confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
</div> | </div> | ||
'''حضرت یوسف''' یکی از دوازده فرزند [[حضرت یعقوب ( | '''حضرت یوسف''' یکی از دوازده فرزند [[حضرت یعقوب (علیه السلام)]] است. [[قرآن]] در سورهای با نام او به شرح داستان زندگیاش میپردازد. مطابق با آنچه در این سوره آمده است یوسف در کودکی مورد حسد برادرانش قرار گرفت و آنها با نقشه ای او را در چاه انداختند. اما کاروانی او را یافتند و با خود به [[مصر]] بردند و [[عزیز مصر]] یوسف را از آنان خریداری نمود. وقتی یوسف به سن جوانی رسید بخاطر پرهیز از عشق [[زلیخا]] به زندان افتاد و پس از سالیانی به خاطر تعبیر خوابی که از خواب حاکم [[مصر]] نمود مورد توجه او واقع شد و عزیز مصر شد. مطابق با آنچه در قرآن امده [[خداوند]] به او حکم و علم داده و تاویل احادیث ([[علم تعبیر خواب]]) آموخت. | ||
=وجه تسمیه یوسف= | =وجه تسمیه یوسف= | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
=نسب حضرت یوسف= | =نسب حضرت یوسف= | ||
یوسف فرزند یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم ( | یوسف فرزند یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم (علیه السلام) میباشد. <ref> اسوههای قرآنی و شیوههای تبلیغی آنان (مصطفی عباسی مقدم)</ref> | ||
=زندگینامه حضرت یوسف= | =زندگینامه حضرت یوسف= | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
=حضرت یوسف در قرآن= | =حضرت یوسف در قرآن= | ||
نام حضرت یوسف( | نام حضرت یوسف(علیه السلام) فرزند حضرت یعقوب(علیه السلام)۲۷ بار درقرآن آمده است، و یک سوره قرآن یعنی سوره دوازدهم قرآن به نام [[سوره یوسف]] است که ۱۱۱ آیه دارد و از آغاز تا انجام آن پیرامون سرگذشت یوسف(علیه السلام) میباشد. | ||
یوسف( | یوسف(علیه السلام)دارای یازده برادر بود، و تنها با یکی از برادرهایش به نام بِنیامین از یک مادر بودند، یوسف از همه برادران جز بنیامین کوچکتر و بسیار مورد علاقه پدرش یعقوب(علیه السلام) بود. <ref>تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۱۰</ref> | ||
=خواب دیدن یوسف ( | =خواب دیدن یوسف (علیه السلام)= | ||
حضرت یوسف( | حضرت یوسف(علیه السلام)هنگامی که نه سال داشت، روزی نزد پدر آمد و گفت: «پدرم! من در عالم خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در برابرم [[سجده]] میکنند.» یعقوب که تعبیر خواب را میدانست به یوسف(علیه السلام)گفت: «فرزندم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن که برای تو نقشه خطرناکی میکشند، چرا که [[شیطان]] دشمن آشکار انسان است، و این گونه پروردگارت تو را بر میگزیند، و از تعبیر خوابها به تو میآموزد، و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام و کامل میکند، همان گونه که پیش از این بر پدرانت [[ابراهیم]] و [[حضرت اسحاق|اسحاق(علیه السلام)]] تمام کرد، به یقین پروردگار تو دانا و حکیم است.» <ref>یوسف/سوره۱۲،آیات۵-۶</ref> | ||
این خواب بر آن دلالت میکرد، که روزی حضرت یوسف( | این خواب بر آن دلالت میکرد، که روزی حضرت یوسف(علیه السلام) رییس حکومت و پادشاه مصر خواهد شد، یازده برادر و پدر و مادرش کنار تخت شکوهمند او میآیند و به یوسف تعظیم و تجلیل میکنند <ref>یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰</ref> و سجده شکر به جا میآورند. <ref>تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۴۱۰</ref> و طبق بعضی از [[روایات]] بعضی از زنهای یعقوب موضوع خواب دیدن یوسف را شنیدند و به برادران یوسف(علیه السلام) خبر دادند، از این رو حسادت برادران نسبت به یوسف(علیه السلام) بیشتر شد به طوری که تصمیم خطرناکی در مورد او گرفتند. | ||
=نیرنگ برادران حسود یوسف( | =نیرنگ برادران حسود یوسف(علیه السلام)= | ||
برادران یوسف در جلسهای محرمانه و به پیشنهاد لاوی (یا: روبین، یا [[یهودا]]) که برادران را از قتل یوسف ( | برادران یوسف در جلسهای محرمانه و به پیشنهاد لاوی (یا: روبین، یا [[یهودا]]) که برادران را از قتل یوسف (علیه السلام) برحذر داشت ایشان را به چاهی که در سر راه کاروانها است انداختند تا بعضی از رهگذرها که کنار آن چاه برای کشیدن آب میآیند، یوسف را بیابند و او را با خود به نقاط دور برند و در نتیجه برای همیشه از چشم پدرشان پنهان خواهد شد. <ref>مجمع البیان، تفسیر صافی، جامع الجوامع و نور الثقلین، ذیل آیات ۹-۱۰ سوره یوسف</ref> | ||
=اخلاق و فضائل و ویژگیهای حضرت یوسف= | =اخلاق و فضائل و ویژگیهای حضرت یوسف= | ||
خداوند یوسف ( | خداوند یوسف (علیه السلام) را از مخلصین و صدیقین و محسنین خوانده و به او حکم و علم داده و [[تاویل احادیث]] اش آموخته، او را برگزیده و نعمت خود را بر او تمام کرده و به صالحینش ملحق ساخته، (اینها آن ثناهایی بود که در سوره یوسف بر او کرده) و در سوره انعام آنجا که بر آل [[حضرت نوح]] و [[حضرت ابراهیم]] (علیه السلام) ثنا گفته او را نیز در زمره ایشان اسم برده است. <ref> ترجمه المیزان (موسوی همدانی سید محمدباقر)، ج11، ص356</ref> | ||
=محل دفن حضرت یوسف= | =محل دفن حضرت یوسف= | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
=ماجرای جابجایی مقبره حضرت یوسف و محل فعلی آن= | =ماجرای جابجایی مقبره حضرت یوسف و محل فعلی آن= | ||
پیکر حضرت یوسف تا مدّتها در رود نیل دفن بود، تا اینکه مدتی ماه (بر اثر ابرهای متراکم) بر [[بنی اسرائیل]] طلوع نکرد، خداوند به [[حضرت موسی]]<ref>ر. ک:مقاله حضرت موسی</ref> ( | پیکر حضرت یوسف تا مدّتها در رود نیل دفن بود، تا اینکه مدتی ماه (بر اثر ابرهای متراکم) بر [[بنی اسرائیل]] طلوع نکرد، خداوند به [[حضرت موسی]]<ref>ر. ک:مقاله حضرت موسی</ref> (علیه السلام) وحی نمود که استخوانهای یوسف را از قبر بیرون آورد تا ماه را بر آنها طالع سازد. | ||
موسی ( | موسی (علیه السلام) از مردم پرسید که چه کسی از محل دفن حضرت یوسف با خبر است؟ گفتند:پیرزنی آگاهی دارد. موسی (علیه السلام) دستور داد که آن پیرزن را که از پیری، فرتوت و نابینا شده بود، نزدش آوردند. حضرت موسی (علیه السلام) به او فرمود:«آیا قبر یوسف را میشناسی؟» پیرزن عرض کرد: آری. حضرت موسی (علیه السلام) فرمود:ما را به آن اطّلاع بده. او گفت: اطلاع نمیدهم مگر آن که چهار حاجتم را بر آوری: | ||
اول: این که پاهایم را درست کنی. | اول: این که پاهایم را درست کنی. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
چهارم: آن که مرا با خود به [[بهشت]] ببری. | چهارم: آن که مرا با خود به [[بهشت]] ببری. | ||
از طرف خدا به موسی ( | از طرف خدا به موسی (علیه السلام) [[وحی]] شد، حوائج او را برآور. حوائج پیر زن برآورده شد. آنگاه او مکان قبر یوسف (علیه السلام) را نشان داد. موسی (علیه السلام) در میان رود نیل جنازه یوسف (علیه السلام) را که در میان تابوتی از مرمر بود بیرون آورد و آنگاه ماه طلوع کرد. <ref>علل الشرایع، ص 107 بحار، ج 13، ص 127</ref> | ||
به گفته [[یاقوت حموی|یاقوت حَمَوی]] تاریخ نویس قرن ششم و هفتم قمری، حضرت موسی پیکر حضرت یوسف را در [[فلسطین]] دفن کرد. <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، 1995م، ج1، ص478</ref> | به گفته [[یاقوت حموی|یاقوت حَمَوی]] تاریخ نویس قرن ششم و هفتم قمری، حضرت موسی پیکر حضرت یوسف را در [[فلسطین]] دفن کرد. <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، 1995م، ج1، ص478</ref> | ||
آرامگاه حضرت یوسف نبی( | آرامگاه حضرت یوسف نبی(علیه السلام) اکنون در نزدیکی شهر [[نابلس]] از شهرهای فلسطین و در شش فرسخی [[بیتالمقدس]]، در مکانی به نام [[قدس خلیل]] است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |