۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
ابوالحسن اشعری زاده بصره و از نسل [[ابو موسی اشعری]] صحابی معروف [[پیامبر صلوات الله علیه]] است. <ref>[[خطیب بغدادی]]، احمد، ج۱۱، ص۳۴۶، تاریخ [[بغداد]]، [[قاهره]]، ۱۳۵۰ق.</ref> و <ref>[[ابنعساکر]]، علی، ج۱، ص۳۴، تبیین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابیالحسن الاشعری، به کوشش حسام الدین قدسی، [[دمشق]]، ۱۳۴۷ق.</ref> در آثار خود به این مسئله اشاره کرده اند. | ابوالحسن اشعری زاده بصره و از نسل [[ابو موسی اشعری]] صحابی معروف [[پیامبر صلوات الله علیه]] است. <ref>[[خطیب بغدادی]]، احمد، ج۱۱، ص۳۴۶، تاریخ [[بغداد]]، [[قاهره]]، ۱۳۵۰ق.</ref> و <ref>[[ابنعساکر]]، علی، ج۱، ص۳۴، تبیین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابیالحسن الاشعری، به کوشش حسام الدین قدسی، [[دمشق]]، ۱۳۴۷ق.</ref> در آثار خود به این مسئله اشاره کرده اند. | ||
==روش اعتقادی == | ==روش اعتقادی== | ||
چون پدر ابو الحسن اشعری بر مشرب اهل حدیث بود، از این نظر وی نیز بر همان منوال رفتار کرد، ولی در ادامه به [[مکتب اعتزال]] گرایش پیدا کرد و از مدافعین این مکتب بود تا آن که دگر بار تحولی در اندیشه او پیدا شد و از مکتب [[معتزله]] فاصله گرفت و مکتب خودش را که به نام [[مکتب اشعری]] معروف شد، پایه گذاری نمود. | چون پدر ابو الحسن اشعری بر مشرب اهل حدیث بود، از این نظر وی نیز بر همان منوال رفتار کرد، ولی در ادامه به [[مکتب اعتزال]] گرایش پیدا کرد و از مدافعین این مکتب بود تا آن که دگر بار تحولی در اندیشه او پیدا شد و از مکتب [[معتزله]] فاصله گرفت و مکتب خودش را که به نام [[مکتب اشعری]] معروف شد، پایه گذاری نمود. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
البته اشعری اعتبار قیاس را می پذیرد و در برهانهای خویش نیز از برخی مفاهیم عقلی استفاده میکند و نتایج عقلی را مانعی برای التزام به نصوص دینی نمیداند. ولی گستره اعتبار عقل را محدود می کند و به عقل آن بها را نمی دهد که معتزلیان داده اند. با این وجود، توجه اشعری به لوازم منطقی آراء کلامی در مواردی به تفاوت عقیده او با اصحاب حدیث انجامیده است. این ویژگی وی را اغلب در موضعی میان اصحاب حدیث و جریان عقلگرا قرار میدهد. <ref>انواری محمدجواد، اشعری، در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۴</ref> | البته اشعری اعتبار قیاس را می پذیرد و در برهانهای خویش نیز از برخی مفاهیم عقلی استفاده میکند و نتایج عقلی را مانعی برای التزام به نصوص دینی نمیداند. ولی گستره اعتبار عقل را محدود می کند و به عقل آن بها را نمی دهد که معتزلیان داده اند. با این وجود، توجه اشعری به لوازم منطقی آراء کلامی در مواردی به تفاوت عقیده او با اصحاب حدیث انجامیده است. این ویژگی وی را اغلب در موضعی میان اصحاب حدیث و جریان عقلگرا قرار میدهد. <ref>انواری محمدجواد، اشعری، در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۹، ص۵۴</ref> | ||
==اشاره به برخی از آراء و عقاید == | ==اشاره به برخی از آراء و عقاید== | ||
'''صفات ازلی خداوند متعال''' | '''صفات ازلی خداوند متعال''' | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
''' صفات خبریه''' | ''' صفات خبریه''' | ||
مقصود از «صفات | مقصود از «صفات خبریه»، صفات مربوط به خدای متعال است که در قرآن و روایات نام آن آمده است و مستندى جز نقل ندارد.<ref>سبحانى، جعفر، سيماى عقائد شيعه، ترجمه جواد محدثی، ص 66.</ref> مانند استواء بر عرش، <ref>سوره طه، آیه 5.</ref>آمدن،<ref>سوره فجر، آیه 22</ref>.وجه، <ref>سوره الرحمن،آیه 27</ref> دست،<ref>سوره فتح، آیه 10</ref>و چشم،<ref>سوره هود، آیه 37.</ref> چنان که آیات مربوط به این صفات را متشابه می نامند. معتزله در تفسیر این آیات قایل به تاویل اند، اهل حدیث (مجسمه و مشبهه) به مفاد ظاهری آن ها تمسک کردند. اما روشی که اشعری برگزید، متوسط بین این دو روش است؛ زیرا وی تأویل معتزله را نمی پذیرد و می گوید که خداوند حقیقتا دارای صفات مذکور است،ولی بحث درباره کیفیت آن ممنوع است. این نوع تفسیر اشعری به عنوان یک نظریه و اصل معروفی مطرح است و آن « ایمان داشتن بدون سوال از کیفیت» است.<ref>درآمدی بر علم کلام، ص 275 و 276.</ref> | ||
'''حدوث و قدم کلام الهی''' | '''حدوث و قدم کلام الهی''' | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
'''عدل و انکار حسن و قبح عقلی''' | '''عدل و انکار حسن و قبح عقلی''' | ||
اشاعره معتقدند | اشاعره معتقدند هیچ چیزى بر خداوند ضرورى و واجب نیست و اعتقاد به وجوب چیزى بر خداوند، مستلزم تحدید او و تعیین تكلیف براى او است، در حالى كه انسان حق ندارد برای خدا تکلیفی را تعیین و حیطه قدرت او را محدود کند. بر همین مبنا نمی توان گفت “صدور عدالت بر خدا لازم و ارتکاب قبیح مثل ظلم بر او ممتنع است”، بلكه هر آن چه خدا انجام دهد، عین عدالت است، گر چه تمامى مؤمنان را وارد جهنم و تمامى كفار را وارد بهشت کند.هر چه آن خسرو کند شیرین بود. (این یعنی حسن و قبح شرعی.)<ref>ابن فورک، ص۳۲، ۲۸۵ – ۲۸۶و شهرستانی نهایةالاقدام، ص۳۷۱</ref> البته خداوند مطابق با وعده ای که در قرآن و روایات داده است، هرگز مرتکب ظلم نخواهد شد و هر کسی را مطابق با اعمالش جزای متناسب خواهد داد. | ||
'''اعتقاد در مورد عقل''' | '''اعتقاد در مورد عقل''' | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
'''ایمان''' | '''ایمان''' | ||
از نظر اشعری ایمان تصدیق قلبی است، اما اقرار به زبان و عمل به ارکان دین از جمله | از نظر اشعری ایمان تصدیق قلبی است، اما اقرار به زبان و عمل به ارکان دین از جمله ی فروع ایمان است. می نویسد: ایمان توفیقی است که خداوند به بندگانش عنایت می کند و منظور از توفیق، آفریدن قدرت بر طاعت است.<ref>ولوی، علیمحمد؛ پيشين، ص474.</ref> | ||
'''حکم در باره مرتکب کبیره''' | '''حکم در باره مرتکب کبیره''' | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
[[رده:متکلمان مسلمان]] | [[رده:متکلمان مسلمان]] | ||
[[رده: اشاعره]] | [[رده: اشاعره]] | ||
<references /> |