پرش به محتوا

صفوان بن یحیی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
صفوان از مَوالیان بَجِیلَه بود و کنیه ایشان، ابو محمّد و معروف به بیّاع السابرى است<ref>رجال النجاشى، ص196، ش524؛ الفهرست، ص145، ش356؛ رجال الطوسى، ص359، ش5311و ص376، ش5559.</ref> شغل صفوان، فروش پارچه‌ای ظریف به نام «سابری» بود و از این رو در برخی کتاب‌های روایی به «بَیّاع سابُری» (سابُری فروش) شهرت دارد.
صفوان از مَوالیان بَجِیلَه بود و کنیه ایشان، ابو محمّد و معروف به بیّاع السابرى است<ref>رجال النجاشى، ص196، ش524؛ الفهرست، ص145، ش356؛ رجال الطوسى، ص359، ش5311و ص376، ش5559.</ref> شغل صفوان، فروش پارچه‌ای ظریف به نام «سابری» بود و از این رو در برخی کتاب‌های روایی به «بَیّاع سابُری» (سابُری فروش) شهرت دارد.
علت تسمیه او به این نام این است که سابُری نام لباس‌هایی بوده است که بسیاری از اصحاب امام صادق و ائمه بعدی بزاز و فروشنده آن بوده‌اند که صفوان یکی از آنها بوده است و از این رو عبارت بیّاع السابری در رجال بسیار است. سید عبد الله جزائری نوه سید نعمت الله جزائری که او را شیخ بهایی عصر می‌نامیدند کتابی در مورد تاریخ شوشتر دارد و در آن می‌نویسد که سلاطین قبلی که مشغول ساختن سدی در شوشتر بودند به دلیل سختی مخارج نتوانستند آن را تمام کنند. بعد بین ایران و روم جنگ می‌شود و ایران بر شاپور روم غلبه می‌کند پادشاه ایران تتمیم می‌گیرد به عنوان غرامت جنگی سد شوشتر را به گردن پادشاه روم بگذارد و حتی دستور می‌دهد که خاک ساختن سد را از روم بیاورند. بعد صاحب کتاب نوشته است که تلی که در آنجا هست و کوزه گران از آن کوزه درست می‌کنند اضافه ی خاکی است که از روم به ایران آورده بودند و روزی دو هزار گوسفند از روم به ایران سرازیر می‌شد و به گردن آنها طلا و نقره بود که خرج سد می‌شد. بعد می‌نویسد که رومیان وقتی مشغول تتمیم سد شدند، بعد از استفاده از آب شوشتر که آب ممتازی بود مایل شدند که در آنجا اقامت کنند. آنها صنعت های مخصوصی داشتند که از جمله دیبا که به دیبای شوشتری مشهور شد که یکی از لباس هایی بود که آنها می‌بافتند و به دیگران نیز تعلیم کردند. بعد اضافه می‌کند که لباس های سابُری ظاهرا معرف شاپوری است و از همان لباس ها بوده است. به هر حال صفوان یکی از اشخاصی بوده است که این گونه لباس ها را می‌فروخته است<ref>درس رجال آیت الله شبیری، جلسه11: https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/shobeiry/rejal/62/011</ref>.
علت تسمیه او به این نام این است که سابُری نام لباس‌هایی بوده است که بسیاری از اصحاب امام صادق و ائمه بعدی بزاز و فروشنده آن بوده‌اند که صفوان یکی از آنها بوده است و از این رو عبارت بیّاع السابری در رجال بسیار است. سید عبد الله جزائری نوه سید نعمت الله جزائری که او را شیخ بهایی عصر ‌نامیدند کتابی در مورد تاریخ شوشتر دارد و در آن ‌نویسد که سلاطین قبلی که مشغول ساختن سدی در شوشتر بودند به دلیل سختی مخارج نتوانستند آن را تمام کنند. بعد بین ایران و روم جنگ ‌شود و ایران بر شاپور روم غلبه می‌کند پادشاه ایران تتمیم می‌گیرد به عنوان غرامت جنگی سد شوشتر را به گردن پادشاه روم بگذارد و حتی دستور می‌دهد که خاک ساختن سد را از روم بیاورند. بعد صاحب کتاب نوشته است که تلی که در آنجا هست و کوزه گران از آن کوزه درست می‌کنند اضافه خاکی است که از روم به ایران آورده بودند و روزی دو هزار گوسفند از روم به ایران سرازیر می‌شد و به گردن آنها طلا و نقره بود که خرج سد می‌شد. بعد می‌نویسد که رومیان وقتی مشغول تتمیم سد شدند، بعد از استفاده از آب شوشتر که آب ممتازی بود مایل شدند که در آنجا اقامت کنند. آنها صنعت های مخصوصی داشتند که از جمله دیبا که به دیبای شوشتری مشهور شد که یکی از لباس هایی بود که آنها می‌بافتند و به دیگران نیز تعلیم کردند. بعد اضافه می‌کند که لباس های سابُری ظاهرا معرف شاپوری است و از همان لباس ها بوده است. به هر حال صفوان یکی از اشخاصی بوده است که این گونه لباس ها را می‌فروخته است<ref>درس رجال آیت الله شبیری، جلسه11: https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/shobeiry/rejal/62/011</ref>.


== در نگاه رجالیون ==
== در نگاه رجالیون ==
خط ۳۵: خط ۳۵:
=== تصریح امام به عدالت صفوان ===
=== تصریح امام به عدالت صفوان ===
محمد بن عیسى یقطینى گوید: امام رضا (علیه‌السلام) بسته‏اى لباس و چند غلام و مقدارى دینار و یک راهنما براى من و یک راهنما براى برادرم موسى و یک راهنما براى یونس بن عبدالرّحمان فرستاد و دستور داد از سوى ایشان، حجّ به جا آور... امام فرموده بود که پول‏ها در چند راه مصرف گردد؛ بخشى را به خانواده‏اش بدهیم، قسمتى را به گروهى نیازمند که در آمدى ندارند و 300 دینار را به زنى از خویشاوندان آن حضرت که یکى از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان طلاق بدهم و او را از آن مال بهره‌‏مند سازم. حضرت فرموده بود براى طلاق، صفوان بن یحیى و شخص دیگرى را شاهد قرار دهم.
محمد بن عیسى یقطینى گوید: امام رضا (علیه‌السلام) بسته‏اى لباس و چند غلام و مقدارى دینار و یک راهنما براى من و یک راهنما براى برادرم موسى و یک راهنما براى یونس بن عبدالرّحمان فرستاد و دستور داد از سوى ایشان، حجّ به جا آور... امام فرموده بود که پول‏ها در چند راه مصرف گردد؛ بخشى را به خانواده‏اش بدهیم، قسمتى را به گروهى نیازمند که در آمدى ندارند و 300 دینار را به زنى از خویشاوندان آن حضرت که یکى از همسرانش بود. امام فرمان داده بود که آن زن را از طرف ایشان طلاق بدهم و او را از آن مال بهره‌‏مند سازم. حضرت فرموده بود براى طلاق، صفوان بن یحیى و شخص دیگرى را شاهد قرار دهم.
علامه مامقانى پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا (علیه‌السلام) صفوان بن یحیى را فرد عادلى مى‏ دانست. چون از ضروریات مذهب تشیّع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند<ref>ر.ک به: رجال الکشى، چاپ آل البیت، ج2، ص817؛ تنقیح المقال، ج3، ش11211.</ref>
علامه مامقانى پس از نقل گزارش فوق گوید: این روایت تصریح دارد که حضرت رضا (علیه‌السلام) صفوان بن یحیى را فرد عادلى مى‌دانست. چون از ضروریات مذهب تشیّع آن است که دو شاهد طلاق باید عادل باشند<ref>ر.ک به: رجال الکشى، چاپ آل البیت، ج2، ص817؛ تنقیح المقال، ج3، ش11211.</ref>
=== تسلیم محض امام معصوم و وفای به ایشان ===
=== تسلیم محض امام معصوم و وفای به ایشان ===
على بن حسین بن داود قمى گوید: از امام جواد (علیه‌السلام) شنیدم که صفوان بن یحیى و محمد بن سنان را به نیکى یاد مى‏کرد و مى‏فرمود: «رضى الله عنهما برضاى عنهما فما خالفانى قطّ؛ خداوند به سبب خشنودى من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگرى شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند.»<ref>اختیارمعرفة‏الرجال، ج 2، ص 792 و 793؛ رجال الکشى، ص502، ش963.</ref>
على بن حسین بن داود قمى گوید: از امام جواد (علیه‌السلام) شنیدم که صفوان بن یحیى و محمد بن سنان را به نیکى یاد مى‏کرد و مى‏فرمود: «رضى الله عنهما برضاى عنهما فما خالفانى قطّ؛ خداوند به سبب خشنودى من از آن دو خشنود باشد، چه آن دو هیچگاه با من مخالفت نکردند». در روایت دیگرى شبیه گزارش فوق اضافه شده که «آن دو با پدرم نیز مخالفت نکردند.»<ref>اختیارمعرفة‏الرجال، ج 2، ص 792 و 793؛ رجال الکشى، ص502، ش963.</ref>
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش