confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
}} | }} | ||
'''احمد دوغان'''، متکلم، روحانی، واعظ، متولد 1950، آدیامان. | '''احمد دوغان'''، متکلم، روحانی، واعظ، متولد 1950، آدیامان. | ||
== معرفی اجمالی == | |||
تحصیلات ابتدایی را در روستای آرتان (پیناریایلا) آغاز کرد. مدرسه ای روستایی بود که دو معلم با یک کلاس | احمد دوغان، نوه مرحوم استاد آرتانلی مهمت سعید هوجا (باویکو) است. تحصیلات ابتدایی را در روستای آرتان (پیناریایلا) آغاز کرد. مدرسه ای روستایی بود که دو معلم با یک کلاس چند پایه را تدریس میکردند. وی تا کلاس چهارم دبستان را در روستا درس خواند. وقتی وارد کلاس پنجم شد، عمویش که دانش آموز دبیرستان آدیامان بود، او را در دبستان بیرارالیک در مرکز شهر ثبت نام کرد و با خود برد تا تحصیلات بهتری داشته باشد. او نزد عمویش در یک خانه دانشجویی اقامت گزید. | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
پس از دوره ابتدایی، دوره راهنمایی و دبیرستان را در دبیرستان آدیامان خواند و فارغ التحصیل شد. (1967) در آن سال در امتحانات دانشگاه شرکت کرد و در دانشکده الهیات آنکارا ثبت نام کرد. در حالی که او دانشجوی دانشکده بود، | پس از دوره ابتدایی، دوره راهنمایی و دبیرستان را در دبیرستان آدیامان خواند و فارغ التحصیل شد. (1967) در آن سال در امتحانات دانشگاه شرکت کرد و در دانشکده الهیات آنکارا ثبت نام کرد. در حالی که او دانشجوی دانشکده بود، معلم تاریخ اسلام، میخواست دانش آموزی را به دلیل روسری از کلاس اخراج کند. پس از آن، اعتراضات دانشجویی آغاز میشود و اولین تحصن دانشجویی ترکیه صورت میگیرد. احمد دوغان یکی از فعال ترین دانشجویان در تحصن بود. | ||
از دانشکده فارغ التحصیل شد و به عنوان کارمند دولتی در مفتی اسکندرون شروع به کار کرد. در این بین او صاحب یک پسر شد و همسرش هنوز نزد پدربزرگش در روستا است و او در پست خود تنهاست. | از دانشکده فارغ التحصیل شد و به عنوان کارمند دولتی در مفتی اسکندرون شروع به کار کرد. در این بین او صاحب یک پسر شد و همسرش هنوز نزد پدربزرگش در روستا است و او در پست خود تنهاست. | ||
پس از مدتی با جمالتین کاپلان مفتی آدانا | == شروع کارهای مذهبی == | ||
پس از مدتی با جمالتین کاپلان مفتی آدانا بهعنوان معاون مفتی همکاری کرد و از او درس علوم اسلامی گرفت. | |||
پس از پایان خدمت سربازی به عنوان افسر ذخیره در ارزنجان به سمت واعظی در چلیخان منصوب شد. زمانی که او در چلیخان واعظ بود، قهوهخانهها و مشتریان را متقاعد کرد که بازی را از تمام قهوهخانهها حذف کنند. او هر قهوه خانه ای را تبدیل به قهوه خانه می کند و به افراد همیشگی خود خواندن قرآن را آموزش می دهد. | پس از پایان خدمت سربازی به عنوان افسر ذخیره در ارزنجان به سمت واعظی در چلیخان منصوب شد. زمانی که او در چلیخان واعظ بود، قهوهخانهها و مشتریان را متقاعد کرد که بازی را از تمام قهوهخانهها حذف کنند. او هر قهوه خانه ای را تبدیل به قهوه خانه می کند و به افراد همیشگی خود خواندن قرآن را آموزش می دهد. | ||