۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[پیغمبر' به '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عبادت''' به معنی «خضوع» است. آنگونه که طبری در تفسیر «جامع البیان» میگوید: اصل عبودیت «که به نظر او شامل عبادت نیز میشود» نزد همه عرب به معنی ذلت و خاکساری است. <ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱،ص۱۶۱. </ref> | '''عبادت''' به معنی «خضوع» است. آنگونه که طبری در تفسیر «جامع البیان» میگوید: اصل عبودیت «که به نظر او شامل عبادت نیز میشود» نزد همه عرب به معنی ذلت و خاکساری است. <ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱،ص۱۶۱. </ref> | ||
قرطبی نیز میگوید: «اصل عبادت خضوع است» <ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱، ۲۲۵. </ref><ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱،ص ۶۱. </ref><ref>فیومی، احمد بن محد، المصباح المنیر، ج۲، ص ۱۴۲.</ref><ref>طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۳، ص۱۰۵. </ref>لازم به ذکر است برخی از منابع یاد شده به جای «خضوع» لفظ «ذلت» آوردهاند، که نزدیک به خضوع است. یا «نهایت خضوع» است.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، واژه «عبد»، ص۳۱۹. </ref><ref>معجم الفروق اللغویه، ۳۴۹. </ref><ref>لسان العرب، ج۳، ص ۲۷۲. </ref> | قرطبی نیز میگوید: «اصل عبادت خضوع است» <ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱، ۲۲۵. </ref><ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱،ص ۶۱. </ref><ref>فیومی، احمد بن محد، المصباح المنیر، ج۲، ص ۱۴۲.</ref><ref>طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۳، ص۱۰۵. </ref>لازم به ذکر است برخی از منابع یاد شده به جای «خضوع» لفظ «ذلت» آوردهاند، که نزدیک به خضوع است. یا «نهایت خضوع» است.<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، واژه «عبد»، ص۳۱۹. </ref><ref>معجم الفروق اللغویه، ۳۴۹. </ref><ref>لسان العرب، ج۳، ص ۲۷۲. </ref> | ||
=تعریف عبادت= | |||
== تعریف عبادت == | |||
مفهوم «عبادت» در استعمال متداول و شایع آن تا حدودی مورد اختلاف است و در این زمینه چند نظر وجود دارد: | مفهوم «عبادت» در استعمال متداول و شایع آن تا حدودی مورد اختلاف است و در این زمینه چند نظر وجود دارد: | ||
== نهایت خضوع == | === نهایت خضوع === | ||
همان معنای اصلی، یعنی خضوع یا نهایت خضوع. این معنا مورد قبول اکثر واژه شناسان است.<ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲، ص ۱۴۲.</ref><ref>اقرب الموارد، ج۲، ص ۷۳۶.</ref><ref>مفتاح الفلاح، ص ۲۸۷.</ref>همان طور که گفته شد اکثر کتابهای لغت و بسیاری از کتابهای تفسیر همین معنا را مورد تأیید قرار دادهاند. | همان معنای اصلی، یعنی خضوع یا نهایت خضوع. این معنا مورد قبول اکثر واژه شناسان است.<ref>فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۲، ص ۱۴۲.</ref><ref>اقرب الموارد، ج۲، ص ۷۳۶.</ref><ref>مفتاح الفلاح، ص ۲۸۷.</ref>همان طور که گفته شد اکثر کتابهای لغت و بسیاری از کتابهای تفسیر همین معنا را مورد تأیید قرار دادهاند. | ||
== اطاعت و فرمانبرداری == | === اطاعت و فرمانبرداری === | ||
اطاعت و فرمانبرداری<ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰. </ref><ref>لسان العرب، ج۳، ص ۲۷۳. </ref><ref>صحاح، ج۲، ص ۵۰۲.</ref><ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۷، ص۵۶. </ref>برخی نیز «عبادت» را «اطاعت خاشعانه» دانستهاند <ref>لسان العرب، ج ۳، ص ۲۷۳. </ref> | اطاعت و فرمانبرداری<ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰. </ref><ref>لسان العرب، ج۳، ص ۲۷۳. </ref><ref>صحاح، ج۲، ص ۵۰۲.</ref><ref>قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۷، ص۵۶. </ref>برخی نیز «عبادت» را «اطاعت خاشعانه» دانستهاند <ref>لسان العرب، ج ۳، ص ۲۷۳. </ref> | ||
خط ۱۳: | خط ۱۴: | ||
معانی متعدد به تناسب موارد <ref>المیزان، ذیل آیه ایاک نعبد....</ref> (مثل خضوع، اطاعت و ...) | معانی متعدد به تناسب موارد <ref>المیزان، ذیل آیه ایاک نعبد....</ref> (مثل خضوع، اطاعت و ...) | ||
== عمل مقرون به قصد قربت == | === عمل مقرون به قصد قربت === | ||
عملی که همراه با «قصد قربت» و انگیزه الاهی است. | عملی که همراه با «قصد قربت» و انگیزه الاهی است. | ||
با دقت در مفهوم و کاربردهای واژه «عبادت» روشن میشود که هر چند عبادت نوعی خضوع و فروتنی است، اما هر خضوعی عبادت نیست. بدون شک کسی که در برابر شخصی تواضع و خضوع میکند نمیگویند او را عبادت کرده است. همچنین هرگونه «اطاعت» و فرمانبرداری مصداق عبادت نیست. اینکه در [[اسلام]] عبادت غیر خدا [[حرام]] است اما تواضع و اطاعت دیگری جایز است. | با دقت در مفهوم و کاربردهای واژه «عبادت» روشن میشود که هر چند عبادت نوعی خضوع و فروتنی است، اما هر خضوعی عبادت نیست. بدون شک کسی که در برابر شخصی تواضع و خضوع میکند نمیگویند او را عبادت کرده است. همچنین هرگونه «اطاعت» و فرمانبرداری مصداق عبادت نیست. اینکه در [[اسلام]] عبادت غیر خدا [[حرام]] است اما تواضع و اطاعت دیگری جایز است. | ||
دلیل بر این مطلب است که عبادت مرادف این دو واژه نیست. بنابراین، معنای اول و دوم مورد تأیید نیست. | دلیل بر این مطلب است که عبادت مرادف این دو واژه نیست. بنابراین، معنای اول و دوم مورد تأیید نیست. | ||
=ارزیابی تعاریف= | == ارزیابی تعاریف == | ||
نظریه سوم، که عبادت را چند مفهومه گرفته است، هر چند ممکن است صحیح باشد، اما سؤال اصلی این است که مفهوم اولی و شایع عبادت کدام است؟ | نظریه سوم، که عبادت را چند مفهومه گرفته است، هر چند ممکن است صحیح باشد، اما سؤال اصلی این است که مفهوم اولی و شایع عبادت کدام است؟ | ||
به عبارت دیگر، عبادت ممکن است معنای حقیقی اولی و ثانوی داشته باشد، در این صورت باید مفهوم متداول و نخستین آن که بدون قرینه از آن فهمیده میشود روشن گردد. | به عبارت دیگر، عبادت ممکن است معنای حقیقی اولی و ثانوی داشته باشد، در این صورت باید مفهوم متداول و نخستین آن که بدون قرینه از آن فهمیده میشود روشن گردد. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۶: | ||
این مفهوم، لااقل معنای حقیقی اولی و شایع عبادت است عبادت میتواند معنای «اسم مصدری» داشته باشد، که بدین معنا بر [[نماز]] و [[روزه]] و مانند آن اطلاق میشود و میتواند «مصدر متعدی» باشد که به معنای «عبادت کردن» (بجا آوردن نماز و ...» است و اگر معنایی درگیر چون خضوع، اطاعت و ... دارد، معنای حقیقی ثانوی (یا مجاز) است (که نیاز به قرینه دارد). مؤید این مطلب، سخن امام صادق علیهالسلام درباره حقیقت عبادت است که فرمود: «نیت خوب - قصد قربت - داشتن در اطاعت، آنگونه که [[خدا]] دستور داده است»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۵۴. </ref> | این مفهوم، لااقل معنای حقیقی اولی و شایع عبادت است عبادت میتواند معنای «اسم مصدری» داشته باشد، که بدین معنا بر [[نماز]] و [[روزه]] و مانند آن اطلاق میشود و میتواند «مصدر متعدی» باشد که به معنای «عبادت کردن» (بجا آوردن نماز و ...» است و اگر معنایی درگیر چون خضوع، اطاعت و ... دارد، معنای حقیقی ثانوی (یا مجاز) است (که نیاز به قرینه دارد). مؤید این مطلب، سخن امام صادق علیهالسلام درباره حقیقت عبادت است که فرمود: «نیت خوب - قصد قربت - داشتن در اطاعت، آنگونه که [[خدا]] دستور داده است»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۵۴. </ref> | ||
=مفهوم قصد قربت= | == مفهوم قصد قربت == | ||
منظور از «قصد قربت» در تعریف عبادت، آن است که عمل، انگیزه و جهت الاهی داشته باشد، اعم از اینکه به خاطر محبت و رضای حق باشد یا امتثال امرا و یا شکرگذاری به درگاه او یا دستیابی به بهشت یا فرار از عذاب و .... | منظور از «قصد قربت» در تعریف عبادت، آن است که عمل، انگیزه و جهت الاهی داشته باشد، اعم از اینکه به خاطر محبت و رضای حق باشد یا امتثال امرا و یا شکرگذاری به درگاه او یا دستیابی به بهشت یا فرار از عذاب و .... | ||
=معادل فارسی عبادت= | == معادل فارسی عبادت == | ||
معادل فارسی لفظ عبادت را برخی «[[بندگی]]» و «[[پرستش]]» دانستهاند.<ref>منتهى الارب، ج ۲، ص ۷۸۸.</ref> البته فرهنگ معین عبادت را به صورت مصدر متعدی معنا کرده است، یعنی پرستش کردن، بندگی کردن. <ref>منتخب اللغات، واژه عبادت، فرهنگ معین، ج۲، ص ۲۲۷۲.</ref> همان طور که توضیح داده شد، واژه عبادت، بر نوعی «تقدیس» دلالت دارد، در حالی که واژه «بندگی» (بدون قید) فاقد این ویژگی است، از این رو در مورد بندگی انسانها نسبت به یکدیگر نیز فراوان استعمال میشود، که مرادف «بردگی» و «غلامی» است لفظ «بندگی» در واقع بیشتر، معادل واژه «عبودیت» است، نه «عبادت». البته اگر از واژه «بندگی»، بندگی خاص، یعنی «بندگی خداوند» اراده شود، دلالت بر تقدیس میکند، لکن چنین معنایی از لفظ «بندگی» (بدون قید) فهمیده نمیشود. اما کلمه «پرستش»، به مفهوم عبادت نزدیکتر است، زیرا مشتمل بر ویژگی «تقدیس» نیز هست. حداقل بخشی از عبادت (همان طور که امام [[روحالله موسوی خمینی|خمینی]] در تهذیب الاصول فرموده است معادل پرستیدن (مصدر متعدی) است. | معادل فارسی لفظ عبادت را برخی «[[بندگی]]» و «[[پرستش]]» دانستهاند.<ref>منتهى الارب، ج ۲، ص ۷۸۸.</ref> البته فرهنگ معین عبادت را به صورت مصدر متعدی معنا کرده است، یعنی پرستش کردن، بندگی کردن. <ref>منتخب اللغات، واژه عبادت، فرهنگ معین، ج۲، ص ۲۲۷۲.</ref> همان طور که توضیح داده شد، واژه عبادت، بر نوعی «تقدیس» دلالت دارد، در حالی که واژه «بندگی» (بدون قید) فاقد این ویژگی است، از این رو در مورد بندگی انسانها نسبت به یکدیگر نیز فراوان استعمال میشود، که مرادف «بردگی» و «غلامی» است لفظ «بندگی» در واقع بیشتر، معادل واژه «عبودیت» است، نه «عبادت». البته اگر از واژه «بندگی»، بندگی خاص، یعنی «بندگی خداوند» اراده شود، دلالت بر تقدیس میکند، لکن چنین معنایی از لفظ «بندگی» (بدون قید) فهمیده نمیشود. اما کلمه «پرستش»، به مفهوم عبادت نزدیکتر است، زیرا مشتمل بر ویژگی «تقدیس» نیز هست. حداقل بخشی از عبادت (همان طور که امام [[سید روحالله موسوی خمینی|خمینی]] در تهذیب الاصول فرموده است معادل پرستیدن (مصدر متعدی) است. | ||
واژه «عبودیت» نیز (همانند عبادت) در اصل، به نظر بسیاری از واژهشناسان، به مفهوم «خضوع» است.<ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰-۳۳۱. </ref><ref>الصحاح، ج ۲، ص ۵۰۲.</ref> و در استعمال متداول آن، معانی متعددی چون خضوع <ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۳۱۹. </ref> (که همان معنای اصلی است)، اطاعت، <ref>اقرب الموارد ج۲، ص ۳۷۳.</ref> پرستش گفته شده است. <ref>تهذیب الاصول، ج۱، ص ۱۱۱.</ref> برخی نیز «عبودیت» را مرادف با «عبادت» دانسته اند.<ref>المنجد، واژه «عبد».</ref><ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰. </ref> همان طور که هر «اطاعتی» نیز عبودیت نیست (هر چند عبودیت بدون اطاعت معنا ندارد). نظر دیگر، که عبودیت را مرادف عبادت دانسته است، نیز با کاربردهای این واژه سازگار نیست. زیرا لفظ «عبادت»، در استعمال شایع آن، نوعا درباره خدا به کار میرود، البته واژه عبادت و مشتقات آن در مورد غیر خدا هم استعمال شده است، لکن یا حقیقت ثانوی است یا مجاز. <ref>لسان العرب، ج ۳، ص ۲۷۱.</ref> درحالی که لفظ «عبودیت» در مورد انسان نیز فراوان استعمال میشود. در برخی دعاها آمده است «... ای کسی که یوسف را بعد از عبودیت (بردگی) پیامبر قرار دادی».<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۷، ص۱۹۸. </ref> | واژه «عبودیت» نیز (همانند عبادت) در اصل، به نظر بسیاری از واژهشناسان، به مفهوم «خضوع» است.<ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰-۳۳۱. </ref><ref>الصحاح، ج ۲، ص ۵۰۲.</ref> و در استعمال متداول آن، معانی متعددی چون خضوع <ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۳۱۹. </ref> (که همان معنای اصلی است)، اطاعت، <ref>اقرب الموارد ج۲، ص ۳۷۳.</ref> پرستش گفته شده است. <ref>تهذیب الاصول، ج۱، ص ۱۱۱.</ref> برخی نیز «عبودیت» را مرادف با «عبادت» دانسته اند.<ref>المنجد، واژه «عبد».</ref><ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰. </ref> همان طور که هر «اطاعتی» نیز عبودیت نیست (هر چند عبودیت بدون اطاعت معنا ندارد). نظر دیگر، که عبودیت را مرادف عبادت دانسته است، نیز با کاربردهای این واژه سازگار نیست. زیرا لفظ «عبادت»، در استعمال شایع آن، نوعا درباره خدا به کار میرود، البته واژه عبادت و مشتقات آن در مورد غیر خدا هم استعمال شده است، لکن یا حقیقت ثانوی است یا مجاز. <ref>لسان العرب، ج ۳، ص ۲۷۱.</ref> درحالی که لفظ «عبودیت» در مورد انسان نیز فراوان استعمال میشود. در برخی دعاها آمده است «... ای کسی که یوسف را بعد از عبودیت (بردگی) پیامبر قرار دادی».<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۷، ص۱۹۸. </ref> | ||
همچنین در مورد «زید» که در خدمت پیامبر بود و پدر و مادر وی او را از پیامبر خواستند، اما زید خدمتگزاری نزد آن حضرت را بر رفتن به نزد پدر و مادر ترجیح داد، به او گفتند: «اتختار العبودیة»، یعنی: آیا عبودیت را بر آزادی ترجیح میدهی .... <ref>المصنف، ج ۶، ص ۴۶۱.</ref> | همچنین در مورد «زید» که در خدمت پیامبر بود و پدر و مادر وی او را از پیامبر خواستند، اما زید خدمتگزاری نزد آن حضرت را بر رفتن به نزد پدر و مادر ترجیح داد، به او گفتند: «اتختار العبودیة»، یعنی: آیا عبودیت را بر آزادی ترجیح میدهی .... <ref>المصنف، ج ۶، ص ۴۶۱.</ref> | ||
در کتابهای فقهی نیز عبودیت در مورد غلام و برده استعمال شده است. بهعنوان مثال در کتب فقه آمده است: «و لا یجوز رد الحر الی العبودیة»، یعنی، جایز نیست انسان حر و آزاد شده را به بردگی و عبودیت برگرداند <ref>مختلف الشیعه، ج ۵، ص ۱۷۲.</ref> | در کتابهای فقهی نیز عبودیت در مورد غلام و برده استعمال شده است. بهعنوان مثال در کتب فقه آمده است: «و لا یجوز رد الحر الی العبودیة»، یعنی، جایز نیست انسان حر و آزاد شده را به بردگی و عبودیت برگرداند <ref>مختلف الشیعه، ج ۵، ص ۱۷۲.</ref> | ||
=تشابه عبودیت و عبادت= | == تشابه عبودیت و عبادت == | ||
به نظر میرسد واژه «عبودیت» به دلیل کاربردهای آن به مفهوم «بندگی»، «بردگی»، «مملوکیت»، «عبدیت» و مانند آن است. در کتاب بحار قضیه ای را از یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام نقل میکند که مشتمل بر جملهای است که میتواند شاهدی بر مطلب فوق باشد. وی میگوید: در مسافرت به مدینه همسفری داشتم که (به دلیلی) کمر به خدمت و «عبودیت» او بستم: «.... و طنت نفسی علیه من خدمته و العبودیة له..» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۷، ص ۱۵۴. </ref> عبودیت اگر به خدا انتساب پیدا کند، شخصی به واسطه آن، عنوان «عبدالله» مییابد ر روایات متعدد آمده است: بهترین نامها آن است که دلالت بر عبودیت کند مثل عبدالله و عبدالرحمان و ... <ref>کافی، ج۶، ص۱۸. </ref> و اگر به غیر خدا انتساب پیدا کند، عنوان «عبد غیر خدا» مییابد. در کتاب «شرح الاسماء الحسنی» نوشته «حاج ملا هادی سبزواری» آمده است: در شب معراج به پیامبر خطاب شد: «هر چه از سعادتها که میخواهی درخواست کن! پیامبر گفت: من را به عبودیت خودت منتسب کن! در این هنگام این آیه سبحان الذی اسری بعبده... نازل شد». <ref>شرح الاسماء الحسنى، ص ۹۰.</ref> | به نظر میرسد واژه «عبودیت» به دلیل کاربردهای آن به مفهوم «بندگی»، «بردگی»، «مملوکیت»، «عبدیت» و مانند آن است. در کتاب بحار قضیه ای را از یکی از اصحاب امام صادق علیهالسلام نقل میکند که مشتمل بر جملهای است که میتواند شاهدی بر مطلب فوق باشد. وی میگوید: در مسافرت به مدینه همسفری داشتم که (به دلیلی) کمر به خدمت و «عبودیت» او بستم: «.... و طنت نفسی علیه من خدمته و العبودیة له..» <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۷، ص ۱۵۴. </ref> عبودیت اگر به خدا انتساب پیدا کند، شخصی به واسطه آن، عنوان «عبدالله» مییابد ر روایات متعدد آمده است: بهترین نامها آن است که دلالت بر عبودیت کند مثل عبدالله و عبدالرحمان و ... <ref>کافی، ج۶، ص۱۸. </ref> و اگر به غیر خدا انتساب پیدا کند، عنوان «عبد غیر خدا» مییابد. در کتاب «شرح الاسماء الحسنی» نوشته «حاج ملا هادی سبزواری» آمده است: در شب معراج به پیامبر خطاب شد: «هر چه از سعادتها که میخواهی درخواست کن! پیامبر گفت: من را به عبودیت خودت منتسب کن! در این هنگام این آیه سبحان الذی اسری بعبده... نازل شد». <ref>شرح الاسماء الحسنى، ص ۹۰.</ref> | ||
=تفاوت عبودیت و عبادت= | == تفاوت عبودیت و عبادت == | ||
تفاوت عبودیت با عبادت، بنابراین معنا (جدا از مسئله تقدیس)، این است که عبادت از مقوله «فعل» و عمل است که انسان انجام میدهد، اما عبودیت «صفت» است که انسان به آن متصف میشود. مثلا میگویند: فلانی «صفت عبودیت» دارد، اما نمیگویند «صفت عبادت» دارد (بلکه فاعل آن است). | تفاوت عبودیت با عبادت، بنابراین معنا (جدا از مسئله تقدیس)، این است که عبادت از مقوله «فعل» و عمل است که انسان انجام میدهد، اما عبودیت «صفت» است که انسان به آن متصف میشود. مثلا میگویند: فلانی «صفت عبودیت» دارد، اما نمیگویند «صفت عبادت» دارد (بلکه فاعل آن است). | ||
این در صورتی است که عبودیت به معنای «اسم مصدری» در نظر گرفته شود، اما اگر به صورت «مصدر متعدی» لحاظ شود، به مفهوم «بندگی کردن» است، که از مقوله فعل و عمل است و اگر به همین معنا به خدا انتساب یابد (بندگی خدا کردن)، در این صورت از نظر مصداق با عبادت یکی خواهد شد. شاید کسانی که واژه عبادت و عبودیت را به یک معنا گرفتهاند، اولا عبودیت را «مصدر متعدی» فرض کردهاند و ثانیا عبودیت مقصد یعنی عبودیت خداوند را منظور کردهاند. در اینجا مناسب است نظر امام خمینی قدس سره درباره موضوع عبادت، که در مبحث «تعبدی و توصلی» علم اصول بیان کردهاند، آورده شود. ایشان میگویند: «عبادت؛ واجب آن است که نیاز به قصد قربت دارد و آن بر دو قسم است. قسم اول عبادتی است که نفس عمل برای عبودیت و تقرب به خداوند تشریع شده است مثل نماز و حج که در زبان فارسی به آن «پرستش» میگویند. قسم دوم عملی است که نفس عمل برای تقرب به خداوند وضع نشده است، مثل زکات و خمس. این قسم هر چند عبادت است و بدون قصد قربت امتثال نمیشود، اما مصداق عبودیت و پرستش نیست» .از سخنان ایشان استفاده میشود که عبادت به طور کلی عبارت است از عملی که یا قصد قربت انجام شود، اما هر عبادتی پرستش خداوند نیست بلکه عملی که برای اظهار عبودیت خداوند وضع شده است پرستش است. <ref>تهذیب الاصول، ج۱، ص۱۱۱.</ref> | این در صورتی است که عبودیت به معنای «اسم مصدری» در نظر گرفته شود، اما اگر به صورت «مصدر متعدی» لحاظ شود، به مفهوم «بندگی کردن» است، که از مقوله فعل و عمل است و اگر به همین معنا به خدا انتساب یابد (بندگی خدا کردن)، در این صورت از نظر مصداق با عبادت یکی خواهد شد. شاید کسانی که واژه عبادت و عبودیت را به یک معنا گرفتهاند، اولا عبودیت را «مصدر متعدی» فرض کردهاند و ثانیا عبودیت مقصد یعنی عبودیت خداوند را منظور کردهاند. در اینجا مناسب است نظر امام خمینی قدس سره درباره موضوع عبادت، که در مبحث «تعبدی و توصلی» علم اصول بیان کردهاند، آورده شود. ایشان میگویند: «عبادت؛ واجب آن است که نیاز به قصد قربت دارد و آن بر دو قسم است. قسم اول عبادتی است که نفس عمل برای عبودیت و تقرب به خداوند تشریع شده است مثل نماز و حج که در زبان فارسی به آن «پرستش» میگویند. قسم دوم عملی است که نفس عمل برای تقرب به خداوند وضع نشده است، مثل زکات و خمس. این قسم هر چند عبادت است و بدون قصد قربت امتثال نمیشود، اما مصداق عبودیت و پرستش نیست» .از سخنان ایشان استفاده میشود که عبادت به طور کلی عبارت است از عملی که یا قصد قربت انجام شود، اما هر عبادتی پرستش خداوند نیست بلکه عملی که برای اظهار عبودیت خداوند وضع شده است پرستش است. <ref>تهذیب الاصول، ج۱، ص۱۱۱.</ref> | ||
=شرایط کمال عبادات= | == شرایط کمال عبادات == | ||
غیر از شرایط صحّت و قبول عبادات، اموری هم جزء شرایط کمال عبادت است. این شرایط، نشاندهنده ارزش والاتر و محتوای بهتر و تأثیر بیشتر عبادات است. شرایط کمال عبادات، از این قرار است: | غیر از شرایط صحّت و قبول عبادات، اموری هم جزء شرایط کمال عبادت است. این شرایط، نشاندهنده ارزش والاتر و محتوای بهتر و تأثیر بیشتر عبادات است. شرایط کمال عبادات، از این قرار است: | ||
== مشکل تر باشد == | === مشکل تر باشد === | ||
انجام کارها و عبادات آسان، از همه کس بر میآید، ولی عباداتی که دشوارتر است و همّت و اراده و رنج بیشتری لازم دارد، با ارزش تر و به کمال نزدیکتر است. قرآن، از کسانی که در دوران سختی، پیامبر خدا را یاری و پیروی کردند ستایش میکند.<ref>سوره توبه/۹، آیه۱۱۷. </ref> | انجام کارها و عبادات آسان، از همه کس بر میآید، ولی عباداتی که دشوارتر است و همّت و اراده و رنج بیشتری لازم دارد، با ارزش تر و به کمال نزدیکتر است. قرآن، از کسانی که در دوران سختی، پیامبر خدا را یاری و پیروی کردند ستایش میکند.<ref>سوره توبه/۹، آیه۱۱۷. </ref> | ||
امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ با آنکه مرکب سواری داشت، ولی پیاده به سفر حج میرفت تا پاداش بیشتری داشته باشد. قرآن، از نماز شب خوانانی تمجید میکند که خود را از بستر نرم و گرم جدا کرده به نیایش و نماز میپردازند.<ref>سوره سجده/۳۲، آیه۱۵. </ref> | امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ با آنکه مرکب سواری داشت، ولی پیاده به سفر حج میرفت تا پاداش بیشتری داشته باشد. قرآن، از نماز شب خوانانی تمجید میکند که خود را از بستر نرم و گرم جدا کرده به نیایش و نماز میپردازند.<ref>سوره سجده/۳۲، آیه۱۵. </ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۲: | ||
قرآن، پاداش و مقام مجاهدان بزرگ و سخت کوش را برتر دانسته و میفرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الُْمجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً»<ref>سوره نساء/۴، آیه۹۵. </ref> | قرآن، پاداش و مقام مجاهدان بزرگ و سخت کوش را برتر دانسته و میفرماید: «فَضَّلَ اللَّهُ الُْمجاهِدِینَ عَلَی الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً»<ref>سوره نساء/۴، آیه۹۵. </ref> | ||
== مهمتر باشد == | === مهمتر باشد === | ||
در انجام کارها، رعایت «اهم و مهّم»، نشان عقل و عاقبتاندیشی و مصلحتشناسی است و اسلام، در کارها به آنچه که لازمتر و مفیدتر و مهمتر است تشویق میکند، چه در آموختن، چه در عبادت، چه در انفاق. | در انجام کارها، رعایت «اهم و مهّم»، نشان عقل و عاقبتاندیشی و مصلحتشناسی است و اسلام، در کارها به آنچه که لازمتر و مفیدتر و مهمتر است تشویق میکند، چه در آموختن، چه در عبادت، چه در انفاق. | ||
پیامبر اسلام فرموده است: «لا صَدَقَهَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج»<ref>نهج الفصاحه ص۵۲۲.</ref> | پیامبر اسلام فرموده است: «لا صَدَقَهَ وَ ذُورَحِمٍ مُحتاج»<ref>نهج الفصاحه ص۵۲۲.</ref> | ||
خط ۵۸: | خط ۵۹: | ||
هر گاه نمازهای مستحب، به نمازهای واجب ضرر برساند، آنگونه عبادت، موجب قرب به خدا نخواهد بود. | هر گاه نمازهای مستحب، به نمازهای واجب ضرر برساند، آنگونه عبادت، موجب قرب به خدا نخواهد بود. | ||
== اثرش پایدارتر باشد == | === اثرش پایدارتر باشد === | ||
برکت، آثار فراوان و فواید ماندگار یک عمل و انسان است. کاری و عبادتی صفت کمال دارد که آثار آن زودگذر و ناپایدار نباشد. | برکت، آثار فراوان و فواید ماندگار یک عمل و انسان است. کاری و عبادتی صفت کمال دارد که آثار آن زودگذر و ناپایدار نباشد. | ||
علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «رُتَّ یَسیرٍ اَنْمی مِنْ کَثیرٍ»<ref>نهجالبلاغه، وصیت ۳۱.</ref>چه بسا کارهای کم و ناچیز، که از کارهای بسیار، رشد و نمو بیشتری دارد. برخی از تألیفات و اقدامات شایسته و مراکز خدماتی به اندازه ای خیر و برکت و آثار وجودی دارد که بسیاری از آثار و نوشتهها و اعمال، فاقد آن است. | علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «رُتَّ یَسیرٍ اَنْمی مِنْ کَثیرٍ»<ref>نهجالبلاغه، وصیت ۳۱.</ref>چه بسا کارهای کم و ناچیز، که از کارهای بسیار، رشد و نمو بیشتری دارد. برخی از تألیفات و اقدامات شایسته و مراکز خدماتی به اندازه ای خیر و برکت و آثار وجودی دارد که بسیاری از آثار و نوشتهها و اعمال، فاقد آن است. | ||
پس برکت نیز یکی از شرایط کمال عبادات است. | پس برکت نیز یکی از شرایط کمال عبادات است. | ||
== در خطّ پیامبر باشد == | === در خطّ پیامبر باشد === | ||
کمال عبادات و اعمال، آن است که در مسیر و خط سنّت و سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و اولیاء دین باشد، نه بر اساس تشریفات یا سنّتهای موروثی از نیاکان یا محیط و خواسته مردم. عبادت، هر چه به روش معصومین ـ علیهم السّلام ـ نزدیکتر باشد ارزشمندتر است. | کمال عبادات و اعمال، آن است که در مسیر و خط سنّت و سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و اولیاء دین باشد، نه بر اساس تشریفات یا سنّتهای موروثی از نیاکان یا محیط و خواسته مردم. عبادت، هر چه به روش معصومین ـ علیهم السّلام ـ نزدیکتر باشد ارزشمندتر است. | ||
== سبقت داشته باشد == | === سبقت داشته باشد === | ||
در عبادات و کارهای نیک، سابقه ارزش دارد و پیشتازی به این گونه امور، ملاک کمال است. قرآن، به طور مکرّر، فرمانِ «سارعوا» و «سابقوا» دارد. در جایی میفرماید: «لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَهً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ کُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنی»<ref>سوره حدید/۵۷، آیه۱۰. </ref> | در عبادات و کارهای نیک، سابقه ارزش دارد و پیشتازی به این گونه امور، ملاک کمال است. قرآن، به طور مکرّر، فرمانِ «سارعوا» و «سابقوا» دارد. در جایی میفرماید: «لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَهً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ کُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنی»<ref>سوره حدید/۵۷، آیه۱۰. </ref> | ||
مسلمانانی که پیش از فتح مکه، انفاق و جهاد کردند، پاداش بیشتری دارند از آنان که پس از فتح مکه انفاق و مبارزه کردند. گرچه خداوند به هر دو گروه، وعده پاداش داده است. | مسلمانانی که پیش از فتح مکه، انفاق و جهاد کردند، پاداش بیشتری دارند از آنان که پس از فتح مکه انفاق و مبارزه کردند. گرچه خداوند به هر دو گروه، وعده پاداش داده است. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۴: | ||
از این رو، بهترین نماز، نماز اوّل وقت است و هر چه از اوّل وقت دورتر شود، فضیلتش کمتر میشود. در اذان که شعار رسمی ماست، میگوییم: «حَیَّ عَلَی الصَّلاهِ، حَیَّ الْفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْر الْعَمَلِ». به سوی نماز و رستگاری و بهترین کارها بشتاب... ! | از این رو، بهترین نماز، نماز اوّل وقت است و هر چه از اوّل وقت دورتر شود، فضیلتش کمتر میشود. در اذان که شعار رسمی ماست، میگوییم: «حَیَّ عَلَی الصَّلاهِ، حَیَّ الْفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْر الْعَمَلِ». به سوی نماز و رستگاری و بهترین کارها بشتاب... ! | ||
== در شرایط دشوار انجام شود == | === در شرایط دشوار انجام شود === | ||
کار نیک و عبادتی که در شرایط سلطه ستم و طاغوتها انجام گیرد، چون فداکاری بیشتری میخواهد و تأثیر فراوان تر دارد، ارزشمندتر است. آنجا که فشارهای محیط بیرون و غرائز درون، دست به دست میدهد تا مانع عبادت و عبودیت شود، غلبه بر این فشارها و پرستش خدا، ارزش و کمال است. | کار نیک و عبادتی که در شرایط سلطه ستم و طاغوتها انجام گیرد، چون فداکاری بیشتری میخواهد و تأثیر فراوان تر دارد، ارزشمندتر است. آنجا که فشارهای محیط بیرون و غرائز درون، دست به دست میدهد تا مانع عبادت و عبودیت شود، غلبه بر این فشارها و پرستش خدا، ارزش و کمال است. | ||
قرآن در ستایش از مؤمنان راستین میگوید: «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ»<ref>سوره مائده/۵، آیه۵۴. </ref> | قرآن در ستایش از مؤمنان راستین میگوید: «وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ»<ref>سوره مائده/۵، آیه۵۴. </ref> | ||
خط ۸۱: | خط ۸۲: | ||
آری... آنان که در محیط فاسد و سلطه ظالم، خود و دین خود را حفظ میکنند (مانند همسر فرعون) از مقام بالاتری برخودارند. | آری... آنان که در محیط فاسد و سلطه ظالم، خود و دین خود را حفظ میکنند (مانند همسر فرعون) از مقام بالاتری برخودارند. | ||
== نشاط و دوام داشته باشد == | === نشاط و دوام داشته باشد === | ||
بی نشاطی در عبادت، نشانهای از نفاق است. قرآن منافقان را چنین توصیف میکند که وقتی به نماز میایستند، نشاط ندارند.<ref>سوره نساء/۴، آیه۱۴۲. </ref> | بی نشاطی در عبادت، نشانهای از نفاق است. قرآن منافقان را چنین توصیف میکند که وقتی به نماز میایستند، نشاط ندارند.<ref>سوره نساء/۴، آیه۱۴۲. </ref> | ||
در مقابل، نشاط بندگی، ارزش است و نیز تداوم عبادت کمال آفرین است. در احادیث اعمال اندکی که پیوسته و مستمر باشد، بهتر از عبادت زیاد ولی همراه با تنبلی و ملامت و رها کردن به شمار آمده است. قرآن وعده پادشها و بهرهمندیهای زیاد در علم و فکر و... به کسانی داده که در طریقت اسلام، پایدار باشند: «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً»<ref>سوره جن/۷۲، ایه۱۶. </ref> | در مقابل، نشاط بندگی، ارزش است و نیز تداوم عبادت کمال آفرین است. در احادیث اعمال اندکی که پیوسته و مستمر باشد، بهتر از عبادت زیاد ولی همراه با تنبلی و ملامت و رها کردن به شمار آمده است. قرآن وعده پادشها و بهرهمندیهای زیاد در علم و فکر و... به کسانی داده که در طریقت اسلام، پایدار باشند: «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً»<ref>سوره جن/۷۲، ایه۱۶. </ref> | ||
== عبادت خود را بزرگ نشمارد == | === عبادت خود را بزرگ نشمارد === | ||
انسانهای مغرور، عبادت خود را بزرگ و مهم میبینند و از این راه، دچار تباهی اعمال میشوند. شرط کمال عبادت آن است که عابد، عباداتش را زیاد نبیند و مغرور نشود. | انسانهای مغرور، عبادت خود را بزرگ و مهم میبینند و از این راه، دچار تباهی اعمال میشوند. شرط کمال عبادت آن است که عابد، عباداتش را زیاد نبیند و مغرور نشود. | ||
امام سجاد در دعای «مکارم الاخلاق» از خداوند چنین میطلبد: | امام سجاد در دعای «مکارم الاخلاق» از خداوند چنین میطلبد: | ||
خط ۹۲: | خط ۹۳: | ||
شاید به این جهت که بندگان روی زمین، مغرور چند رکعت نماز و عبادت خود نشوند. | شاید به این جهت که بندگان روی زمین، مغرور چند رکعت نماز و عبادت خود نشوند. | ||
== با بصیرت باشد == | === با بصیرت باشد === | ||
آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است. | آگاهی عمیق و بصیرت و اندیشه در دین، رمز ارزشمندی کارها و عبادات است و بدون آن عمل، فاقد ارزش لازم است. | ||