confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
آثار و بناهای دینی فراوانی در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه [[شریعت]] [[توحید]] آسمانی وجود دارد که میتوان به دیوار ندبه برای یهودیان، کلیسای قیامت برای مسیحیان و [[مسجد الاقصی|مسجدالاقصی]] برای مسلمانان یاد کرد<ref>(دایره المعارف تشیع، ج۳، ص ۵۵۸)</ref>. | آثار و بناهای دینی فراوانی در این سرزمین برای هر یک از پیروان این سه [[شریعت]] [[توحید]] آسمانی وجود دارد که میتوان به دیوار ندبه برای یهودیان، کلیسای قیامت برای مسیحیان و [[مسجد الاقصی|مسجدالاقصی]] برای مسلمانان یاد کرد<ref>(دایره المعارف تشیع، ج۳، ص ۵۵۸)</ref>. | ||
چنان که گفته شد قداست سرزمین اختصاص به شهر قدس نداشته بلکه همه سرزمین فلسطین از چنین قداستی برخوردار میباشد. این مطلب را روایات نیز تایید میکند؛ زیرا در بیان قداست فلسطین روایاتی وارد شده که اختصاص به شهر قدس و جایی که مسجدالاقصی قرار گرفته ندارد. از جمله علل میتوان به قداست شهرالخلیل به عنوان مکان کوچ و هجرت حضرت ابراهیم( | چنان که گفته شد قداست سرزمین اختصاص به شهر قدس نداشته بلکه همه سرزمین فلسطین از چنین قداستی برخوردار میباشد. این مطلب را روایات نیز تایید میکند؛ زیرا در بیان قداست فلسطین روایاتی وارد شده که اختصاص به شهر قدس و جایی که مسجدالاقصی قرار گرفته ندارد. از جمله علل میتوان به قداست شهرالخلیل به عنوان مکان کوچ و هجرت حضرت ابراهیم(علیه السلام)و نیز محل دفن آن حضرت <ref>(التحریر و الننویر ج ۱۲ ص۱۶۲)</ref> اشاره کرد. | ||
آن سرزمین به جهاتی چند مقدس و مبارک گفته شده است که از آن جمله به جهت فراوانی آب و سرزمین حاصل خیز<ref>تفسیر قرطبی ج ۶ ص ۸۳</ref>، گهواره شرایع آسمانی و توحیدی<ref>(مجمع البیان ج ۳ ص ۲۷۶)</ref> و مسکن صالحان و پیامبران<ref>بحارالانوار ج ۱۳ ص ۱۷۷</ref>. از مهمترین دلایل این ستایش بیان شده است. | آن سرزمین به جهاتی چند مقدس و مبارک گفته شده است که از آن جمله به جهت فراوانی آب و سرزمین حاصل خیز<ref>تفسیر قرطبی ج ۶ ص ۸۳</ref>، گهواره شرایع آسمانی و توحیدی<ref>(مجمع البیان ج ۳ ص ۲۷۶)</ref> و مسکن صالحان و پیامبران<ref>بحارالانوار ج ۱۳ ص ۱۷۷</ref>. از مهمترین دلایل این ستایش بیان شده است. | ||
بنابراین این قداست و مبارک بودن به دو جهت مادی و معنوی مورد تایید و گزارش قرار گرفته است. البته میبایست علت معنوی را بر علل دیگری ترجیح داد؛ زیرا [[رسالت انبیاء|رسالت پیامبران]] و دعوت مردمان به توحید که از این سرزمین آغاز شده اصل اساسی در تبرک سرزمین میبایست برشمرد؛ چون همین مساله رسالت پیامبران است که زمینهساز برکت و خیر فراوان بر مردمان شده است. هر چند که دیگر وجوه نیز میتواند خود از برکات همین نعمت عظیم باشد؛ چه این که قرآن هدایت بشری و عمل به آموزههای وحیانی را از علل نزول برکات زمینی و آسمانی برشمرده است. با توجه به {{متن قرآن |فلما جاءها نودی ان بورک من فی النار و من حولها و سبحان الله رب العالمین |سوره = نمل |آیه = ۸ }} و نیز سیاق {{متن قرآن |نتلوا علیک من نبا موسی و فرعون بالحق لقوم یومنوند|سوره = قصص |آیه = ۳ }} میتوان گفت که علت اصلی تبرک سرزمینی همین مساله توحید و پرستش خدای یگانه و عمل به دستورهای وی بوده باشد؛ زیرا در یک نظام اعتقادی توحیدی، تقدس و تبرک سرزمینی و یا مکان و یا زمانی در بیشتر موارد به سبب رخدادهای مهم دینی است که در آنها روی داد و یا مناسکی است که میبایست در آن زمان و یا مکان به جا آورده شود که از آن جمله میتوان به مسئله تبرک سحر و ماه رمضان و ذی الحجه و سرزمین مکه و عرفات و منی یاد کرد. <ref>(المیزان ج۱۴ ص۱۳۷)</ref>. | بنابراین این قداست و مبارک بودن به دو جهت مادی و معنوی مورد تایید و گزارش قرار گرفته است. البته میبایست علت معنوی را بر علل دیگری ترجیح داد؛ زیرا [[رسالت انبیاء|رسالت پیامبران]] و دعوت مردمان به توحید که از این سرزمین آغاز شده اصل اساسی در تبرک سرزمین میبایست برشمرد؛ چون همین مساله رسالت پیامبران است که زمینهساز برکت و خیر فراوان بر مردمان شده است. هر چند که دیگر وجوه نیز میتواند خود از برکات همین نعمت عظیم باشد؛ چه این که قرآن هدایت بشری و عمل به آموزههای وحیانی را از علل نزول برکات زمینی و آسمانی برشمرده است. با توجه به {{متن قرآن |فلما جاءها نودی ان بورک من فی النار و من حولها و سبحان الله رب العالمین |سوره = نمل |آیه = ۸ }} و نیز سیاق {{متن قرآن |نتلوا علیک من نبا موسی و فرعون بالحق لقوم یومنوند|سوره = قصص |آیه = ۳ }} میتوان گفت که علت اصلی تبرک سرزمینی همین مساله توحید و پرستش خدای یگانه و عمل به دستورهای وی بوده باشد؛ زیرا در یک نظام اعتقادی توحیدی، تقدس و تبرک سرزمینی و یا مکان و یا زمانی در بیشتر موارد به سبب رخدادهای مهم دینی است که در آنها روی داد و یا مناسکی است که میبایست در آن زمان و یا مکان به جا آورده شود که از آن جمله میتوان به مسئله تبرک سحر و ماه رمضان و ذی الحجه و سرزمین مکه و عرفات و منی یاد کرد. <ref>(المیزان ج۱۴ ص۱۳۷)</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
==== قدس، قبله اول مسلمانان ==== | ==== قدس، قبله اول مسلمانان ==== | ||
نخستین چیزی که از قدس در ذهن، احساس، بینش و فکر دینی مسلمانان خطور میکند، این است که قدس «اولین قبله» ایست که [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا( | نخستین چیزی که از قدس در ذهن، احساس، بینش و فکر دینی مسلمانان خطور میکند، این است که قدس «اولین قبله» ایست که [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)]] و یاران باوفایش از زمان فرض شدن نماز در شب اسراء و [[معراج]]، در سال دهم [[بعثت]] تا وقت [[نزول قرآن|نزول]] آیه تغییر [[قبله]] به طرفش [[نماز]] میگذاردند. سه سال در [[مکه]] و شانزده ماه در مدینه تا اینکه آیاتی مبنی بر نماز خواندن به طرف کعبه یا مسجدالحرام نازل گردید، خداوند متعال میفرماید: | ||
{{متن قرآن |و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجدالحرام، و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره |سوره = بقره |آیه = ۱۵۰ }} | {{متن قرآن |و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجدالحرام، و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره |سوره = بقره |آیه = ۱۵۰ }} | ||
«و از هر جا که بیرون رفتی رو به سوی [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] کن و شما هر جا که بودید رو به سوی آن کنید». | «و از هر جا که بیرون رفتی رو به سوی [[مسجد الحرام|مسجدالحرام]] کن و شما هر جا که بودید رو به سوی آن کنید». | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
=== سوم === | === سوم === | ||
==== قدس سومین شهر معظم :==== | ==== قدس سومین شهر معظم :==== | ||
قدس سومین شهر معظم در اسلام است؛ شهر اول در اسلام، مکه مکرمه است که خداوند با مسجدالحرام به آن شرف و برتری داده است. دومین شهر در اسلام، طیبه یا مدینه منوره است که خداوند آنرا با مسجد نبوی مشرف گردانیده است و آرامگاه پیامبر اکرم ( | قدس سومین شهر معظم در اسلام است؛ شهر اول در اسلام، مکه مکرمه است که خداوند با مسجدالحرام به آن شرف و برتری داده است. دومین شهر در اسلام، طیبه یا مدینه منوره است که خداوند آنرا با مسجد نبوی مشرف گردانیده است و آرامگاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در آن قرار دارد و سومین شهر در اسلام، قدس یا بیتالمقدس است که خداوند آنرا با مسجدالاقصی ـ که خداوند گرداگردش را متبرک نموده است ـ شرف و برتری داده است. | ||
حدیث صحیحی دراینباره آمده است که بخاری و مسلم آنرا از ابو هریره و ابوسعید خدری ـ ـ روایت کردهاند که پیامبر اکرم( | حدیث صحیحی دراینباره آمده است که بخاری و مسلم آنرا از ابو هریره و ابوسعید خدری ـ ـ روایت کردهاند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: | ||
«لا تشد الرحال إلا إلی ثلاثه مساجد المسجدالحرام، والمسجدالأقصی، و مسجدی هذا» (متفق علیه) | «لا تشد الرحال إلا إلی ثلاثه مساجد المسجدالحرام، والمسجدالأقصی، و مسجدی هذا» (متفق علیه) | ||
بار سفر بسته نمیشود مگر برای سه مسجد: مسجدالحرام و مسجدالاقصی و مسجد من (که اینجاست) | بار سفر بسته نمیشود مگر برای سه مسجد: مسجدالحرام و مسجدالاقصی و مسجد من (که اینجاست) | ||
پس ثواب نماز خواندن در همه مساجد مساوی و برابر است و برای فرد مسلمان روا نیست ـ برای نماز خواندن، در هر مسجدی که باشد ـ بار سفر ببندد و عزم سفر نماید مگر برای نماز در یکی از این سه مسجد و حدیث هم به صیغه حصر آمده است، بنابراین هیچ مسجد دیگری با این مساجد قابل مقایسه نیست. | پس ثواب نماز خواندن در همه مساجد مساوی و برابر است و برای فرد مسلمان روا نیست ـ برای نماز خواندن، در هر مسجدی که باشد ـ بار سفر ببندد و عزم سفر نماید مگر برای نماز در یکی از این سه مسجد و حدیث هم به صیغه حصر آمده است، بنابراین هیچ مسجد دیگری با این مساجد قابل مقایسه نیست. | ||
نا گفته نماند که قرآن کریم قبل از ساختن مسجد نبوی، و حتی چند سال قبل ازهجرت، اهمیت و برکت مسجدالأقصی را اعلام نموده است و احادیث گهربار نبی اکرم ( | نا گفته نماند که قرآن کریم قبل از ساختن مسجد نبوی، و حتی چند سال قبل ازهجرت، اهمیت و برکت مسجدالأقصی را اعلام نموده است و احادیث گهربار نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را تأیید مینماید که یکی از این احادیث، حدیث مذکور است و حدیث دیگر آنست که بخاری و مسلم روایت میکنند که، | ||
«إن الصلاه فی المسجد الأقصی تعدل خمس مائه صلاه فی غیره من المساجد، ماعدا المسجدالحرام و المسجدالنبوی» | «إن الصلاه فی المسجد الأقصی تعدل خمس مائه صلاه فی غیره من المساجد، ماعدا المسجدالحرام و المسجدالنبوی» | ||
«هر نماز در مسجدالأقصی برابر با پانصد نماز در مساجد دیگر است، به غیراز مسجدالحرام و مسجد نبوی» | «هر نماز در مسجدالأقصی برابر با پانصد نماز در مساجد دیگر است، به غیراز مسجدالحرام و مسجد نبوی» | ||
یکی دیگر از این احادیث، حدیثی است که ابوذر (رض) روایت میکند که از پیامبر اکرم ( | یکی دیگر از این احادیث، حدیثی است که ابوذر (رض) روایت میکند که از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سوال شد: نخستین مسجدی که در روی زمین بنا گردید کدام مسجداست؟ حضرت پاسخ فرمود:«مسجدالحرام» سپس سوال گردید: بعد از آن کدام مسجد؟ حضرت فرمودند:«مسجدالأقصی» | ||
و وقتی که اسلام مسجدالأقصی را سومین مسجد معظم در اسلام قرارمیدهد و به این ترتیب قدس را به دو شهر بزرگ اسلامی یعنی مکه و مدینه میافزاید، با اینکار میخواهد یکی از اصول مهمش را متذکر شود و آن اینکه اسلام برای آبادی آمده است نه خرابی؛ آمده است تا کامل کند نه ناقص سازد. قدس هم زادگاه پیامبران بود و مسلمانان هم از همه به پیامبران و انبیای خدا اولی و شایسته ترند، چنانچه پیامبر اکرم ( | و وقتی که اسلام مسجدالأقصی را سومین مسجد معظم در اسلام قرارمیدهد و به این ترتیب قدس را به دو شهر بزرگ اسلامی یعنی مکه و مدینه میافزاید، با اینکار میخواهد یکی از اصول مهمش را متذکر شود و آن اینکه اسلام برای آبادی آمده است نه خرابی؛ آمده است تا کامل کند نه ناقص سازد. قدس هم زادگاه پیامبران بود و مسلمانان هم از همه به پیامبران و انبیای خدا اولی و شایسته ترند، چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به یهود مدینه فرمود«ما از شما به موسی اولی هستیم». | ||
=== چهارم === | === چهارم === | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
سرزمین رباط و جهاد | سرزمین رباط و جهاد | ||
قدس نزد مسلمانان سرزمین رباط و جهاد است و سخن قرآن از مسجد الاقصی و صحبت نبی اکرم از فضیلت نماز خواندن در آن از جمله بشارتهایی است که اسلام قدس را فتح خواهد کرد و قدس از آن مسلمانان خواهد شد و برای زیارت مسجدش بار سفر بسته خواهد شد تا در آنجا نماز بخوانند و خدا را عبادت کنند و عملا قدس ـ که ایلیاء نامیده میشد ـ در دوران خلیفه دوم، عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ فتح گردید و اسقف بزرگ قدس، صفرونیوس، شرط بست که کلیدهای شهر را به کسی غیر از خلیفه ـ حتی یکی از فرماندهانش ـ تحویل ندهد و به این ترتیب خلیفه دوم طی یک سفر تاریخی شگفت آور از مدینه به قدس آمد و کلیدهای شهر را تحویل گرفت و با اهالی مسیحی قدس توافقنامهای امضا کرد که در آن امنیت معابد، عقاید، مناسک، جانها و مالهای آنها را ضمانت کرد و تعدادی از فرماندهان مسلمان مثل خالد، عبدالرحمن بن عوف، عمرو بن عاص و معاویه بن ابی سفیان شاهد این توافق بودهاند. | قدس نزد مسلمانان سرزمین رباط و جهاد است و سخن قرآن از مسجد الاقصی و صحبت نبی اکرم از فضیلت نماز خواندن در آن از جمله بشارتهایی است که اسلام قدس را فتح خواهد کرد و قدس از آن مسلمانان خواهد شد و برای زیارت مسجدش بار سفر بسته خواهد شد تا در آنجا نماز بخوانند و خدا را عبادت کنند و عملا قدس ـ که ایلیاء نامیده میشد ـ در دوران خلیفه دوم، عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ فتح گردید و اسقف بزرگ قدس، صفرونیوس، شرط بست که کلیدهای شهر را به کسی غیر از خلیفه ـ حتی یکی از فرماندهانش ـ تحویل ندهد و به این ترتیب خلیفه دوم طی یک سفر تاریخی شگفت آور از مدینه به قدس آمد و کلیدهای شهر را تحویل گرفت و با اهالی مسیحی قدس توافقنامهای امضا کرد که در آن امنیت معابد، عقاید، مناسک، جانها و مالهای آنها را ضمانت کرد و تعدادی از فرماندهان مسلمان مثل خالد، عبدالرحمن بن عوف، عمرو بن عاص و معاویه بن ابی سفیان شاهد این توافق بودهاند. | ||
خداوند دانا پیامبرش را آگاه ساخت که دشمنان، این سرزمین مقدس را اشغال خواهند کرد یا در معرض حملات خود قرارخواهند داد، بنابراین امتش را به پاسداری از آن و جهاد و دفاع از آن ـ به منظور جلوگیری از سقوط آن به دست دشمن ـ ومبارزه برای آزاد سازیش ـ در صورت اشغال آن توسط دشمنان ـ تشویق کرده است، چنان چه پیامبر( | خداوند دانا پیامبرش را آگاه ساخت که دشمنان، این سرزمین مقدس را اشغال خواهند کرد یا در معرض حملات خود قرارخواهند داد، بنابراین امتش را به پاسداری از آن و جهاد و دفاع از آن ـ به منظور جلوگیری از سقوط آن به دست دشمن ـ ومبارزه برای آزاد سازیش ـ در صورت اشغال آن توسط دشمنان ـ تشویق کرده است، چنان چه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از نبردی که میان مسلمانان و یهود صورت نمیگیرد خبر داده است و اینکه سرانجام پیروزی نصیب مسلمانان خواهد شد و هر چیزی در صف مسلمانان در برابر یهود خواهد بود، حتی سنگها و درختان به سخن خواهند آمد ـ چه به زبان حال و چه به زبان مقال ـ و دشمنان را به مسلمانان نشان خواهد داد. | ||
ابو امامه باهلی از پیامبر اکرم ( | ابو امامه باهلی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت نمود که حضرت فرمود: | ||
«لا تزال طائفه من أمتی علی الحق ظاهرین، لعدوهم قاهرین، لا یضرهم من جابههم، الا ما أصابهم من لأولاء (ای أذی) حتی یأتی أمر الله و هم علی ذلک قالوا: و این هم یا رسول الله؟ قال:«ببیتالمقدس و أکناف بیتالمقدس». | «لا تزال طائفه من أمتی علی الحق ظاهرین، لعدوهم قاهرین، لا یضرهم من جابههم، الا ما أصابهم من لأولاء (ای أذی) حتی یأتی أمر الله و هم علی ذلک قالوا: و این هم یا رسول الله؟ قال:«ببیتالمقدس و أکناف بیتالمقدس». | ||
«همواره گروهی از امت من برحق استوار خواهند ماند، بر دشمنانشان غالب و چیره خواهند گشت، کسانی که آنها را مأیوس و ناامید میکنند کاری از پیش نمیبرند جز آن آزار و اذیتی که به آنان میرسد تا اینکه فرمان خدا فرا رسد و آنان همواره بر راهشان استوار هستند، یاران آن حضرت گفتند: ای رسول خدا، آنها در کجایند؟ حضرت فرمود: «در بیتالمقدس و اطراف آن». | «همواره گروهی از امت من برحق استوار خواهند ماند، بر دشمنانشان غالب و چیره خواهند گشت، کسانی که آنها را مأیوس و ناامید میکنند کاری از پیش نمیبرند جز آن آزار و اذیتی که به آنان میرسد تا اینکه فرمان خدا فرا رسد و آنان همواره بر راهشان استوار هستند، یاران آن حضرت گفتند: ای رسول خدا، آنها در کجایند؟ حضرت فرمود: «در بیتالمقدس و اطراف آن». | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
در آیه ۳۰ سوره قصص همین سرزمین به سرزمین مبارک نیز ستوده و توصیف شده است که بیان خصوصیت و ویژگی دیگری برای این سرزمین است. :«فلما اتیها نودی من شاطی الواد الایمن فی البقعة المبارکة...» | در آیه ۳۰ سوره قصص همین سرزمین به سرزمین مبارک نیز ستوده و توصیف شده است که بیان خصوصیت و ویژگی دیگری برای این سرزمین است. :«فلما اتیها نودی من شاطی الواد الایمن فی البقعة المبارکة...» | ||
به هر حال از آیات قرآن بر میآید که سرزمین فلسطین سرزمین مقدسی است و این تقدس و قداست اختصاصی به شهر بیتالمقدس و یا وادی طوی در سرزمین سینا ندارد. هرچند که قداست طوی به جهاتی مورد تاکید قرار گرفته است. | به هر حال از آیات قرآن بر میآید که سرزمین فلسطین سرزمین مقدسی است و این تقدس و قداست اختصاصی به شهر بیتالمقدس و یا وادی طوی در سرزمین سینا ندارد. هرچند که قداست طوی به جهاتی مورد تاکید قرار گرفته است. | ||
در سخنان موسی( | در سخنان موسی(علیه السلام)همه سرزمینی که مردم بنی اسرائیل مامور شدند تا پس از رهایی از دست فرعونیان در آن سکونت گزینند و زیست کنند، سرزمین مقدس دانسته شده است؛ <ref>(مائده آیه ۲۱)</ref> :«یا قوم ادخلوا الارض المقدسة ...» بنابراین همه سرزمین فلسطین مقدس و مبارک است. | ||
در آیه ۱۳۷ اعراف :«واورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها التی بارکنا فیها ...» و نیز یونس آیه ۹۳ :«ولقد بوانا بنی اسرائیل مبوا صدق و رزقناهم من الطیبات ...» و اسراء آیه ۱۰۴ :«وقلنا من بعده لبنی اسرائیل اسکنوا الارض فاذا جاء وعد الاخرة...» سرزمین فلسطین و شرق و غرب آن به عنوان سرزمین مبارک یاد شده است که زمانی بنی اسرائیل از آن بهرهمند شدند تا خداوند نعمت وعده داده خویش را بر آنان به بهترین وجه به کمال برساند. | در آیه ۱۳۷ اعراف :«واورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها التی بارکنا فیها ...» و نیز یونس آیه ۹۳ :«ولقد بوانا بنی اسرائیل مبوا صدق و رزقناهم من الطیبات ...» و اسراء آیه ۱۰۴ :«وقلنا من بعده لبنی اسرائیل اسکنوا الارض فاذا جاء وعد الاخرة...» سرزمین فلسطین و شرق و غرب آن به عنوان سرزمین مبارک یاد شده است که زمانی بنی اسرائیل از آن بهرهمند شدند تا خداوند نعمت وعده داده خویش را بر آنان به بهترین وجه به کمال برساند. | ||
در حقیقت در اختیار گرفتن حکومت منطقه فلسطین و پیرامون آن از آن رو به بنی اسرائیل داده شد که خداوند از سوی موسی به آنان وعده داده بود تا آن حضرت( | در حقیقت در اختیار گرفتن حکومت منطقه فلسطین و پیرامون آن از آن رو به بنی اسرائیل داده شد که خداوند از سوی موسی به آنان وعده داده بود تا آن حضرت(علیه السلام)را در جنگ با فرعون یاری داده و همراه او باشند. این گونه بود که خداوند به وعده خویش عمل کرد و آنان را وارث آن سرزمین مقدس و مبارک گرداند.<ref>(اعراف آیه ۱۳۷)</ref> | ||
اگر به پیشینه این توصیف در گزارشهای قرآنی بپردازیم در مییابیم که این سرزمین در زمان حضرت ابراهیم( | اگر به پیشینه این توصیف در گزارشهای قرآنی بپردازیم در مییابیم که این سرزمین در زمان حضرت ابراهیم(علیه السلام)به عنوان سرزمین مبارکی مسکن آن حضرت انتخاب شده است. خداوند در آیه ۷۱ سوره انبیاء درباره مهاجرت حضرت ابراهیم از سرزمین بابل پس از آتش سوزی مشهور و رهایی از آن میفرماید: «و نجیناه و لوطا الی الارض التی بارکنا فیها للعالمین؛» ما ابراهیم را به همراه لوطا از دست دشمنان کافرش نجات داده و به سوی سرزمین بردیم که آن را برای جهانیان مبارک گردانیدیم. | ||
نکته جالب در این آیه آن است که این سرزمین خاص را که حضرت ابراهیم و یارانش را به آن جا کوچانده و از بدی دشمنانش رهایی بخشیده، سرزمینی مبارک برای جهانیان دانسته است. از این رو میتوان گفت که خاص قوم و قبیله و یا دینی نیست و همه انسانها بلکه جهانیان از جن و انس از آن سود میبرند و از برکات آن استفاده میکنند. | نکته جالب در این آیه آن است که این سرزمین خاص را که حضرت ابراهیم و یارانش را به آن جا کوچانده و از بدی دشمنانش رهایی بخشیده، سرزمینی مبارک برای جهانیان دانسته است. از این رو میتوان گفت که خاص قوم و قبیله و یا دینی نیست و همه انسانها بلکه جهانیان از جن و انس از آن سود میبرند و از برکات آن استفاده میکنند. | ||
برخی از مفسران به جهت آن که شرایع آسمانی و قوانین وحیانی الهی در این سرزمین بر جهانیان نازل شده را علت اصلی آن دانستهاند که خداوند این سرزمین را برای جهانیان مبارک دانسته است؛ زیرا همه ادیان توحیدی الهی از این سرزمین به جهان گسترش یافته و همگان از آن بهرهمند شدهاند. <ref>(الکشاف؛ زمخشری، ج ۳ ص ۱۲۶)</ref> | برخی از مفسران به جهت آن که شرایع آسمانی و قوانین وحیانی الهی در این سرزمین بر جهانیان نازل شده را علت اصلی آن دانستهاند که خداوند این سرزمین را برای جهانیان مبارک دانسته است؛ زیرا همه ادیان توحیدی الهی از این سرزمین به جهان گسترش یافته و همگان از آن بهرهمند شدهاند. <ref>(الکشاف؛ زمخشری، ج ۳ ص ۱۲۶)</ref> |