۲۱٬۸۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
== طلب علم == | == طلب علم == | ||
پس از حفظ قرآن، رسم مصحف عثمانی را نزد پسر دایی خود سیدی محمد بن احمد بن محمد مختار آموخت، چنانکه تجوید را بر اساس قرائت نافع به روایت وَرش از طریق ابویعقوب ازرق، و قرائت قالون را به روایت ابونشیط فراگرفت و سند آن را تا [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا ( | پس از حفظ قرآن، رسم مصحف عثمانی را نزد پسر دایی خود سیدی محمد بن احمد بن محمد مختار آموخت، چنانکه تجوید را بر اساس قرائت نافع به روایت وَرش از طریق ابویعقوب ازرق، و قرائت قالون را به روایت ابونشیط فراگرفت و سند آن را تا [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)]] به دست آورد، در حالی که تنها شانزده سال داشت. | ||
همچنین در این اثنا به قرائت برخی از متون مختصر در فقه مذهب [[مالک بن انس]] امام مالک مانند «رجز ابن عاشر» پرداخت و همینطور نزد همسر دایی خود ادبیات عرب را به همراه کتب اساسی نحو مانند اجرومیه به همراه برخی تمارین فراگرفت. هچنین نزد ایشان انساب عرب و سیرهٔ نبوی و «نظم الغزوات» احمد بدوی شنقیطی که بالغ بر پانصد بیت است به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولفِ آن و نظم «عمود النسب» از همان نویسنده که هزاران بیت میباشد به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولف که «القدر المتعلق بالعدنانیین» نام دارد را آموخت. | همچنین در این اثنا به قرائت برخی از متون مختصر در فقه مذهب [[مالک بن انس]] امام مالک مانند «رجز ابن عاشر» پرداخت و همینطور نزد همسر دایی خود ادبیات عرب را به همراه کتب اساسی نحو مانند اجرومیه به همراه برخی تمارین فراگرفت. هچنین نزد ایشان انساب عرب و سیرهٔ نبوی و «نظم الغزوات» احمد بدوی شنقیطی که بالغ بر پانصد بیت است به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولفِ آن و نظم «عمود النسب» از همان نویسنده که هزاران بیت میباشد به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولف که «القدر المتعلق بالعدنانیین» نام دارد را آموخت. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
وی بسیار راست گفته است آنجا که میگوید: «هیچ آیهای در [[قرآن]] نیست مگر آنکه آن را به طور جداگانه مورد پژوهش قرار دادهام» و در جای دیگری میگوید: «در مورد هر آیهای پیشینیان چیزی گفته باشند سخنشان نزد من هست!» | وی بسیار راست گفته است آنجا که میگوید: «هیچ آیهای در [[قرآن]] نیست مگر آنکه آن را به طور جداگانه مورد پژوهش قرار دادهام» و در جای دیگری میگوید: «در مورد هر آیهای پیشینیان چیزی گفته باشند سخنشان نزد من هست!» | ||
هنگامی که یکی از اشخاص به او گفت: | هنگامی که یکی از اشخاص به او گفت: «سلیمان الجمل ـ صاحب حاشیهٔ جمل بر تفسیر جلالین ـ چنین چیزی نگفته است» گفت: «به [[خدا|خداوند]] [[قسم|سوگند]] که من در کتاب خداوند از سلیمان الجمل آگاهترم زیرا من مصحف را از اول تا پایان آن فراگرفتهام و هیچ آیهای نمانده است مگر آنکه سخنان علما را دربارهٔ آن دنبال کردهام و دانستهام دربارهٔ آن چه گفتهاند». | ||
وی هزاران هزار از اشعار عرب و مثالهای شعری را از بر داشت چنانکه بیشتر احادیث صحیحین و «الفیهٔ ابن مالک» و «مراقی السعود» و «الفیهٔ عراقی» و دیگر منظومهها در سیره نبوی و غزوات و انساب و الفاظ متشابه قرآن و برخی از متون منظوم و منثور فقه را از حفظ داشت. عقیدهٔ وی: | وی هزاران هزار از اشعار عرب و مثالهای شعری را از بر داشت چنانکه بیشتر احادیث صحیحین و «الفیهٔ ابن مالک» و «مراقی السعود» و «الفیهٔ عراقی» و دیگر منظومهها در سیره نبوی و غزوات و انساب و الفاظ متشابه قرآن و برخی از متون منظوم و منثور فقه را از حفظ داشت. عقیدهٔ وی: | ||
از جمله امور بارزی که توجه شنوندهٔ دروس شیخ را به خود جلب میکند شدت اهمیت و تقریر عقیده [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] و جماعت در همهٔ ابواب اعتقاد ـ به ویژه اسماء و صفات ـ توسط ایشان است. وی با عباراتی واضح بر اساس قواعدی راسخ و با آوردن ادلهٔ فراوان نقلی و عقلی به تقریر اعتقاد اهلسنت میپردازد تا آن جا که شنونده گمان میکند ایشان جز در این باب علم، باب دیگری را به خوبی نمیداند. با وجود آنکه شیخ بسیار به تقریر این مسائل میپرداخت و بسیار برای آن اقامهٔ دلیل مینمود اما باز از تکرار آن در هر مناسبتی خسته نمیشد. مثلا میبینیم که ایشان دربارهٔ اصول سه گانهای که اعتقاد صحیح در مسالهٔ اسماء و صفات به آن بستگی دارد در هشت جایگاه از دروس ایشان که به ما رسیده است سخن گفته است. هینطور دربارهٔ موضوع قانونگذاری و حُکم بغَیر ما أنزَلَ الله (حکم راندن بر غیر آنچه خداوند نازل نموده است) و همینطور در هنگام بیان اختصاص علم غیب برای خداوند متعال. کما اینکه رد بر قدریه را در هفت جایگاه در کتابهای وی مییابیم. همچنین در هنگام گزارش مناظرهٔ میان اسفراینی و قاضی عبدالجبار در مورد تقدیر و در شش موضع در هنگام تقریر عقیدهٔ استواء و همینطور گفتگوی میان مرد بدوی و عمرو بن عبید دربارهٔ تقدیر و دیگر موارد مربوط به عقیده که بسیار در دروس مبارک ایشان تکرار میشود. | از جمله امور بارزی که توجه شنوندهٔ دروس شیخ را به خود جلب میکند شدت اهمیت و تقریر عقیده [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] و جماعت در همهٔ ابواب اعتقاد ـ به ویژه اسماء و صفات ـ توسط ایشان است. وی با عباراتی واضح بر اساس قواعدی راسخ و با آوردن ادلهٔ فراوان نقلی و عقلی به تقریر اعتقاد اهلسنت میپردازد تا آن جا که شنونده گمان میکند ایشان جز در این باب علم، باب دیگری را به خوبی نمیداند. با وجود آنکه شیخ بسیار به تقریر این مسائل میپرداخت و بسیار برای آن اقامهٔ دلیل مینمود اما باز از تکرار آن در هر مناسبتی خسته نمیشد. مثلا میبینیم که ایشان دربارهٔ اصول سه گانهای که اعتقاد صحیح در مسالهٔ اسماء و صفات به آن بستگی دارد در هشت جایگاه از دروس ایشان که به ما رسیده است سخن گفته است. هینطور دربارهٔ موضوع قانونگذاری و حُکم بغَیر ما أنزَلَ الله (حکم راندن بر غیر آنچه خداوند نازل نموده است) و همینطور در هنگام بیان اختصاص علم غیب برای خداوند متعال. کما اینکه رد بر قدریه را در هفت جایگاه در کتابهای وی مییابیم. همچنین در هنگام گزارش مناظرهٔ میان اسفراینی و قاضی عبدالجبار در مورد تقدیر و در شش موضع در هنگام تقریر عقیدهٔ استواء و همینطور گفتگوی میان مرد بدوی و عمرو بن عبید دربارهٔ تقدیر و دیگر موارد مربوط به عقیده که بسیار در دروس مبارک ایشان تکرار میشود. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
=== سفرحج و ماندگاری در مدینه === | === سفرحج و ماندگاری در مدینه === | ||
شنقیطی در تاریخ هفتم [[جمادی الثانی]] سال ۱۳۶۷ قمری به قصد [[حج]] [[کعبه|خانه خدا]] از راه زمینی عازم سرزمین حرام گردید. نیت وی این بود که پس از حج به سرزمین خود باز گردد. این سفر، سفری پربار از فوائد و مباحثات علمی با ارزشی بود که نشاندهندهٔ رسوخ علمی شیخ است و هر که سفرنامهٔ شیخ با نام «الرحلة إلی بیت الله الحرام» را بخواند به این حقیقت اقرار میکند. | شنقیطی در تاریخ هفتم [[جمادی الثانی]] سال ۱۳۶۷ قمری به قصد [[حج]] [[کعبه|خانه خدا]] از راه زمینی عازم سرزمین حرام گردید. نیت وی این بود که پس از حج به سرزمین خود باز گردد. این سفر، سفری پربار از فوائد و مباحثات علمی با ارزشی بود که نشاندهندهٔ رسوخ علمی شیخ است و هر که سفرنامهٔ شیخ با نام «الرحلة إلی بیت الله الحرام» را بخواند به این حقیقت اقرار میکند. | ||
پس از پایان [[مناسک حج]] ایشان به مدینه رفتند سپس قصد ماندگاری و استقرار در مدینه را نمودند. ایشان دراینباره میگفت: «هیچ کاری بزرگتر از تفسیر کتاب خدا در [[مسجد النبى|مسجد رسول خدا ( | پس از پایان [[مناسک حج]] ایشان به مدینه رفتند سپس قصد ماندگاری و استقرار در مدینه را نمودند. ایشان دراینباره میگفت: «هیچ کاری بزرگتر از تفسیر کتاب خدا در [[مسجد النبى|مسجد رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)]] نیست». | ||
اقامت ایشان در شهر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر خدا ( | اقامت ایشان در شهر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر خدا (صلیالله علیه وآله وسلم)]] تاثیر آشکاری در بالا رفتن اطلاع و گسترش دایرهٔ علمی وی داشت، زیرا در سرزمین خود ایشان ([[موریتانی]]) پژوهش و دراست وی تنها به فقه مالکی و لغت عرب و اصول و سیرت و تفسیر و منطق محدود بود و به سبب اکتفای مردم به مذهب امام مالک پژوهش در علم حدیث از اهمیت چندانی به مانند دیگر علوم برخوردار نبود. | ||
هنگامی که شیخ تدریس در [[مسجد النبى|مسجد نبوی]] را آغاز کرد و با عموم مردم و خواص همنشین شد، کسانی را از هر [[مذاهب اهل سنت|چهار مذهب]] یافت که در آن به بحث میپرداختند و در پی دلیل بودند. همچنین دریافت که تدریس و پژوهش در مسجد نبوی تنها به یک مذهب معین محدود نیست، بنابراین برای کسی که در چنین محیطی به تدریس میپردازد لازم است در مورد دیگر مذاهب نیز اطلاع داشته و به اقوال علما در مورد یک مساله واقف باشد، و همینطور نسبت به علوم کتاب و سنت آگاهی کافی داشته باشد. بنابراین شنقیطی در راه تحصیل این علوم تلاش نمود و چیرگی وی در علوم پایه او را در این مهم یاری داد. | هنگامی که شیخ تدریس در [[مسجد النبى|مسجد نبوی]] را آغاز کرد و با عموم مردم و خواص همنشین شد، کسانی را از هر [[مذاهب اهل سنت|چهار مذهب]] یافت که در آن به بحث میپرداختند و در پی دلیل بودند. همچنین دریافت که تدریس و پژوهش در مسجد نبوی تنها به یک مذهب معین محدود نیست، بنابراین برای کسی که در چنین محیطی به تدریس میپردازد لازم است در مورد دیگر مذاهب نیز اطلاع داشته و به اقوال علما در مورد یک مساله واقف باشد، و همینطور نسبت به علوم کتاب و سنت آگاهی کافی داشته باشد. بنابراین شنقیطی در راه تحصیل این علوم تلاش نمود و چیرگی وی در علوم پایه او را در این مهم یاری داد. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
۲- تدریس تفسیر در دارالعلوم در مدینهٔ نبوی از سال ۱۳۶۹ تا انتقال به ریاض در سال ۱۳۷۱ قمری. | ۲- تدریس تفسیر در دارالعلوم در مدینهٔ نبوی از سال ۱۳۶۹ تا انتقال به ریاض در سال ۱۳۷۱ قمری. | ||
۳- تدریس تفسیر و اصول از سال ۱۳۷۱قمری هنگامی که ادارهٔ معاهد و دانشکدهها در ریاض اقدام به تاسیس یک پژوهشکدهٔ علمینمود. پس از آن، این اداره اقدام به تاسیس معاهد دیگر و دو دانشکدهٔ شریعت و یک دانشکدهٔ ادبیات عرب نمود. شیخ از جملهٔ کسانی بود که برای تدریس در این دانشکدهها برگزیده شده و به ریاض منتقل شد. | ۳- تدریس تفسیر و اصول از سال ۱۳۷۱قمری هنگامی که ادارهٔ معاهد و دانشکدهها در ریاض اقدام به تاسیس یک پژوهشکدهٔ علمینمود. پس از آن، این اداره اقدام به تاسیس معاهد دیگر و دو دانشکدهٔ شریعت و یک دانشکدهٔ ادبیات عرب نمود. شیخ از جملهٔ کسانی بود که برای تدریس در این دانشکدهها برگزیده شده و به ریاض منتقل شد. | ||
– تدریس برخی از تالیفات شیخ الاسلام ابن تیمیه. شیخ شنقیطی علاوه بر دیگر دروس، درسی خاص از برخی کتابهای شیخ الاسلام [[ابن تیمیه]] برای مدرسان دانشکدهها برگزار میکرد که در مدت میان | – تدریس برخی از تالیفات شیخ الاسلام ابن تیمیه. شیخ شنقیطی علاوه بر دیگر دروس، درسی خاص از برخی کتابهای شیخ الاسلام [[ابن تیمیه]] برای مدرسان دانشکدهها برگزار میکرد که در مدت میان نماز مغرب و عشاء برگزار میشد. | ||
ـ تدریس اصول در [[مسجد]] شیخ محمد ابراهیم برای طلاب بلندپایه. | ـ تدریس اصول در [[مسجد]] شیخ محمد ابراهیم برای طلاب بلندپایه. | ||
ـ تدریس اصول برای برخی از شاگردان خاص در منزل ایشان. همچنانکه برای یک از طلاب خود شرحی از «مراقی السعود» را املا نمود. | ـ تدریس اصول برای برخی از شاگردان خاص در منزل ایشان. همچنانکه برای یک از طلاب خود شرحی از «مراقی السعود» را املا نمود. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
شیخ شنقیطی در حالی وفات نمود که هیچ چیز از دنیا به جای نگذاشته بود. خداوند او را رحمت کند. | شیخ شنقیطی در حالی وفات نمود که هیچ چیز از دنیا به جای نگذاشته بود. خداوند او را رحمت کند. | ||
== | == آثار == | ||
شنقیطی مجموعهای از نوشتهها را برای ما به یادگار گذاشته است که از نظر زمانی به سه بخش تقسیم میشوند: | شنقیطی مجموعهای از نوشتهها را برای ما به یادگار گذاشته است که از نظر زمانی به سه بخش تقسیم میشوند: | ||
بخش اول: کتابهایی که در سرزمین خود ـ موریتانی ـ تالیف کردهاند: | بخش اول: کتابهایی که در سرزمین خود ـ موریتانی ـ تالیف کردهاند: | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
*«منع جواز المَجاز فی المنزَّل للتعبد والإعجاز» در عدم جواز وارد شدن مجاز در قرآن کریم. | *«منع جواز المَجاز فی المنزَّل للتعبد والإعجاز» در عدم جواز وارد شدن مجاز در قرآن کریم. | ||
*«دفع إیهام الاضطراب عن آیات الکتاب» شیخ این کتاب را ظرف پانزده روز که مدت تعطیلات امتحانات بود در سال ۱۳۷۳ قمری تالیف نمود. | *«دفع إیهام الاضطراب عن آیات الکتاب» شیخ این کتاب را ظرف پانزده روز که مدت تعطیلات امتحانات بود در سال ۱۳۷۳ قمری تالیف نمود. | ||
*«مذکرة أصول الفقه علی روضة الناظر» وی این کتاب را بر دانشجویان دانشکدهٔ شریعت که در سال ۱۳۷۴قمری افتتاح شد در سالهای آغازین تدریس در این دانشکده املا نمود. این کتاب تا سال | *«مذکرة أصول الفقه علی روضة الناظر» وی این کتاب را بر دانشجویان دانشکدهٔ شریعت که در سال ۱۳۷۴قمری افتتاح شد در سالهای آغازین تدریس در این دانشکده املا نمود. این کتاب تا سال ۱۳۹۱ قمری به چاپ نرسید. | ||
*«آداب البحث والمناظرة» که بخش نخست آن در تاریخ ۲۸/ ۳/ ۱۳۸۸و بخش دوم در تاریخ ۲۸/ ۳/ ۱۳۸۸قمری به پایان رسید. | *«آداب البحث والمناظرة» که بخش نخست آن در تاریخ ۲۸/ ۳/ ۱۳۸۸و بخش دوم در تاریخ ۲۸/ ۳/ ۱۳۸۸قمری به پایان رسید. | ||
*«أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن» که بزرگترین کتاب ایشان است و در آن تا سورهٔ قد سمع (جزء ۲۸) به تفسیر قرآن با قرآن پرداخته است. این کتاب چاپ شده و متداول است. | *«أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن» که بزرگترین کتاب ایشان است و در آن تا سورهٔ قد سمع (جزء ۲۸) به تفسیر قرآن با قرآن پرداخته است. این کتاب چاپ شده و متداول است. | ||
*«بیان الناسخ والمنسوخ فی آی الذکر الکریم» که در پایان أضواء البیان به همراه آن به چاپ رسیده است. این کتاب رسالهای است کوچک در چهار و نیم صفحه که در آن به شرح ابیات دهگانهای که سیوطی در کتاب خود «الإتقان فی علوم القرآن» دربارهٔ آیات منسوخ آورده است، پرداخته است. | *«بیان الناسخ والمنسوخ فی آی الذکر الکریم» که در پایان أضواء البیان به همراه آن به چاپ رسیده است. این کتاب رسالهای است کوچک در چهار و نیم صفحه که در آن به شرح ابیات دهگانهای که سیوطی در کتاب خود «الإتقان فی علوم القرآن» دربارهٔ آیات منسوخ آورده است، پرداخته است. | ||
* شرحی بر «مراقی السعود» وی این کتاب را بر یکی از شاگردانش که شیخ احمد بن محمد امین شنقیطی است املا کرده است که در تاریخ ۲۲/ ۷/ | * شرحی بر «مراقی السعود» وی این کتاب را بر یکی از شاگردانش که شیخ احمد بن محمد امین شنقیطی است املا کرده است که در تاریخ ۲۲/ ۷/ ۱۳۷۵ قمری به پایان رسیده است. وی همهٔ مراقی را شرح داده بود اما یک بخش از منظومهٔ مراقی که نزدیک به ۱۶۴بیت است تدوین نشده است. | ||
* این کتاب با نام «نثر الورود علی مراقی السعود» چاپ شده است که این نام از سوی محقق این اثر است زیرا شیخ نامی بر آن نگذاشته بود. | * این کتاب با نام «نثر الورود علی مراقی السعود» چاپ شده است که این نام از سوی محقق این اثر است زیرا شیخ نامی بر آن نگذاشته بود. | ||
* شیخ شنقیطی همچنین دارای فتاوا و پاسخهایی است که بر پرسشهایی که از وی میشد داده است از جمله: | * شیخ شنقیطی همچنین دارای فتاوا و پاسخهایی است که بر پرسشهایی که از وی میشد داده است از جمله: | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
همچنین از شیخ شنقیطی سخنرانیهای علمی بسیاری به جای مانده است که برخی از آنها به چاپ رسیده است، از جمله: | همچنین از شیخ شنقیطی سخنرانیهای علمی بسیاری به جای مانده است که برخی از آنها به چاپ رسیده است، از جمله: | ||
*«منهج التشریع الإسلامی وحکمته» این سخنرانی در سال | *«منهج التشریع الإسلامی وحکمته» این سخنرانی در سال ۱۳۸۴ قمری ایراد شده است. | ||
*«المُثُل العلیا». | *«المُثُل العلیا». | ||
*«المصالح المرسلة» که به سال | *«المصالح المرسلة» که به سال ۱۳۹۰ قمری ایراد شده است. | ||
*«الإسلام دینٌ کامل» که شرحی است بر این سخن خداوند متعال: {الیومَ أکْمَلتُ لَکُم دینَکُم…}. این سخنرانی در سال ۱۳۷۸ قمری در مسجد النبی و در حضور محمد پنجم، پادشاه مراکش، ایراد شده است. | *«الإسلام دینٌ کامل» که شرحی است بر این سخن خداوند متعال: {الیومَ أکْمَلتُ لَکُم دینَکُم…}. این سخنرانی در سال ۱۳۷۸ قمری در مسجد النبی و در حضور محمد پنجم، پادشاه مراکش، ایراد شده است. | ||
*«منهج ودراسات لآیات الأسماء والصفات» این سخنرانی در دانشگاه اسلامی مدینهٔ منوره به تاریخ ۱۳/ ۹/ | *«منهج ودراسات لآیات الأسماء والصفات» این سخنرانی در دانشگاه اسلامی مدینهٔ منوره به تاریخ ۱۳/ ۹/ ۱۳۸۲ قمری ایراد شده است. | ||
* سخنرانی دربارهٔ شبههٔ بردهداری، که به جای وی توسط شاگرد ایشان، شیخ عطیة سالم در موسم فرهنگی در دانشگاه اسلامی مدینه ایراد شد. این سخنرانی همچنان دستنوشته است. | * سخنرانی دربارهٔ شبههٔ بردهداری، که به جای وی توسط شاگرد ایشان، شیخ عطیة سالم در موسم فرهنگی در دانشگاه اسلامی مدینه ایراد شد. این سخنرانی همچنان دستنوشته است. | ||