد صوفیه در قرن چهارم نوشته شده، کتاب التنّبیهُ والرّدّ علی الاهواء و البِدَع اثر ابوالحسین ملطی (متوفی ۳۷۷) است. | ظاهراً اولین کتابی که بر ضد صوفیه در قرن چهارم نوشته شده، کتاب التنّبیهُ والرّدّ علی الاهواء و البِدَع اثر ابوالحسین ملطی (متوفی ۳۷۷) است. | ||
خط ۸۹: | خط ۴۵: | ||
ویژگیهایی که وی برای این گروه یاد میکند تقریباً مشابه با کسانی است که صوفی معروف معاصر وی، ابونصر سَرّاج (متوفی ۳۷۸)، آنها را در اللمع [۲۸][۲۹] «مترسّمین به تصوف» (غافلان از حقیقت تصوف) دانسته است. [۳۰] | ویژگیهایی که وی برای این گروه یاد میکند تقریباً مشابه با کسانی است که صوفی معروف معاصر وی، ابونصر سَرّاج (متوفی ۳۷۸)، آنها را در اللمع [۲۸][۲۹] «مترسّمین به تصوف» (غافلان از حقیقت تصوف) دانسته است. [۳۰] | ||
نقد عبدالرحمان بن جوزی | =نقد عبدالرحمان بن جوزی= | ||
از منتقدان مهم اهل سنّت در قرن ششم، ابوالفرج عبدالرحمان ابن جوزی (متوفی ۵۹۷) است. | از منتقدان مهم اهل سنّت در قرن ششم، ابوالفرج عبدالرحمان ابن جوزی (متوفی ۵۹۷) است. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۶۳: | ||
وی در صفة الصفوة نیز از بسیاری از صوفیان به نیکی یاد کرده است. [۴۰] | وی در صفة الصفوة نیز از بسیاری از صوفیان به نیکی یاد کرده است. [۴۰] | ||
نقد ابن تیمیه | =نقد ابن تیمیه= | ||
از دیگر منتقدان بزرگ صوفیه در قرن ششم و هفتم ابن تَیْمیّه (متوفی ۷۲۸)، از عالمان اهل سنّت، است. | از دیگر منتقدان بزرگ صوفیه در قرن ششم و هفتم ابن تَیْمیّه (متوفی ۷۲۸)، از عالمان اهل سنّت، است. | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۱۱: | ||
البته خشم و افکار بزرگان این طریقهها را نیز بر انگیخت. [۵۹][۶۰][۶۱] | البته خشم و افکار بزرگان این طریقهها را نیز بر انگیخت. [۵۹][۶۰][۶۱] | ||
ابن قیم جوزیه | =ابن قیم جوزیه= | ||
شاگرد ابن تیمیه، ابن قَیّمِ جوزیه (متوفی ۷۵۱)، فقیه حنبلی، با برخی از نظریات ابن تیمیّه درباره صوفیان موافق بود ولی خود او از طرفداران تصوف به شمار میرفت و سعی در نزدیک کردن عقاید صوفیه با دیدگاههای اهل سنّت داشت. | شاگرد ابن تیمیه، ابن قَیّمِ جوزیه (متوفی ۷۵۱)، فقیه حنبلی، با برخی از نظریات ابن تیمیّه درباره صوفیان موافق بود ولی خود او از طرفداران تصوف به شمار میرفت و سعی در نزدیک کردن عقاید صوفیه با دیدگاههای اهل سنّت داشت. | ||
وی در کتاب مدارج السالکین برخی انتقادات استادش را به خواجه عبداللّه انصاری رد کرده است. [۶۲] | وی در کتاب مدارج السالکین برخی انتقادات استادش را به خواجه عبداللّه انصاری رد کرده است. [۶۲] | ||
استفاده علما از آرای متصوفه | =استفاده علما از آرای متصوفه= | ||
تقریباً تا قرن هشتم علمای دین کم و بیش از میراث صوفیه بهره میبردند و از اقوال و احوال مشایخ صوفی در کتابهای خود ذکر میکردند. | تقریباً تا قرن هشتم علمای دین کم و بیش از میراث صوفیه بهره میبردند و از اقوال و احوال مشایخ صوفی در کتابهای خود ذکر میکردند. | ||
اقسام علما در برخورد با تصوف | ==اقسام علما در برخورد با تصوف== | ||
← بزرگترین صوفیان | ← بزرگترین صوفیان | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۳۴: | ||
البته برخی علمای اهل سنّت نیز مانند جلالالدین سیوطی (متوفی ۹۱۱) و احمد بن حَجَر هَیتَمی (متوفی ۹۷۳) به دفاع از این صوفیان برخاسته و در رد مخالفان کتابهایی تألیف کردهاند. [۶۹][۷۰] | البته برخی علمای اهل سنّت نیز مانند جلالالدین سیوطی (متوفی ۹۱۱) و احمد بن حَجَر هَیتَمی (متوفی ۹۷۳) به دفاع از این صوفیان برخاسته و در رد مخالفان کتابهایی تألیف کردهاند. [۶۹][۷۰] | ||
جریانات در برابر تصوف | =جریانات در برابر تصوف= | ||
به طور کلی در میان علمای اهل سنّت تا به امروز تقریباً دو جریان عمده در برابر تصوف وجود داشته است: | به طور کلی در میان علمای اهل سنّت تا به امروز تقریباً دو جریان عمده در برابر تصوف وجود داشته است: | ||
خط ۱۹۹: | خط ۱۴۸: | ||
البته در میان سلفیه کسانی هم هستند که برخی از صوفیان سدههای اولیه را از حکم تکفیر مستثنا میدانند. [۷۶][۷۷] | البته در میان سلفیه کسانی هم هستند که برخی از صوفیان سدههای اولیه را از حکم تکفیر مستثنا میدانند. [۷۶][۷۷] | ||
تعدیل تصوف | =تعدیل تصوف= | ||
از قرن دوازدهم به بعد، برخی تحولات اجتماعی از جمله فشار سلفیه و وهابیت سبب شده است تا مشایخ برخی طرق صوفیه، مانند نقشبندیه و شاذلیه و قادریه ، بخصوص در افریقا و هند سعی کنند به تصوف اولیه نزدیک شوند، به همین دلیل برخی عقایدشان را تعدیل و بعضی اعمال را که حساسیت عالمان اهل سنّت را برمیانگیزد، ممنوع کردهاند. [۷۸] | از قرن دوازدهم به بعد، برخی تحولات اجتماعی از جمله فشار سلفیه و وهابیت سبب شده است تا مشایخ برخی طرق صوفیه، مانند نقشبندیه و شاذلیه و قادریه ، بخصوص در افریقا و هند سعی کنند به تصوف اولیه نزدیک شوند، به همین دلیل برخی عقایدشان را تعدیل و بعضی اعمال را که حساسیت عالمان اهل سنّت را برمیانگیزد، ممنوع کردهاند. [۷۸] |