۲۱٬۹۲۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
# آیتالله حسین نوری همدانی . | # آیتالله حسین نوری همدانی . | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
دورۀ سوم زندگی او مصادف است با دو حادثه مهم: یکی، بروز جنگ جهانی دوم و دیگری، اشغال ایران، خروج رضاخان از ایران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنا بر اعتقاد حاج آقا روحالله، این زمان، فرصت مناسبی برای قیام اصلاحی بود. با همه امیدهای روحالله، قیام مورد نظر صورت نگرفت. او در این دوره عالمی است کامل و جامع الشرایط، مُصلحی است هوشیار با پشتوانه دانش و بینش سیاسی، با کولهباری از تجربه دوران 20 ساله رضاخانی، که شناخت کاملی از اوضاع ایران و جهان دارد؛ لذا با صدور بیانیهای در 1323/3/13 ش، (11 جمادیالثانی 1363 ق)، زمان مناسب تحول بنیادین را یادآوری میکند: «امروز، روزی است که نسیم روحانی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است. اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزهگرد و شهوتران بر شما چیره و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند». | |||
== دورۀ چهارم زندگی (از 1340 - 1368 شمسی)== | == دورۀ چهارم زندگی (از 1340 - 1368 شمسی)== | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
این دوره، آغازی برای رفع موانع برای دشمنان ایران و اسلام بود. همزمان با تسلط آمریکا بر امور مملکت، فشار بر رژیم برای اجرای اصلاحات آمریکایی افزایش یافت و در قالب اصلاحات ارضی و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی با چشماندازی ظاهراً مردمفریب رخ نمود؛ ولی در باطن از اتحاد شومی خبر میداد و تسلط آمریکا، اسرائیل و عوامل آنها را بر کلیه شئون مملکت فراهم میکرد. در این زمان، حضرت آیتالله حاج آقا روحالله خمینی در برابر اصلاحات آمریکایی بهشدت ایستاد و رژیم شاه به تلافی آن، در دوم فروردین 1342 که مصادف بود با شهادت [[جعفر بن محمد (صادق)|امام جعفر صادق (علیهالسلام)]]، به مدرسه فیضیه یورش برد. در این حادثه، تعدادی شهید و مجروح شدند. حاج آقا روحالله در پی این حادثه، خطاب به مردم و علمای نجف و قم فرمود: «امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است» و در اعلامیه معروف خود تحت عنوان «شاهدوستی؛ یعنی غارتگری»، جهتگیری مبارزه را مشخص ساخت. راز تأثیر شگفت پیام و کلام او را در روان مردم که تا مرز جانبازی پیش میرفت، باید در همین اصالت اندیشه، صلابت رأی و صداقت بیشائبهاش با آنان جستجو کرد. | این دوره، آغازی برای رفع موانع برای دشمنان ایران و اسلام بود. همزمان با تسلط آمریکا بر امور مملکت، فشار بر رژیم برای اجرای اصلاحات آمریکایی افزایش یافت و در قالب اصلاحات ارضی و لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی با چشماندازی ظاهراً مردمفریب رخ نمود؛ ولی در باطن از اتحاد شومی خبر میداد و تسلط آمریکا، اسرائیل و عوامل آنها را بر کلیه شئون مملکت فراهم میکرد. در این زمان، حضرت آیتالله حاج آقا روحالله خمینی در برابر اصلاحات آمریکایی بهشدت ایستاد و رژیم شاه به تلافی آن، در دوم فروردین 1342 که مصادف بود با شهادت [[جعفر بن محمد (صادق)|امام جعفر صادق (علیهالسلام)]]، به مدرسه فیضیه یورش برد. در این حادثه، تعدادی شهید و مجروح شدند. حاج آقا روحالله در پی این حادثه، خطاب به مردم و علمای نجف و قم فرمود: «امروز سکوت، همراهی با دستگاه جبار است» و در اعلامیه معروف خود تحت عنوان «شاهدوستی؛ یعنی غارتگری»، جهتگیری مبارزه را مشخص ساخت. راز تأثیر شگفت پیام و کلام او را در روان مردم که تا مرز جانبازی پیش میرفت، باید در همین اصالت اندیشه، صلابت رأی و صداقت بیشائبهاش با آنان جستجو کرد. | ||
آیتالله خمینی در پیامی بهمناسبت چهلم فاجعه فیضیه دست به افشاگری زد: «من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم». ایشان نطق تاریخی خود را در 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه ایراد نموده، خطاب به شاه گفت: «آقا من به شما نصیحت میکنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم؛ دست بردار از این کارها. آقا اغفال میکنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند». شاه فرمان خاموش کردن فریادش را صادر کرد. در شامگاه 14 خرداد آیتالله خمینی دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. صبح روز پانزدهم خبر بازداشت ایشان، به تهران و سایر شهرها رسید. مردم به خیابانها ریخته، با شعار «یا مرگ یا خمینی» بهسوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. قیام، با شدت سرکوب شد و به خون نشست. حکومت تصمیم داشت او را پس از محاکمه اعدام کند؛ تااینکه اعلامیهای به امضای علما و مراجع منتشر شد که در آن بهصراحت، مرجعیت وی را تأیید کرده، خواهان آزادی او شدند. سرانجام حاج آقا روحالله پس از اعتراضات زیاد، صبح روز 19 فروردین 1343، پس از ده ماه زندان و مراقبت، به قم برگردانده شد. قیام 15 خرداد 1342 علیالظاهر از جوشش و جنبش افتاد؛ اما افشاگری او علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی کارمندان آمریکایی)، ایران را در آبان سال 43 در آستانه قیامی دوباره قرار داد. حاج آقا روحالله در روز 4 آبان 1343 بیانیهای انقلابی صادر کرد و در آن نوشت: «دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است، از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماًو از آمریکا خصوصا متنفر است... آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی میکند...». سحرگاه 13 آبان 1343 او را بازداشت کرده و با یک فروند هواپیمای نظامی به ترکیه انتقال دادند و بار دیگر پس از یک سال او را به عراق (نجف) تبعید کردند. انتقال او به نجف به این منظور بود که شخصیت وی تحتالشعاع دیگر علمای حوزه بزرگ نجف قرار گیرد؛ اما ایشان ستارهای درخشان در آسمان فقاهت آن حوزه هزار ساله شد و مورد احترام علمای آن شهر قرار گرفت. | آیتالله خمینی در پیامی بهمناسبت چهلم فاجعه فیضیه دست به افشاگری زد: «من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خود بنشانم». ایشان نطق تاریخی خود را در 13 خرداد 1342 در مدرسه فیضیه ایراد نموده، خطاب به شاه گفت: «آقا من به شما نصیحت میکنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم؛ دست بردار از این کارها. آقا اغفال میکنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند». شاه فرمان خاموش کردن فریادش را صادر کرد. در شامگاه 14 خرداد آیتالله خمینی دستگیر و به زندان قصر منتقل شد. صبح روز پانزدهم خبر بازداشت ایشان، به تهران و سایر شهرها رسید. مردم به خیابانها ریخته، با شعار «یا مرگ یا خمینی» بهسوی کاخ شاه به حرکت درآمدند. قیام، با شدت سرکوب شد و به خون نشست. حکومت تصمیم داشت او را پس از محاکمه اعدام کند؛ تااینکه اعلامیهای به امضای علما و مراجع منتشر شد که در آن بهصراحت، مرجعیت وی را تأیید کرده، خواهان آزادی او شدند. سرانجام حاج آقا روحالله پس از اعتراضات زیاد، صبح روز 19 فروردین 1343، پس از ده ماه زندان و مراقبت، به قم برگردانده شد. [[قیام ۱۵ خرداد|قیام 15 خرداد 1342]] علیالظاهر از جوشش و جنبش افتاد؛ اما افشاگری او علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی کارمندان آمریکایی)، ایران را در آبان سال 43 در آستانه قیامی دوباره قرار داد. حاج آقا روحالله در روز 4 آبان 1343 بیانیهای انقلابی صادر کرد و در آن نوشت: «دنیا بداند که هر گرفتاری که ملت ایران و ملل مسلمین دارند از اجانب است، از آمریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماًو از آمریکا خصوصا متنفر است... آمریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی میکند...». سحرگاه 13 آبان 1343 او را بازداشت کرده و با یک فروند هواپیمای نظامی به ترکیه انتقال دادند و بار دیگر پس از یک سال او را به عراق (نجف) تبعید کردند. انتقال او به نجف به این منظور بود که شخصیت وی تحتالشعاع دیگر علمای حوزه بزرگ نجف قرار گیرد؛ اما ایشان ستارهای درخشان در آسمان فقاهت آن حوزه هزار ساله شد و مورد احترام علمای آن شهر قرار گرفت. | ||
=== اقامت در نجف === | === اقامت در نجف === |