confirmed، مدیران
۳۶٬۱۹۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
خدای سبحان در پاسخ به ناتوانی آنها از علم به حقیقت انسان اشاره کرده، با توجه دادن آنان به گستره مطلقِ علم خویش میفرماید: {{متن قرآن |إنی أعلم ما لا تعلمون |آیه = 30 |سوره = بقره }}؛ یعنی در میان انسانها، افراد کاملی چون [[حضرت آدم|آدم ابوالبشر]] هستند که معلم شمایند. اما شما تنها ظاهر افراد و تبهکاری برخی آنها را میبینید و از حقیقت انسان، ناآگاه اید. انسان برای خلافت و جانشینی من سزاوار است و شما نمیدانید و خود را شایسته خلافت تلقی میکنید. | خدای سبحان در پاسخ به ناتوانی آنها از علم به حقیقت انسان اشاره کرده، با توجه دادن آنان به گستره مطلقِ علم خویش میفرماید: {{متن قرآن |إنی أعلم ما لا تعلمون |آیه = 30 |سوره = بقره }}؛ یعنی در میان انسانها، افراد کاملی چون [[حضرت آدم|آدم ابوالبشر]] هستند که معلم شمایند. اما شما تنها ظاهر افراد و تبهکاری برخی آنها را میبینید و از حقیقت انسان، ناآگاه اید. انسان برای خلافت و جانشینی من سزاوار است و شما نمیدانید و خود را شایسته خلافت تلقی میکنید. | ||
جنّیان، به ویژه [[شیطان]] با سابقه شش هزار سال [[عبادت]]، از شناخت انسان ناتوان ماند و با خبط در قیاسی ناروا، هزاران سال عبادت خود را حبط و باطل کرد و در پی فرمان سجود بر [[آدم]]، او را گِلین و خود را برتر از او و آتشین خواند و این تفاوت مادی را معیار فضیلت واقعی پنداشت: {{متن قرآن |... أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ |سوره = اعراف |آیه = 12 | جنّیان، به ویژه [[شیطان]] با سابقه شش هزار سال [[عبادت]]، از شناخت انسان ناتوان ماند و با خبط در قیاسی ناروا، هزاران سال عبادت خود را حبط و باطل کرد و در پی فرمان سجود بر [[آدم]]، او را گِلین و خود را برتر از او و آتشین خواند و این تفاوت مادی را معیار فضیلت واقعی پنداشت: {{متن قرآن |... أَنَا خَیرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ |سوره = اعراف |آیه = 12 }} | ||
دسته دیگر انسانها هستند که جز گروهی اندک از آنان، بقیه از شناخت حقیقت انسان کاملاً عاجزند. اگر [[قرآن|قرآن کریم]] از «خود فراموش کردهها» و «دچار خسارت نفسانی شدهها» زیاد سخن میگوید، به همین مشکل عدم شناخت نفس اشاره دارد؛ یعنی حتی خود انسانها هم گاهی از شناخت خود ناتوانند. | دسته دیگر انسانها هستند که جز گروهی اندک از آنان، بقیه از شناخت حقیقت انسان کاملاً عاجزند. اگر [[قرآن|قرآن کریم]] از «خود فراموش کردهها» و «دچار خسارت نفسانی شدهها» زیاد سخن میگوید، به همین مشکل عدم شناخت نفس اشاره دارد؛ یعنی حتی خود انسانها هم گاهی از شناخت خود ناتوانند. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
# نظریه [[ملاصدرا|ملا صدرای شیرازی]] است که دگرگونی عمیقی را موجب شده و بر فراز دو تفکر اشراقی و مشایی، طرحی نو در انداخته است. بر اساس این نظریه، انسان جسمانی به وجود آمده است و در مرتبه بقا، به تجردِ روحانی بار مییابد و به اصطلاح، حقیقتی است جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا؛ یعنی آدمی در طلیعه آفرینش خود، صورت جسمانی است و وقتی بر اساس حرکت جوهری تحوّل یافت و به مرتبه نباتی رسید، مقدّمات پدیداری نفس حیوانی فراهم میشود و با پیدا شدن احساس، به قلمرو حیات حیوانی وارد شده، نفسانیتش کمال افزون تری مییابد و در ادامه حرکتِ جوهری، حیات حیوانی را نیز چون نردبان زیر پا مینهد و به حریم تجرد انسانی واصل میشود. | # نظریه [[ملاصدرا|ملا صدرای شیرازی]] است که دگرگونی عمیقی را موجب شده و بر فراز دو تفکر اشراقی و مشایی، طرحی نو در انداخته است. بر اساس این نظریه، انسان جسمانی به وجود آمده است و در مرتبه بقا، به تجردِ روحانی بار مییابد و به اصطلاح، حقیقتی است جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا؛ یعنی آدمی در طلیعه آفرینش خود، صورت جسمانی است و وقتی بر اساس حرکت جوهری تحوّل یافت و به مرتبه نباتی رسید، مقدّمات پدیداری نفس حیوانی فراهم میشود و با پیدا شدن احساس، به قلمرو حیات حیوانی وارد شده، نفسانیتش کمال افزون تری مییابد و در ادامه حرکتِ جوهری، حیات حیوانی را نیز چون نردبان زیر پا مینهد و به حریم تجرد انسانی واصل میشود. | ||
=== سنجش نظریه ملاصدرا با دلایل نقلی === | |||
بنابراین هویت انسانی از حدوث مادی و جسمانی آغاز و به بقای مجردانه روحانی منتهی میگردد. پیش از این نیز دراینباره به تفصیل سخن رفت؛ اما در این جا باید نظریه سوم را با ظواهر ادلّه ی نقلی بسنجیم و ببینیم که آیا به دلیلهای نقلی سازگاری دارد یا خیر؟ | بنابراین هویت انسانی از حدوث مادی و جسمانی آغاز و به بقای مجردانه روحانی منتهی میگردد. پیش از این نیز دراینباره به تفصیل سخن رفت؛ اما در این جا باید نظریه سوم را با ظواهر ادلّه ی نقلی بسنجیم و ببینیم که آیا به دلیلهای نقلی سازگاری دارد یا خیر؟ | ||
مرحوم [[ملاصدرا|صدر المتألّهین]]، این مسئله را از دشوارترین مسائل فلسفی میداند. ایشان ادلّه نقلی این باب را به دو دسته تقسیم کرده است: ظاهر نخست دسته آن است که هویت و انسانیت انسان، در همین مرتبه طبیعت شکل میگیرد؛ برای مثال در [[سوره مؤمنون]]، پس از ذکر تطورّات نطفه انسان که به علقه، مضغه، عظام و... تحوّل مییابد، چنین میفرماید: {{متن قرآن |ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ |سوره = مؤمنون |آیه = 14 }} آنچه پیش تر داشت، بخشیدیم و انسانش ساختیم. | مرحوم [[ملاصدرا|صدر المتألّهین]]، این مسئله را از دشوارترین مسائل فلسفی میداند. ایشان ادلّه نقلی این باب را به دو دسته تقسیم کرده است: ظاهر نخست دسته آن است که هویت و انسانیت انسان، در همین مرتبه طبیعت شکل میگیرد؛ برای مثال در [[سوره مؤمنون]]، پس از ذکر تطورّات نطفه انسان که به علقه، مضغه، عظام و... تحوّل مییابد، چنین میفرماید: {{متن قرآن |ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ |سوره = مؤمنون |آیه = 14 }} آنچه پیش تر داشت، بخشیدیم و انسانش ساختیم. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۸: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
* [https://rasekhoon.net/article/show/672034/%D8%AA%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86 برگرفته از سایت تعریف انسان - راسخون] | |||
* [https://wiki.ahlolbait.com/%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86 به نقل از مقاله انسان در دانشنامه اسلامی] | |||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات دینی]] |