پرش به محتوا

ابومخنف: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۷: خط ۷۷:
توجه [[نجاشی]] و طوسی به وی و ذکر آثارش در کتابهای رجالی نیز شاید تنها بدین خاطر است<ref>رجال، 191:2؛ الفهرست، 156 - 155.</ref> روایت وی از [[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق (علیه‌السلام)]] و صحابی شمردنش نیز در آن عصر دلیل قاطع تشیع به حساب نمی‌آمده است. مهمتر اینکه شیخ مفید ابن ابی الحدید و علامه مجلسی به قرار داشتن ابومخنف در زمره علمای عامه و جماعت تصریح کرده‌اند<ref>الجمل، 211 - 210؛ شرح نهج‌‏البلاغه، 265:12، 147:1؛ بحارالانوار، 25 - 24:1.</ref>؛ اما نکته اصلی این است که با توجه به غلبه تشیع بر عراق و کوفه در آن دوران، ابومخنف اگر چه از «عامه» محسوب می‌شده ولی دلش از مهر خاندان نبوت خالی نبوده است و نزدیکی معنوی او به تشیع و موثق بودنش - همچنانکه [[علامه شوشتری]] گفته<ref>قاموس الرجال، 447 - 445:7.</ref> ویژگی اصلی آثارش است.
توجه [[نجاشی]] و طوسی به وی و ذکر آثارش در کتابهای رجالی نیز شاید تنها بدین خاطر است<ref>رجال، 191:2؛ الفهرست، 156 - 155.</ref> روایت وی از [[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق (علیه‌السلام)]] و صحابی شمردنش نیز در آن عصر دلیل قاطع تشیع به حساب نمی‌آمده است. مهمتر اینکه شیخ مفید ابن ابی الحدید و علامه مجلسی به قرار داشتن ابومخنف در زمره علمای عامه و جماعت تصریح کرده‌اند<ref>الجمل، 211 - 210؛ شرح نهج‌‏البلاغه، 265:12، 147:1؛ بحارالانوار، 25 - 24:1.</ref>؛ اما نکته اصلی این است که با توجه به غلبه تشیع بر عراق و کوفه در آن دوران، ابومخنف اگر چه از «عامه» محسوب می‌شده ولی دلش از مهر خاندان نبوت خالی نبوده است و نزدیکی معنوی او به تشیع و موثق بودنش - همچنانکه [[علامه شوشتری]] گفته<ref>قاموس الرجال، 447 - 445:7.</ref> ویژگی اصلی آثارش است.
ابن الندیم کتب ذیل را به وی نسبت داده است<ref>الفهرست، ابن الندیم،    ج، 1  ، ص 122.</ref>:
ابن الندیم کتب ذیل را به وی نسبت داده است<ref>الفهرست، ابن الندیم،    ج، 1  ، ص 122.</ref>:
{{فهرست ستونی|2}}
# کتاب الرده.
# کتاب الرده.
# کتاب فتوح الشام.
# کتاب فتوح الشام.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۱:
# کتاب یحیی.
# کتاب یحیی.
# کتاب الضحاک الخارجی
# کتاب الضحاک الخارجی
{{پایان}}
و در معجم رجال خوئی هم این کتب به او  منسوب دانسته شده‌اند:کتاب المغازی، کتاب السقیفة، کتاب الردة، کتاب فتوح الإسلام، کتاب فتوح العراق، کتاب فتوح خراسان، کتاب الشورى، کتاب قتل عثمان، کتاب الجمل، کتاب صفین، کتاب النهر، کتاب الحکمین، کتاب الغارات، کتاب مقتل أمیر المؤمنین(علیه‌السلام)، کتاب قتل الحسین، کتاب قتل الحسن، کتاب مقتل حجر بن عدی، کتاب أخبار زیاد، کتاب أخبار المختار، کتاب أخبار الحجاج، کتاب أخبار محمد بن أبی بکر، کتاب مقتل محمد، کتاب أخبار ابن الحنفیة، کتاب أخبار یوسف بن عمر، کتاب أخبار شبیب الخارجی، کتاب أخبار مطرف بن المغیرة بن شعبة، کتاب أخبار آل مخنف بن سلیم، کتاب أخبار الحریث بن الأسد الناجی [الباجی و خروجه <ref>معجم رجال الحدیث، الخوئی، السید أبوالقاسم، ج15، ص140.</ref>.
و در معجم رجال خوئی هم این کتب به او  منسوب دانسته شده‌اند:کتاب المغازی، کتاب السقیفة، کتاب الردة، کتاب فتوح الإسلام، کتاب فتوح العراق، کتاب فتوح خراسان، کتاب الشورى، کتاب قتل عثمان، کتاب الجمل، کتاب صفین، کتاب النهر، کتاب الحکمین، کتاب الغارات، کتاب مقتل أمیر المؤمنین(علیه‌السلام)، کتاب قتل الحسین، کتاب قتل الحسن، کتاب مقتل حجر بن عدی، کتاب أخبار زیاد، کتاب أخبار المختار، کتاب أخبار الحجاج، کتاب أخبار محمد بن أبی بکر، کتاب مقتل محمد، کتاب أخبار ابن الحنفیة، کتاب أخبار یوسف بن عمر، کتاب أخبار شبیب الخارجی، کتاب أخبار مطرف بن المغیرة بن شعبة، کتاب أخبار آل مخنف بن سلیم، کتاب أخبار الحریث بن الأسد الناجی [الباجی و خروجه <ref>معجم رجال الحدیث، الخوئی، السید أبوالقاسم، ج15، ص140.</ref>.