۸۷٬۸۱۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[ماه محرم' به '[[محرم الحرام ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
آمازیغیها بخش مهمی از جامعه [[الجزایر]] را تشکیل میدهند. آنها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی [[الجزایر]] و [[شمال آفریقا]] به شمار میرفتند. آنها ملتی هستند که اسلام را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آنها در فتح مناطق دیگر مانند آندلس کمک کردند. محبت [[اهل بیت]] گرامی علیهمالسلام در زندگی آنان به ویژه روز عاشورا مشهود است. | آمازیغیها بخش مهمی از جامعه [[الجزایر]] را تشکیل میدهند. آنها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی [[الجزایر]] و [[شمال آفریقا]] به شمار میرفتند. آنها ملتی هستند که اسلام را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آنها در فتح مناطق دیگر مانند آندلس کمک کردند. محبت [[اهل بیت]] گرامی علیهمالسلام در زندگی آنان به ویژه روز عاشورا مشهود است. | ||
=نامگذاری آمازیغ و بربر= | == نامگذاری آمازیغ و بربر == | ||
سابق بر این در زبانهای اروپایی، «آمازیغ» با نام «موری» (mauri) - که یک کلمه تحریف شده مغربی است - شناخته میشد و عربها از آن با نام «بربر» یا «[[اهل مغرب]]» نام میبردند. «بربر» کلمهای عربی است و با کلمه «بربر» (Barbra) هیچ ارتباطی ندارد؛ دومی کلمهای لاتینی است که لاتینیها بنا بر باورشان مبنی بر اینکه تمدن یونانی و رومی را بر سایر تمدنها برتر میدانستند، همه ملتهای غیرلاتینی مانند ژرمنها و دیگران را به این نام میشناختند. بنا بر آنچه که در کتابهای تاریخ آمده است، علمای نسبشناسی متفقالقول هستند که قومیت بربر دارای دو ریشه بزرگ «برنس» و «ماگدیس» است (ماگدیس را «الابتر» و «بت را»، و برنس را به «البرانس» میگویند.) | سابق بر این در زبانهای اروپایی، «آمازیغ» با نام «موری» (mauri) - که یک کلمه تحریف شده مغربی است - شناخته میشد و عربها از آن با نام «بربر» یا «[[اهل مغرب]]» نام میبردند. «بربر» کلمهای عربی است و با کلمه «بربر» (Barbra) هیچ ارتباطی ندارد؛ دومی کلمهای لاتینی است که لاتینیها بنا بر باورشان مبنی بر اینکه تمدن یونانی و رومی را بر سایر تمدنها برتر میدانستند، همه ملتهای غیرلاتینی مانند ژرمنها و دیگران را به این نام میشناختند. بنا بر آنچه که در کتابهای تاریخ آمده است، علمای نسبشناسی متفقالقول هستند که قومیت بربر دارای دو ریشه بزرگ «برنس» و «ماگدیس» است (ماگدیس را «الابتر» و «بت را»، و برنس را به «البرانس» میگویند.) | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
نام آنها را «بربر» گذاشتهاند چون یک زبان واحد ندارند و هر قبیلهای زبانی ویژه خود را داراست. گفته میشود: پادشاه «التبابعه افریقش» هنگامی که متوجه شد که آنها زبانهای متنوع دارند، نامشان را «بربر» گذاشت. تنوع و اختلاف بین زبانها در میان بربرها تا امروز باقی مانده است؛ زبانهایی مانند: الریفیه، الشلحه، السوسیه، القبایلیه، المزابیه و الشاویه. نمیدانیم که زبان بربرهایی که عربزبان شدند کدام است ولی طبیعی است که زبان آنها صرفاً یکی از این زبانها نیست. | نام آنها را «بربر» گذاشتهاند چون یک زبان واحد ندارند و هر قبیلهای زبانی ویژه خود را داراست. گفته میشود: پادشاه «التبابعه افریقش» هنگامی که متوجه شد که آنها زبانهای متنوع دارند، نامشان را «بربر» گذاشت. تنوع و اختلاف بین زبانها در میان بربرها تا امروز باقی مانده است؛ زبانهایی مانند: الریفیه، الشلحه، السوسیه، القبایلیه، المزابیه و الشاویه. نمیدانیم که زبان بربرهایی که عربزبان شدند کدام است ولی طبیعی است که زبان آنها صرفاً یکی از این زبانها نیست. | ||
=تاریخ آمازیغیها= | == تاریخ آمازیغیها == | ||
نسبشناسان ریشه قوم آمازیغ را به «مازیغ بن کنعان بن حام بن نوح علیهالسلام» نسبت میدهند. اینها برادران مصریها هستند. پس آمازیغ نسلی است از سلاله حامی و از بخشهای حامیهای مشرق زمین هستند که مصریها و آمازیغیها به آنها منسوب میشوند. | نسبشناسان ریشه قوم آمازیغ را به «مازیغ بن کنعان بن حام بن نوح علیهالسلام» نسبت میدهند. اینها برادران مصریها هستند. پس آمازیغ نسلی است از سلاله حامی و از بخشهای حامیهای مشرق زمین هستند که مصریها و آمازیغیها به آنها منسوب میشوند. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
همچنین برخی از دانشمندان انسانشناس میگویند که ریشهٔ بربرها به اقوام مختلف اروپایی بازمیگردد که از عهد قدیم در [[شمال آفریقا]] مستقر شدند و از راه ارتباطات تمدنی با همدیگر درآمیختند تا این نسل کنونی به وجود آمد. | همچنین برخی از دانشمندان انسانشناس میگویند که ریشهٔ بربرها به اقوام مختلف اروپایی بازمیگردد که از عهد قدیم در [[شمال آفریقا]] مستقر شدند و از راه ارتباطات تمدنی با همدیگر درآمیختند تا این نسل کنونی به وجود آمد. | ||
== زبان آمازیغ == | == زبان آمازیغ == | ||
زبان آمازیغی از مجموعه [[زبانهای آفروآسیایی]] است؛ یعنی همان مجموعهای که زبانهای عربی بجا و مصری قدیم به آن منسوب است. زبان مصری قدیم به زبان بربر نزدیکتر است و با بسیاری از زبانهای دیگر در ویژگی زبانی مشترکاتی دارد. بر اساس تاریخ ابنخلدون، قوم بربر به دو مجموعه «برانس» و «بتر» تقسیم میشود. قبایلی که در دوره اسلامی بیشتر از دیگران بودند عبارتند از: اوربه، هواره و صهانجه از قوم «برانس» و نفوسه، زناته و نفزاوه از قوم «بتر». | زبان آمازیغی از مجموعه [[زبانهای آفروآسیایی]] است؛ یعنی همان مجموعهای که زبانهای عربی بجا و مصری قدیم به آن منسوب است. زبان مصری قدیم به زبان بربر نزدیکتر است و با بسیاری از زبانهای دیگر در ویژگی زبانی مشترکاتی دارد. بر اساس تاریخ ابنخلدون، قوم بربر به دو مجموعه «برانس» و «بتر» تقسیم میشود. قبایلی که در دوره اسلامی بیشتر از دیگران بودند عبارتند از: اوربه، هواره و صهانجه از قوم «برانس» و نفوسه، زناته و نفزاوه از قوم «بتر». | ||
خط ۶۱: | خط ۶۲: | ||
قبایل زواغه، لواته، سدراته، غیاته، نفزه مکناسه، غماره و همه قوم بربر مغرب، پیرامون «ادریس اول» جمع شدند، با او بیعت و از اوامر او اطاعت کردند و همه قدرت و سلطه مغرب به دست او افتاد، دولت تشکیل داد و فرزندانش بعداً از او به ارث بردند. سلطنت قبیله «اوربه» از پادشاهی «ادارسه» بود. | قبایل زواغه، لواته، سدراته، غیاته، نفزه مکناسه، غماره و همه قوم بربر مغرب، پیرامون «ادریس اول» جمع شدند، با او بیعت و از اوامر او اطاعت کردند و همه قدرت و سلطه مغرب به دست او افتاد، دولت تشکیل داد و فرزندانش بعداً از او به ارث بردند. سلطنت قبیله «اوربه» از پادشاهی «ادارسه» بود. | ||
=آمازیغ در الجزایر= | == آمازیغ در الجزایر == | ||
آمازیغیها بخش مهمی از جامعه [[الجزایر]] را تشکیل میدهند. آنها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی [[الجزایر]] و [[شمال آفریقا]] به شمار میرفتند. آنها ملتی هستند که اسلام را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آنها در فتح مناطق دیگر مانند آندلس کمک کردند. | آمازیغیها بخش مهمی از جامعه [[الجزایر]] را تشکیل میدهند. آنها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی [[الجزایر]] و [[شمال آفریقا]] به شمار میرفتند. آنها ملتی هستند که اسلام را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آنها در فتح مناطق دیگر مانند آندلس کمک کردند. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۲: | ||
مراکز دینی که بر ماندگاری دین اسلامی و [[زبان عربی]] در دوره استعمار فرانسوی مؤثر بودند. | مراکز دینی که بر ماندگاری دین اسلامی و [[زبان عربی]] در دوره استعمار فرانسوی مؤثر بودند. | ||
== عربها و آمازیغیها== | == عربها و آمازیغیها == | ||
عربها اکثریت ساکنان [[الجزایر]] را تشکیل میدهند. پس از آنها آمازیغها و سپس بربرها هستند. | عربها اکثریت ساکنان [[الجزایر]] را تشکیل میدهند. پس از آنها آمازیغها و سپس بربرها هستند. | ||
بارزترین مجموعهٔ آمازیغی در [[الجزایر]]، قبایل هستند؛ که در اصل در مناطق «القبایل الکبری» که شامل مناطق «البویره»، «تیزی وزو» و «بجایه» در دو ولایت «سطیف» و «جیجل» است، زندگی میکنند. همچنین گروهی از آنها در منطقه «تیبازه» واقع در غرب پایتخت [[الجزایر]] ساکناند و قبایل «الشاویه» و «بنی مزاب» نیز آمازیغی هستند. | بارزترین مجموعهٔ آمازیغی در [[الجزایر]]، قبایل هستند؛ که در اصل در مناطق «القبایل الکبری» که شامل مناطق «البویره»، «تیزی وزو» و «بجایه» در دو ولایت «سطیف» و «جیجل» است، زندگی میکنند. همچنین گروهی از آنها در منطقه «تیبازه» واقع در غرب پایتخت [[الجزایر]] ساکناند و قبایل «الشاویه» و «بنی مزاب» نیز آمازیغی هستند. | ||
=آداب و فرهنگ آمازیغی= | == آداب و فرهنگ آمازیغی == | ||
آداب و رسوم آمازیغیها همان آداب و رسوم اجتماعی است که تأثیرات اسلامی را وارد «آمازیغیه» کرد. آمازیغیها فقط از طریق ترجمه متون از عربی به گونهای عمیق اسلام را میفهمیدند، همچنین از آداب و رسوم و هنرها و جشنهای خود برای تلقین و درک بیشتر از اسلام استفاده میکردند. مهمترین آداب و رسوم آموزشی آنها عبارتند از: آموزش شبانه، عرسالقرآن، بخاری رمضان، مولد نبوی و امور متداول مانند خوشگذرانی و گردشگریها. | آداب و رسوم آمازیغیها همان آداب و رسوم اجتماعی است که تأثیرات اسلامی را وارد «آمازیغیه» کرد. آمازیغیها فقط از طریق ترجمه متون از عربی به گونهای عمیق اسلام را میفهمیدند، همچنین از آداب و رسوم و هنرها و جشنهای خود برای تلقین و درک بیشتر از اسلام استفاده میکردند. مهمترین آداب و رسوم آموزشی آنها عبارتند از: آموزش شبانه، عرسالقرآن، بخاری رمضان، مولد نبوی و امور متداول مانند خوشگذرانی و گردشگریها. | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۵: | ||
در مقابل در مناطق جنوبی [[الجزایر]] که بیشتر قوم عرب ساکناند، این روز را جشن میگیرند و به رقص و پایکوبی میپردازند، چرا که به روایتی جعلی ایمان دارند. روایتی جعل شده از جانب بنیامیه میان آن رواج دارد که عاشورا روز نجات قوم موسی، پهلو گرفتن کشتی نوح و… است. امروزه بیشتر کسانی که در منطقه شمال غرب [[آفریقا]] به مکتب [[اهل بیت]] گرایش پیدا کرده و به تشیع روی آوردهاند، از قوم آمازیغ هستند. | در مقابل در مناطق جنوبی [[الجزایر]] که بیشتر قوم عرب ساکناند، این روز را جشن میگیرند و به رقص و پایکوبی میپردازند، چرا که به روایتی جعلی ایمان دارند. روایتی جعل شده از جانب بنیامیه میان آن رواج دارد که عاشورا روز نجات قوم موسی، پهلو گرفتن کشتی نوح و… است. امروزه بیشتر کسانی که در منطقه شمال غرب [[آفریقا]] به مکتب [[اهل بیت]] گرایش پیدا کرده و به تشیع روی آوردهاند، از قوم آمازیغ هستند. | ||
=دین آمازیغیها پیش از ظهور اسلام= | == دین آمازیغیها پیش از ظهور اسلام == | ||
قبل از اسلام، گروهی از آنها [[مسیحی]] بودند، اما اکثریتشان معتقد به خدایی بودند به نام «عمون» و این خدا در برخی از موجودات، ستارگان، حیوانات و… حضور داشت؛ بنابراین بسیاری از آنها آفتاب و ماه را از میان ستارگان و گاو نر، گوسفند، مار افعی، کبوتر، طاووس و میمون را از میان حیوانات عبادت میکردند. همچنین آمازیغیهای قدیمی به وجود جن در سنگها و درختان معتقد بودند و آنها را عبادت کرده و به آنها تقرب میجستند، تا به آرزوها و خواستههایشان برسند. | قبل از اسلام، گروهی از آنها [[مسیحی]] بودند، اما اکثریتشان معتقد به خدایی بودند به نام «عمون» و این خدا در برخی از موجودات، ستارگان، حیوانات و… حضور داشت؛ بنابراین بسیاری از آنها آفتاب و ماه را از میان ستارگان و گاو نر، گوسفند، مار افعی، کبوتر، طاووس و میمون را از میان حیوانات عبادت میکردند. همچنین آمازیغیهای قدیمی به وجود جن در سنگها و درختان معتقد بودند و آنها را عبادت کرده و به آنها تقرب میجستند، تا به آرزوها و خواستههایشان برسند. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۲: | ||
در کنار عربها و آمازیغیها، اقلیتهای دیگری نیز در [[الجزایر]] که ریشهٔ ترک دارند، زندگی میکنند و تعداد آنها به دو میلیون نفر میرسد. سابقهٔ آنها به [[دولت عثمانی]] که در قرن شانزده میلادی بر این منطقه حکومت میکرد، باز میگردد و بعد از پایان نفوذ ترکها بر منطقه، ترکها در [[الجزایر]] باقی مانده و با قومیتهای دیگر زندگی کردند. | در کنار عربها و آمازیغیها، اقلیتهای دیگری نیز در [[الجزایر]] که ریشهٔ ترک دارند، زندگی میکنند و تعداد آنها به دو میلیون نفر میرسد. سابقهٔ آنها به [[دولت عثمانی]] که در قرن شانزده میلادی بر این منطقه حکومت میکرد، باز میگردد و بعد از پایان نفوذ ترکها بر منطقه، ترکها در [[الجزایر]] باقی مانده و با قومیتهای دیگر زندگی کردند. | ||
=اقلیت اروپاییها در الجزایر= | == اقلیت اروپاییها در الجزایر == | ||
همچنین مجموعههای کوچکی از ریشههای اروپایی در [[الجزایر]] زندگی میکنند، به ویژه از [[ایتالیا]]، [[فرانسه]] و [[اسپانیا]] که بعد از استقلال [[الجزایر]] از اشغال فرانسویها در سال ۱۹۶۲ م، در [[الجزایر]] باقی ماندند. همچنین آفریقاییهایی که از صحرای بزرگ مهاجرت کردند، اقلیت کوچکی را در [[الجزایر]] تشکیل میدهند که با سایر ساکنان این سرزمین زندگی کردند و با آنها از طریق ازدواج، قوم و خویش شدند. | همچنین مجموعههای کوچکی از ریشههای اروپایی در [[الجزایر]] زندگی میکنند، به ویژه از [[ایتالیا]]، [[فرانسه]] و [[اسپانیا]] که بعد از استقلال [[الجزایر]] از اشغال فرانسویها در سال ۱۹۶۲ م، در [[الجزایر]] باقی ماندند. همچنین آفریقاییهایی که از صحرای بزرگ مهاجرت کردند، اقلیت کوچکی را در [[الجزایر]] تشکیل میدهند که با سایر ساکنان این سرزمین زندگی کردند و با آنها از طریق ازدواج، قوم و خویش شدند. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۱: | ||
بعد از مهاجرت عربها، تعداد و نفوذ بربرها کم شد و همانطور که ابنخلدون اشاره کرده است که بربرها در زمان او به دلیل اقلیت بسیار کم و از بین رفتن نسلهای آنها، خوار و بی اعتبار بودند. | بعد از مهاجرت عربها، تعداد و نفوذ بربرها کم شد و همانطور که ابنخلدون اشاره کرده است که بربرها در زمان او به دلیل اقلیت بسیار کم و از بین رفتن نسلهای آنها، خوار و بی اعتبار بودند. | ||
=دلایل استقبال آمازیغها از اسلام= | |||
== دلایل استقبال آمازیغها از اسلام == | |||
آمازیغیها سابقاً به دو بخش تقسیم شدند، که عبارتند از: «البرانس» و «البتر». محل سکونت البرانس مناطق پست و دامنههای ساحلی و زمین حاصلخیز و قابل کشاورزی بود و این مردم [[مسیحی]] بودند. گروه دوم از قبایل «البتر» که شامل عشایر «الزنانه»، «البرغواطه»، «النفوسه»، «اللواته» و «الهواره» است، در کوهها و صحراها مسکن گزیدند و چون زندگی در این اماکن سخت و دشوار است، بسیار جابهجا میشدند. هنگامی که اسلام از طریق جنگهای کشورگشایان به رهبری «عقبه بن نافع فهری» به این سرزمین آمد، این قبایل به دین جدید خوشآمد گفتند و از آن استقبال کردند و با این دین همراه شدند. همچنین با فرماندهی «ابن معاد» فرمانده آنها، در جنگهایی که «عقبه بن نافع» و «ابوالمهاجر بن دینار» بر علیه «کسیله» و «الکاهن» (آخرین پادشاهان آمازیغی که اسلام را نمیپذیرفتند) بهراه انداختند، در صفوف سپاه اسلام مشارکت کردند. | آمازیغیها سابقاً به دو بخش تقسیم شدند، که عبارتند از: «البرانس» و «البتر». محل سکونت البرانس مناطق پست و دامنههای ساحلی و زمین حاصلخیز و قابل کشاورزی بود و این مردم [[مسیحی]] بودند. گروه دوم از قبایل «البتر» که شامل عشایر «الزنانه»، «البرغواطه»، «النفوسه»، «اللواته» و «الهواره» است، در کوهها و صحراها مسکن گزیدند و چون زندگی در این اماکن سخت و دشوار است، بسیار جابهجا میشدند. هنگامی که اسلام از طریق جنگهای کشورگشایان به رهبری «عقبه بن نافع فهری» به این سرزمین آمد، این قبایل به دین جدید خوشآمد گفتند و از آن استقبال کردند و با این دین همراه شدند. همچنین با فرماندهی «ابن معاد» فرمانده آنها، در جنگهایی که «عقبه بن نافع» و «ابوالمهاجر بن دینار» بر علیه «کسیله» و «الکاهن» (آخرین پادشاهان آمازیغی که اسلام را نمیپذیرفتند) بهراه انداختند، در صفوف سپاه اسلام مشارکت کردند. | ||
این همراهی به چند دلیل صورت گرفت که مهمترین آنها «به حاشیه رانده شدن قبایل البتر» و فرقهای اقتصادی و اجتماعی موجود بین اهل صحرا (البتر) و شهرنشینهای متمدن «البرانس» است. البته اختلافات دینی و تعبدی بین این دو و اشتراک «البترها» با عربها در کیفیت زندگی و جابهجایی (صحرا نشینی) نیز در این همراهی «البترها» با مسلمانان عرب تأثیر داشت. مورخان میگویند که «البتر» از ارتشهای اسلامی حمایت و بعد از آن در فتح «اندلس» در اسپانیا مشارکت کردند. طارق بن زیاد آمازیغی، فرماندهٔ سپاه اسلام بود، البته از طریق ارسال هیئتهایی به مصر و عراق و تالیفاتی که صورت گرفت مانند کتابهایی که «ابن تومرت» مؤسس دولت «الموحدین»، برای فراگیری تعالیم و فقه اسلامی تلاش کردند، که این مؤلف و پژوهشگر آمازیغی کتابهای فراوانی مانند «التوحید»، «المرشد» و «العقیده» برای تبیین دین اسلامی به آمازیغیها، تألیف کرد.<ref>[https://www.mehrnews.com/news/5017778/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%BA-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AD%D8%A8-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%B9-%DA%AF%DB%8C%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF آمازیغها و حب اهل بیت (ع)/گیسوانی که روز عاشورا بریده میشود]؛ به نقل از: خبرگزاری مهر</ref> | این همراهی به چند دلیل صورت گرفت که مهمترین آنها «به حاشیه رانده شدن قبایل البتر» و فرقهای اقتصادی و اجتماعی موجود بین اهل صحرا (البتر) و شهرنشینهای متمدن «البرانس» است. البته اختلافات دینی و تعبدی بین این دو و اشتراک «البترها» با عربها در کیفیت زندگی و جابهجایی (صحرا نشینی) نیز در این همراهی «البترها» با مسلمانان عرب تأثیر داشت. مورخان میگویند که «البتر» از ارتشهای اسلامی حمایت و بعد از آن در فتح «اندلس» در اسپانیا مشارکت کردند. طارق بن زیاد آمازیغی، فرماندهٔ سپاه اسلام بود، البته از طریق ارسال هیئتهایی به مصر و عراق و تالیفاتی که صورت گرفت مانند کتابهایی که «ابن تومرت» مؤسس دولت «الموحدین»، برای فراگیری تعالیم و فقه اسلامی تلاش کردند، که این مؤلف و پژوهشگر آمازیغی کتابهای فراوانی مانند «التوحید»، «المرشد» و «العقیده» برای تبیین دین اسلامی به آمازیغیها، تألیف کرد.<ref>[https://www.mehrnews.com/news/5017778/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%BA-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AD%D8%A8-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%B9-%DA%AF%DB%8C%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF آمازیغها و حب اهل بیت (ع)/گیسوانی که روز عاشورا بریده میشود]؛ به نقل از: خبرگزاری مهر</ref> | ||
=تلاش استعمار فرانسه برای محو قرآن و زبان عربی در ملیت آمازیغی= | == تلاش استعمار فرانسه برای محو قرآن و زبان عربی در ملیت آمازیغی == | ||
[[الجزایر]] سالها مستعمره [[فرانسه]] بود. استعمار در این کشور تلاش کرد تا [[قرآن]] و [[زبان عربی]] را از فرهنگ ملیت آمازیغ حذف کند و میان آنها و مردم [[الجزایر]] تفرقه بیندازد. | [[الجزایر]] سالها مستعمره [[فرانسه]] بود. استعمار در این کشور تلاش کرد تا [[قرآن]] و [[زبان عربی]] را از فرهنگ ملیت آمازیغ حذف کند و میان آنها و مردم [[الجزایر]] تفرقه بیندازد. | ||
== سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن استعمار فرانسه == | === سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن استعمار فرانسه === | ||
عربهای فاتح [[شمال آفریقا]] سعی کردند تا آمازیغیها زبان اصلی خود را حفظ کنند و آنها را مجبور نکردند تا هویت و فرهنگ آمازیغی خود را رها کنند. این میان در طول تاریخ دولتهای کوچکی در [[الجزایر]] بر سرکار آمد، تا نوبت به [[حکومت عثمانی]] رسید. بعد از آن استعمار فرانسوی بر [[الجزایر]] حاکم شد که در این سرزمین فساد کرد و بنابر گفتهٔ «عثمان السعدی» پژوهشگر الجزایری (مرکز بیروت تحقیقات استراتژیک)، قبل از اینکه فرانسویها به [[الجزایر]] وارد شوند، هیچ آمازیغی مخالف عربها و یا مایل به جایگزینی زبان آمازیغی به جای [[زبان عربی]] نبود؛ اما هنگامی که فرانسویها آمدند، به پخش دروغها و چرکین کردن دلهای بربرها علیه عربها مشغول شدند و روی برانگیختن اختلافات داخلی متمرکز شدند تا سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را پیاده کنند. آنها برای اجرای نقشه خود، بر اجرای اقداماتی در مناطق قبایل که قبل از اشغالگری به نام «زواوه» نامیده میشد تاکید کردند، چون این منطقه نزدیک پایتخت بود که بیشتر فرانسویها در آن (زواوه) ساکن بودند، لذا زبان [[فرانسه]] و [[دین مسیحیت]] را در آن ترویج میکردند. | عربهای فاتح [[شمال آفریقا]] سعی کردند تا آمازیغیها زبان اصلی خود را حفظ کنند و آنها را مجبور نکردند تا هویت و فرهنگ آمازیغی خود را رها کنند. این میان در طول تاریخ دولتهای کوچکی در [[الجزایر]] بر سرکار آمد، تا نوبت به [[حکومت عثمانی]] رسید. بعد از آن استعمار فرانسوی بر [[الجزایر]] حاکم شد که در این سرزمین فساد کرد و بنابر گفتهٔ «عثمان السعدی» پژوهشگر الجزایری (مرکز بیروت تحقیقات استراتژیک)، قبل از اینکه فرانسویها به [[الجزایر]] وارد شوند، هیچ آمازیغی مخالف عربها و یا مایل به جایگزینی زبان آمازیغی به جای [[زبان عربی]] نبود؛ اما هنگامی که فرانسویها آمدند، به پخش دروغها و چرکین کردن دلهای بربرها علیه عربها مشغول شدند و روی برانگیختن اختلافات داخلی متمرکز شدند تا سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را پیاده کنند. آنها برای اجرای نقشه خود، بر اجرای اقداماتی در مناطق قبایل که قبل از اشغالگری به نام «زواوه» نامیده میشد تاکید کردند، چون این منطقه نزدیک پایتخت بود که بیشتر فرانسویها در آن (زواوه) ساکن بودند، لذا زبان [[فرانسه]] و [[دین مسیحیت]] را در آن ترویج میکردند. | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۷۱: | ||
وی ادامه داد: «موضعگیری آمازیغیهای آزاده برای مقابله با این تعصب بربری، این گرایش و این تعصب را ضعیف کرد. در دادگاه تجدیدنظر دفاعیهای را ارائه دادم که در آن عربیت آمازیغیها را تبیین کردم. نه با ملیگرایی و گرایش بربری، که این دفاعیه در بسیاری از نشریههای الجزایری و عربی منتشر شد. همین دفاعیه را در کتاب «جمعیت جزایری دفاع از [[زبان عربی]]» آوردهام. <ref>پانزده سال از مبارزه در خدمت به زبان عربی، ۲۰۱۵ م.</ref> | وی ادامه داد: «موضعگیری آمازیغیهای آزاده برای مقابله با این تعصب بربری، این گرایش و این تعصب را ضعیف کرد. در دادگاه تجدیدنظر دفاعیهای را ارائه دادم که در آن عربیت آمازیغیها را تبیین کردم. نه با ملیگرایی و گرایش بربری، که این دفاعیه در بسیاری از نشریههای الجزایری و عربی منتشر شد. همین دفاعیه را در کتاب «جمعیت جزایری دفاع از [[زبان عربی]]» آوردهام. <ref>پانزده سال از مبارزه در خدمت به زبان عربی، ۲۰۱۵ م.</ref> | ||
=چرا قدرت بربرها از بین رفت= | |||
== چرا قدرت بربرها از بین رفت == | |||
ابن خلدون میگوید: «خواری و مذلت بربرها به دلیل کم بودن و از بین رفتن نسلهایشان، به وجود آمده است.» <ref>«تاریخ الجزایر فی القدیم و الحدیث»، مبارک بن محمد المیلی (۱۴۰۶ ه – ۱۹۸۶ م)، منتشر شده در الجزایر: الموسسه الوطنیه للکتاب، ص ۶</ref> وی میافزاید که بربرها در زمان خودش در همه مناطق به دلیل کم بودن، نوکران عربهای پیروز بودند. ابن خلدون توضیح میدهد که بربرها هنگامی که از بین رفتند (قدرتشان از بین رفت) تبدیل به کارگزارانی برای دولتها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند، وی مینویسد: «اما آنها هنگامی که از بین رفتند و به دلیل مشغول شدن به امور رفاهی و تکرار دولتهایی که بین آنها تشکیل شد، تعدادشان کم و جمع و قبایل آنها متلاشی شد، تبدیل به کارگزارانی برای دولتها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند.» | ابن خلدون میگوید: «خواری و مذلت بربرها به دلیل کم بودن و از بین رفتن نسلهایشان، به وجود آمده است.» <ref>«تاریخ الجزایر فی القدیم و الحدیث»، مبارک بن محمد المیلی (۱۴۰۶ ه – ۱۹۸۶ م)، منتشر شده در الجزایر: الموسسه الوطنیه للکتاب، ص ۶</ref> وی میافزاید که بربرها در زمان خودش در همه مناطق به دلیل کم بودن، نوکران عربهای پیروز بودند. ابن خلدون توضیح میدهد که بربرها هنگامی که از بین رفتند (قدرتشان از بین رفت) تبدیل به کارگزارانی برای دولتها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند، وی مینویسد: «اما آنها هنگامی که از بین رفتند و به دلیل مشغول شدن به امور رفاهی و تکرار دولتهایی که بین آنها تشکیل شد، تعدادشان کم و جمع و قبایل آنها متلاشی شد، تبدیل به کارگزارانی برای دولتها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند.» | ||