confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
ممکن است بر تمامیّت تعریف قرآنی از انسان، اشکال شود که «حی متألّه» گرچه مشتمل بر «جامعیّت افراد» است، اما از رکن دوم تعریف یعنی «مانعیت اغیار»، بی بهره است؛ زیرا فرشتگان نیز به لحاظ تعریف حقیقی خود، حی و متألّهاند؛ پس این حیات متألّهانه که به عنوان تعریف نهایی انسان ارائه شد، غیر انسان را نیز شامل میشود و تعریف مزبور به اصطلاح، مانع اغیار نیست. | ممکن است بر تمامیّت تعریف قرآنی از انسان، اشکال شود که «حی متألّه» گرچه مشتمل بر «جامعیّت افراد» است، اما از رکن دوم تعریف یعنی «مانعیت اغیار»، بی بهره است؛ زیرا فرشتگان نیز به لحاظ تعریف حقیقی خود، حی و متألّهاند؛ پس این حیات متألّهانه که به عنوان تعریف نهایی انسان ارائه شد، غیر انسان را نیز شامل میشود و تعریف مزبور به اصطلاح، مانع اغیار نیست. | ||
پاسخ آن است که مردن و از دنیا رخت بربستن، درباره انسان حقیقتی است بینیاز از بیان و با توجه به این حقیقت که در حدوث زمانی انسان ریشه دارد، مجموعه تعریف آدمی به صورت «حی متألّهِ مائت»<ref>مائت: میرنده؛ لغت نامه دهخدا</ref>، یعنی زنده خداجوی خداخواهِ خداشناسی ظهور میکند که با مرگ از نشئه دنیایی به مرحله برزخی و سپس فرا برزخی منتقل میشود و این حیثیت انتقال در فرشتگان نیست، زیرا آنان گرچه ذاتاً حادثاند؛ اما به لحاظ زمانی مصون از حدوث و مبرّای از رفت و آمدِ زمانی و حیات و مرگ طبیعیاند. | پاسخ آن است که مردن و از دنیا رخت بربستن، درباره انسان حقیقتی است بینیاز از بیان و با توجه به این حقیقت که در حدوث زمانی انسان ریشه دارد، مجموعه تعریف آدمی به صورت «حی متألّهِ مائت»<ref>مائت: میرنده؛ لغت نامه دهخدا</ref>، یعنی زنده خداجوی خداخواهِ خداشناسی ظهور میکند که با مرگ از نشئه دنیایی به مرحله برزخی و سپس فرا برزخی منتقل میشود و این حیثیت انتقال در فرشتگان نیست، زیرا آنان گرچه ذاتاً حادثاند؛ اما به لحاظ زمانی مصون از حدوث و مبرّای از رفت و آمدِ زمانی و حیات و مرگ طبیعیاند. | ||
البته مرگ طبیعی که ظاهراً نقصی در حیات آدمی به شمار میرود، زمینهساز کمال برتری است که جز در هستی گسترده انسان نمیگنجد، پس فرشتگان هم از آن نقص انتقال دورند و هم از این کمال برتر محروم، زیرا ملائکه محکوم اصلِ حاکِم {{متن قرآن |وَ مَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ |سوره = صافات |آیه = 164 }} هستند. با این حال مرگ عمومی در حشر اکبر شامل ملائکه نیز میشود و نه تنها پیک مرگ [[حضرت عزرائیل (علیه السلام)]] بلکه خود مرگ نیز محکوم به مرگ خواهد بود؛ امّا با مرگ عمومی، دارای معنای خاصی است که با مطلب کنونی ارتباطی ندارد. | البته مرگ طبیعی که ظاهراً نقصی در حیات آدمی به شمار میرود، زمینهساز کمال برتری است که جز در هستی گسترده انسان نمیگنجد، پس [[ملائکه|فرشتگان]] هم از آن نقص انتقال دورند و هم از این کمال برتر محروم، زیرا ملائکه محکوم اصلِ حاکِم {{متن قرآن |وَ مَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ |سوره = صافات |آیه = 164 }} هستند. با این حال مرگ عمومی در حشر اکبر شامل ملائکه نیز میشود و نه تنها پیک مرگ [[حضرت عزرائیل (علیه السلام)]] بلکه خود مرگ نیز محکوم به مرگ خواهد بود؛ امّا با [[مرگ]] عمومی، دارای معنای خاصی است که با مطلب کنونی ارتباطی ندارد. | ||
== جستارهای وابسته == | |||
== پانویس == | == پانویس == |