confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
18ـ حضور كمرنگ فقيهان و عالمان مسلمان در نقش آفرینی آنان در جلوگيرى از كجروىهاى جوانان.<ref>عوامل شکست اندلس(پرسش و پاسخ) - کیهان | 18ـ حضور كمرنگ فقيهان و عالمان مسلمان در نقش آفرینی آنان در جلوگيرى از كجروىهاى جوانان.<ref>عوامل شکست اندلس(پرسش و پاسخ) - کیهان | ||
http://kayhan.ir › news</ref> | http://kayhan.ir › news</ref> | ||
=مذاهب اسلامی در اندلس (اسپانیا)= | |||
مذهب مالکی | |||
مردم اندلس در ابتدا مانند مردم شام، پیرو فقه ابوبکر اوزاعی بودند؛ اما پس از مدتی به مذهب مالکی گرویدند. بنابر نظر برخی، ساده بودن فقه مالکی، سبب گسترش فقه مالکی در اندلس است. به نظر برخی دیگر، علت گسترش فقه مالکی دراندلس، فتوای مالک بن انس ـ پیشوای مذهب مالکی ـ به خلع «منصور عباسی»از خلافت بود. فرمانروایان اموی اندلس نیز به پاس این فتوا، مذهب مالکی را در اندلس گسترش دادند. بنابراین، می توان گفت از ابتدای تشکیل حکومت امویان در اندلس (138 ه . ق) مذهب مالکی در اندلس گسترش یافت. | |||
شاگردان مالک، نخستین فقیهانی بودند که مذهب مالکی را در مصر، مغرب و اندلس گسترش دادند. زیاد بن عبدالرحمن، نخستین فقیه مالکی است که این مذهب را در اندلس مطرح ساخت. | |||
هشام بن عبدالرحمن که در سالهای 172 ـ 180 ه . ق در اندلس حکومت می کرد از مذهب مالکی پشتیبانی کرد و موجب گسترش این مذهب در اندلس شد. لازم به ذکر است که «مالک» هم عصر این حاکم اموی بود. | |||
فقیه مالکی دیگری که نقش بسیاری در گسترش مذهب مالکی در اندلس داشت، یحیی بن یحیی لیثی، مشهورترین راوی کتاب «موطأ» مالک است که در دوره حکومت حکم بن هشام (180 ـ 207) می زیست و نفوذ فوق العاده ای بر حاکم داشت و سبب شد نظام قضایی اندلس بر پایه مذهب مالکی استوار شود؛ تا آنجا که مقدسی، جغرافی نویس مشهور، درباره قاضیهای اندلس می نویسد: تنها مستند آنان در قضاوتشان، «قرآن» و «موطأ» است. | |||
در سال 220 در دوره حکومت «حَکَم اول»، مذهب مالکی به عنوان مذهب رسمی اندلس شناخته شد. | |||
مذهب ظاهری | |||
در سال 272 ه . ق مذهب ظاهری توسط عبدالله بن قاسم در اندلس رواج یافت. در سالهای 580 ـ 595 یعقوب منصور، حاکم دولت موحدون، از مذهب ظاهری حمایت کرد که سبب گسترش این مذهب در اندلس شد. | |||
مذهب شافعی | |||
در نیمه دوم قرن سوم در زمان حکومت «امیر محمد اول» (238 ـ 273 ه . ق) مذهب شافعی توسط «قاسم بن محمد بن سیّار» به اندلس راه یافت. وی چون مورد علاقه حاکم بود، توانست بدون هیچ گزندی از سوی فقیهان مالکی، به تدریس فقه شافعی در مسجد جامع شهر «قرطبه» بپردازد و فقه شافعی را در اندلس گسترش دهد. | |||
دوره اصلاحات | |||
از نیمه قرن چهارم تا نیمه قرن پنجم هجری، در حدود یک قرن، در اندلس اندیشه ای فقهی پدید آمد که منتقد شیوه فقهی پیشین و به دنبال اصلاحاتی در نظام فقهی بود. | |||
شاخص ترین نماد این اندیشه، ابن عبدالبر اندلسی است که با جمودگرایی مالکی ستیز و مدتی هم به مذهب «ظاهری» گرایش پیدا کرد، اما دوباره به مذهب مالکی برگشت و به اصلاح در آن پرداخت. فقیه دیگری را که جزو منتقدان برجسته این عصر می توان شمرد، ابوالولید باجی است. | |||
پس از دوره منتقدان فقه مالکی، دوره جدیدی در عالم فقه در اندلس شروع می شود که از نظر تکیه بر ظواهر آیات احکام و رجوع مستقیم به اخبار و بررسی نقادانه آنها، با فقه ظاهری و فقه اصحاب حدیث، اشتراکاتی داشت و راه اجتهاد را برای فقیهان باز می گذاشت. | |||
مذهب حنفی | |||
مذهب حنفی هیچ گاه نتوانست در اندلس رشد کند. | |||
مذهب شیعه | |||
بسیاری از شیعیان در اندلس می زیستند. برخی از دانشمندان اندلس شیعه اند که در بحثهای آینده به معرفی آنان خواهیم پرداخت. با وجود گرایشهای اموی در اندلس، دو مرکز برای تشیع وجود داشت: | |||
1. اعراب؛ | |||
2. بربرها. | |||
نخستین قیام عربی که با علویان ارتباط داشت، قیام عبدالله بن سعید بن عمار بن یاسر بود. گرایشهای حزبی و قبیله ای به صورت موروثی در بین عربها وجود داشت. از این رو، عبدالله بن سعید از دشمنان حزب اموی اندلس به شمار می آمد و نتیجه قیام وی، شکست بود. | |||
«یاد از علی بن ابی طالب علیه السلام در این دوره در اندلس، منحصر به ورود برخی از تابعینی است که از شاگردان و یاران علی علیه السلام بوده اند. یکی از آنها حنش صنعانی است که بنای جامع «سرقسطه» و «البیره» منسوب به وی می باشد. او در کنار علی علیه السلام و ابن زبیر بود. با این حال، به عنوان شخصی با گرایشات علوی در اندلس شناخته شده نیست.» | |||
در سال 165 ه . ق «حسین بن یحیی بن سعد بن عباده خزرجی»، در «سرقسطه» قیام و عبدالرحمن را از خلافت خلع کرد. جدّ او، سعید بن سعد، از شیعیان حضرت علی علیه السلام و کارگزار آن حضرت در یمن بود. برادرش، سعد هم از سوی آن حضرت، حاکم مصر بود. | |||
ابوبکر عبادة بن ماءالسماء، شاعر برجسته دولت حمودی و زبانِ شیعه در دوره دولتهای مستقل، از همین خاندان است. | |||
بربرها گرایش بیش تری به تشیع داشتند. نفوذ تشیع در اندلس، ابتدا در بین بربرهایی بود که همراه اعراب در فتوحات شرکت داشتند و شاهد انحصارطلبیهای اعراب در تقسیم غنایم و دستاوردهای فتوحات بودند. از آنجا که عدالت از محوری ترین شاخصه های عقاید شیعه است و پیشوایان شیعه، به ویژه امام علی علیه السلام در عدالت، بین همه مسلمانان شناخته شده بودند، بربرها به تشیع روی آوردند. | |||
بربرها معمولاً در سرزمینهای کوهستانی، در رشته کوههایی که در میان شبه جزیره «ایبری» امتداد داشت، می زیستند؛ به ویژه در «الجوف» و «البیره». | |||
نخستین قیام شیعی بربرها، قیام «شقیا ابن عبدالواحد مکناسی» (151 ـ 160) در «شنتبریة»، علیه عبدالرحمن بن معاویه (مؤسس دولت امویان اندلس) بود. محدوده این قیام از غرب به «مارده» و «قوریه» و از شرق به «وادی الحجارة» و «کونکه»، یعنی تمام ارتفاعات میانی شبه جزیره ایبری بود. | |||
شقیا، معلم کودکان بود. وی مدعی بود فاطمی است. او خود را «عبدالله بن محمد» نامید. عبدالرحمن، لشکر بزرگی را به فرماندهی «عثمان بن مروان» به جنگ شقیا فرستاد. در این جنگ، شقیا پیروز شد. | |||
در سال 160 شقیا توسط یکی از یارانش کشته شد. شاید بتوان این قیام را نخستین اقدام برای تأسیس دولتی شیعی در غربِ اسلامی دانست؛ زیرا این قیام، 20 سال پیش از قیام ادریسیان علوی (170 ه . ق) در مغرب برپا شده است. | |||
برخی از مسلمانان اندلس با سفر به عراق، با اندیشه های شیعی آشنا شدند و پس از بازگشت، به ترویج آنها پرداختند. در سال 179 محمد بن عیسی قرطبی، معروف به «اعشی» (متوفای 221 ه . ق) به عراق رفت و برخی کتابهای وسیع بن جراح ـ که از بزرگ ترین محدثان شیعی بود و کتابهایی در دفاع از اندیشه های زیدیه نوشته بود ـ را به اندلس برد. اعشی در اندلس از فضایل حضرت علی علیه السلام سخن می گفت. به وی پیشنهاد شد در اندلس به قضاوت بپردازد، اما او نپذیرفت. | |||
=پانویس= | =پانویس= |