confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
=== دکتر یوسف قرضاوی === | === دکتر یوسف قرضاوی === | ||
در نگاه قرضاوی، سلفیه عصر حاضر دنبالهروی اهل حدیث اهلسنت در قرون گذشتهاند و دو نفر تأثیر مهمی در نظمدهی و احیاء سلفیه داشتهاند: ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب. | در نگاه قرضاوی، سلفیه عصر حاضر دنبالهروی اهل حدیث اهلسنت در قرون گذشتهاند و دو نفر تأثیر مهمی در نظمدهی و احیاء سلفیه داشتهاند: ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب. | ||
دکتر یوسف قرضاوی مینویسد: «اینها یک گروه و جماعت نیستند. تعبیر سلفیه یک تعبیر جدید است. نمیدانم از چه زمانی شایع شده است؟ قبلاً به اینها میگفتند: اهل حدیث یا اهل اثر یا حنابله ... و چقدر بین حنابله و اشاعره و ماتریدیه در طول تاریخ نزاع و دعوا بوده است. <ref>قرضاوی، یوسف «الصحوه الاسلامیه من المراهقه الی الرشد» ذیل عنوان «من هم السلفیه» ص ۲۰۱ .</ref> | دکتر یوسف قرضاوی مینویسد: «اینها یک گروه و جماعت نیستند. تعبیر سلفیه یک تعبیر جدید است. نمیدانم از چه زمانی شایع شده است؟ قبلاً به اینها میگفتند: اهل حدیث یا اهل اثر یا حنابله ... و چقدر بین حنابله و اشاعره و ماتریدیه در طول تاریخ نزاع و دعوا بوده است.<ref>قرضاوی، یوسف «الصحوه الاسلامیه من المراهقه الی الرشد» ذیل عنوان «من هم السلفیه» ص ۲۰۱ .</ref> | ||
در نگاه قرضاوی جریانهای سلفی در عصر حاضر عبارتاند از: | در نگاه قرضاوی جریانهای سلفی در عصر حاضر عبارتاند از: | ||
سلفی مستنیر، سلفی سیاسی، سلفی اَلْبانی، سلفی جامی و سلفی جهادی. | سلفی مستنیر، سلفی سیاسی، سلفی اَلْبانی، سلفی جامی و سلفی جهادی. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
وهابیت یکی از جنبشهای اصلاحی سلفیه در پیش از دوران جدید است که بر سنوسیه تأثیر گذاشت. | وهابیت یکی از جنبشهای اصلاحی سلفیه در پیش از دوران جدید است که بر سنوسیه تأثیر گذاشت. | ||
جنبشهای احمد سرهندی و شاه ولیالله دهلوی و سید احمد بریلوی در شبه قاره هند طرفدار خلوص دینی بودند.... | جنبشهای احمد سرهندی و شاه ولیالله دهلوی و سید احمد بریلوی در شبه قاره هند طرفدار خلوص دینی بودند.... | ||
سلفیه جدید را سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده پدید آوردند. تفاوت آن با سلفیه سنتی در سرشت ذاتا عقلانی و نوگرایش بود. نوشته های سید جمال و عبده و دیگر روشنفکران اصلاح گر همچون کواکبی و رشید رضا و ابن بادیس بنیان های ایدئولوژیک سلفیه جدید را تشکیل میداد... سلفیه جدید بر اهمیت توحید و خالصسازی عقاید مسلمین تأکید میکرد. آنها وحی و عقل را در هماهنگی کامل تلقی کردند. تفاسیر جدید محمد عبده و سید احمدخان هندی از تفاسیر رسمی فراتر رفت...رشید رضا حلقه واسط میان سلفیه اصلاحگرای عبده در مصر با اخوانالمسلمین مصر شد. جنبش اسلامی اخوانالمسلمین در بسیاری از اندیشههای سلفیه سهیم بود. الجماعه السلفیه در مصر با سلفیون سنتی بیشتر اشتراک دارند تا سلفیه اسدآبادی و عبده. سلفیه سنتی یا حنبلی بر خلوص عقیده تأکید دارند و سلفیه جدید، ابعاد اصلاح را گسترش داد، اما نتوانست چهارچوبی استوار برای نسلهای بعدی ایجاد کند و بر کوششهای فردی استوار است». <ref>(دائره المعارف جهان نوین اسلام، ج۳، ص۸۱، نوشته عمادالدین شاهین و ترجمه طارمی و دیگران).</ref> | سلفیه جدید را سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده پدید آوردند. تفاوت آن با سلفیه سنتی در سرشت ذاتا عقلانی و نوگرایش بود. نوشته های سید جمال و عبده و دیگر روشنفکران اصلاح گر همچون کواکبی و رشید رضا و ابن بادیس بنیان های ایدئولوژیک سلفیه جدید را تشکیل میداد... سلفیه جدید بر اهمیت توحید و خالصسازی عقاید مسلمین تأکید میکرد. آنها وحی و عقل را در هماهنگی کامل تلقی کردند. تفاسیر جدید محمد عبده و سید احمدخان هندی از تفاسیر رسمی فراتر رفت...رشید رضا حلقه واسط میان سلفیه اصلاحگرای عبده در مصر با اخوانالمسلمین مصر شد. جنبش اسلامی اخوانالمسلمین در بسیاری از اندیشههای سلفیه سهیم بود. الجماعه السلفیه در مصر با سلفیون سنتی بیشتر اشتراک دارند تا سلفیه اسدآبادی و عبده. سلفیه سنتی یا حنبلی بر خلوص عقیده تأکید دارند و سلفیه جدید، ابعاد اصلاح را گسترش داد، اما نتوانست چهارچوبی استوار برای نسلهای بعدی ایجاد کند و بر کوششهای فردی استوار است».<ref>(دائره المعارف جهان نوین اسلام، ج۳، ص۸۱، نوشته عمادالدین شاهین و ترجمه طارمی و دیگران).</ref> | ||
<ref>به نظر استاد مهدی فرمانیان نویسنده این مدخل، سلفی گری را معادل اصلاح و روشنفکری دانسته و از وهابیت ظاهرگرا تا سرسید احمدخان هندی مادیگرا را در این طیف جایداده است. به نظر میرسد نویسنده شاخصه دقیقی برای سلفی گری ندارد.</ref> | <ref>به نظر استاد مهدی فرمانیان نویسنده این مدخل، سلفی گری را معادل اصلاح و روشنفکری دانسته و از وهابیت ظاهرگرا تا سرسید احمدخان هندی مادیگرا را در این طیف جایداده است. به نظر میرسد نویسنده شاخصه دقیقی برای سلفی گری ندارد.</ref> | ||
==== سلفیه و تصوف ==== | ==== سلفیه و تصوف ==== | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
در نگاه محمد عماره پنج جریان سلفی وجود دارد: سلفیه نصوصی، سلفیه عقلانی، سلفیه نجدی، سلفیه جهادی، سلفیه ظلامی. | در نگاه محمد عماره پنج جریان سلفی وجود دارد: سلفیه نصوصی، سلفیه عقلانی، سلفیه نجدی، سلفیه جهادی، سلفیه ظلامی. | ||
* وی احمد بن حنبل و پیروانش را «سلفیه نصوصی» مینامد که فقهشان نیز «فقه نصوصی» است و از ظاهر نص، فراتر نمیروند. <ref>عماره، محمد، السلف و السلفیه،ص ۳۵.</ref> | * وی احمد بن حنبل و پیروانش را «سلفیه نصوصی» مینامد که فقهشان نیز «فقه نصوصی» است و از ظاهر نص، فراتر نمیروند.<ref>عماره، محمد، السلف و السلفیه،ص ۳۵.</ref> | ||
* عماره بر این باور است که بعد از احمد بن حنبل، بزرگترین مجدد سلفیه، ابن تیمیه (م۷۲۸ق) است که او را «فیلسوف سلفیه» مینامد که عقل و عقلانیت را در میان اهل حدیث تقویت کرد. ابن تیمیه در تأویل راه میانه را انتخاب کرد و مسلمانان را تکفیر نکرد و با ظهور او یک طیف سلفیه جدید بوجود آمد که به دنبال تجدید فکر بود. محمد عماره این طیف را «سلفیه عقلانیه» مینامد. <ref>عماره، محمد، السلف و السلفیه،ص 51.</ref> | * عماره بر این باور است که بعد از احمد بن حنبل، بزرگترین مجدد سلفیه، ابن تیمیه (م۷۲۸ق) است که او را «فیلسوف سلفیه» مینامد که عقل و عقلانیت را در میان اهل حدیث تقویت کرد. ابن تیمیه در تأویل راه میانه را انتخاب کرد و مسلمانان را تکفیر نکرد و با ظهور او یک طیف سلفیه جدید بوجود آمد که به دنبال تجدید فکر بود. محمد عماره این طیف را «سلفیه عقلانیه» مینامد.<ref>عماره، محمد، السلف و السلفیه،ص 51.</ref> | ||
* محمد عماره در فصل آخر کتاب به تحلیل سلفیه در عصر حاضر پرداخته و مینویسد: «در بادیه نجد، دعوت محمد بن عبدالوهاب (م۱۲۰۶ق) به عنوان صورت جدیدی از سلفیه ظهور کرد که به سلفیه نصوصی احمد بن حنبل نزدیکتر بود تا سلفیه عقلانی ابن تیمیه. سلفیه محمد بن عبدالوهاب در بادیه ظهور کرد و احتیاج به عقلانیت نداشت. لذا خشونت بادیه را در فتواهایش بروز داد و مثل سلفیه نصوصی از تأویل و رأی و قیاس دوری گزید». | * محمد عماره در فصل آخر کتاب به تحلیل سلفیه در عصر حاضر پرداخته و مینویسد: «در بادیه نجد، دعوت محمد بن عبدالوهاب (م۱۲۰۶ق) به عنوان صورت جدیدی از سلفیه ظهور کرد که به سلفیه نصوصی احمد بن حنبل نزدیکتر بود تا سلفیه عقلانی ابن تیمیه. سلفیه محمد بن عبدالوهاب در بادیه ظهور کرد و احتیاج به عقلانیت نداشت. لذا خشونت بادیه را در فتواهایش بروز داد و مثل سلفیه نصوصی از تأویل و رأی و قیاس دوری گزید». | ||
* به نظر محمد عماره نسخه دیگری از سلفیه در مصر توسط محمد عبده (م۱۳۲۳ق) شکل گرفت که عماره نام آن را «سلفیه عقلانی مستنیر» لقب میدهد. به عقیده عماره این سلفی گری به تأیید دو سلفیه عقلانی ابن تیمیه و سلفیه نجدی محمد بن عبدالوهاب پرداخت، ولی به ضدیت با عقل و تأویل و تندروی وهابیت انتقاد کرد. | * به نظر محمد عماره نسخه دیگری از سلفیه در مصر توسط محمد عبده (م۱۳۲۳ق) شکل گرفت که عماره نام آن را «سلفیه عقلانی مستنیر» لقب میدهد. به عقیده عماره این سلفی گری به تأیید دو سلفیه عقلانی ابن تیمیه و سلفیه نجدی محمد بن عبدالوهاب پرداخت، ولی به ضدیت با عقل و تأویل و تندروی وهابیت انتقاد کرد. | ||
* محمد عماره در کتاب کوچک خود یکبار دیگر سه جریان فکری سلفیه در تاریخ را با عناوین «سلفیه نصوصی»، «سلفیه عقلانی» و «سلفیه نجدی» یاد میکند. <ref>عماره، محمد، السلف و السلفیه،ص 59.</ref> | * محمد عماره در کتاب کوچک خود یکبار دیگر سه جریان فکری سلفیه در تاریخ را با عناوین «سلفیه نصوصی»، «سلفیه عقلانی» و «سلفیه نجدی» یاد میکند.<ref>عماره، محمد، السلف و السلفیه،ص 59.</ref> | ||
* وی در ادامه مینویسد: «در این دوران میان سلفیه نجدی انشقاقات زیادی حاصل شد و از دل آن، سلفیه علمیه و سلفیه جهادی و سلفیه ظلامی بروز کرد که سلفیه ظلامی به تکفیر ابن قیم و ابن تیمیه هم پرداختند». <ref>عماره، محمد، السلف و السلفیه،صص60و61.</ref> | * وی در ادامه مینویسد: «در این دوران میان سلفیه نجدی انشقاقات زیادی حاصل شد و از دل آن، سلفیه علمیه و سلفیه جهادی و سلفیه ظلامی بروز کرد که سلفیه ظلامی به تکفیر ابن قیم و ابن تیمیه هم پرداختند».<ref>عماره، محمد، السلف و السلفیه،صص60و61.</ref> | ||
=== مبانی و طیفهای سلفیت در نگاه دکتر کریم السراجی === | === مبانی و طیفهای سلفیت در نگاه دکتر کریم السراجی === | ||
🔹دکتر کریم السراجی در کتاب الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه (بیروت، ۲۰۱۰) مینویسد: «در کتب قدیمی مثل الفرق بین الفِرق بغدادی (م۴۲۹ق)، الملل و النحل شهرستانی (م۵۴۸ق) الفصل فی الملل و النحل ابن حزم (م۴۵۶ق) نامی از مذهبی به نام سلفیه وجود ندارد که نشان میدهد سلفیه نام خاصی برای گروهی نبوده و یک نام جدید است». <ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، صص ۳۸ و ۴۹.</ref> | 🔹دکتر کریم السراجی در کتاب الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه (بیروت، ۲۰۱۰) مینویسد: «در کتب قدیمی مثل الفرق بین الفِرق بغدادی (م۴۲۹ق)، الملل و النحل شهرستانی (م۵۴۸ق) الفصل فی الملل و النحل ابن حزم (م۴۵۶ق) نامی از مذهبی به نام سلفیه وجود ندارد که نشان میدهد سلفیه نام خاصی برای گروهی نبوده و یک نام جدید است».<ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، صص ۳۸ و ۴۹.</ref> | ||
==== مهمترین مبانی فکری جریانهای فکری سلفیه در جهان اسلام در نگاه السراجی: ==== | ==== مهمترین مبانی فکری جریانهای فکری سلفیه در جهان اسلام در نگاه السراجی: ==== | ||
# نفی تاویل؛ | # نفی تاویل؛ | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
==== جریان های سلفیه ==== | ==== جریان های سلفیه ==== | ||
ایشان معتقد است چهار جریان سلفیه وجود دارد: | ایشان معتقد است چهار جریان سلفیه وجود دارد: | ||
* سلفیه اُولی به دست احمد بن حنبل (م۲۴۱ق) به وجود آمد که با عقل گرایی معتزله مخالفت کرد و به نصگرایی و حدیث گرایی تأکید نمود و مردم را به عقاید سلف فراخواند. <ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، ص54.</ref> | * سلفیه اُولی به دست احمد بن حنبل (م۲۴۱ق) به وجود آمد که با عقل گرایی معتزله مخالفت کرد و به نصگرایی و حدیث گرایی تأکید نمود و مردم را به عقاید سلف فراخواند.<ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، ص54.</ref> | ||
* سپس مبانی سلفیه اولی به دست ابن تیمیه (م۷۲۸ق) و شاگردش ابن قیم (م۷۵۱ق) تقویت شد و دیدگاه ابن تیمیه در ایمان و کفر و قتال مبنای جماعات اسلامی در عصر حاضر شده است. تأکید بر نفی تاویل، نفی عقل، توجه به خبر واحد، ذم علم کلام، نقد تصوف و تندروی با مخالفان از مهمترین مبانی این تفکر است. <ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، ص60.</ref> | * سپس مبانی سلفیه اولی به دست ابن تیمیه (م۷۲۸ق) و شاگردش ابن قیم (م۷۵۱ق) تقویت شد و دیدگاه ابن تیمیه در ایمان و کفر و قتال مبنای جماعات اسلامی در عصر حاضر شده است. تأکید بر نفی تاویل، نفی عقل، توجه به خبر واحد، ذم علم کلام، نقد تصوف و تندروی با مخالفان از مهمترین مبانی این تفکر است.<ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، ص60.</ref> | ||
* بعد از سلفیه اولی نوبت به سلفیه وسیطه (وهابیت) رسید که افکار ابن تیمیه را احیاء کردند. او تقسیم بندی توحید و شرک ابن تیمیه را پذیرفت و حکم به تکفیر اکثر مسلمانان داد و مسلمانان را بدتر از مشرکان زمان پیامبر معرفی کرد. <ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، ص60.</ref> | * بعد از سلفیه اولی نوبت به سلفیه وسیطه (وهابیت) رسید که افکار ابن تیمیه را احیاء کردند. او تقسیم بندی توحید و شرک ابن تیمیه را پذیرفت و حکم به تکفیر اکثر مسلمانان داد و مسلمانان را بدتر از مشرکان زمان پیامبر معرفی کرد.<ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، ص60.</ref> | ||
* جریان بعدی سلفیه اصلاحی در مصر بود که به عنوان یک حرکت سیاسی و فکری توسط جمالالدین افغانی و محمد عبده و رشید رضا تاسیس شد که به دنبال جمع عقل و نقل و سنت و مدرنیته بود و تأکید داشت که اسلام دین دنیا و آخرت است. در نگاه سلفیه اصلاحی بر خلاف سلفیه وهابی، عقل بر نقل تقدم دارد <ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، ص79.</ref> | * جریان بعدی سلفیه اصلاحی در مصر بود که به عنوان یک حرکت سیاسی و فکری توسط جمالالدین افغانی و محمد عبده و رشید رضا تاسیس شد که به دنبال جمع عقل و نقل و سنت و مدرنیته بود و تأکید داشت که اسلام دین دنیا و آخرت است. در نگاه سلفیه اصلاحی بر خلاف سلفیه وهابی، عقل بر نقل تقدم دارد<ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، ص79.</ref> | ||
* دیگر جریان سلفیه، سلفیه جهادی است که دنباله رو سلفیه اولی و سلفیه وسیطه (وهابی) است که مساله مهم این تفکر حاکمیت و جاهلیت است و به همین علت همه حاکمان اسلامی را تکفیر کرده و به جنگ مسلحانه با آنان معتقد است. این تفکر منجر به تشکیل القاعده در جهان شد که بر براء و ولاء متمرکز است.<ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، ص93.</ref> | * دیگر جریان سلفیه، سلفیه جهادی است که دنباله رو سلفیه اولی و سلفیه وسیطه (وهابی) است که مساله مهم این تفکر حاکمیت و جاهلیت است و به همین علت همه حاکمان اسلامی را تکفیر کرده و به جنگ مسلحانه با آنان معتقد است. این تفکر منجر به تشکیل القاعده در جهان شد که بر براء و ولاء متمرکز است.<ref>السراجی، کریم، الاسس الدینیه للاتجاهات السلفیه، ص93.</ref> | ||