پرش به محتوا

مالک بن نبی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
گرچه‌ به‌ نظر بن‌نبی‌، این‌ دوره‌، تخلّف‌ ناپذیر است‌، وی‌ برخلاف‌ ابن‌خلدون‌، از تمدنی‌ که‌ درخشش‌ خود را از دست‌ داده‌ ناامید نیست‌، زیرا خداوند اسباب‌ پیشرفت‌ را به‌ اختیار انسان‌ها نهاده‌ است‌. احیا یا بازسازی‌ تمدن‌ ناچار باید بر آگاهی‌ کامل‌ از تاریخ‌ این‌ تمدن‌ و مراحل‌ دورة‌ تمدنی‌ و شرایط‌ اجتماعی‌ و روانی‌ فرد و جامعه‌ در مراحل‌ مختلف‌ مبتنی‌ باشد. به‌ اعتقاد بن‌نبی‌، در یک‌ نظام‌ دقیق‌ و والای‌ اخلاقی‌ غرایز و خوی‌ حیوانی‌ و واکنشهای‌ فرد کاملاً مهار می‌شود و جامعه‌ نیز تابع‌ شبکة‌ نیرومندی‌ از روابط‌ خواهد بود. در این‌ مرحله‌، «غریزه‌» ساکت‌ است‌ و همة‌ افراد و اجزای‌ جامعه‌ همچون‌ «بنیان‌ مرصوص‌» با ندای‌ «روح‌» حرکت‌ صعودی‌ سریعی‌ را در پیش‌ می‌گیرند. از دیدگاه‌ بن‌نبی‌، این‌ مرحله‌ در تاریخ‌ تمدن‌ اسلامی‌ مطابق‌ است‌ با فاصلة‌ زمانی‌ میان‌ نزول‌ وحی‌ در غار حرا تا واقعة‌ صفین‌ در سال‌ 38 که‌ با ورود معاویه‌ به‌ صحنة‌ حوادث‌، توازن‌ میان‌ «روح‌» و زمان‌ از بین‌ رفت‌<ref>جدعان‌، ص‌ 419ـ420؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 58 ـ59؛ همو، 1989، ص‌ 29</ref>.
گرچه‌ به‌ نظر بن‌نبی‌، این‌ دوره‌، تخلّف‌ ناپذیر است‌، وی‌ برخلاف‌ ابن‌خلدون‌، از تمدنی‌ که‌ درخشش‌ خود را از دست‌ داده‌ ناامید نیست‌، زیرا خداوند اسباب‌ پیشرفت‌ را به‌ اختیار انسان‌ها نهاده‌ است‌. احیا یا بازسازی‌ تمدن‌ ناچار باید بر آگاهی‌ کامل‌ از تاریخ‌ این‌ تمدن‌ و مراحل‌ دورة‌ تمدنی‌ و شرایط‌ اجتماعی‌ و روانی‌ فرد و جامعه‌ در مراحل‌ مختلف‌ مبتنی‌ باشد. به‌ اعتقاد بن‌نبی‌، در یک‌ نظام‌ دقیق‌ و والای‌ اخلاقی‌ غرایز و خوی‌ حیوانی‌ و واکنشهای‌ فرد کاملاً مهار می‌شود و جامعه‌ نیز تابع‌ شبکة‌ نیرومندی‌ از روابط‌ خواهد بود. در این‌ مرحله‌، «غریزه‌» ساکت‌ است‌ و همة‌ افراد و اجزای‌ جامعه‌ همچون‌ «بنیان‌ مرصوص‌» با ندای‌ «روح‌» حرکت‌ صعودی‌ سریعی‌ را در پیش‌ می‌گیرند. از دیدگاه‌ بن‌نبی‌، این‌ مرحله‌ در تاریخ‌ تمدن‌ اسلامی‌ مطابق‌ است‌ با فاصلة‌ زمانی‌ میان‌ نزول‌ وحی‌ در غار حرا تا واقعة‌ صفین‌ در سال‌ 38 که‌ با ورود معاویه‌ به‌ صحنة‌ حوادث‌، توازن‌ میان‌ «روح‌» و زمان‌ از بین‌ رفت‌<ref>جدعان‌، ص‌ 419ـ420؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 58 ـ59؛ همو، 1989، ص‌ 29</ref>.


جامعه‌ای‌ که‌ پروردة‌ اندیشة‌ دینی‌ است‌ راه‌ تحول‌ در پیش‌ می‌گیرد و با توسعه شبکه‌ روابط‌ داخلی‌ خویش‌ به‌ گسترش‌ «اندیشه‌» می‌پردازد. در واپسین‌ مرحله گسترش‌، مشکلات‌ مادی‌ و ضرورت‌های‌ جدید پدید می‌آید و نقطة‌ عطف‌ دیگری‌ بروز می‌کند که‌ آغاز «مرحلة‌ عقل‌» است‌. اما این‌ «عقل‌» سیطرة‌ «روح‌» بر غریزه‌ را ندارد، از این رو غرایز بتدریج‌ از قیود آزاد می‌شود و به‌ همان‌ نسبت‌ «روح‌» تأثیر خود را بر خود از دست‌ می‌دهد و جامعه‌ نیز از تنظیم‌ رفتار افراد و مهار امیال‌ فردی‌ سر باز می‌زند و شبکه ارزش‌های‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ کم‌کم‌ فرو می‌ریزد. در این‌ مرحله‌، علوم‌ و فنون‌ به‌ حداکثر گسترش‌ خود می‌رسد. از دیدگاه‌ بن‌نبی‌، این‌ مرحله‌ از مراحل‌ تمدن‌ اسلامی‌ مطابق‌ است‌ با عصر اموی‌ و بخش‌ مهمی‌ از عصر عباسی‌ که‌ نقطة‌ اوج‌ آن‌ در دوران‌ مأمون‌ است‌. بن‌نبی‌ این‌ دوره‌ را ـ بدون‌ تردید ـ انحرافی‌ بزرگ‌ از خط‌ تمدن‌ اصیل‌ می‌داند، زیرا در این‌ دوره‌ توازن‌ موجود میان‌ روح‌ و عقل‌ بر هم‌ خورده‌ و نشانه‌های‌ سستی‌ روح‌ و نزدیکی‌ افول‌ آن‌ پدیدار گشته‌ است‌<ref>جدعان‌، ص‌ 420ـ421؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 76؛ همو، 1989، ص‌ 31</ref>.  
جامعه‌ای‌ که‌ پرورده اندیشه دینی‌ است‌ راه‌ تحول‌ در پیش‌ می‌گیرد و با توسعه شبکه‌ روابط‌ داخلی‌ خویش‌ به‌ گسترش‌ «اندیشه‌» می‌پردازد. در واپسین‌ مرحله گسترش‌، مشکلات‌ مادی‌ و ضرورت‌های‌ جدید پدید می‌آید و نقطة‌ عطف‌ دیگری‌ بروز می‌کند که‌ آغاز «مرحلة‌ عقل‌» است‌. اما این‌ «عقل‌» سیطرة‌ «روح‌» بر غریزه‌ را ندارد، از این رو غرایز بتدریج‌ از قیود آزاد می‌شود و به‌ همان‌ نسبت‌ «روح‌» تأثیر خود را بر خود از دست‌ می‌دهد و جامعه‌ نیز از تنظیم‌ رفتار افراد و مهار امیال‌ فردی‌ سر باز می‌زند و شبکه ارزش‌های‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ کم‌کم‌ فرو می‌ریزد. در این‌ مرحله‌، علوم‌ و فنون‌ به‌ حداکثر گسترش‌ خود می‌رسد. از دیدگاه‌ بن‌نبی‌، این‌ مرحله‌ از مراحل‌ تمدن‌ اسلامی‌ مطابق‌ است‌ با عصر اموی‌ و بخش‌ مهمی‌ از عصر عباسی‌ که‌ نقطة‌ اوج‌ آن‌ در دوران‌ مأمون‌ است‌. بن‌نبی‌ این‌ دوره‌ را ـ بدون‌ تردید ـ انحرافی‌ بزرگ‌ از خط‌ تمدن‌ اصیل‌ می‌داند، زیرا در این‌ دوره‌ توازن‌ موجود میان‌ روح‌ و عقل‌ بر هم‌ خورده‌ و نشانه‌های‌ سستی‌ روح‌ و نزدیکی‌ افول‌ آن‌ پدیدار گشته‌ است‌<ref>جدعان‌، ص‌ 420ـ421؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 76؛ همو، 1989، ص‌ 31</ref>.  


در این‌ دوره‌، فرد مسلمان‌ قادر به‌ استفاده‌ از تمامی‌ توان‌ حیاتی‌ خویش‌ نیست‌، زیرا امکان‌ سیطره‌ بر بخشی‌ از غرایز خود را ندارد. این‌ حالت‌ از نظر اجتماعی‌ بدان‌ معنی‌ است‌ که‌ مجموع‌ توان‌ اجتماعی‌ کار نمی‌کند. بنابراین‌، غریزه‌ بتدریج‌ از سیطرة‌ روح‌ آزاد می‌شود و سرنوشت‌ فرد را در اختیار می‌گیرد. در این‌ جاست‌ که‌ تمدن‌ وارد سومین‌ مرحلة‌ خود یعنی‌ «مرحلة‌ غریزه‌» می‌شود. در این‌ مرحله‌، وظیفة‌ اجتماعی‌ اندیشة‌ دینی‌ به‌ پایان‌ می‌رسد و شبکه روابط‌ اجتماعی‌ جامعه‌ فرومی‌ریزد و اخلاق‌ افراد جامعه‌ به‌سبب‌ خشکیدن‌ ذخایر روحی‌ و عقلی‌ به‌ تباهی‌ می‌انجامد <ref>جدعان‌، ص‌ 421؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 77؛ همو، 1962، ص‌ 144</ref>.
در این‌ دوره‌، فرد مسلمان‌ قادر به‌ استفاده‌ از تمامی‌ توان‌ حیاتی‌ خویش‌ نیست‌، زیرا امکان‌ سیطره‌ بر بخشی‌ از غرایز خود را ندارد. این‌ حالت‌ از نظر اجتماعی‌ بدان‌ معنی‌ است‌ که‌ مجموع‌ توان‌ اجتماعی‌ کار نمی‌کند. بنابراین‌، غریزه‌ بتدریج‌ از سیطرة‌ روح‌ آزاد می‌شود و سرنوشت‌ فرد را در اختیار می‌گیرد. در این‌ جاست‌ که‌ تمدن‌ وارد سومین‌ مرحلة‌ خود یعنی‌ «مرحلة‌ غریزه‌» می‌شود. در این‌ مرحله‌، وظیفة‌ اجتماعی‌ اندیشة‌ دینی‌ به‌ پایان‌ می‌رسد و شبکه روابط‌ اجتماعی‌ جامعه‌ فرومی‌ریزد و اخلاق‌ افراد جامعه‌ به‌سبب‌ خشکیدن‌ ذخایر روحی‌ و عقلی‌ به‌ تباهی‌ می‌انجامد <ref>جدعان‌، ص‌ 421؛ بن‌نبی‌، 1992، ص‌ 77؛ همو، 1962، ص‌ 144</ref>.
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
به‌ نظر بن‌نبی‌، بزرگترین‌ خطری‌ که‌ فرهنگ‌ و تفکر اسلامی‌ را تهدید می‌کند استشراق‌ است‌ که‌ مسلمانان‌ هنوز حیله‌های‌ آن‌ را درنیافته‌ و تأثیر آن‌ را در جای‌جایِ زندگیِ فرهنگی‌ و شئون‌ انسانی‌ خود حسّ نکرده‌اند؛ بویژه‌ آنکه‌ اکنون‌ این‌ پدیده‌ در لباس‌ دانشگاهی‌ و بر زبان‌ و قلم‌ پاره‌ای‌ از مشاهیر مسلمان‌ جاری‌ است‌. وقتی‌ توجه‌ کنیم‌ که‌ هر ساله‌ دانشجویان‌ سوری‌ و مصری‌ ـ یعنی‌ اساتید آیندة‌ فرهنگ‌ عربی‌ و بانیان‌ نهضت‌ اسلامی‌ ـ تنها در دانشگاه‌ پاریس‌ رساله‌های‌ فراوانی‌ عرضه‌ می‌کنند و در آنها بر بسط‌ و شرحِ آرای‌ استادان‌ غربی‌ خویش‌ پای‌ می‌فشرند، بزرگی‌ خطر را درمی‌یابیم‌. همین‌ جا او بر طه‌حسین‌ به‌ دلیل‌ تألیف‌ کتاب‌ فی‌الشعر الجاهلی‌ حمله‌ می‌برد و تبعیّت‌ وی‌ از مارگلیوث‌ را نکوهش‌ می‌کند که‌ با تشکیک‌ در وثاقت‌ شعر جاهلی‌ و درستی‌ انتساب‌ آن‌ به‌ شعرای‌ جاهلیت‌ راه‌ را برای‌ کمرنگ‌ کردن‌ اهمیت‌ اعجاز قرآنی‌ هموار می‌کنند (ص‌ 54 ـ57). نخستین‌ و مهمترین‌ چالش‌ ِ رویارویِ بن‌نبی‌ برای‌ اثبات‌ اعتبار و وثاقت‌ قرآن‌، مسئله‌ اعجاز و غیربشری‌ بودنِ این‌ کتاب‌ است‌. وی‌ علی‌الاصول‌ دیدگاه‌ مفسّران‌ سنتی‌ را در زمانِ کنونی‌ نمی‌پسندد که‌ برای‌ اثباتِ الوهیتِ منشأ و مصدرِ قرآن‌ کریم‌ به‌ اعجاز بیانی‌ و ادبی‌ قرآن‌ تمسّک‌ می‌کنند و هنوز می‌کوشند فصاحت‌ و اوجِ ادبی‌ و بلاغی‌ قرآن‌ را دلیلِ اعجاز و مبنای‌ تحدّی‌ قرآن‌ قرار دهند. این‌ روش‌ تنها برای‌ نخبگانِ فرهنگی‌ جوامعِ عرب‌ کارآمد است‌. در غالبِ کشورهای‌ اسلامی‌ و بویژه‌ در ممالک‌ غیرعربی‌ کمتر کسی‌ یافت‌ می‌شود که‌ بتواند میان‌ آیه‌ای‌ از قرآن‌ و نظم‌ یا نثری‌ از ادبِ جاهلی‌ مقایسه‌ و داوری‌ کند. مدتهاست‌ که‌ دیگر ما آن‌ نبوغ‌ زبانِ عربی‌ را از دست‌ داده‌ایم‌ و در این‌ باب‌ صرفاً به‌ باورهایی‌ تقلیدی‌ قناعت‌ می‌کنیم‌<ref>ص‌ 58 ـ59؛ برای‌ نقد این‌ دیدگاه‌ و دفاع‌ از اعجاز بیانی‌ و بلاغی‌ رجوع کنید به مقدمة‌ محمود محمد شاکر بر همان‌ کتاب‌، ص‌ 15ـ 28</ref>.
به‌ نظر بن‌نبی‌، بزرگترین‌ خطری‌ که‌ فرهنگ‌ و تفکر اسلامی‌ را تهدید می‌کند استشراق‌ است‌ که‌ مسلمانان‌ هنوز حیله‌های‌ آن‌ را درنیافته‌ و تأثیر آن‌ را در جای‌جایِ زندگیِ فرهنگی‌ و شئون‌ انسانی‌ خود حسّ نکرده‌اند؛ بویژه‌ آنکه‌ اکنون‌ این‌ پدیده‌ در لباس‌ دانشگاهی‌ و بر زبان‌ و قلم‌ پاره‌ای‌ از مشاهیر مسلمان‌ جاری‌ است‌. وقتی‌ توجه‌ کنیم‌ که‌ هر ساله‌ دانشجویان‌ سوری‌ و مصری‌ ـ یعنی‌ اساتید آیندة‌ فرهنگ‌ عربی‌ و بانیان‌ نهضت‌ اسلامی‌ ـ تنها در دانشگاه‌ پاریس‌ رساله‌های‌ فراوانی‌ عرضه‌ می‌کنند و در آنها بر بسط‌ و شرحِ آرای‌ استادان‌ غربی‌ خویش‌ پای‌ می‌فشرند، بزرگی‌ خطر را درمی‌یابیم‌. همین‌ جا او بر طه‌حسین‌ به‌ دلیل‌ تألیف‌ کتاب‌ فی‌الشعر الجاهلی‌ حمله‌ می‌برد و تبعیّت‌ وی‌ از مارگلیوث‌ را نکوهش‌ می‌کند که‌ با تشکیک‌ در وثاقت‌ شعر جاهلی‌ و درستی‌ انتساب‌ آن‌ به‌ شعرای‌ جاهلیت‌ راه‌ را برای‌ کمرنگ‌ کردن‌ اهمیت‌ اعجاز قرآنی‌ هموار می‌کنند (ص‌ 54 ـ57). نخستین‌ و مهمترین‌ چالش‌ ِ رویارویِ بن‌نبی‌ برای‌ اثبات‌ اعتبار و وثاقت‌ قرآن‌، مسئله‌ اعجاز و غیربشری‌ بودنِ این‌ کتاب‌ است‌. وی‌ علی‌الاصول‌ دیدگاه‌ مفسّران‌ سنتی‌ را در زمانِ کنونی‌ نمی‌پسندد که‌ برای‌ اثباتِ الوهیتِ منشأ و مصدرِ قرآن‌ کریم‌ به‌ اعجاز بیانی‌ و ادبی‌ قرآن‌ تمسّک‌ می‌کنند و هنوز می‌کوشند فصاحت‌ و اوجِ ادبی‌ و بلاغی‌ قرآن‌ را دلیلِ اعجاز و مبنای‌ تحدّی‌ قرآن‌ قرار دهند. این‌ روش‌ تنها برای‌ نخبگانِ فرهنگی‌ جوامعِ عرب‌ کارآمد است‌. در غالبِ کشورهای‌ اسلامی‌ و بویژه‌ در ممالک‌ غیرعربی‌ کمتر کسی‌ یافت‌ می‌شود که‌ بتواند میان‌ آیه‌ای‌ از قرآن‌ و نظم‌ یا نثری‌ از ادبِ جاهلی‌ مقایسه‌ و داوری‌ کند. مدتهاست‌ که‌ دیگر ما آن‌ نبوغ‌ زبانِ عربی‌ را از دست‌ داده‌ایم‌ و در این‌ باب‌ صرفاً به‌ باورهایی‌ تقلیدی‌ قناعت‌ می‌کنیم‌<ref>ص‌ 58 ـ59؛ برای‌ نقد این‌ دیدگاه‌ و دفاع‌ از اعجاز بیانی‌ و بلاغی‌ رجوع کنید به مقدمة‌ محمود محمد شاکر بر همان‌ کتاب‌، ص‌ 15ـ 28</ref>.


به‌ اعتقاد بن‌نبی‌ مردم‌ در بدوِ ظهور اسلام‌ به‌ دلیل‌ هویت‌ ادبی‌ و زبانی‌شان‌، اعجاز قرآن‌ را با «ذوق‌ فطری‌» خویش‌ لمس‌ می‌کردند؛ پس‌ از آن‌ تا حدودِ دورة‌ عباسی‌ «ذوق‌ علمیِ» ادیبان‌ و دانشمندان‌ برای‌ درک‌ الوهیت‌ و اعجاز قرآن‌ کافی‌ بود. امروزه‌ با توجه‌ به‌ آیة‌ «قُلْ م'ا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الْرُّسُلِ» (احقاف‌: 9) می‌توان‌ رسالت‌ پیامبر اکرم‌ را همچون‌ سایر رسالتها، پدیده‌ای‌ ـ به‌ معنای‌ علمیِ کلمه‌ ـ دانست‌ که‌ در ظروف‌ زمانی‌ و مکانیِ مشابه‌ آثار و نتایج‌ مشابه‌ به‌ همراه‌ دارد. در واقع‌، اعجاز شخصِ پیامبر در زمان‌ خودش‌ همان‌ دلایلی‌ است‌ که‌ برای‌ اسکات‌ منکران‌ ارائه‌ می‌دهد، اما اعجاز دین‌ یکی‌ از ابزارهای‌ تبلیغ‌ آن‌ است‌. این‌ بدان‌ معناست‌ که‌ «معجزه‌» باید برای‌ همة‌ مخاطبان‌ قابل‌فهم‌ و، در عین‌ حال‌، برتر از توانایی‌ همه آنان‌ باشد. از آن‌ مهمتر، معجزه‌ باید در تمام‌ دورة‌ زمانی‌ مفروض‌ دین‌، استمرار یابد تا تبلیغ‌ دین‌ همواره‌ تحقق‌ پذیرد. ازاین رو، اعجاز قرآن‌ در آغاز ظهور اسلام‌ با ذوق‌ فطری‌ و بعدها با ذوق‌ علمی‌ دریافت‌ می‌شد؛ اما امروز، فردِ مسلمان‌ ناگزیر است‌ که‌ این‌ اعجاز را در صورتی‌ دیگر بیابد و آن‌ بررسی‌ محتوای‌ پیام‌های‌ قرآن‌ ـ و نه‌ ظاهرِ عباراتِ آن‌ ـ است‌ <ref>ص‌ 62، 71</ref>.
به‌ اعتقاد بن‌نبی‌ مردم‌ در بدوِ ظهور اسلام‌ به‌ دلیل‌ هویت‌ ادبی‌ و زبانی‌شان‌، اعجاز قرآن‌ را با «ذوق‌ فطری‌» خویش‌ لمس‌ می‌کردند؛ پس‌ از آن‌ تا حدودِ دورة‌ عباسی‌ «ذوق‌ علمیِ» ادیبان‌ و دانشمندان‌ برای‌ درک‌ الوهیت‌ و اعجاز قرآن‌ کافی‌ بود. امروزه‌ با توجه‌ به‌ آیة‌ «قُلْ م'ا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الْرُّسُلِ» (احقاف‌: 9) می‌توان‌ رسالت‌ پیامبر اکرم‌ را همچون‌ سایر رسالتها، پدیده‌ای‌ ـ به‌ معنای‌ علمیِ کلمه‌ ـ دانست‌ که‌ در ظروف‌ زمانی‌ و مکانیِ مشابه‌ آثار و نتایج‌ مشابه‌ به‌ همراه‌ دارد. در واقع‌، اعجاز شخصِ پیامبر در زمان‌ خودش‌ همان‌ دلایلی‌ است‌ که‌ برای‌ اسکات‌ منکران‌ ارائه‌ می‌دهد، اما اعجاز دین‌ یکی‌ از ابزارهای‌ تبلیغ‌ آن‌ است‌. این‌ بدان‌ معناست‌ که‌ «معجزه‌» باید برای‌ همة‌ مخاطبان‌ قابل‌فهم‌ و، در عین‌ حال‌، برتر از توانایی‌ همه آنان‌ باشد. از آن‌ مهمتر، معجزه‌ باید در تمام‌ دورة‌ زمانی‌ مفروض‌ دین‌، استمرار یابد تا تبلیغ‌ دین‌ همواره‌ تحقق‌ پذیرد. ازاین رو، اعجاز قرآن‌ در آغاز ظهور اسلام‌ با ذوق‌ فطری‌ و بعدها با ذوق‌ علمی‌ دریافت‌ می‌شد؛ اما امروز، فردِ مسلمان‌ ناگزیر است‌ که‌ این‌ اعجاز را در صورتی‌ دیگر بیابد و آن‌ بررسی‌ محتوای‌ پیام‌های‌ قرآن‌ ـ و نه‌ ظاهرِ عباراتِ آن‌ ـ است‌<ref>ص‌ 62، 71</ref>.


شیوة‌ بن‌نبی‌ در کتاب‌ الظاهرة‌ القرآنیة‌ بر همین‌ پایه‌ استوار است‌. وی‌ به‌ تأمّل‌ در طبیعتِ نفسِ انسانی‌ و فطرت‌ خداجویی‌ او در طول‌ تاریخ‌ مذاهب‌ بشری‌ می‌پردازد و با تفحّص‌ در تاریخ‌ نبوت‌، ویژگی‌های‌ انبیا، سیرة‌ پیامبر اکرم‌ و مضامین‌ قرآن‌ می‌کوشد مبانیِ دین‌ و بویژه‌ اصول‌ اعتقادی‌ و اجتماعی‌ دین‌ اسلام‌ را بشناساند. در این‌ کتاب‌ و مواضعی‌ از دیگر کتاب‌های‌ بن‌نبی‌، بیشترین‌ تأکید و اهتمام‌ بر احکام‌ اجتماعی‌ و اخلاق‌ اسلام‌ است‌. وی‌ با گرایش‌ اجتماعی‌ خود در تفسیر، مفاهیم‌ و مضامین‌ قرآنی‌ را به‌ گونه‌ای‌ بسط‌ می‌دهد که‌ شئونِ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ حیات‌ بشر را در برگیرد و در این‌ راه‌ همواره‌ به‌ وضع‌ کنونیِ بشر و نیاز تمدن‌ بشری‌ به‌ آیینی‌ جامع‌ و الهی‌ نظر دارد. با اینهمه‌، گاه‌ همانند قائلان‌ به‌ تفسیر علمی‌ قرآن‌، می‌کوشد سازگاری‌ پاره‌ای‌ از آیات‌ قرآن‌ را با جدیدترین‌ نظریه‌های‌ علمی‌ اثبات‌ کند <ref>ص‌ 339، 353</ref> <ref>مالک‌ بن‌ نبی‌، الظّاهرة‌ القرآنیّة‌، ترجمه‌ عبدالصبور شاهین‌، بیروت‌ 1389/1969 [https://rch.ac.ir/article/Details?id=11696 به نقل از سایت دانشنامه جهان اسلام]
شیوة‌ بن‌نبی‌ در کتاب‌ الظاهرة‌ القرآنیة‌ بر همین‌ پایه‌ استوار است‌. وی‌ به‌ تأمّل‌ در طبیعتِ نفسِ انسانی‌ و فطرت‌ خداجویی‌ او در طول‌ تاریخ‌ مذاهب‌ بشری‌ می‌پردازد و با تفحّص‌ در تاریخ‌ نبوت‌، ویژگی‌های‌ انبیا، سیرة‌ پیامبر اکرم‌ و مضامین‌ قرآن‌ می‌کوشد مبانیِ دین‌ و بویژه‌ اصول‌ اعتقادی‌ و اجتماعی‌ دین‌ اسلام‌ را بشناساند. در این‌ کتاب‌ و مواضعی‌ از دیگر کتاب‌های‌ بن‌نبی‌، بیشترین‌ تأکید و اهتمام‌ بر احکام‌ اجتماعی‌ و اخلاق‌ اسلام‌ است‌. وی‌ با گرایش‌ اجتماعی‌ خود در تفسیر، مفاهیم‌ و مضامین‌ قرآنی‌ را به‌ گونه‌ای‌ بسط‌ می‌دهد که‌ شئونِ اقتصادی‌، اجتماعی‌ و فرهنگی‌ حیات‌ بشر را در برگیرد و در این‌ راه‌ همواره‌ به‌ وضع‌ کنونیِ بشر و نیاز تمدن‌ بشری‌ به‌ آیینی‌ جامع‌ و الهی‌ نظر دارد. با اینهمه‌، گاه‌ همانند قائلان‌ به‌ تفسیر علمی‌ قرآن‌، می‌کوشد سازگاری‌ پاره‌ای‌ از آیات‌ قرآن‌ را با جدیدترین‌ نظریه‌های‌ علمی‌ اثبات‌ کند <ref>ص‌ 339، 353</ref> <ref>مالک‌ بن‌ نبی‌، الظّاهرة‌ القرآنیّة‌، ترجمه‌ عبدالصبور شاهین‌، بیروت‌ 1389/1969 [https://rch.ac.ir/article/Details?id=11696 به نقل از سایت دانشنامه جهان اسلام]
confirmed
۳٬۹۰۲

ویرایش