پرش به محتوا

عثمان بن عیسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات اصحاب اجماع | عنوان =عثمان بن عيسى | تصویر = | نام = عثمان بن عيسى | نام کامل = ابوعلى عثمان بن عيسى | تاریخ تولد =---- | محل تولد = کوفه | تاریخ درگذشت = --- | هم عصر امام = امام صادق (علیه‌السلام)|امام کاظم (علیه‌السلام)|امام رضا(علیه‌السلا...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
کنیه عثمان‏ بن‏ عيسى‏ ابو عمرو و از موالی بني رؤاس بوده و لقب العامري، الرؤاسي و الكلابي‏ هم داشته است. رجال النجاشي؛ ص 300 رُؤاسی و رَوّاسی گفته شده است؛ چون منسوب رؤاس بن كلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن بكر بن هوازن است رجال ابن داود: 258تا 317.  یا اینکه  که از موالی بني رؤاس بوده است<ref>الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال‏الحلى‏ق‏2، ص: 477. و یا اینکه از فرزندان عبید یا عبيداللّه‏ یا عبدالله ابن روّاس است إيضاح الاشتباه؛ ص 246.</ref>.  
کنیه عثمان‏ بن‏ عيسى‏ ابو عمرو و از موالی بني رؤاس بوده و لقب العامري، الرؤاسي و الكلابي‏ هم داشته است. رجال النجاشي؛ ص 300 رُؤاسی و رَوّاسی گفته شده است؛ چون منسوب رؤاس بن كلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن بكر بن هوازن است رجال ابن داود: 258تا 317.  یا اینکه  که از موالی بني رؤاس بوده است<ref>الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال‏الحلى‏ق‏2، ص: 477. و یا اینکه از فرزندان عبید یا عبيداللّه‏ یا عبدالله ابن روّاس است إيضاح الاشتباه؛ ص 246.</ref>.  
وی از راویان طبقه ششم محسوب می‌شود.
وی از راویان طبقه ششم محسوب می‌شود.
كشّى در رجالش <ref>(ص۵۵۶، ش ۱۰۵۰)</ref> پس از نام‌بردن شش نفر آخر از اصحاب اجماع، از بعضى نقل می‌کند كه به‌جای «ابن فضّال» از «عثمان بن عيسى» ياد کرده‌اند.
كشّى در رجالش<ref>(ص۵۵۶، ش ۱۰۵۰)</ref> پس از نام‌بردن شش نفر آخر از اصحاب اجماع، از بعضى نقل می‌کند كه به‌جای «ابن فضّال» از «عثمان بن عيسى» ياد کرده‌اند.
== از سران واقفیه ==  
== از سران واقفیه ==  
وى از ناحيه امام كاظم (ع) در مصر، وكالت داشت و وجوه مختلف مالى را از شيعيان اخذ نموده، به حضرت تحويل می‌داد و چون نهاد وكالت گسترش چشمگيرى يافته بود و از طرفى حضرت (ع) در زندان به سر می‌برد، امكان ارسال وجوه به خدمت حضرت وجود نداشت. به همين دليل، اموال زيادى از حضرت، پس از شهادت، در نزد وى بود. امام رضا (ع) براى او نوشت تا اموال و کنیزکان را نزد ايشان بفرستد، وى ابتدا خوددارى كرد. حضرت خشمگين شد. وى پشيمان شد و توبه كرد و اموال را براى حضرت فرستاد<ref>ر.ك به: رجال الكشى، ص۵۹۷، ش ۱۱۱۷؛ رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷؛ الغيبة، شيخ طوسى، ص۴۳؛ سفينة البحار، چاپ جديد، ج۶، ص۱۴۷.</ref>.   
وى از ناحيه امام كاظم (ع) در مصر، وكالت داشت و وجوه مختلف مالى را از شيعيان اخذ نموده، به حضرت تحويل می‌داد و چون نهاد وكالت گسترش چشمگيرى يافته بود و از طرفى حضرت (ع) در زندان به سر می‌برد، امكان ارسال وجوه به خدمت حضرت وجود نداشت. به همين دليل، اموال زيادى از حضرت، پس از شهادت، در نزد وى بود. امام رضا (ع) براى او نوشت تا اموال و کنیزکان را نزد ايشان بفرستد، وى ابتدا خوددارى كرد. حضرت خشمگين شد. وى پشيمان شد و توبه كرد و اموال را براى حضرت فرستاد<ref>ر.ك به: رجال الكشى، ص۵۹۷، ش ۱۱۱۷؛ رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷؛ الغيبة، شيخ طوسى، ص۴۳؛ سفينة البحار، چاپ جديد، ج۶، ص۱۴۷.</ref>.   
  == در نگاه رجالیون و علمای معاصر ==
  == در نگاه رجالیون و علمای معاصر ==


شکی نیست که عثمان بن عیسی واقفی شده است و با امام رضا مخالفت کرده و اموال و کنیزان را به وی نداده است و ولایت خود بر آنها را ثابت دانسته است؛ لذا علامه حلی وی را از قسم دوم راویان ضعیف شمرده است <ref>خلاصة الأقوال: ص 382.</ref> و ابن داوود حلی وی را از دسته اول رجال مجروح و مجهول قار داده است <ref>رجال ابن داوود: ص 258.</ref> و  جزائری در قسم چهارم از روات ضعیف از وی نام برده است <ref>حاوي الأقوال: ج 4 ص 160- 162.</ref> و  محمّد طه نجف در قسم سوم رجال خویش که مختص به ضعفای از راویان است از وی بحث کرده است<ref>إتقان المقال: ص 319- 322.</ref> .   
شکی نیست که عثمان بن عیسی واقفی شده است و با امام رضا مخالفت کرده و اموال و کنیزان را به وی نداده است و ولایت خود بر آنها را ثابت دانسته است؛ لذا علامه حلی وی را از قسم دوم راویان ضعیف شمرده است<ref>خلاصة الأقوال: ص 382.</ref> و ابن داوود حلی وی را از دسته اول رجال مجروح و مجهول قار داده است<ref>رجال ابن داوود: ص 258.</ref> و  جزائری در قسم چهارم از روات ضعیف از وی نام برده است<ref>حاوي الأقوال: ج 4 ص 160- 162.</ref> و  محمّد طه نجف در قسم سوم رجال خویش که مختص به ضعفای از راویان است از وی بحث کرده است<ref>إتقان المقال: ص 319- 322.</ref> .   
شيخ طوسي او را واقفی دانسته لذا گفته که در روایاتی که سند فقط به آنها می‌رسد باید توقف کرد.  
شيخ طوسي او را واقفی دانسته لذا گفته که در روایاتی که سند فقط به آنها می‌رسد باید توقف کرد.  
حاجى نورى در «مستدرک‌الوسائل» می‌نویسد: وى ثقه است و اخبار او مورداعتماد، و نسبت وقف و خيانت، به دليل استبصار و بازگشت ضررى به وثاقت او نمی‌زند وى سپس استدلال كرده كه او يكى از اصحاب اجماع است. <ref>سفينة البحار، ج۶،ص۱۴۷.</ref>
حاجى نورى در «مستدرک‌الوسائل» می‌نویسد: وى ثقه است و اخبار او مورداعتماد، و نسبت وقف و خيانت، به دليل استبصار و بازگشت ضررى به وثاقت او نمی‌زند وى سپس استدلال كرده كه او يكى از اصحاب اجماع است. <ref>سفينة البحار، ج۶،ص۱۴۷.</ref>
طبق نقل مؤلف «أحسن التراجم»، نام او در 743 مورد در اسناد روايات واقع شده است<ref>أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۲.</ref>.   
طبق نقل مؤلف «أحسن التراجم»، نام او در 743 مورد در اسناد روايات واقع شده است<ref>أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۲.</ref>.   
مرحوم تبریزی در ارشاد الطالب در توضیح روایتی می‌فرمایند: همه روات در سلسله سند این روایت، امامی عادل هستند و تنها نقصی که در روایت وجود دارد، به لحاظ حضور جناب «عثمان بن عیسی است که از واقفیّه است و اگرچه وثاقت او ثابت است، ولی عدالت نداشته و لذا روایت به سبب حضور ایشان در سند، از صحیحه تبدیل به موثّقه می‌شود، زیرا اعتبار سند یک روایت، تابع اخسّ روات است <ref>ارشاد الطالب الی اسرار المکاسب، جلد 1، صفحه 227؛</ref>
مرحوم تبریزی در ارشاد الطالب در توضیح روایتی می‌فرمایند: همه روات در سلسله سند این روایت، امامی عادل هستند و تنها نقصی که در روایت وجود دارد، به لحاظ حضور جناب «عثمان بن عیسی است که از واقفیّه است و اگرچه وثاقت او ثابت است، ولی عدالت نداشته و لذا روایت به سبب حضور ایشان در سند، از صحیحه تبدیل به موثّقه می‌شود، زیرا اعتبار سند یک روایت، تابع اخسّ روات است<ref>ارشاد الطالب الی اسرار المکاسب، جلد 1، صفحه 227؛</ref>
مرحوم کشّی در ترجمه جناب عثمان بن عیسی می‌فرمایند : «جناب عثمان بن عیسی که از وکلای امام کاظم (ع) بود، برای خودداری از پرداخت وجوهات شرعیّه و کنیز هایی که از ایشان در دست داشت، از واقفیّه شده و امامت امام رضا (ع) را نپذیرفت، ولی در پایان عمر، توبه نموده و تمامی اموالی را که از امام کاظم (ع) در دست داشت، به امام رضا (ع) تسلیم نمود».<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>
مرحوم کشّی در ترجمه جناب عثمان بن عیسی می‌فرمایند : «جناب عثمان بن عیسی که از وکلای امام کاظم (ع) بود، برای خودداری از پرداخت وجوهات شرعیّه و کنیز هایی که از ایشان در دست داشت، از واقفیّه شده و امامت امام رضا (ع) را نپذیرفت، ولی در پایان عمر، توبه نموده و تمامی اموالی را که از امام کاظم (ع) در دست داشت، به امام رضا (ع) تسلیم نمود».<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>
باید توجّه داشت که صرف واقفی بودن این افراد اگرچه دلیل بر عدم عدالت آنهاست، ولی دلیل بر عدم وثاقت آنها نخواهد بود، زیرا اصحاب امامیّه روایاتی که این‌گونه روات در زمان صحّت مذهب و عقیده‌شان نقل نموده‌اند را معتبر می‌دانند؛ به عنوان مثال: مرحوم کشّی راجع به ایشان می‌فرمایند : «و لا يتهمون عثمان بن عيسى‌» یعنی اصحاب امامیّه، ایشان را متّهم به کذب نمی‌کرده‌اند <ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>، و در جای دیگر بالاتر رفته و می‌فرمایند : «برخی به جای «حسن بن علی بن فضّال»، جناب «عثمان بن عیسی» را به عنوان اصحاب اجماع ذکر نموده‌اند»<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص831.</ref>، یعنی کسانی که امامیّه اجماع دارند از غیر ثقه روایت نقل نمی‌کنند.
باید توجّه داشت که صرف واقفی بودن این افراد اگرچه دلیل بر عدم عدالت آنهاست، ولی دلیل بر عدم وثاقت آنها نخواهد بود، زیرا اصحاب امامیّه روایاتی که این‌گونه روات در زمان صحّت مذهب و عقیده‌شان نقل نموده‌اند را معتبر می‌دانند؛ به عنوان مثال: مرحوم کشّی راجع به ایشان می‌فرمایند : «و لا يتهمون عثمان بن عيسى‌» یعنی اصحاب امامیّه، ایشان را متّهم به کذب نمی‌کرده‌اند<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>، و در جای دیگر بالاتر رفته و می‌فرمایند : «برخی به جای «حسن بن علی بن فضّال»، جناب «عثمان بن عیسی» را به عنوان اصحاب اجماع ذکر نموده‌اند»<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص831.</ref>، یعنی کسانی که امامیّه اجماع دارند از غیر ثقه روایت نقل نمی‌کنند.


استاد خوئی اگرچه در مصباح الفقاهة، عثمان بن عیسی را تضعیف می‌کنند، ولی در معجم رجال الحدیث با تکیه به توثیق شیخ و ابن شهرآشوب و وقوع در تفسیر قمی حکم به توثیق ایشان کرده‌اند، هرچند که ممکن است وی واقفی باشد. <ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج 12، ص 129 وبعد.</ref>
استاد خوئی اگرچه در مصباح الفقاهة، عثمان بن عیسی را تضعیف می‌کنند، ولی در معجم رجال الحدیث با تکیه به توثیق شیخ و ابن شهرآشوب و وقوع در تفسیر قمی حکم به توثیق ایشان کرده‌اند، هرچند که ممکن است وی واقفی باشد.<ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج 12، ص 129 وبعد.</ref>


عثمان بن عیسی توثیق شده است، شیخ طوسی در کتاب عدۀ می‌فرمایند علمای ما به روایات عثمان بن عیسی عمل کرده‌اند؛ چرا که دیدند اینها احتراز از کذب دارند و فساد مذهب آن‌ها مانع از اخذ به حدیث در مواردی که معارض ندارد، نیست <ref>عدة الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص150.</ref> «. لکن جای این بحث وجود دارد که نقل‌هایی که راجع به عثمان بن عیسی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی وارد شده است که اینها به‌خاطر طمع در مال دنیا اموالی که امام کاظم علیه‌السلام نزد اینها داشت، در دوره امامت امام رضا علیه‌السلام را انکار کردند <ref>الغیبة، شیخ طوسی، ج 1، ص 65 .</ref> وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه‌ الْأَشْعَرِيِّ جَمِيعاً عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ الْأَنْبَارِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ مَضَى أَبُو إِبْرَاهِيمَ ع وَ عِنْدَ زِيَادٍ الْقَنْدِيِّ سَبْعُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ عِنْدَ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى الرَّوَّاسِيِّ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ خَمْسُ جَوَارٍ وَ مَسْكَنُهُ بِمِصْرَ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنِ احْمِلُوا مَا قِبَلَكُمْ مِنَ الْمَالِ وَ مَا كَانَ اجْتَمَعَ لِأَبِي عِنْدَكُمْ مِنْ أَثَاثٍ وَ جَوَارٍ فَإِنِّي وَارِثُهُ وَ قَائِمٌ مَقَامَهُ وَ قَدِ اقْتَسَمْنَا مِيرَاثَهُ وَ لَا عُذْرَ لَكُمْ فِي حَبْسِ مَا قَدِ اجْتَمَعَ لِي وَ لِوَارِثِهِ قِبَلَكُمْ وَ كَلَامٌ يُشْبِهُ هَذَا.أَمَّا ابْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَإِنَّهُ أَنْكَرَهُ وَ لَمْ يَعْتَرِفْ بِمَا عِنْدَهُ وَ كَذَلِكَ زِيَادٌ الْقَنْدِيُّ وَ أَمَّا عُثْمَانُ بْنُ عِيسَى فَإِنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ أَنَّ أَبَاكَ ص لَمْ يَمُتْ وَ هُوَ حَيٌّ قَائِمٌ وَ مَنْ ذَكَرَ أَنَّهُ مَاتَ فَهُوَ مُبْطِلٌ وَ أَعْمَلُ عَلَى أَنَّهُ قَدْ مَضَى كَمَا تَقُولُ فَلَمْ يَأْمُرْنِي بِدَفْعِ شَيْ‌ءٍ إِلَيْكَ وَ أَمَّا الْجَوَارِي فَقَدْ أَعْتَقَهُنَّ  وَ تُزُوِّجَتْ بِهِن‌.
عثمان بن عیسی توثیق شده است، شیخ طوسی در کتاب عدۀ می‌فرمایند علمای ما به روایات عثمان بن عیسی عمل کرده‌اند؛ چرا که دیدند اینها احتراز از کذب دارند و فساد مذهب آن‌ها مانع از اخذ به حدیث در مواردی که معارض ندارد، نیست<ref>عدة الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص150.</ref> «. لکن جای این بحث وجود دارد که نقل‌هایی که راجع به عثمان بن عیسی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی وارد شده است که اینها به‌خاطر طمع در مال دنیا اموالی که امام کاظم علیه‌السلام نزد اینها داشت، در دوره امامت امام رضا علیه‌السلام را انکار کردند<ref>الغیبة، شیخ طوسی، ج 1، ص 65 .</ref> وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه‌ الْأَشْعَرِيِّ جَمِيعاً عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ الْأَنْبَارِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ مَضَى أَبُو إِبْرَاهِيمَ ع وَ عِنْدَ زِيَادٍ الْقَنْدِيِّ سَبْعُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ عِنْدَ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى الرَّوَّاسِيِّ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ خَمْسُ جَوَارٍ وَ مَسْكَنُهُ بِمِصْرَ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنِ احْمِلُوا مَا قِبَلَكُمْ مِنَ الْمَالِ وَ مَا كَانَ اجْتَمَعَ لِأَبِي عِنْدَكُمْ مِنْ أَثَاثٍ وَ جَوَارٍ فَإِنِّي وَارِثُهُ وَ قَائِمٌ مَقَامَهُ وَ قَدِ اقْتَسَمْنَا مِيرَاثَهُ وَ لَا عُذْرَ لَكُمْ فِي حَبْسِ مَا قَدِ اجْتَمَعَ لِي وَ لِوَارِثِهِ قِبَلَكُمْ وَ كَلَامٌ يُشْبِهُ هَذَا.أَمَّا ابْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَإِنَّهُ أَنْكَرَهُ وَ لَمْ يَعْتَرِفْ بِمَا عِنْدَهُ وَ كَذَلِكَ زِيَادٌ الْقَنْدِيُّ وَ أَمَّا عُثْمَانُ بْنُ عِيسَى فَإِنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ أَنَّ أَبَاكَ ص لَمْ يَمُتْ وَ هُوَ حَيٌّ قَائِمٌ وَ مَنْ ذَكَرَ أَنَّهُ مَاتَ فَهُوَ مُبْطِلٌ وَ أَعْمَلُ عَلَى أَنَّهُ قَدْ مَضَى كَمَا تَقُولُ فَلَمْ يَأْمُرْنِي بِدَفْعِ شَيْ‌ءٍ إِلَيْكَ وَ أَمَّا الْجَوَارِي فَقَدْ أَعْتَقَهُنَّ  وَ تُزُوِّجَتْ بِهِن‌.
حال شبهه این است که کسانی که به‌خاطر طمع در مال دنیا، اصل مذهب را انکار کرده‌اند، امامت امام من الله را انکار کرده‌اند، از کجا تضمین داشته باشیم که در فروع مورد اطمینان باشند؟ وقتی در اصول دروغ بسته‌اند و گفته‌اند که امام کاظم زنده است و امامت امام رضا علیه‌السلام را انکار کردند، چطور در فروع مورد وثوق باشند؟
حال شبهه این است که کسانی که به‌خاطر طمع در مال دنیا، اصل مذهب را انکار کرده‌اند، امامت امام من الله را انکار کرده‌اند، از کجا تضمین داشته باشیم که در فروع مورد اطمینان باشند؟ وقتی در اصول دروغ بسته‌اند و گفته‌اند که امام کاظم زنده است و امامت امام رضا علیه‌السلام را انکار کردند، چطور در فروع مورد وثوق باشند؟
سوال: شاید در زمان استقامت باشد.
سوال: شاید در زمان استقامت باشد.
خط ۴۰: خط ۴۰:
به نظر ما تنافی ندارد که انسان وسوسه شود که به‌خاطر طمع دنیا سراغ شبهاتی برود و تحت‌تأثیر آن‌ها انحراف اعتقادی پیدا کند لکن ملتزم باشد که در احکام فقهی به ائمه که قبول دارد دروغ نبندد. اینها با هم قابل‌جمع هستند. انسان موجود پیچیده و ناشناخته‌ای است که ممکن است در برخی چیزها لغزش کند که مهم است؛ ولی در برخی امور پایبند ارزش‌ها باشد که خیلی هم به‌اندازه اموری که در آن لغزیده اهمیت نداشته باشد.
به نظر ما تنافی ندارد که انسان وسوسه شود که به‌خاطر طمع دنیا سراغ شبهاتی برود و تحت‌تأثیر آن‌ها انحراف اعتقادی پیدا کند لکن ملتزم باشد که در احکام فقهی به ائمه که قبول دارد دروغ نبندد. اینها با هم قابل‌جمع هستند. انسان موجود پیچیده و ناشناخته‌ای است که ممکن است در برخی چیزها لغزش کند که مهم است؛ ولی در برخی امور پایبند ارزش‌ها باشد که خیلی هم به‌اندازه اموری که در آن لغزیده اهمیت نداشته باشد.
برخی معتقدند که در رجال، عقائد افراد مهمّ نیست؛ عقیده افراد در نزد ما مطرح نیست. بلکه وثاقت در نقل برای ما مهمّ است. اینکه کسی واقفی باشد یا فَتَحی باشد مهمّ نیست. بحث ما در رجال، بحث نقل است، فلذا وثاقت در نقل مهمّ است.  مثلاً همه روایات «سُماعة‌ابن‌مهران» را قبول می‌کنند؛ با اینکه او واقفی است و از عقیده خود هم اصلاً برنگشته است. آن‌وقت چطور می‌توان روایات عثمان بن عیسی را نپذیرفت؟!
برخی معتقدند که در رجال، عقائد افراد مهمّ نیست؛ عقیده افراد در نزد ما مطرح نیست. بلکه وثاقت در نقل برای ما مهمّ است. اینکه کسی واقفی باشد یا فَتَحی باشد مهمّ نیست. بحث ما در رجال، بحث نقل است، فلذا وثاقت در نقل مهمّ است.  مثلاً همه روایات «سُماعة‌ابن‌مهران» را قبول می‌کنند؛ با اینکه او واقفی است و از عقیده خود هم اصلاً برنگشته است. آن‌وقت چطور می‌توان روایات عثمان بن عیسی را نپذیرفت؟!
  از نظر اصطلاح رجالی فرق بین صحیحه با موثّقه در این است که روایتی صحیحه است که همه راویان آن شیعه اثنی‌عشری بوده و در نقل هم مورد وثوق هستند؛ امّا روایتی موثقّه است که همه راویان آن در نقل مورد وثوق باشند، امّا یکی از راویان شیعه اثنی‌عشری نباشد که شیعه اثنی‌عشری بودن یا نبودن را باتوجه‌به عصری که در آن بوده‌اند و امامی که تا آن عصر درک کرده‌اند، باید سنجید.  بنابراین صِرف این‌که «عثمان بن عیسی» واقفی است موجب نمی‌شود که روایات او را کنار بگذاریم و او هم از نظر وثاقت، در علم رجال اصلاً تضعیف نشده است؛ بنابراین آن چیزی که مورد قبول ماست، وثاقت در نقل است و همین هم کافی است. <ref>درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی، کتاب الطهارة، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tehrani/feqh/89/890818
  از نظر اصطلاح رجالی فرق بین صحیحه با موثّقه در این است که روایتی صحیحه است که همه راویان آن شیعه اثنی‌عشری بوده و در نقل هم مورد وثوق هستند؛ امّا روایتی موثقّه است که همه راویان آن در نقل مورد وثوق باشند، امّا یکی از راویان شیعه اثنی‌عشری نباشد که شیعه اثنی‌عشری بودن یا نبودن را باتوجه‌به عصری که در آن بوده‌اند و امامی که تا آن عصر درک کرده‌اند، باید سنجید.  بنابراین صِرف این‌که «عثمان بن عیسی» واقفی است موجب نمی‌شود که روایات او را کنار بگذاریم و او هم از نظر وثاقت، در علم رجال اصلاً تضعیف نشده است؛ بنابراین آن چیزی که مورد قبول ماست، وثاقت در نقل است و همین هم کافی است.<ref>درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی، کتاب الطهارة، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tehrani/feqh/89/890818
</ref>
</ref>
حضرت آیت الله نوری همدانی روایات وی را موثق می داند و گفته که روایت عثمان بن عیسی هر چند واقفی است ولی موثق است <ref>درس خارج فقه آیت الله نوری، کتاب الصوم، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/noori/feqh/89/890818/
حضرت آیت الله نوری همدانی روایات وی را موثق می داند و گفته که روایت عثمان بن عیسی هر چند واقفی است ولی موثق است<ref>درس خارج فقه آیت الله نوری، کتاب الصوم، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/noori/feqh/89/890818/
.</ref>
.</ref>
نظر آیت‌الله مکارم شیرازی در مورد عثمان بن عیسی این است که حال این راوی مشوش است و نمی‌توان به روایات او اعتماد کرد. <ref>درس خارج فقه آیت‌الله مکارم، درس خارج کتاب الحج، 87/11/12، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/87/871112/</ref>
نظر آیت‌الله مکارم شیرازی در مورد عثمان بن عیسی این است که حال این راوی مشوش است و نمی‌توان به روایات او اعتماد کرد.<ref>درس خارج فقه آیت‌الله مکارم، درس خارج کتاب الحج، 87/11/12، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/87/871112/</ref>
حضرت امام خمینی در مورد استدلال به روایت عليّ بن أبي حمزة می‌فرمایند که منافات ندارد که کسی ضعیف باشد و به روایات او بتوان عمل کرد، چون می‌توان باتکیه‌بر قول شیخ طوسی که گفته علمای شیعه به روایت وی عمل کرده‌اند، استناد کرد علاوه‌برآن علمای زیادی در که از مشایخ و بزرگان و حتی اصحاب اجماع هستند روایات ایشان را نقل کرده انداز جمله ابن أبي عمير، و صفوان بن يحيى‏، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمّد بن أبي نصر، و يونس بن عبدالرحمن، و أبان بن عثمان، و أبي بصير، و حمّاد بن عيسى‏، و الحسن بن عليّ الوشّاء، و الحسين بن سعيد، و عثمان‏ بن‏ عيسى  که تعداد آنان به حدود پنجاه نفر می‌رسد.  پس روایت ابن ابی حمزه قابل‌اعتماد است <ref>كتاب البيع، ج‏2، صص 631و 632.</ref> ما همین استدلال را برای عثمان بن عیسی هم  می‌توانیم بیاوریم و به روایاتش عمل کنیم.
حضرت امام خمینی در مورد استدلال به روایت عليّ بن أبي حمزة می‌فرمایند که منافات ندارد که کسی ضعیف باشد و به روایات او بتوان عمل کرد، چون می‌توان باتکیه‌بر قول شیخ طوسی که گفته علمای شیعه به روایت وی عمل کرده‌اند، استناد کرد علاوه‌برآن علمای زیادی در که از مشایخ و بزرگان و حتی اصحاب اجماع هستند روایات ایشان را نقل کرده انداز جمله ابن أبي عمير، و صفوان بن يحيى‏، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمّد بن أبي نصر، و يونس بن عبدالرحمن، و أبان بن عثمان، و أبي بصير، و حمّاد بن عيسى‏، و الحسن بن عليّ الوشّاء، و الحسين بن سعيد، و عثمان‏ بن‏ عيسى  که تعداد آنان به حدود پنجاه نفر می‌رسد.  پس روایت ابن ابی حمزه قابل‌اعتماد است<ref>كتاب البيع، ج‏2، صص 631و 632.</ref> ما همین استدلال را برای عثمان بن عیسی هم  می‌توانیم بیاوریم و به روایاتش عمل کنیم.
== در محضر معصوم ==
== در محضر معصوم ==
عثمان بن عیسی از اصحاب امام کاظم <ref>رجال شيخ طوسی ۳۵۵ ر ۲۸.</ref> و امام رضا علیهماالسلام <ref>رجال شيخ طوسی ۳۸۰ ر ۸.</ref>است <ref>رجال النجاشي 2: 156، الفهرست: 206، نضد الايضاح: 206. رجال الشيخ الطوسي: 355.</ref>
عثمان بن عیسی از اصحاب امام کاظم<ref>رجال شيخ طوسی ۳۵۵ ر ۲۸.</ref> و امام رضا علیهماالسلام<ref>رجال شيخ طوسی ۳۸۰ ر ۸.</ref>است<ref>رجال النجاشي 2: 156، الفهرست: 206، نضد الايضاح: 206. رجال الشيخ الطوسي: 355.</ref>
برقى در رجالش وی را از اصحاب امام صادق و امام كاظم (ع) دانسته است <ref>رجال البرقي: ص 119.</ref>  
برقى در رجالش وی را از اصحاب امام صادق و امام كاظم (ع) دانسته است<ref>رجال البرقي: ص 119.</ref>  


شیخ طوسی گفته ایشان از ابي جعفر ثاني يعني امام جواد عليه السلام هم نقل روایت دارند<ref>تهذيب شيخ طوسی ۹ / ۱۲۶ ح ۵۴۶.</ref>.  
شیخ طوسی گفته ایشان از ابي جعفر ثاني يعني امام جواد عليه السلام هم نقل روایت دارند<ref>تهذيب شيخ طوسی ۹ / ۱۲۶ ح ۵۴۶.</ref>.  
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
يعقوب بن يزيد.
يعقوب بن يزيد.
== روایات و آثار ==
== روایات و آثار ==
در آثار و منابع روایی از عنوان عثمان بن عيسي۷۴۳ روايت، از عنوان عثمان بن عيسي الكلابي ۴ روايت و از عنوان عثمان بن عيسي العامري ۱ روايت نقل شده که مجموعاً ۷۴۸ روايت می‌شود. در کتب اربعه  734 روایت از ایشان ضبط شده است. <ref>معجم رجال الحديث: ج 11 ص 120 الرقم 7610 من طبقات الرواة.</ref>
در آثار و منابع روایی از عنوان عثمان بن عيسي۷۴۳ روايت، از عنوان عثمان بن عيسي الكلابي ۴ روايت و از عنوان عثمان بن عيسي العامري ۱ روايت نقل شده که مجموعاً ۷۴۸ روايت می‌شود. در کتب اربعه  734 روایت از ایشان ضبط شده است.<ref>معجم رجال الحديث: ج 11 ص 120 الرقم 7610 من طبقات الرواة.</ref>


عثمان بن عيسى تأليفاتى دارد، از جمله:
عثمان بن عيسى تأليفاتى دارد، از جمله:
خط ۱۷۷: خط ۱۷۷:
* الأحكام؛
* الأحكام؛
* الوصايا؛
* الوصايا؛
* الصلاة<ref>رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷</ref> (البته نجاشى نيز از «كتاب المياه» نام می‌برد و اينكه علىّ بن اسماعيل بن عيسى از آن خبر مى دهد). <ref>الفهرست، ص۱۹۳، ش ۵۴۵ .</ref>.
* الصلاة<ref>رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷</ref> (البته نجاشى نيز از «كتاب المياه» نام می‌برد و اينكه علىّ بن اسماعيل بن عيسى از آن خبر مى دهد).<ref>الفهرست، ص۱۹۳، ش ۵۴۵ .</ref>.


در گذشت
در گذشت
عثمان بن عيسى در خواب دید که در حیر (حیر، مخفف همان حائر است و منظور حائر حسینی است) می‌میرد و در همان‌جا دفن می‌شود؛ لذا از کوفه به حیر رفت فرزندانش هم او را همراهی کردند. او گفت که هرگز از حیر برنمی‌گردد تا تقدیر الهی انجام پذیرد، او در آنجا تا زمان مرگ خویش به عبادت پرداخت و فرزندانش بعد از دفن او به کوفه بازگشتند. <ref>اختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشى (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادى) ؛ ج‏2؛ ص 860؛ الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال‏الحلى‏ق‏2، ص: 477؛ نقد الرجال، ج‏3، ص: 195.</ref>
عثمان بن عيسى در خواب دید که در حیر (حیر، مخفف همان حائر است و منظور حائر حسینی است) می‌میرد و در همان‌جا دفن می‌شود؛ لذا از کوفه به حیر رفت فرزندانش هم او را همراهی کردند. او گفت که هرگز از حیر برنمی‌گردد تا تقدیر الهی انجام پذیرد، او در آنجا تا زمان مرگ خویش به عبادت پرداخت و فرزندانش بعد از دفن او به کوفه بازگشتند.<ref>اختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشى (مع تعليقات مير داماد الأسترآبادى) ؛ ج‏2؛ ص 860؛ الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال‏الحلى‏ق‏2، ص: 477؛ نقد الرجال، ج‏3، ص: 195.</ref>
وى،60 سال عمر کرد و تا قبل از سال 203ق، در قيد حيات بوده است. براى كسب آگاهى بيشتر از اين راوى، رجوع كنيد به: الاختصاص، ۷۸ و ۲۸۵؛ أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۱ـ ۳۹۴؛ ايضاح الاشتباه، ص۶۶؛ بهجة الآمال، ج۵، ص۲۲۳؛ التحرير الطاووسى، ص۱۹۹؛ تنقيح المقال، ج۲، ص۲۴۷؛ توضيح الاشتباه، ص۲۱۹؛ جامع الرواة، ج۱،ص۵۲۴؛ جامع المقال، ص۸۰؛ خلاصة الأقوال، ص۳۸۲، ش ۱۵۳۵؛ الغيبة، طوسى، ص۲۱۳؛ كامل الزيارات، ص۱۱؛ مجمع الرجال، ج۴،ص۱۳۳ـ ۱۳۵؛ معالم العلماء، ص۸۸؛ معجم الثقات، ص۷۸ و ۳۱۶؛ معجم رجال الحديث، ج۱۲،ص۱۲۹ ـ ۱۳۶؛ معجم المؤلفين، ج۶، ص۲۶۶؛ منهج المقال، ص۲۱۹؛ نقدالرجال، ص۲۱۹؛ هداية المحدّثين، ص۱۱۱؛ هدية العارفين، ج۱، ص۶۵۱؛ الوجيزة، ص۴۰
وى،60 سال عمر کرد و تا قبل از سال 203ق، در قيد حيات بوده است. براى كسب آگاهى بيشتر از اين راوى، رجوع كنيد به: الاختصاص، ۷۸ و ۲۸۵؛ أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۱ـ ۳۹۴؛ ايضاح الاشتباه، ص۶۶؛ بهجة الآمال، ج۵، ص۲۲۳؛ التحرير الطاووسى، ص۱۹۹؛ تنقيح المقال، ج۲، ص۲۴۷؛ توضيح الاشتباه، ص۲۱۹؛ جامع الرواة، ج۱،ص۵۲۴؛ جامع المقال، ص۸۰؛ خلاصة الأقوال، ص۳۸۲، ش ۱۵۳۵؛ الغيبة، طوسى، ص۲۱۳؛ كامل الزيارات، ص۱۱؛ مجمع الرجال، ج۴،ص۱۳۳ـ ۱۳۵؛ معالم العلماء، ص۸۸؛ معجم الثقات، ص۷۸ و ۳۱۶؛ معجم رجال الحديث، ج۱۲،ص۱۲۹ ـ ۱۳۶؛ معجم المؤلفين، ج۶، ص۲۶۶؛ منهج المقال، ص۲۱۹؛ نقدالرجال، ص۲۱۹؛ هداية المحدّثين، ص۱۱۱؛ هدية العارفين، ج۱، ص۶۵۱؛ الوجيزة، ص۴۰


confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش