پرش به محتوا

ابن عساکر: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۱۱ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'{{جعبه اطلاعات شخصیت
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| عنوان = ابن عساکر
| عنوان = ابن عساکر
| تصویر = عالمان اهل سنت.jpg
| تصویر = عالمان اهل سنت.jpg
خط ۹: خط ۹:
| سال درگذشت = 571 ق  
| سال درگذشت = 571 ق  
| تاریخ درگذشت =  
| تاریخ درگذشت =  
| محل درگذشت =  
| محل درگذشت = دمشق
| استادان =  
| استادان =  
| شاگردان =  
| شاگردان =  
| دین = [[اسلام]]
| دین = [[اسلام]]
| مذهب = [[سنی]]
| مذهب = [[سنی]] (شافعی)
| آثار =  
| آثار =  
| فعالیت‌ها =  
| فعالیت‌ها =  
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''ابن عساکر''' (ابوالقاسم على بن حسن بن هبه الله ابن عساکر شافعى دمشقى)، چهره نامدار این خاندان می‌باشد؛ پس از درگذشت وی نام تنی چند از دودمان بنی عساکر  به این عنوان خوانده شدند. شهرت و پایگاه علمی و اجتماعی بنی‌عساکر بیشتر به سبب نفوذ و اقتدار قاضیان و فقیهان بنام شافعی اشعری است که از میان آنان برخاسته‌اند. اینان نزدیک به 200 سال (470-660ق) با وجود دشمنی و رقابت حنبلیان، در دمشق و خطه [[شام]] شوکت و اعتبار فراوان داشتند <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/336؛ سبکی، 7/70؛ نعیمی، 1/85</ref>.


'''ابن عساکر''' (ابوالقاسم على بن حسن بن هبه الله ابن عساکر شافعى دمشقى)، چهره نامدار این خاندان می‌باشد؛ پس از درگذشت وی نام تنی چند از دودمان بنی عساکر  به این عنوان خوانده شدند. شهرت و پایگاه علمی و اجتماعی بنی عساکر بیشتر به سبب نفوذ و اقتدار قاضیان و فقیهان بنام شافعی اشعری است که از میان آنان برخاسته‌اند. اینان نزدیک به 200 سال (470-660ق) با وجود دشمنی و رقابت حنبلیان، در دمشق و خطه [[شام]] شوکت و اعتبار فراوان داشتند <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/336؛ سبکی، 7/70؛ نعیمی، 1/85</ref>.
== زندگی‌نامه ==
 
== معروف‌ترین افراد این خاندان  ==
=== ابوالقاسم علی بن حسن بن هبة الله شافعی دمشقی ===
او برجسته‌ترین فرد از خاندان ابن‌عساکر که در دمشق زاده شد و همانجا درگذشت <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، 10/261؛ یاقوت، همان، 13/74- 75</ref>. وی به سبب حفظ و روایت احادیث بسیار، کثرت سفرهای علمی و استفاده از مشایخ بزرگ در شهرهای اسلامی و نیز تألیف اثر چشمگیر تاریخ بزرگ دمشق در شمار یکی از بزرگ‌ترین حافظان حدیث و نویسندگان تاریخ در روزگار خویش درآمد <ref>ابن خلکان 3/309-310</ref>.  
او برجسته‌ترین فرد از خاندان ابن‌عساکر که در دمشق زاده شد و همانجا درگذشت <ref>ابن جوزی، عبدالرحمان، 10/261؛ یاقوت، همان، 13/74- 75</ref>. وی به سبب حفظ و روایت احادیث بسیار، کثرت سفرهای علمی و استفاده از مشایخ بزرگ در شهرهای اسلامی و نیز تألیف اثر چشمگیر تاریخ بزرگ دمشق در شمار یکی از بزرگ‌ترین حافظان حدیث و نویسندگان تاریخ در روزگار خویش درآمد <ref>ابن خلکان 3/309-310</ref>.  


از عنوان ابن‌عساکر که به صورت شهرت خانوادگی او درآمد، در نسب نامه پدرانش نشانی نیست، بنابراین شاید این نام از خاندان مادرش ام قاسم دختر قاضی ابوالفضل یحیی بن علی قرشی گرفته شده باشد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا</ref>.
از عنوان ابن‌عساکر که به صورت شهرت خانوادگی او درآمد، در نسب نامه پدرانش نشانی نیست، بنابراین شاید این نام از خاندان مادرش ام قاسم دختر قاضی ابوالفضل یحیی بن علی قرشی گرفته شده باشد <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا</ref>.


دوران زندگی ابن‌عساکر با انقراض سلاجقه شام و روزگار حکمرانی نورالدین زنگی (د 569ق /1174م) و صلاح‌الدین ایوبی (د 589ق /1193م) بر مناطق شام تقارن داشت. سیاست مذهبی نورالدین زنگی و جانشینان وی و نیز ایوبیان بر مبارزه با تبلیغات فاطمیان شیعی مذهب و حمایت از مذاهب [[اهل سنت]] و پیروان حدیث استوار بود، از این رو کار گردآوری و روایت حدیث در روزگار ابن‌عساکر سخت بالا گرفت و خود وی در این زمینه به چهره‌ایدرخشان بدل گشت.
دوران زندگی ابن‌عساکر با انقراض سلاجقه شام و روزگار حکمرانی نورالدین زنگی (569ق /1174م) و صلاح‌الدین ایوبی ( 589ق /1193م) بر مناطق شام تقارن داشت. سیاست مذهبی نورالدین زنگی و جانشینان وی و نیز ایوبیان بر مبارزه با تبلیغات فاطمیان شیعی مذهب و حمایت از مذاهب [[اهل سنت]] و پیروان حدیث استوار بود، از این رو کار گردآوری و روایت حدیث در روزگار ابن‌عساکر سخت بالا گرفت و خود وی در این زمینه به چهره‌ایدرخشان بدل گشت.


تحصیلات ابتدایی ابن‌عساکر از 6 سالگی در دمشق آغاز شد. پدرش، برادر بزرگش صائن و نیای مادریش از جمله نخستین استادان او در حدیث و فقه بودند <ref>یاقوت، همان، 13/74</ref>. سپس از سُبیع بن قیراط، ابوالقاسم ابن نسیب، ابوطاهر حنائی، جمال الاسلام ابوالحسن علی سلمی، ابوالبرکات ابن عبدحارثی و دیگران قرآن حدیث، فقه و خلاف و اصول آموخت.  
تحصیلات ابتدایی ابن‌عساکر از 6 سالگی در دمشق آغاز شد. پدرش، برادر بزرگش صائن و نیای مادریش از جمله نخستین استادان او در حدیث و فقه بودند <ref>یاقوت، همان، 13/74</ref>. سپس از سُبیع بن قیراط، ابوالقاسم ابن نسیب، ابوطاهر حنائی، جمال الاسلام ابوالحسن علی سلمی، ابوالبرکات ابن عبدحارثی و دیگران قرآن حدیث، فقه و خلاف و اصول آموخت.  


ابن‌عساکر در جامع اموی و مدارس امینیه، عمادیه، غزالیه دمشق به دانش اندوزی پرداخت <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ذهبی، المختصر، 302؛ ابن قاضی شهبه، 2/5 -6؛ نعیمی، 1/84 - 85، 180-183، 407- 408</ref>. وی پس از درگذشت پدر برای ادامه تحصیل بار سفر بست و نخست به بغداد، مرکز بزرگ علوم دینی آن روزگار روی آورد (520ق) و در مدرسه نظامیه و دیگر حوزه‌های علمیه آن شهر حدیث شنید و فقه و خلاف و نحو آموخت <ref>ذهبی، همان، 301-302، سیر، 20/554 - 555</ref>. در 521ق به مکه رفت و حج گزارد. وی در مکه و مدینه از کسان بسیاری حدیث شنید و خود نیز حدیث گفت <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ ذهبی، همانجا</ref>.
ابن‌عساکر در جامع اموی و مدارس امینیه، عمادیه، غزالیه دمشق به دانش اندوزی پرداخت <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ذهبی، المختصر، 302؛ ابن قاضی شهبه، 2/5 -6؛ نعیمی، 1/84 - 85، 180-183، 407- 408</ref>. وی پس از درگذشت پدر برای ادامه تحصیل بار سفر بست و نخست به بغداد، مرکز بزرگ علوم دینی آن روزگار روی آورد و در مدرسه نظامیه و دیگر حوزه‌های علمیه آن شهر حدیث شنید و فقه و خلاف و نحو آموخت <ref>ذهبی، همان، 301-302، سیر، 20/554 - 555</ref>. در 521 ق، به مکه رفت و حج گزارد. وی در مکه و مدینه از کسان بسیاری حدیث شنید و خود نیز حدیث گفت <ref>ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ ذهبی، همانجا</ref>.


در بازگشت از مکه تا 525ق در بغداد ماند و از استادان نظامیه و دیگر بزرگان دارالخلافه از جمله ابوالقاسم هبة الله بن حصین، ابوالحسن علی بن عبدالواحد دینوری و هبة الله شروطی حدیث آموخت. در این هنگام بینش علمی و معلومات و محفوظات او اعجاب بغدادیان را برانگیخت <ref>ذهبی، المختصر، 301، تذکره، 4/1328؛ ابن خلکان 3/309؛ یاقوت، همان، 13/84</ref>. در خلال 5 سالی که در بغداد بود، از شهرهای کوفه، موصل رحبه، دیار بکر و نیز جزیره دیدار کرد و با محدثان و حافظان حدیث گفت و شنید داشت. آنگاه به دمشق بازگشت و ازدواج کرد و در 527ق پسرش قاسم به دنیا آمد که بعدها کاتب و راوی آثار پدر شد <ref>همان، 13/75-76؛ بستانی، 3/374</ref>.
در بازگشت از مکه تا 525 ق، در بغداد ماند و از استادان نظامیه و دیگر بزرگان دارالخلافه از جمله ابوالقاسم هبة الله بن حصین، ابوالحسن علی بن عبدالواحد دینوری و هبة الله شروطی حدیث آموخت. در این هنگام بینش علمی و معلومات و محفوظات او اعجاب بغدادیان را برانگیخت <ref>ذهبی، المختصر، 301، تذکره، 4/1328؛ ابن خلکان 3/309؛ یاقوت، همان، 13/84</ref>. در خلال 5 سالی که در بغداد بود، از شهرهای کوفه، موصل رحبه، دیار بکر و نیز جزیره دیدار کرد و با محدثان و حافظان حدیث گفت و شنید داشت. آنگاه به دمشق بازگشت و ازدواج کرد و در 527ق پسرش قاسم به دنیا آمد که بعدها کاتب و راوی آثار پدر شد <ref>همان، 13/75-76؛ بستانی، 3/374</ref>.


دومین سفر ابن‌عساکر در 529ق به قصد خراسان و از راه آذربایجان آغاز شد. وی در این سفر با ابوسعد عبدالحریم سمعانی صاحب کتاب الانساب در مرو دیدار کرد و همراه او به نیشابور و هرات رفت <ref>ذهبی، المختصر، همانجا؛ یاقوت، همانجا؛ ابن خلکان 3/309؛ دانشنامه </ref>. ابن‌عساکر در این سفر 4 ساله در نیشابور، مرو، فزار، سرخس ابیورد، طوس بسطام بیهق دامغان زنجان تبریز، ری اصفهان حلوان و همدان حدیث گفت و حدیث شنید <ref>ذهبی، سیر، 20/555 - 556؛ سیوطی، 476</ref> و کتاب الاربعین البلدانیة را مشتمل بر روایت 40 حدیث از 40 محدث در 40 شهر نوشت <ref>یاقوت، همان، 13/78؛ آلوارت، شم 1466</ref>.
دومین سفر ابن‌عساکر در 529 ق، به قصد خراسان و از راه آذربایجان آغاز شد. وی در این سفر با ابوسعد عبدالحریم سمعانی صاحب کتاب الانساب در مرو دیدار کرد و همراه او به نیشابور و هرات رفت <ref>ذهبی، المختصر، همانجا؛ یاقوت، همانجا؛ ابن خلکان 3/309؛ دانشنامه </ref>. ابن‌عساکر در این سفر 4 ساله در نیشابور، مرو، فزار، سرخس ابیورد، طوس بسطام بیهق دامغان زنجان تبریز، ری اصفهان حلوان و همدان حدیث گفت و حدیث شنید <ref>ذهبی، سیر، 20/555 - 556؛ سیوطی، 476</ref> و کتاب الاربعین البلدانیة را مشتمل بر روایت 40 حدیث از 40 محدث در 40 شهر نوشت <ref>یاقوت، همان، 13/78؛ آلوارت، شم 1466</ref>.


سفرهای علمی ابن‌عساکر از 520ق تا 533ق به درازا کشید و سرانجام با ره‌آوردی بی مانند از شنیده‌ها و نوشته‌هایی در باب روایات و احادیث چون مسند احمد بن حنبل و مسند ابویعلی موصلی به دمشق بازگشت <ref>ذهبی، المختصر، همانجا؛ اسنوی، 2/216</ref>.
سفرهای علمی ابن‌عساکر از 520 ق تا 533 ق، به درازا کشید و سرانجام با ره‌آوردی بی مانند از شنیده‌ها و نوشته‌هایی در باب روایات و احادیث چون مسند احمد بن حنبل و مسند ابویعلی موصلی به دمشق بازگشت <ref>ذهبی، المختصر، همانجا؛ اسنوی، 2/216</ref>.


شمار مشایخ او را در حدیث بالغ بر 1300 مرد و بیش از 80 زن نوشته‌اند که بسیاری از آنان از همان دوره خردسالی به او اجازه روایت داده بودند <ref>یاقوت، همان، 13/76؛ ذهبی، سیر، 20/556 - 558</ref>. از این پس (533 ق) دوره 40 ساله تألیف و تصنیف و فعالیت‌های آموزشی ابن‌عساکر آغاز می‌شود و تا واپسین روزهای زندگی او ادامه می‌یابد.  
شمار مشایخ او را در حدیث بالغ بر 1300 مرد و بیش از 80 زن نوشته‌اند که بسیاری از آنان از همان دوره خردسالی به او اجازه روایت داده بودند <ref>یاقوت، همان، 13/76؛ ذهبی، سیر، 20/556 - 558</ref>. از این پس (533 ق) دوره 40 ساله تألیف و تصنیف و فعالیت‌های آموزشی ابن‌عساکر آغاز می‌شود و تا واپسین روزهای زندگی او ادامه می‌یابد.  
خط ۴۷: خط ۴۵:
شاگردان و راویان ابن‌عساکر بسیار زیاد و غالب آنان از فقیهان رجال حدیث در روزگار خود بوده‌اند <ref>در‌این‌باره، نک: ذهبی، المختصر، همانجا، تذکره، 4/1328، 1329؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ نعیمی، 1/101، 167، 182، 221، 283، 473، 2/154، 302، 441-442</ref>.
شاگردان و راویان ابن‌عساکر بسیار زیاد و غالب آنان از فقیهان رجال حدیث در روزگار خود بوده‌اند <ref>در‌این‌باره، نک: ذهبی، المختصر، همانجا، تذکره، 4/1328، 1329؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/337؛ نعیمی، 1/101، 167، 182، 221، 283، 473، 2/154، 302، 441-442</ref>.


با وجود بی‌اعتنایی ابن‌عساکر به حاکمان و صاحبان قدرت، نورالدین زنگی حکمران شام همواره او را بزرگ می‌داشت و علاوه بر تشویق و حمایتی که از او در تألیف تاریخ دمشق به عمل آورد، دارالحدیث نوریه را که از نخستین مرکز تخصصی در آموزش حدیث بوده است <ref>غنیمه، 147- 148</ref>، برای او تأسیس کرد و ریاست آن را به وی واگذاشت <ref>نعیمی، 1/100</ref>. پس از درگذشت نورالدین (569ق)، صلاح‌الدین ایوبی و بزرگان دستگاه او بر مقام علمی و مرتبه اجتماعی ابن‌عساکر ارج نهادند و چون درگذشت، قطب‌الدین نیشابوری قاضی دمشق با حضور صلاح‌الدین بر جنازه‌اش نماز خواند <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ابن خلکان 3/311؛ ابن کثیر، همانجا</ref>.
با وجود بی‌اعتنایی ابن‌عساکر به حاکمان و صاحبان قدرت، نورالدین زنگی حکمران شام همواره او را بزرگ می‌داشت و علاوه بر تشویق و حمایتی که از او در تألیف تاریخ دمشق به عمل آورد، دارالحدیث نوریه را که از نخستین مرکز تخصصی در آموزش حدیث بوده است <ref>غنیمه، 147- 148</ref>، برای او تأسیس کرد و ریاست آن را به وی واگذاشت <ref>نعیمی، 1/100</ref>. پس از درگذشت نورالدین (569 ق)، صلاح‌الدین ایوبی و بزرگان دستگاه او بر مقام علمی و مرتبه اجتماعی ابن‌عساکر ارج نهادند و چون درگذشت، قطب‌الدین نیشابوری قاضی دمشق با حضور صلاح‌الدین بر جنازه‌اش نماز خواند <ref>ابن جوزی، یوسف، همانجا؛ ابن خلکان 3/311؛ ابن کثیر، همانجا</ref>.


=== آثار ===
=== آثار ===
بیشتر تألیفات ابن‌عساکر در زمینه حدیث و رجال و تاریخ، و بالغ بر 134 عنوان است <ref>یاقوت، همان، 13/76-83؛ شهابی، 18</ref> که از آن میان دو کتاب تاریخ دمشق و تبیین کذب المفتری... از شهرت و اعتبار بیشتری برخوردار است:
بیشتر تألیفات ابن‌عساکر در زمینه حدیث و رجال و تاریخ، و بالغ بر 134 عنوان است <ref>یاقوت، همان، 13/76-83؛ شهابی، 18</ref> که از آن میان دو کتاب تاریخ دمشق و تبیین کذب المفتری... از شهرت و اعتبار بیشتری برخوردار است:
=== آثار چاپی ===
=== آثار چاپی ===
تاریخ دمشق با عنوان مفصل تاریخ مدینة دمشق حماها الله و ذکر فضلها و تسمیة من حلّها من الاماثل او اجتاز بنواحیها من واردیها و اهلها، از جامع‌ترین کتاب‌ها در جغرافیای تاریخی و زندگی‌نامه دانشمندان به ویژه محدثان و حافظان حدیث شهر کهن سال دمشق است که پس از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری (د 412ق)، ذکر اخبار اصبهان ابونعیم اصفهانی (د 430ق) و تاریخ بغداد خطیب بغدادی ( 463ق) در تاریخ شهرهای اسلامی نوشته شده است.
تاریخ دمشق با عنوان مفصل تاریخ مدینة دمشق حماها الله و ذکر فضلها و تسمیة من حلّها من الاماثل او اجتاز بنواحیها من واردیها و اهلها، از جامع‌ترین کتاب‌ها در جغرافیای تاریخی و زندگی‌نامه دانشمندان به ویژه محدثان و حافظان حدیث شهر کهن سال دمشق است که پس از تاریخ نیشابور حاکم نیشابوری (د 412ق)، ذکر اخبار اصبهان ابونعیم اصفهانی و تاریخ بغداد خطیب بغدادی در تاریخ شهرهای اسلامی نوشته شده است.


شیوه نگارش و تدوین تاریخ دمشق به ترتیب تاریخ بغداد است که ابن‌عساکر مطالب آن را نزد مشایخ بغداد و دمشق که بعضاً از اصحاب خطیب بوده‌اند، خوانده و شنیده بود <ref>مارگلیوث، 166؛ شهابی، 20</ref>. کتاب را پیش گفتاری است مفصل از پیشینه تاریخی دمشق: پیدایش و بنا و وجه تسمیه آن، اخبار وارده در فضایل دمشق و شام در احادیث نبوی و فتح آن به دست سپاه اسلام، نقشه شهر دمشق، مساجد، کلیساها، دیرها، دروازه‌ها و تاریخ بنای هر کدام، ذکر رودها و کاریزها، و زندگی‌نامه پیامبران، خلفا، والیان، فقیهان، محدثان، قاضیان، قاریان، ادیبان، شاعران و راویانی که از دمشق و دیگر شهرهای دیار شام چون بیروت رمله حلب و بعلبک دیدار کرده‌اند <ref>منجد، معجم المورخین، 38-39؛ فروخ، 3/357</ref>. مؤلف از نوشته‌های پیشینیان چون احمد بن معلی (د 286ق) و ابن حمید بن ابی العجائز بهره برده است. زندگی‌نامه رجال را به شیوه ابونعیم در ذکر اخبار اصبهان <ref>1/77</ref> با نام احمد و از پیامبر اسلام آغاز کرده و زنان محدثه و شاعره دمشق و زنان ناموری را که از دیار شام دیدار کرده‌اند، به دنبال آورده است.  
شیوه نگارش و تدوین تاریخ دمشق به ترتیب تاریخ بغداد است که ابن‌عساکر مطالب آن را نزد مشایخ بغداد و دمشق که بعضاً از اصحاب خطیب بوده‌اند، خوانده و شنیده بود <ref>مارگلیوث، 166؛ شهابی، 20</ref>. کتاب را پیش گفتاری است مفصل از پیشینه تاریخی دمشق: پیدایش و بنا و وجه تسمیه آن، اخبار وارده در فضایل دمشق و شام در احادیث نبوی و فتح آن به دست سپاه اسلام، نقشه شهر دمشق، مساجد، کلیساها، دیرها، دروازه‌ها و تاریخ بنای هر کدام، ذکر رودها و کاریزها، و زندگی‌نامه پیامبران، خلفا، والیان، فقیهان، محدثان، قاضیان، قاریان، ادیبان، شاعران و راویانی که از دمشق و دیگر شهرهای دیار شام چون بیروت رمله حلب و بعلبک دیدار کرده‌اند <ref>منجد، معجم المورخین، 38-39؛ فروخ، 3/357</ref>. مؤلف از نوشته‌های پیشینیان چون احمد بن معلی (د 286ق) و ابن حمید بن ابی العجائز بهره برده است. زندگی‌نامه رجال را به شیوه ابونعیم در ذکر اخبار اصبهان <ref>1/77</ref> با نام احمد و از پیامبر اسلام آغاز کرده و زنان محدثه و شاعره دمشق و زنان ناموری را که از دیار شام دیدار کرده‌اند، به دنبال آورده است.  


حجم مطالب کتاب که فاصله زمانی دوره پیش از اسلام تا سده 6ق را در برگرفته. به 80 مجلد (هر مجلد در 10 جزء 20 برگی) رسیده است <ref> بستانی، 3/376</ref>. این حجم عظیم، از آوردن اساتید بسیار و تکرار یک موضوع از طرق مختلف ناشی شده است <ref>مارگلیوث، همانجا</ref>. تألیف کتاب در خلال اقامت در دمشق و پیش از سفر به خراسان آغاز شد و تا 549ق که نورالدین بر دمشق دست یافت، حدود 57 مجلد 10 جزئی از آن آماده شده بود، از آن پس با تشویق نورالدین باقی مانده کار، با سرعت دنبال شد و در 559 -560ق یعنی در 60 سالگی مؤلف قسمت اعظم کتاب به پایان رسید و عمادالدین کاتب در سفر اول خود به دمشق (562 ق) 700 جزء از این کتاب را دید و بخش‌هایی از آن را نزد مؤلف خواند. به گفته پسرش قاسم که پاکنویس و ویرایش آن به کوشش او صورت گرفت، تألیف این کتاب در 565ق به پایان رسیده است <ref>شهابی، 23-24</ref>. تاریخ دمشق در همان زمان مؤلف شهرت و اعتبار فراوان یافت و ابن‌عساکر خود در دارالحدیث نوریه و جامع دمشق به تدریس آن پرداخت و چون درگذشت، قاسم کار پدر را دنبال کرد <ref> بستانی، همانجا</ref>.
حجم مطالب کتاب که فاصله زمانی دوره پیش از اسلام تا سده 6ق را در برگرفته. به 80 مجلد (هر مجلد در 10 جزء 20 برگی) رسیده است <ref> بستانی، 3/376</ref>. این حجم عظیم، از آوردن اساتید بسیار و تکرار یک موضوع از طرق مختلف ناشی شده است <ref>مارگلیوث، همانجا</ref>. تألیف کتاب در خلال اقامت در دمشق و پیش از سفر به خراسان آغاز شد و تا 549 ق، که نورالدین بر دمشق دست یافت، حدود 57 مجلد 10 جزئی از آن آماده شده بود، از آن پس با تشویق نورالدین باقی مانده کار، با سرعت دنبال شد و در 559 -560ق یعنی در 60 سالگی مؤلف قسمت اعظم کتاب به پایان رسید و عمادالدین کاتب در سفر اول خود به دمشق (562 ق) 700 جزء از این کتاب را دید و بخش‌هایی از آن را نزد مؤلف خواند. به گفته پسرش قاسم که پاکنویس و ویرایش آن به کوشش او صورت گرفت، تألیف این کتاب در 565ق به پایان رسیده است <ref>شهابی، 23-24</ref>. تاریخ دمشق در همان زمان مؤلف شهرت و اعتبار فراوان یافت و ابن‌عساکر خود در دارالحدیث نوریه و جامع دمشق به تدریس آن پرداخت و چون درگذشت، قاسم کار پدر را دنبال کرد <ref> بستانی، همانجا</ref>.


پس از درگذشت ابن‌عساکر، تاریخ دمشق همچنان محل مراجعه مورخان و جغرافی نویسان و منبع تدریس حافظان حدیث و دانشمندان شافعی بود. هنوز نیم قرن از تاریخ تألیف آن نگذشته بود که یاقوت در تدوین بزرگ‌ترین معجم جغرافیایی خود به ویژه در مطالب مربوط به خطه شام از آن بهره بسیار برد <ref> بلدان، 1/178، 388، 2/63، 64، 65، 3/98، جم</ref>. عبدالقادر رهاوی (د 612 ق) مدت‌ها در مدرسه ابن حنبلی دمشق ماند و کتاب را از آغاز تا انجام به خط خویش نوشت <ref>نعیمی، 2/87</ref>. ابن شداد در کتاب الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة در بخش مربوط به تاریخ دمشق از این کتاب بهره جست (ص 17، 25، 26، 27، 61، 73، 269، جم). قاسم ابن‌عساکر (د 600 ق)، ابوعمرو ابن حاجب، قاسم بن محمد برزالی هر کدام ذیلی بر تاریخ دمشق نوشتند و نیز قاسم ابن‌عساکر، کرم بن عبدالواحد صفار، ابوشامة مقدسی، احمد بن عبدالدائم مقدسی، ابن منظور، شمس‌الدین ذهبی، ابن قاضی شهبه، عبدالرحمان [[جلال‌الدین سیوطی|سیوطی]]، ابوالفتح خطیب و چند تن دیگر آن را خلاصه کردند <ref> بستانی، همانجا</ref>.  
پس از درگذشت ابن‌عساکر، تاریخ دمشق همچنان محل مراجعه مورخان و جغرافی نویسان و منبع تدریس حافظان حدیث و دانشمندان شافعی بود. هنوز نیم قرن از تاریخ تألیف آن نگذشته بود که یاقوت در تدوین بزرگ‌ترین معجم جغرافیایی خود به ویژه در مطالب مربوط به خطه شام از آن بهره بسیار برد <ref> بلدان، 1/178، 388، 2/63، 64، 65، 3/98، جم</ref>. عبدالقادر رهاوی (د 612 ق) مدت‌ها در مدرسه ابن حنبلی دمشق ماند و کتاب را از آغاز تا انجام به خط خویش نوشت <ref>نعیمی، 2/87</ref>. ابن شداد در کتاب الاعلاق الخطیرة فی ذکر امراء الشام و الجزیرة در بخش مربوط به تاریخ دمشق از این کتاب بهره جست (ص 17، 25، 26، 27، 61، 73، 269، جم). قاسم ابن‌عساکر (د 600 ق)، ابوعمرو ابن حاجب، قاسم بن محمد برزالی هر کدام ذیلی بر تاریخ دمشق نوشتند و نیز قاسم ابن‌عساکر، کرم بن عبدالواحد صفار، ابوشامة مقدسی، احمد بن عبدالدائم مقدسی، ابن منظور، شمس‌الدین ذهبی، ابن قاضی شهبه، عبدالرحمان [[جلال‌الدین سیوطی|سیوطی]]، ابوالفتح خطیب و چند تن دیگر آن را خلاصه کردند <ref> بستانی، همانجا</ref>.  
خط ۱۰۰: خط ۹۸:
افزون بر آنچه ذکر شد در حدود 100 نوشته دیگر از آثار ابن‌عساکر در منابع گوناگون نام برده شده است <ref>نک: یاقوت، ادبا، 13/76-83؛ ذهبی، سیر، 20/558 -562؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/336؛ سیوطی، 475؛ شهابی، 25-27</ref>.
افزون بر آنچه ذکر شد در حدود 100 نوشته دیگر از آثار ابن‌عساکر در منابع گوناگون نام برده شده است <ref>نک: یاقوت، ادبا، 13/76-83؛ ذهبی، سیر، 20/558 -562؛ ابن جوزی، یوسف، 8(1)/336؛ سیوطی، 475؛ شهابی، 25-27</ref>.


== معروف‌ترین افراد این خاندان  ==
=== ابومحمد حسن بن هبة الله بن عبدالله بن حسین دمشقی شافعی ===
=== ابومحمد حسن بن هبة الله بن عبدالله بن حسین دمشقی شافعی ===
متولد470(1077) و متوفای519ق (1125م)، از نصر مقدسی حدیث شنید و با او مصاحبت داشت. وی در صرف و نحو به استادی رسید و در فقه از سران شافعیان دمشق شد.  
متولد470(1077) و متوفای519ق (1125م)، از نصر مقدسی حدیث شنید و با او مصاحبت داشت. وی در صرف و نحو به استادی رسید و در فقه از سران شافعیان دمشق شد.  
خط ۱۳۵: خط ۱۳۴:
* کتاب المناسک و نیز موافقات و ابدال و سباعیات که از مستخرجات حدیثی او بوده است <ref>همانجا</ref>.
* کتاب المناسک و نیز موافقات و ابدال و سباعیات که از مستخرجات حدیثی او بوده است <ref>همانجا</ref>.


== ابومنصور فخرالدین عبدالرحمان بن محمد بن حسن ==
=== ابومنصور فخرالدین عبدالرحمان بن محمد بن حسن ===
متولد550 (1155) و متوفای 620ق(1223م)، فقیه و محدث معروف شام که به دیانت و دانش و کثرت عبادت شهرت داشت. از اعمام خود <ref>صائن الدین و ابوالقاسم علی </ref> و حسان زیات و ابوالمعالی ابن صابر حدیث شنید و از شاگردان زبده درس فقه قطب‌الدین نیشابوری بود که دختر او را به همسری گرفت و پس از مرگ استاد (578 ق) به جای او در مدرسه جاروخیة دمشق به تدریس پرداخت <ref>نعیمی، 1/84؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. چندگاهی در مدارس تقویه، عذراویه، عزیزیة دمشق و صلاحیة ناصریه در قدس تدریس کرد و بزرگان علمی شام در حلقه درس او شرکت می‌کردند. پیشنهاد ملک عادل را مبنی بر قبول قضای دمشق نپذیرفت و به سبب انتقاد از میگساری ملک معظم پسر و جانشین او از تدریس در مدرسه تقویة دمشق بر کنار شد و تنها در جاروخیه و دارالحدیث نوریه تدریس می‌کرد و آثاری در فقه و حدیث تألیف کرد <ref>اسنوی، 2/219-220؛ قنوجی، 3/104؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. شیخ عزالدین ابن عبدالسلام، زکی برزالی، ضیاء مقدسی و تاج عبدالوهاب بن زین الامناء از شاگردان فقه و حدیث و راویان او بوده‌اند <ref>نعیمی، 1/84 - 85؛ ابن عماد، 5/92-93</ref>.
متولد550 (1155) و متوفای 620ق(1223م)، فقیه و محدث معروف شام که به دیانت و دانش و کثرت عبادت شهرت داشت. از اعمام خود <ref>صائن الدین و ابوالقاسم علی </ref> و حسان زیات و ابوالمعالی ابن صابر حدیث شنید و از شاگردان زبده درس فقه قطب‌الدین نیشابوری بود که دختر او را به همسری گرفت و پس از مرگ استاد (578 ق) به جای او در مدرسه جاروخیة دمشق به تدریس پرداخت <ref>نعیمی، 1/84؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. چندگاهی در مدارس تقویه، عذراویه، عزیزیة دمشق و صلاحیة ناصریه در قدس تدریس کرد و بزرگان علمی شام در حلقه درس او شرکت می‌کردند. پیشنهاد ملک عادل را مبنی بر قبول قضای دمشق نپذیرفت و به سبب انتقاد از میگساری ملک معظم پسر و جانشین او از تدریس در مدرسه تقویة دمشق بر کنار شد و تنها در جاروخیه و دارالحدیث نوریه تدریس می‌کرد و آثاری در فقه و حدیث تألیف کرد <ref>اسنوی، 2/219-220؛ قنوجی، 3/104؛ ابن کثیر، 13/101</ref>. شیخ عزالدین ابن عبدالسلام، زکی برزالی، ضیاء مقدسی و تاج عبدالوهاب بن زین الامناء از شاگردان فقه و حدیث و راویان او بوده‌اند <ref>نعیمی، 1/84 - 85؛ ابن عماد، 5/92-93</ref>.


خط ۱۶۴: خط ۱۶۳:
== منابع ==
== منابع ==
{{فهرست ستونی|3}}
{{فهرست ستونی|3}}
# [[ابن جوزی]]، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1358ق
# ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1358ق
# ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1370ق /1951م
# ابن جوزی، یوسف، مرآة الزمان، حیدرآباد دکن، 1370ق /1951م
# [[ابن خلکان]]، وفیات
# ابن خلکان، وفیات
# [[ابن شداد]]، محمد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش سامی الدهان، دمشق، 1375ق /1956م
# ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیرة، به کوشش سامی الدهان، دمشق، 1375ق /1956م
# ابن صابونی، محمد، تکملة اکمال الاکمال، به کوشش مصطفی جواد، عراق، 1377ق /1957م
# ابن صابونی، محمد، تکملة اکمال الاکمال، به کوشش مصطفی جواد، عراق، 1377ق /1957م
# ابن طولون، محمد، قضاة دمشق، به کوشش صلاح‌الدین، منجد، دمشق، 1956م
# ابن طولون، محمد، قضاة دمشق، به کوشش صلاح‌الدین، منجد، دمشق، 1956م
خط ۱۷۳: خط ۱۷۲:
# ابن فوطی، عبدالرزاق، مجمع الا¸داب، به کوشش مصطفی جواد، دمشق، 1967م
# ابن فوطی، عبدالرزاق، مجمع الا¸داب، به کوشش مصطفی جواد، دمشق، 1967م
# ابن قاضی شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، 1399ق /1979م
# ابن قاضی شهبه، ابوبکر، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، 1399ق /1979م
# [[ابن کثیر]]، البدایة
# ابن کثیر، البدایة
# ابوشامه، عبدالرحمان، الذیل علی الروضتین، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، 1947م
# ابوشامه، عبدالرحمان، الذیل علی الروضتین، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، 1947م
# ابونعیم اصفهانی، احمد، ذکر اخبار اصبهان، به کوشش ددرینگ، لیدن، 1931م
# ابونعیم اصفهانی، احمد، ذکر اخبار اصبهان، به کوشش ددرینگ، لیدن، 1931م
خط ۲۱۲: خط ۲۱۱:
# یاقوت، ادبا
# یاقوت، ادبا
# همو، بلدان
# همو، بلدان
#Ahlwardt; Arberry; GAL,S; GAS; N N ldeke, Th. , X Die arabishchen Handschriften Spitta, s n , ZDMG, Leipzig, 1889, vol. XL; Rieu, Ch. , Supplement to the Catalogue of the Arabic Manuscripts of the British Museum, London, 1894; TS.
{{پایان}}
{{پایان}}


خط ۲۱۸: خط ۲۱۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{علمای اسلام}}
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان اهل سنت]]
[[رده:عالمان اهل سنت]]
[[رده:قبیله‌ها و خاندان‌ها]]