پرش به محتوا

سید روح‌الله موسوی خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
پدر بزرگوار امام، «آقا مصطفی» از علما و چهره‌های درخشان منطقۀ خمین بود. او تحصیلات عالیه علوم دینی را در [[نجف]] و [[سامرا]] به انجام رسانده و پس از بازگشت به خمین، به نشر احکام اسلام، رسیدگی به خواسته‌های مردم و حمایت از مظلومان در برابر برخی خوانین ستمگر می‌پرداخت. وی سرانجام در زمستان 1281 ش،12/ ذی‌القعده 1320 ق، در راه «خمین - اراک» به دست اشرار محلی به شهادت رسید<ref>همان، ص88، 90 و 122</ref>. بدن مطهر او به نجف اشرف برده شد و در جوار حرم مطهر [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام)]] آرام گرفت. سیدروح‌الله که در آن زمان، تنها پنج ماه از بهار زندگی‌اش گذشته بود، بعدها با شنیدن ماجرای پدر، شیفته او گردید و همواره از او یاد می‌کرد؛ به‌گونه‌ای که در بزرگ‌سالی برای خود نام خانوادگی «مصطفوی» را برگزید<ref>همان، ص105</ref> و در جوانی بعضی نوشته‌هایش را با نام «ابن الشهید» تمام می‌کرد<ref>خاطرات آیت‌اللّه پسندیده (گفته‌ها و نوشته‌ها) - یادها، 9</ref>.
پدر بزرگوار امام، «آقا مصطفی» از علما و چهره‌های درخشان منطقۀ خمین بود. او تحصیلات عالیه علوم دینی را در [[نجف]] و [[سامرا]] به انجام رسانده و پس از بازگشت به خمین، به نشر احکام اسلام، رسیدگی به خواسته‌های مردم و حمایت از مظلومان در برابر برخی خوانین ستمگر می‌پرداخت. وی سرانجام در زمستان 1281 ش،12/ ذی‌القعده 1320 ق، در راه «خمین - اراک» به دست اشرار محلی به شهادت رسید<ref>همان، ص88، 90 و 122</ref>. بدن مطهر او به نجف اشرف برده شد و در جوار حرم مطهر [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام)]] آرام گرفت. سیدروح‌الله که در آن زمان، تنها پنج ماه از بهار زندگی‌اش گذشته بود، بعدها با شنیدن ماجرای پدر، شیفته او گردید و همواره از او یاد می‌کرد؛ به‌گونه‌ای که در بزرگ‌سالی برای خود نام خانوادگی «مصطفوی» را برگزید<ref>همان، ص105</ref> و در جوانی بعضی نوشته‌هایش را با نام «ابن الشهید» تمام می‌کرد<ref>خاطرات آیت‌اللّه پسندیده (گفته‌ها و نوشته‌ها) - یادها، 9</ref>.


== کودکی و نوجوانی ==
=== کودکی و نوجوانی ===
روح‌الله با فراق پدر، در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمه‌ای دلسوز (صاحب خانم) و دایه‌ای پرهیزگار پرورش یافت. دوران کودکی و نوجوانی روح‌الله هم‌زمان با بحران‌های سیاسی و اجتماعی [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا می‌شد و تأثر خود را با ترسیم خطوطی به‌صورت نقاشی بروز می‌داد. شخصیت او در کنار خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع، ساخته و پرداخته می‌گردید و آموزش‌های اولیه سوارکاری، تفنگ‌داری و تیراندازی را می‌گذراند و در کوران حوادث به مجاهدی تمام‌عیار تبدیل می‌گشت<ref>علی قادری، «خمینی روح‌الله: زندگی‌نامه [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]](ره)،، ص131</ref>. برخی از حوادث متأثرکننده این دوران، مثل بمب‌باران مجلس، در نقاشی‌ها<ref>همان، ص150</ref> و مشق‌های خوشنویسی<ref>همان، ص193</ref> دوران کودکی و نوجوانی او منعکس شده و در دسترس است<ref>همان، ص153</ref>. که نمونۀ آن، قطعه شعری است در دفترچه یادداشت دوران نوجوانی (9 - 10 سالگی) با عنوان '''«غیرت اسلام کو جنبش ملی کجاست»'''، خطاب به ملت ایران<ref>کوثر(مجموعه سخنرانی‌های حضرت امام...)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام... ، چاپ اول: 1371، جلد اول، ص615</ref>.
روح‌الله با فراق پدر، در آغوش مادری مهربان (بانو هاجر) و سرپرستی عمه‌ای دلسوز (صاحب خانم) و دایه‌ای پرهیزگار پرورش یافت. دوران کودکی و نوجوانی روح‌الله هم‌زمان با بحران‌های سیاسی و اجتماعی [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] سپری شد. وی از همان ابتدای زندگی، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا می‌شد و تأثر خود را با ترسیم خطوطی به‌صورت نقاشی بروز می‌داد. شخصیت او در کنار خانواده و اطرافیان در سنگر دفاع، ساخته و پرداخته می‌گردید و آموزش‌های اولیه سوارکاری، تفنگ‌داری و تیراندازی را می‌گذراند و در کوران حوادث به مجاهدی تمام‌عیار تبدیل می‌گشت<ref>علی قادری، «خمینی روح‌الله: زندگی‌نامه [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]] بر اساس اسناد و خاطرات و خیال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]](ره)،، ص131</ref>. برخی از حوادث متأثرکننده این دوران، مثل بمب‌باران مجلس، در نقاشی‌ها<ref>همان، ص150</ref> و مشق‌های خوشنویسی<ref>همان، ص193</ref> دوران کودکی و نوجوانی او منعکس شده و در دسترس است<ref>همان، ص153</ref>. که نمونۀ آن، قطعه شعری است در دفترچه یادداشت دوران نوجوانی (9 - 10 سالگی) با عنوان '''«غیرت اسلام کو جنبش ملی کجاست»'''، خطاب به ملت ایران<ref>کوثر(مجموعه سخنرانی‌های حضرت امام...)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام... ، چاپ اول: 1371، جلد اول، ص615</ref>.


خط ۳۳: خط ۳۳:
سیدروح‌الله از همان کودکی تحصیلات خود را آغاز نمود. معلمانی به نام‌های میرزا محمود و میرزا محمدمهدی به خانه آمده و او را درس می‌دادند. پس از آن نزد معلم دیگری به نام ملا ابوالقاسم، «عم جزء»، «گلستان» و «بوستان سعدی» را فرا گرفت. سپس به مدرسه رفت تا از علوم جدید نیز بهره‌مند گردد. مدتی نیز نزد برادر بزرگش (آقامرتضی) به فراگیری «خوشنویسی» و علوم مقدماتی (سیوطی، منطق و مطوّل) پرداخت<ref>همان، ص192 و 193</ref>.
سیدروح‌الله از همان کودکی تحصیلات خود را آغاز نمود. معلمانی به نام‌های میرزا محمود و میرزا محمدمهدی به خانه آمده و او را درس می‌دادند. پس از آن نزد معلم دیگری به نام ملا ابوالقاسم، «عم جزء»، «گلستان» و «بوستان سعدی» را فرا گرفت. سپس به مدرسه رفت تا از علوم جدید نیز بهره‌مند گردد. مدتی نیز نزد برادر بزرگش (آقامرتضی) به فراگیری «خوشنویسی» و علوم مقدماتی (سیوطی، منطق و مطوّل) پرداخت<ref>همان، ص192 و 193</ref>.


=== آغاز جوانی و هجرت ===
===جوانی و هجرت ===
در سال 1300 ش برابر با سال 1339 ق، در 19 سالگی به اراک رفت تا از حوزه علمیه «سپهدار» که زیر نظر [[عبدالکریم حائری یزدی|حضرت آیت‌الله عبدالکریم حائری یزدی]] اداره می‌شد، بهره‌مند گردد. علومی چون «منطق»  را در محضر آقا شیخ محمد گلپایگانی، «مطول»  را در محضر آقا میرزا محمدعلی بروجردی<ref>همان، ص 246</ref> و «شرح لمعه»  را در محضر آقا عباس اراکی<ref>همان، ص259</ref> در آنجا آموخت.
در سال 1300 ش برابر با سال 1339 ق، در 19 سالگی به اراک رفت تا از حوزه علمیه «سپهدار» که زیر نظر [[عبدالکریم حائری یزدی|حضرت آیت‌الله عبدالکریم حائری یزدی]] اداره می‌شد، بهره‌مند گردد. علومی چون «منطق»  را در محضر آقا شیخ محمد گلپایگانی، «مطول»  را در محضر آقا میرزا محمدعلی بروجردی<ref>همان، ص 246</ref> و «شرح لمعه»  را در محضر آقا عباس اراکی<ref>همان، ص259</ref> در آنجا آموخت.


=== اولین خطابه رسمی ===
=== اولین خطابۀ رسمی ===
روح‌الله ضمن تحصیل در اراک در مراسم بزرگداشت «رکن اعظم مشروطه»، آیت‌الله سید محمد طباطبائی، اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضران را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیه‌ای سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزۀ علمیۀ اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت می‌شد. از قول وی نقل شده: «... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم. آن شب، کم خوابیدم؛ نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر می‌کردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول‌الله]] است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جمله‌ای از آن را باور نداشته باشم و این خواستن، عهدی بود که با خدا بستم. اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد... و عده‌ای احسنت گفتند. وقتی به دل مراجعه کردم، از احسنت‌گویی‌ها خوشم آمده بود؛ به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم»<ref>همان</ref>.
روح‌الله ضمن تحصیل در اراک در مراسم بزرگداشت «رکن اعظم مشروطه»، آیت‌الله سید محمد طباطبائی، اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضران را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیه‌ای سیاسی بود که به جهت قدردانی از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزۀ علمیۀ اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت می‌شد. از قول وی نقل شده: «... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم. آن شب، کم خوابیدم؛ نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر می‌کردم فردا باید روی منبری بنشینم که متعلق به [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول‌الله]] است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبری که خواهم رفت، هرگز سخنی نگویم که جمله‌ای از آن را باور نداشته باشم و این خواستن، عهدی بود که با خدا بستم. اولین منبرم طولانی شد، اما کسی را خسته نکرد... و عده‌ای احسنت گفتند. وقتی به دل مراجعه کردم، از احسنت‌گویی‌ها خوشم آمده بود؛ به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبری پا نگذاردم»<ref>همان</ref>.


خط ۴۶: خط ۴۶:


=== شخصیت علمی ===
=== شخصیت علمی ===
آقا سید روح‌الله با بهره‌وری از استعداد فوق‌العاده، رشته‌های مختلف علوم را به‌سرعت طی کرد. علاوه بر فقه و اصول، فلسفه و عرفان را نیز در عالی‌ترین سطح نزد اساتید برجسته آن زمان (آیت‌الله حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه‌آبادی) در قم فراگرفت و در مدت 6 سال، جهش فوق‌العاده‌ای در این علوم داشت. در سال 1315ش (1355ق) که حضرت آیت‌الله حائری درگذشت، حاج آقا روح‌الله از چهره‌های سرشناس علمی حوزه علمیّه قم بشمار می‌آمد.
سید روح‌الله با بهره‌وری از استعداد فوق‌العاده، رشته‌های مختلف علوم را به‌سرعت طی کرد. علاوه بر فقه و اصول، فلسفه و عرفان را نیز در عالی‌ترین سطح نزد اساتید برجسته آن زمان (آیت‌الله حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه‌آبادی) در قم فراگرفت و در مدت 6 سال، جهش فوق‌العاده‌ای در این علوم داشت. در سال 1315ش (1355ق) که حضرت آیت‌الله حائری درگذشت، حاج آقا روح‌الله از چهره‌های سرشناس علمی حوزه علمیّه قم بشمار می‌آمد.


=== تدریس فلسفه ===
=== تدریس فلسفه ===
خط ۶۴: خط ۶۴:
=== تدریس خارج فقه و اصول ===
=== تدریس خارج فقه و اصول ===
[[پرونده:تدریس امام خمینی.jpg|بی‌قاب|راست|بندانگشتی|]]
[[پرونده:تدریس امام خمینی.jpg|بی‌قاب|راست|بندانگشتی|]]
آیت‌الله حاج آقا روح‌الله درس خارج فقه و اصول خود را در سن 44 سالگی (در سال 1364 ق)، که مصادف با ورود حضرت آیت‌الله‌ بروجردی به شهر قم بود، آغاز کرد. پاره‌ای از ویژگی‌ها و امتیازات درس خارج وی، طرح اشکالات هر مسئله و شرح و بسط کامل مباحث آن، مخلوط نکردن مباحث اصولی با مباحث فلسفی، طرح نظریات نو و ابتکاری و تقلید نکردن از علمای پیشین بود.
آیت‌الله حاج آقا روح‌الله درس خارج فقه و اصول خود را در سن 44 سالگی (در سال 1364 ق)، که مصادف با ورود حضرت آیت‌الله‌ بروجردی به شهر قم بود، آغاز کرد. پاره‌ای از ویژگی‌ها و امتیازات درس خارج وی، طرح اشکالات هر مسئله و شرح و بسط کامل مباحث آن، مخلوط نکردن مباحث اصولی با مباحث فلسفی، طرح نظریات نو و ابتکاری و تقلید نکردن از علمای پیشین بود. در اینجا شایسته است «استادان»، «مشایخ روایی» و «آثار» ایشان را (بیرون از زمان‌بندی دوره‌ها) برشمریم.
 
در اینجا شایسته است «اساتید»، «مشایخ روایی» و «تألیفات» ایشان را (بیرون از زمان‌بندی دوره‌ها) برشمریم.


=== استادان ===
=== استادان ===
خط ۹۵: خط ۹۳:
# سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، از میرزا محمدهاشم اصفهانی، از [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]].
# سید ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، از میرزا محمدهاشم اصفهانی، از [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]].


=== تألیفات ===
=== آثار ===
{{فهرست ستونی|3}}
{{فهرست ستونی|3}}
# مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة؛
# مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة؛
خط ۱۴۷: خط ۱۴۵:
# آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی  
# آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی  
# آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی  
# آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی  
# آیت‌الله حسین نوری همدانی .{{پایان}}
# آیت‌الله حسین نوری همدانی .
 
{{پایان}}<ref>گفتنی است افراد مزبور، کسانی هستند که برخی از آنان دروس امام را تقریر نموده و برخی به درجه مرجعیت نائل آمده‌اند وگرنه از آن حضرت، شاگردان فاضل و دانشمند دیگری نیز بهره جسته و در روند مبارزه، پیروزی و تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی نقش داشته‌اند، همچون: آیات و حجج اسلام بهشتی، ربانی شیرازی، سعیدی، صدر (موسی)، غفاری، قدوسی، [[مرتضی مطهری|مطهری]]، مفتح، [[اکبر هاشمی رفسنجانی|هاشمی رفسنجانی]] و ... .</ref>.
=== توجه ===
گفتنی است افراد مزبور، کسانی هستند که برخی از آنان دروس امام را تقریر نموده و برخی به درجه مرجعیت نائل آمده‌اند وگرنه از آن حضرت، شاگردان فاضل و دانشمند دیگری نیز بهره جسته و در روند مبارزه، پیروزی و تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی نقش داشته‌اند، همچون: آیات و حجج اسلام بهشتی، ربانی شیرازی، سعیدی، صدر (موسی)، غفاری، قدوسی، [[مرتضی مطهری|مطهری]]، مفتح، [[اکبر هاشمی رفسنجانی|هاشمی رفسنجانی]] و...


دوره سوم زندگی او مصادف است با دو حادثه مهم: یکی، بروز جنگ جهانی دوم و دیگری، اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنا بر اعتقاد حاج آقا روح‌الله، این زمان، فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود. با همه امیدهای روح‌الله، قیام مورد نظر صورت نگرفت. او در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، مُصلحی است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی، با کوله‌باری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد؛ لذا با صدور بیانیه‌ای در 1323/3/13ش (11 جمادی‌الثانی 1363ق)، زمان مناسب تحول بنیادین را یادآوری می‌کند: «امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است. اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزه‌گرد و شهوت‌ران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند».
دوره سوم زندگی او مصادف است با دو حادثه مهم: یکی، بروز جنگ جهانی دوم و دیگری، اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنا بر اعتقاد حاج آقا روح‌الله، این زمان، فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود. با همه امیدهای روح‌الله، قیام مورد نظر صورت نگرفت. او در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، مُصلحی است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی، با کوله‌باری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد؛ لذا با صدور بیانیه‌ای در 1323/3/13ش (11 جمادی‌الثانی 1363ق)، زمان مناسب تحول بنیادین را یادآوری می‌کند: «امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است. اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزه‌گرد و شهوت‌ران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند».
خط ۱۸۲: خط ۱۷۸:


=== دو مشکل اساسی ممالک اسلامی ===
=== دو مشکل اساسی ممالک اسلامی ===
به نظر من، اساس مشکلاتی که برای آن ممالک اسلامی هست از همه بالاتر، دو تا مشکل است؛ یک مشکل، مشکل بین حکومت‌ها و ملت است که حکومت‌ها از ملت جدا هستند به حسب نام، یعنی نه حکومتْ خودش را از ملت می‏‌داند، نه ملتْ خودش را از حکومت. کلید این مشکل به دست حکومت‌هاست، اگر چنانچه حکومت‌ها طوری باشند که ملت احساس کند که اینها خدمتگزار او هستند ملت‌ها حاضرند برای همکاری.
به نظر من، اساس مشکلاتی که برای آن ممالک اسلامی هست از همه بالاتر، دو تا مشکل است؛ یک مشکل، مشکل بین حکومت‌ها و ملت است که حکومت‌ها از ملت جدا هستند به حسب نام، یعنی نه حکومتْ خودش را از ملت می‏‌داند، نه ملتْ خودش را از حکومت. کلید این مشکل به دست حکومت‌هاست، اگر چنانچه حکومت‌ها طوری باشند که ملت احساس کند که اینها خدمتگزار او هستند ملت‌ها حاضرند برای همکاری.
مشکل دوم که باز از مشکلهای اساسی است برای دولت‌ها و ملت‌های اسلام؛ مشکلی است که بین خود دولت‌هاست. در عین حالی که اسلام دعوت کرده است بر اتحاد، و قرآن کریم مسلمین و مؤمنین رااِخْوَه [2]می‏‌داند، در عین حال می‏بینیم که بین دولت‌های اسلامی بعضی با بعض اختلافات هست. چرا باید دو تا حکومت ـ که هر دو اسلامی هستند، و هر دو مال یک پدیده که پدیدۀ اسلامی است، متعلق به یک حقیقت هستند، قرآنِ آنها یکی است، پیغمبرِ آنها یکی است ـ چرا نباید دعوت اسلام را قبول کنند؟ آن هم، آن دعوتی که به نفع خود آنهاست. اگر این دعوت قبول بشود و دولت‌های اسلامی با هم اتحاد داشته باشند، ولو حدود ممالکشان محفوظ، لکن با هم متحد باشند، اگر این اتحاد حاصل بشود، آن وقت یک میلیارد جمعیت مسلمین یک قدرت عظیم خواهد بود که از همۀ قدرت‌ها بیشتر و بالاتر است. با اینکه
مشکل دوم که باز از مشکلهای اساسی است برای دولت‌ها و ملت‌های اسلام؛ مشکلی است که بین خود دولت‌هاست. در عین حالی که اسلام دعوت کرده است بر اتحاد، و قرآن کریم مسلمین و مؤمنین رااِخْوَه [2]می‏‌داند، در عین حال می‏بینیم که بین دولت‌های اسلامی بعضی با بعض اختلافات هست. چرا باید دو تا حکومت ـ که هر دو اسلامی هستند، و هر دو مال یک پدیده که پدیدۀ اسلامی است، متعلق به یک حقیقت هستند، قرآنِ آنها یکی است، پیغمبرِ آنها یکی است ـ چرا نباید دعوت اسلام را قبول کنند؟ آن هم، آن دعوتی که به نفع خود آنهاست. اگر این دعوت قبول بشود و دولت‌های اسلامی با هم اتحاد داشته باشند، ولو حدود ممالکشان محفوظ، لکن با هم متحد باشند، اگر این اتحاد حاصل بشود، آن وقت یک میلیارد جمعیت مسلمین یک قدرت عظیم خواهد بود که از همۀ قدرت‌ها بیشتر و بالاتر است. با اینکه
مجهز به ایمان هستند که از همۀ تجهیزات بالاتر است.
مجهز به ایمان هستند که از همۀ تجهیزات بالاتر است.


…………..
یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته‏ای از مسلمانان سنی، یک دسته حنفی و یک دسته‏ای حنبلی و دسته‏ای اخباری هستند؛ اصلاً طرح این معنا، از اول درست نبود. در یک جامعه‏ای که همه می‏خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم؛ منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شدید حنفی؛ یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دستۀ دیگر فتوای حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم، ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فِرق، آنها می‏خواهند نه این باشد نه آن، راه را اینطور می‏دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنا بکنیم که همۀ ما مسلمان هستیم و همۀ ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم، و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم.
یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دسته‏ای از مسلمانان سنی، یک دسته حنفی و یک دسته‏ای حنبلی و دسته‏ای اخباری هستند؛ اصلاً طرح این معنا، از اول درست نبود. در یک جامعه‏ای که همه می‏خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم؛ منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شدید حنفی؛ یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دستۀ دیگر فتوای حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم، ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فِرق، آنها می‏خواهند نه این باشد نه آن، راه را اینطور می‏دانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنا بکنیم که همۀ ما مسلمان هستیم و همۀ ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم، و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم.
………………………………………….
 
حضرات آقایان! همۀ ما مسئول هستیم. روحانیون در درجۀ اولِ مسئولیت هستند. روحانیون باید بروند در بلاد و در جاهایی که دوردست است [2]لازم است که بروند در دهات و قصبات و اعلام کنند مسائلی را که ما می‏گوییم. در جاهای دورافتاده ممکن است که یک اغفالهایی باشد، یک تبلیغات سوئی باشد. اینها در مراکزِ مثل تهران یا سایر بلاد عظیم نمی‏توانند تبلیغات خلاف بکنند، لکن در قرا و قصبات دورافتاده، یک حرف‌های غیرظاهر می‏زنند، غیر صحیح می‏زنند؛ مثلاً می‏گویند که اقلیت‌های مذهبی در حکومت اسلام باید از بین بروند! این خلاف اسلام است. اسلام اقلیت‌های مذهبی را احترام گذاشته است؛ اسلام اقلیت‌های مذهبی را در مملکت ما محترم می‏شمرد. و همین طور در اسلام بین شیعه و سنی ابداً تفرقه نیست؛ بین شیعه و سنی نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید. ائمۀ اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم؛ و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم. و کسی که این اجتماع را بخواهد که به هم بزند، یا جاهل است و یا مغرض. و نباید به این حرف‌ها گوش بکنند.
حضرات آقایان! همۀ ما مسئول هستیم. روحانیون در درجۀ اولِ مسئولیت هستند. روحانیون باید بروند در بلاد و در جاهایی که دوردست است [2]لازم است که بروند در دهات و قصبات و اعلام کنند مسائلی را که ما می‏گوییم. در جاهای دورافتاده ممکن است که یک اغفالهایی باشد، یک تبلیغات سوئی باشد. اینها در مراکزِ مثل تهران یا سایر بلاد عظیم نمی‏توانند تبلیغات خلاف بکنند، لکن در قرا و قصبات دورافتاده، یک حرف‌های غیرظاهر می‏زنند، غیر صحیح می‏زنند؛ مثلاً می‏گویند که اقلیت‌های مذهبی در حکومت اسلام باید از بین بروند! این خلاف اسلام است. اسلام اقلیت‌های مذهبی را احترام گذاشته است؛ اسلام اقلیت‌های مذهبی را در مملکت ما محترم می‏شمرد. و همین طور در اسلام بین شیعه و سنی ابداً تفرقه نیست؛ بین شیعه و سنی نباید تفرقه باشد. باید وحدت کلمه را حفظ کنید. ائمۀ اطهار ما سفارش کردند به ما که بپیوندید با هم؛ و با هم اجتماعمان را حفظ کنیم. و کسی که این اجتماع را بخواهد که به هم بزند، یا جاهل است و یا مغرض. و نباید به این حرف‌ها گوش بکنند.


…………………………….
 
مسئلۀ اختلاف بین پیروان دو طایفه و دو مذهب، ریشه‏اش از صدر اسلام است. در آن وقت خلفای اموی، و خصوصاً عباسی، درصدد بودند که اختلاف ایجاد کنند. مجالس درست می‌‏کردند و[به اختلاف]دامن می‏زدند. این اختلاف کم کم اسباب این شد که در بین عوامِ از اهل سنت و عوامِ از اهل شیعه این تنافس [1]پیدا شد؛ وگرنه نه عوام اهل سنت به سنت رسول‏ اللّه‏ عمل کرده و می‏کنند و نه عوام اهل شیعه پیروی از ائمۀ اطهار کرده‏اند. ائمۀ اطهار ما کوشش کردند تا اینها را داخل در آن جمعیت کنند، با آنها نماز بخوانند، به تشییع جنازه‏های آنها بروند. زمانْ کم کم آمد به این طرف، و قدرتمندان این کار را کردند برای اینکه این دو طایفه با هم سرگرم باشند، و خودشان هر کاری می‏خواهند بکنند.
مسألۀ اختلاف بین پیروان دو طایفه و دو مذهب، ریشه‏اش از صدر اسلام است. در آن وقت خلفای اموی، و خصوصاً عباسی، درصدد بودند که اختلاف ایجاد کنند. مجالس درست می‌‏کردند و[به اختلاف]دامن می‏زدند. این اختلاف کم کم اسباب این شد که در بین عوامِ از اهل سنت و عوامِ از اهل شیعه این تنافس [1]پیدا شد؛ وگرنه نه عوام اهل سنت به سنت رسول‏ اللّه‏ عمل کرده و می‏کنند و نه عوام اهل شیعه پیروی از ائمۀ اطهار کرده‏اند. ائمۀ اطهار ما کوشش کردند تا اینها را داخل در آن جمعیت کنند، با آنها نماز بخوانند، به تشییع جنازه‏های آنها بروند. زمانْ کم کم آمد به این طرف، و قدرتمندان این کار را کردند برای اینکه این دو طایفه با هم سرگرم باشند، و خودشان هر کاری می‏خواهند بکنند.
قریب سیصد سال پیش از این، سیاست خارجی در ایران و در شرق[اجرا]شد. آنها بیشتر درصدد این مسائل برآمدند. کارشناسهای آنها اشخاص و طوایف را مطالعه کردند و روحیات مردم را دیدند و همۀ جهات مادیات ما را تحت مطالعه قرار دادند، و از دو راه خواستند از ما بهره‏گیری کنند: مادی، می‏بینید که بهره‏گیری کردند؛ بهره‏گیری روحانی هم این بود که به این اختلافات دامن زدند و ما را بیشتر، از هم جدا کردند. اینکه می‏بینید یک کلمه وقتی از یک آدمی در اینجا صادر می‏شود، آن را عَلَم می‏کنند و چند هزار، چند صد هزار چاپ می‏کنند، نه اینکه یک آدم معمولی این کار را بکند، این دولت‌ها و این خارجیها هستند که به آن دامن می‏زنند و آنطور منتشر می‏کنند….
قریب سیصد سال پیش از این، سیاست خارجی در ایران و در شرق[اجرا]شد. آنها بیشتر درصدد این مسائل برآمدند. کارشناسهای آنها اشخاص و طوایف را مطالعه کردند و روحیات مردم را دیدند و همۀ جهات مادیات ما را تحت مطالعه قرار دادند، و از دو راه خواستند از ما بهره‏گیری کنند: مادی، می‏بینید که بهره‏گیری کردند؛ بهره‏گیری روحانی هم این بود که به این اختلافات دامن زدند و ما را بیشتر، از هم جدا کردند. اینکه می‏بینید یک کلمه وقتی از یک آدمی در اینجا صادر می‏شود، آن را عَلَم می‏کنند و چند هزار، چند صد هزار چاپ می‏کنند، نه اینکه یک آدم معمولی این کار را بکند، این دولت‌ها و این خارجیها هستند که به آن دامن می‏زنند و آنطور منتشر می‏کنند….


=== یگانگی و برادری سنی و شیعه ===
=== یگانگی و برادری سنی و شیعه ===
ما با هم یکی هستیم و ما جدا نیستیم. اختلاف، اختلاف دو تا مذهب است؛ این اختلاف نباید اسباب این معنا بشود که ما در اساس اسلام[اختلاف کنیم]. اسلام بالاتر از این معانی است که ما به واسطۀ اختلاف مسلکی از اسلام مثلاً چه بکنیم. ما که می‏بینیم الآن اسلام در معرض خطر است، بر همۀ ما لازم است که دست به هم بدهیم و از آن اشتباهاتی که در سابق بوده دست برداریم، دست‌هایی را که مثل سابق[می‏خواهند]ما را از هم جدا کنند قطع کنیم.
ما با هم یکی هستیم و ما جدا نیستیم. اختلاف، اختلاف دو تا مذهب است؛ این اختلاف نباید اسباب این معنا بشود که ما در اساس اسلام[اختلاف کنیم]. اسلام بالاتر از این معانی است که ما به واسطۀ اختلاف مسلکی از اسلام مثلاً چه بکنیم. ما که می‏بینیم الآن اسلام در معرض خطر است، بر همۀ ما لازم است که دست به هم بدهیم و از آن اشتباهاتی که در سابق بوده دست برداریم، دست‌هایی را که مثل سابق[می‏خواهند]ما را از هم جدا کنند قطع کنیم. من خدمتگزار همۀ شما هستم. ما آمده‏ایم که اسلام را از این وضع نجات بدهیم، مسلمین را از این تفرقه‏ها نجات بدهیم .
…. من خدمتگزار همۀ شما هستم. ما آمده‏ایم که اسلام را از این وضع نجات بدهیم، مسلمین را از این تفرقه‏ها نجات بدهیم.
 
………………………
بحمداللّه‏ شما توجه پیدا کردید که آنهایی که می‏خواهند بین اهل سنت و اهل تشیع فاصله ایجاد کنند نه سنی هستند نه شیعه. اینها اصلاً به اسلام کار ندارند. و الاّ کسی که به اسلام اعتقاد داشته باشد، در یک زمانی که با وحدت همۀ مسلمین باید پیشروی کنیم و پیروز بشویم ان‏شاءاللّه‏، این نمی‏آید دامن بزند به اختلاف و مسائل اختلافی را طرح کند، اینها نیست جز اینکه اشاره‏ای از خارج هست. و قدرت‌های بزرگ فهمیدند که آن چیزی که آنها را عقب زده است اسلام است و وحدت مسلمین و برادری بین همۀ گروه‌های اسلامی، از این جهت، از اینجا شروع کردند که اینها را به هم بزنند.
بحمداللّه‏ شما توجه پیدا کردید که آنهایی که می‏خواهند بین اهل سنت و اهل تشیع فاصله ایجاد کنند نه سنی هستند نه شیعه. اینها اصلاً به اسلام کار ندارند. و الاّ کسی که به اسلام اعتقاد داشته باشد، در یک زمانی که با وحدت همۀ مسلمین باید پیشروی کنیم و پیروز بشویم ان‏شاءاللّه‏، این نمی‏آید دامن بزند به اختلاف و مسائل اختلافی را طرح کند، اینها نیست جز اینکه اشاره‏ای از خارج هست. و قدرت‌های بزرگ فهمیدند که آن چیزی که آنها را عقب زده است اسلام است و وحدت مسلمین و برادری بین همۀ گروه‌های اسلامی، از این جهت، از اینجا شروع کردند که اینها را به هم بزنند.
………………….
 
یک مطلب اینکه در اسلام نژاد، گروه، دستجات، زبان، این طور چیزها مطرح نیست. اسلام برای همه است و به نفع همه. و ما با شما برادر هستیم به حکم قرآن، به حکم اسلام؛ و از هم جدا نیستیم. با کردها، با ترک‏ها، با بلوچ‏ها، همه برادر و باید با هم زندگی کنیم.
یک مطلب اینکه در اسلام نژاد، گروه، دستجات، زبان، این طور چیزها مطرح نیست. اسلام برای همه است و به نفع همه. و ما با شما برادر هستیم به حکم قرآن، به حکم اسلام؛ و از هم جدا نیستیم. با کردها، با ترک‏ها، با بلوچ‏ها، همه برادر و باید با هم زندگی کنیم.
الآن یک مملکتی است که دست اجانب از آن کوتاه شده، و این جنایتکارهای داخلی هم یا فرار کردند، یا در زوایا هستند
الآن یک مملکتی است که دست اجانب از آن کوتاه شده، و این جنایتکارهای داخلی هم یا فرار کردند، یا در زوایا هستند
خط ۲۰۷: خط ۲۰۰:
… شما برادرها باید به این معنا توجه داشته باشید که اینها یک توطئه‏هایی است برای اینکه نگذارند اسلام در ایران حکومت کند. اینها با اسلام مخالف‏اند. نه با کُرد مخالف‏اند و نه با فارس مخالف‏اند؛ آنها با اساس مخالف‏اند؛ با اسلام مخالف‏اند. و همۀ مسلمانها تکلیفشان این هست که جلوگیری از آنها بکنند و اینها را سرکوب کنند.
… شما برادرها باید به این معنا توجه داشته باشید که اینها یک توطئه‏هایی است برای اینکه نگذارند اسلام در ایران حکومت کند. اینها با اسلام مخالف‏اند. نه با کُرد مخالف‏اند و نه با فارس مخالف‏اند؛ آنها با اساس مخالف‏اند؛ با اسلام مخالف‏اند. و همۀ مسلمانها تکلیفشان این هست که جلوگیری از آنها بکنند و اینها را سرکوب کنند.


……………..
…باید بین قشر دانشگاهی ومحصولات دانشگاهی و قشر روحانیت و مدارس دینی و محصولات مدارس دینی اجتماع و وحدت ایجاد کنیم. وبین برادران اهل سنت وشیعه که اینها هم باهم باشند. همان‏طوری که اهل سنت چهار مذهب دارند که در کنار هم‏اند، مذاهب نمی‏ریزند به جان هم، به حسب ظاهر، ما هم که مذهب پنجمی هستیم که می‏نشینیم با هم، ما برای خودمان فرایضمان را انجام بدهیم، لکن همه مان با هم بر ضد کسانی که بر ضد اسلام هستند. خوب، ما مسائل مشترک زیاد داریم، ما در اصول مذاهبمان، اصول دین مان، همه با هم مشترکیم. قرآن قرآن همه است؛ اسلام اسلام همه است؛ پیغمبر پیغمبر همه است. اینها مشترکات ما است. در این مشترکات ما با هم باشیم؛ و در مختصات هرکدام برای خودمان عملی داریم وبرای خودمان آدابی داریم. این دعوا لازم ندارد؛ اینکه دعوا می‏شود دعوایی است که آنها ایجاد می‏کنند در بین ما.
…باید بین قشر دانشگاهی ومحصولات دانشگاهی و قشر روحانیت و مدارس دینی و محصولات مدارس دینی اجتماع و وحدت ایجاد کنیم. وبین برادران اهل سنت وشیعه که اینها هم باهم باشند. همان‏طوری که اهل سنت چهار مذهب دارند که در کنار هم‏اند، مذاهب نمی‏ریزند به جان هم، به حسب ظاهر، ما هم که مذهب پنجمی هستیم که می‏نشینیم با هم، ما برای خودمان فرایضمان را انجام بدهیم، لکن همه مان با هم بر ضد کسانی که بر ضد اسلام هستند. خوب، ما مسائل مشترک زیاد داریم، ما در اصول مذاهبمان، اصول دین مان، همه با هم مشترکیم. قرآن قرآن همه است؛ اسلام اسلام همه است؛ پیغمبر پیغمبر همه است. اینها مشترکات ما است. در این مشترکات ما با هم باشیم؛ و در مختصات هرکدام برای خودمان عملی داریم وبرای خودمان آدابی داریم. این دعوا لازم ندارد؛ اینکه دعوا می‏شود دعوایی است که آنها ایجاد می‏کنند در بین ما.