confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
(←پیشینه) |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
جبایی از متکلمان مشهور «[[معتزله]]» بصره بود و در زمان خویش شیخ این مذهب به شمار میرفت. او مردی زاهد و [[فقیه]] بود و بعد از «[[ابوالهذیل علّاف|ابوالهذیل علّاف]]» از بزرگترین علمای کلام «معتزله» به شمار میرفت. ابنالمرتضی وی را در طبقه هشتم «معتزله» ذکر کرده میگوید جبایی کسی است که [[علم کلام]] را بر طالبان آن آسان کرد. شیخ او «[[ابواسحاق شحّام]]» بود. ابوعلی در سال 303 درگذشت. وی به پسرش ابوهاشم [[وصیت]] کرد که او را در عسکر مکرم به خاک سپارد ولی «ابوهاشم» جسد وی را در ناحیه بستان در مقبره خانوادگیاش که مادر «ابوعلی» و مادر «ابوهاشم» در آنجا مدفون بودند به خاک سپرد<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 136</ref>. | جبایی از متکلمان مشهور «[[معتزله]]» بصره بود و در زمان خویش شیخ این مذهب به شمار میرفت. او مردی زاهد و [[فقیه]] بود و بعد از «[[ابوالهذیل علّاف|ابوالهذیل علّاف]]» از بزرگترین علمای کلام «معتزله» به شمار میرفت. ابنالمرتضی وی را در طبقه هشتم «معتزله» ذکر کرده میگوید جبایی کسی است که [[علم کلام]] را بر طالبان آن آسان کرد. شیخ او «[[ابواسحاق شحّام]]» بود. ابوعلی در سال 303 درگذشت. وی به پسرش ابوهاشم [[وصیت]] کرد که او را در عسکر مکرم به خاک سپارد ولی «ابوهاشم» جسد وی را در ناحیه بستان در مقبره خانوادگیاش که مادر «ابوعلی» و مادر «ابوهاشم» در آنجا مدفون بودند به خاک سپرد<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 136</ref>. | ||
=اعتقادات کلامی ابوعلی= | == اعتقادات کلامی ابوعلی == | ||
== ذات الهی == | === ذات الهی === | ||
وی به عنوان نخستین متکلم، ذات الهی را قدیم<ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق. / ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۱۲۹.</ref> و معرفتش را واجب و ترک آن را قبیح میدانست | وی به عنوان نخستین متکلم، ذات الهی را قدیم<ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق. / ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۱۲۹.</ref>. و معرفتش را واجب و ترک آن را قبیح میدانست<ref>قاضی عبدالجبار، شرح اصول خمسه، تحقیق عبدالکریم عثمان، قاهره، مکتبة وهبة، ۱۴۰۸ ق. / ۱۹۸۸ م، الطبعة الثانیة، ص۴۳.</ref>. در حالی که متکلمان معتزلی قبل از او معتقد بودند که وصف «قدیم» برای خداوند قبل از حدوث، احداث محقق نمیشود<ref>جوینی عبدالملک بن عبدالله، الشامل فی اصول الدین، تحقیق ر. م فرانک، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل، دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۰، ص۲۵۱.</ref>. ابوعلی درباره قدیم بودن خداوند میگفت که او از ازل موجود بوده و آغازی برای او نیست. بر همه موجودات تقدم دارد و غایت و پایانی ندارد. | ||
== صفات الهی == | === صفات الهی === | ||
جبایی صفات خداوند را بر سه دسته تقسیم میکند صفات مربوط به ذات چون صمد، قیوم و قائم و صفات مربوط به نفس مانند عزیز، سبوح و قدوس و صفات مربوط به فعل مثل جواد و شدید. جبایی در مباحث مربوط به علم الهی معتقد بود که این علم به هر چیزی قبل از آنکه به وجود بیاید تعلق نمیگیرد و حتی نام خود را مشخص شده مییابد خواه آن چیز جوهر باشد یا عرض. او بر خلاف عقیده دیگر معتزلیان میگفت که اگر علم خداوند بر این باشد که شیئی به وجود نیاید و خبر آنرا نیز بیان کرده باشد، آن شی هرگز به وجود نخواهد آمد، ولی اگر خبر آنرا بیان نکرده باشد، امکان دارد آن شی به وجود بیاید. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶.</ref>ابوعلی معتقد بود که خداوند از ازل سمیع و بصیر (شنوا و بینا) بوده ولی محال است که سامع و مبصر (شنونده و بیننده) باشد.<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶</ref>.همچنین معتقد بود که مفهوم عالم بودن خداوند در واقع اثبات وجود اوست و «عالم» بودن خداوند نشان از معلومات اوست. ابوعلی جبایی باور داشت که اگر عالم بودن خدا از نظر عقل اثبات شود بر همین اساس واجب است که خدا با این نام خوانده شود هر چند او خود را متصف به این نام نکرده باشد. این نوع تفکر نشان میدهد که ابوعلی جبایی به توقیفی بودن و نیز محدود کردن اسامی خداوند اعتقادی نداشت. <ref>بغدادی عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۸م، ص۱۶۸.</ref> | جبایی صفات خداوند را بر سه دسته تقسیم میکند صفات مربوط به ذات چون صمد، قیوم و قائم و صفات مربوط به نفس مانند عزیز، سبوح و قدوس و صفات مربوط به فعل مثل جواد و شدید. جبایی در مباحث مربوط به علم الهی معتقد بود که این علم به هر چیزی قبل از آنکه به وجود بیاید تعلق نمیگیرد و حتی نام خود را مشخص شده مییابد خواه آن چیز جوهر باشد یا عرض. او بر خلاف عقیده دیگر معتزلیان میگفت که اگر علم خداوند بر این باشد که شیئی به وجود نیاید و خبر آنرا نیز بیان کرده باشد، آن شی هرگز به وجود نخواهد آمد، ولی اگر خبر آنرا بیان نکرده باشد، امکان دارد آن شی به وجود بیاید. <ref>اشعری ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶.</ref>ابوعلی معتقد بود که خداوند از ازل سمیع و بصیر (شنوا و بینا) بوده ولی محال است که سامع و مبصر (شنونده و بیننده) باشد.<ref>اشعری، ابوالحسن، مقالات الاسلامیین، ج۲، ص۲۸۶</ref>.همچنین معتقد بود که مفهوم عالم بودن خداوند در واقع اثبات وجود اوست و «عالم» بودن خداوند نشان از معلومات اوست. ابوعلی جبایی باور داشت که اگر عالم بودن خدا از نظر عقل اثبات شود بر همین اساس واجب است که خدا با این نام خوانده شود هر چند او خود را متصف به این نام نکرده باشد. این نوع تفکر نشان میدهد که ابوعلی جبایی به توقیفی بودن و نیز محدود کردن اسامی خداوند اعتقادی نداشت. <ref>بغدادی عبدالقاهر بن طاهر، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۸م، ص۱۶۸.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |