۲۱٬۹۲۴
ویرایش
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
ابوبکر نقل میکند که ابوالیقظان برای نخستین بار در سال 2011 م، وارد [[سوریه]] شد و به حلب رفت. وی کوشید که به «احرار الشام» بپیوندد. معروف بود که هر نیرویی به سوریه مهاجرت میکرد، میخواست که ابتدا به «احرار الشام» بپیوندد؛ زیرا بهعنوان باسابقه ترین جناح در سوریه شناخته میشود و با تمام گروههای تروریستی در ارتباط بود. «ابوعمیر» ملقب به «ابوخالد السوری» فرماندۀ «احرار الشام» در حلب تأکید کرد که باید با هر نیروی مهاجری مصاحبه کند تا شخصیت و تفکرات وی بررسی شود؛ هویت او احراز گردد و میزان ارتباط او با گروهها و سرویس های اطلاعاتی مختلف موجود در آنجا شناسایی شود. | ابوبکر نقل میکند که ابوالیقظان برای نخستین بار در سال 2011 م، وارد [[سوریه]] شد و به حلب رفت. وی کوشید که به «احرار الشام» بپیوندد. معروف بود که هر نیرویی به سوریه مهاجرت میکرد، میخواست که ابتدا به «احرار الشام» بپیوندد؛ زیرا بهعنوان باسابقه ترین جناح در سوریه شناخته میشود و با تمام گروههای تروریستی در ارتباط بود. «ابوعمیر» ملقب به «ابوخالد السوری» فرماندۀ «احرار الشام» در حلب تأکید کرد که باید با هر نیروی مهاجری مصاحبه کند تا شخصیت و تفکرات وی بررسی شود؛ هویت او احراز گردد و میزان ارتباط او با گروهها و سرویس های اطلاعاتی مختلف موجود در آنجا شناسایی شود. | ||
به گفته ابوبکر، ابوخالد السوری در مورد شخصیت ابوالیقظان المصری مطمئن نبود؛ لذا از او خواست که به میادین نبرد برود تا بدین وسیله از شرّ او خلاصی یابد. وی جای مهاجرانی که برای یاری گروه های تروریستی سوریه آمده بودند را جبهههای نبرد میدانست و درصدد بود تا با این ترفند، آنها را از پادگانهای داخلی | به گفته ابوبکر، ابوخالد السوری در مورد شخصیت ابوالیقظان المصری مطمئن نبود؛ لذا از او خواست که به میادین نبرد برود تا بدین وسیله از شرّ او خلاصی یابد. وی جای مهاجرانی که برای یاری گروه های تروریستی سوریه آمده بودند را جبهههای نبرد میدانست و درصدد بود تا با این ترفند، آنها را از پادگانهای داخلی «احرار الشام» دور نگاه دارد. او چنین استدلال می کرد که مهاجران، شایستگی مدیریت واحدهای اداری یا فرماندهی هیچيک از مناطق آزادشده را ندارند. | ||
== فرار به مصر == | == فرار به مصر == |