۸۸٬۱۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:کتاب های چهارگانه شیعه.jpg|بیقاب|چپ|بندانگشتی|]] | [[پرونده:کتاب های چهارگانه شیعه.jpg|بیقاب|چپ|بندانگشتی|]] | ||
'''کتابهای چهارگانه شیعه''' یا '''اصول اربعه''' معروف به '''«کتب اربعه»'''، چهار کتاب حدیثی است که [[شیعیان]] آنها را معتبرترین منابع حدیثی خود میدانند. کتابهای چهارگانۀ [[مذهب شیعه|شیعه]] عبارتاند از: [[الکافی]]، [[من لایحضره الفقیه]]، [[تهذیب الاحکام]] و [[الاستبصار]]. کتاب کافی نوشته [[کلینی]] و من لایحضره الفقیه تألیف [[شیخ صدوق]] است. تهذیب الاحکام و استبصار را هم [[شیخ طوسی]] نگاشته است. نخستین بار [[شهید ثانی]] در یک اجازۀ روایت از اصطلاح کتب اربعه برای اشاره به این چهار کتاب استفاده کرد. پس از آن این اصطلاح در متون فقهی به کار رفت و به تدریج رواج یافت. برخی از علمای شیعه همه احادیث کتب اربعه را معتبر میدانند؛ اما بیشتر آنها آن دسته از احادیث آنها را میپذیرند که یا مُتواتِر یا دارای سند معتبری باشد. به دلیل درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی اسلامی، سه تن از بزرگان شیعه، اقدام به گردآوری و نوشتن چهار مجموعه کتاب روایی کردند که به کتب اربعه معروف هستند و مؤلفان آنها را محمدین ثلاثه اول مینامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابوجعفر بوده است. | '''کتابهای چهارگانه شیعه''' یا '''اصول اربعه''' معروف به '''«کتب اربعه»'''، چهار کتاب حدیثی است که [[شیعیان]] آنها را معتبرترین منابع حدیثی خود میدانند. کتابهای چهارگانۀ [[مذهب شیعه|شیعه]] عبارتاند از: [[الکافی]]، [[من لایحضره الفقیه (کتاب)|من لایحضره الفقیه]]، [[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]] و [[الاستبصار (کتاب)|الاستبصار]]. کتاب کافی نوشته [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] و من لایحضره الفقیه تألیف [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ صدوق]] است. تهذیب الاحکام و استبصار را هم [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] نگاشته است. نخستین بار [[شیخ زینالدین علی عاملی|شهید ثانی]] در یک اجازۀ روایت از اصطلاح کتب اربعه برای اشاره به این چهار کتاب استفاده کرد. پس از آن این اصطلاح در متون فقهی به کار رفت و به تدریج رواج یافت. برخی از علمای شیعه همه احادیث کتب اربعه را معتبر میدانند؛ اما بیشتر آنها آن دسته از احادیث آنها را میپذیرند که یا مُتواتِر یا دارای سند معتبری باشد. به دلیل درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی اسلامی، سه تن از بزرگان شیعه، اقدام به گردآوری و نوشتن چهار مجموعه کتاب روایی کردند که به کتب اربعه معروف هستند و مؤلفان آنها را محمدین ثلاثه اول مینامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابوجعفر بوده است. | ||
== جایگاه == | == جایگاه == | ||
[[شیعیان]]، چهار کتاب کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضر را معتبرترین منابع حدیثی خود میدانند و از آنها با عنوان '''«کتب اربعه»''' «کتابهای چهارگانه» یاد میکنند. | [[مذهب شیعه|شیعیان]]، چهار کتاب کافی، تهذیب، استبصار و من لایحضر را معتبرترین منابع حدیثی خود میدانند و از آنها با عنوان '''«کتب اربعه»''' «کتابهای چهارگانه» یاد میکنند. | ||
البته بیشتر علمای شیعه، عمل به همه روایات این کتابها را واجب نمیدانند و برای عمل به آنها سندها و دلالتهای روایات را بررسی میکنند<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۸۳-۳۸۴.</ref>. | البته بیشتر علمای شیعه، عمل به همه روایات این کتابها را واجب نمیدانند و برای عمل به آنها سندها و دلالتهای روایات را بررسی میکنند<ref>امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۳۸۳-۳۸۴.</ref>. | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
[[شهید ثانی]] نخستین عالمی است که اصطلاح کتب اربعه را برای این چهار کتاب به کار برده است. او در سال ۹۵۰ ق، در اجازه روایتی، اصطلاح «کتب الحدیث الأربعة» را به کار برد. سپس در چند اجازه روایت دیگر از عبارت: «الكُتُب الأربَعَة» استفاده کرد. | [[شیخ زینالدین علی عاملی|شهید ثانی]] نخستین عالمی است که اصطلاح کتب اربعه را برای این چهار کتاب به کار برده است. او در سال ۹۵۰ ق، در اجازه روایتی، اصطلاح «کتب الحدیث الأربعة» را به کار برد. سپس در چند اجازه روایت دیگر از عبارت: «الكُتُب الأربَعَة» استفاده کرد. | ||
حدودا سه دهه بعد از این تاریخ، محقق اردبیلی این اصطلاح را در کتاب فقهی خود، مجمع الفائده و البرهان که آغاز نگارش آن سال ۹۷۷ ق، و پایان آن ۹۸۵ ق، بود به کار برد و بدین ترتیب این اصطلاح از فضای حدیثی به کتب فقهی نیز راه یافت. پس از آن به ترتیب در کتابهای زُبدةالبیان _نوشته شده در ۹۸۹ ق_ مُنتَقَی الجُمان و الوافیه _نوشته شده در ۱۰۵۹ ق_ به کار رفت<ref>اقری، «چهار کتاب حدیثی امامیه و رواج اصطلاح «الکتب الأربعة»: نقدی بر دیدگاه اندرو نیومن».</ref>. | حدودا سه دهه بعد از این تاریخ، محقق اردبیلی این اصطلاح را در کتاب فقهی خود، مجمع الفائده و البرهان که آغاز نگارش آن سال ۹۷۷ ق، و پایان آن ۹۸۵ ق، بود به کار برد و بدین ترتیب این اصطلاح از فضای حدیثی به کتب فقهی نیز راه یافت. پس از آن به ترتیب در کتابهای زُبدةالبیان _نوشته شده در ۹۸۹ ق_ مُنتَقَی الجُمان و الوافیه _نوشته شده در ۱۰۵۹ ق_ به کار رفت<ref>اقری، «چهار کتاب حدیثی امامیه و رواج اصطلاح «الکتب الأربعة»: نقدی بر دیدگاه اندرو نیومن».</ref>. | ||
== اعتبار کتب اربعه == | == اعتبار کتب اربعه == | ||
فقهای شیعه، اعتبار کلی کتب اربعه را پذیرفتهاند. [[شیخ انصاری]] بعید ندانسته که باور به اعتبار کتب معروف از جمله این کتابها، از ضروریات مذهب باشد. با این حال در میان عالمان شیعه، دربارۀ قطعیت یا عدم قطعیت صدور و پس از آن درباره اعتبار و صحت تمام روایات اختلاف است. در این باره میتوان به سه دیدگاه اشاره کرد: قطعیت صدور و اعتبار تمام روایات: اخباریان تمام روایات کتب اربعه را معتبر دانسته و انتساب همۀ روایات این کتب را به معصومان قطعی میدانند. دیدگاه [[سید مرتضی]] به نظر اخباریان نزدیک است. او اکثر اخبار این کتابها را متواتر یا قطعیالصدور میداند<ref>به نقل از حسن عاملی، معالم الاصول، ص۱۵۷.</ref>. صحت همۀ روایات و عدم قطعیت: برخی از فقها مانند: فاضل تونی، ملا احمد نراقی و میرزا [[محمد حسین نائینی]] قطعیت همۀ روایات کتب اربعه را نپذیرفتهاند؛ اما به اعتبار روایات آن رأی دادهاند. از [[سید ابوالقاسم خوئی|آیتالله خوئی]] نقل شده که خدشۀ سندی در روایات کتاب کافی، تلاش نافرجام افراد ناتوان است<ref>فاضل تونی، الوافیه فی أصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ص۱۶۶.</ref>. ظنی بودن اکثر و حجیت موثوق السندها: رأی رایج فقیهان اصولی شیعه این است که غیر از اخبار معدود متواتر، دیگر اخبار کتاب کافی ظنیاند و تنها آن دسته که از نظر سند واجد شرایط اعتبارند، حجتند. اگرچه دربارۀ شرایط اعتبار خبر اختلاف است<ref>ملااحمد نراقی، مناهج، ص۱۶۶.</ref>. | فقهای شیعه، اعتبار کلی کتب اربعه را پذیرفتهاند. [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بعید ندانسته که باور به اعتبار کتب معروف از جمله این کتابها، از ضروریات مذهب باشد. با این حال در میان عالمان شیعه، دربارۀ قطعیت یا عدم قطعیت صدور و پس از آن درباره اعتبار و صحت تمام روایات اختلاف است. در این باره میتوان به سه دیدگاه اشاره کرد: قطعیت صدور و اعتبار تمام روایات: اخباریان تمام روایات کتب اربعه را معتبر دانسته و انتساب همۀ روایات این کتب را به معصومان قطعی میدانند. دیدگاه [[سید مرتضی]] به نظر اخباریان نزدیک است. او اکثر اخبار این کتابها را متواتر یا قطعیالصدور میداند<ref>به نقل از حسن عاملی، معالم الاصول، ص۱۵۷.</ref>. صحت همۀ روایات و عدم قطعیت: برخی از فقها مانند: فاضل تونی، ملا احمد نراقی و میرزا [[محمد حسین نائینی]] قطعیت همۀ روایات کتب اربعه را نپذیرفتهاند؛ اما به اعتبار روایات آن رأی دادهاند. از [[سید ابوالقاسم خوئی|آیتالله خوئی]] نقل شده که خدشۀ سندی در روایات کتاب کافی، تلاش نافرجام افراد ناتوان است<ref>فاضل تونی، الوافیه فی أصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ص۱۶۶.</ref>. ظنی بودن اکثر و حجیت موثوق السندها: رأی رایج فقیهان اصولی شیعه این است که غیر از اخبار معدود متواتر، دیگر اخبار کتاب کافی ظنیاند و تنها آن دسته که از نظر سند واجد شرایط اعتبارند، حجتند. اگرچه دربارۀ شرایط اعتبار خبر اختلاف است<ref>ملااحمد نراقی، مناهج، ص۱۶۶.</ref>. | ||
== الکافی == | == الکافی == | ||
[[پرونده:کتاب کافی.jpg|بیقاب|چپ|بندانگشتی|]] | [[پرونده:کتاب کافی.jpg|بیقاب|چپ|بندانگشتی|]] | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
=== «کافی» از منظر دانشمندان === | === «کافی» از منظر دانشمندان === | ||
* [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] میگوید:این کتاب، از برترین کتب شیعه بوده که دارای فایدههای بسیار است. | * [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] میگوید:این کتاب، از برترین کتب شیعه بوده که دارای فایدههای بسیار است. | ||
* [[شهید اول]] آن را کتابی در زمینۀ حدیث معرفی میکند که امامیه مانند آن را نیاورده است. | * [[محمد بن مکی|شهید اول]] آن را کتابی در زمینۀ حدیث معرفی میکند که امامیه مانند آن را نیاورده است. | ||
* [[محمد تقی مجلسی|محمدتقی مجلسی]] مینویسد: کتاب کافی از تمام کتب اصول، مضبوطتر و جامعتر است و بهترین و بزرگترین تألیف فرقه ناجیه (امامیه) است. | * [[محمد تقی مجلسی|محمدتقی مجلسی]] مینویسد: کتاب کافی از تمام کتب اصول، مضبوطتر و جامعتر است و بهترین و بزرگترین تألیف فرقه ناجیه (امامیه) است. | ||
* [[آقا بزرگ تهرانی]] میگوید: کافی کتابی است که در نقل حدیث از [[اهل بیت|اهلبیت (علیهماسلام)]]، مانند آن نوشته نشده است. | * [[محمدمحسن بن علی منزوی تهرانی|آقا بزرگ تهرانی]] میگوید: کافی کتابی است که در نقل حدیث از [[اهل بیت|اهلبیت (علیهماسلام)]]، مانند آن نوشته نشده است. | ||
* استرآبادی از قول دانشمندان و استادان خویش نقل میکند که برابر یا نزدیک کتاب کافی در اسلام نگاشته نشده است. | * استرآبادی از قول دانشمندان و استادان خویش نقل میکند که برابر یا نزدیک کتاب کافی در اسلام نگاشته نشده است. | ||
* [[سید ابوالقاسم خوئی|آیتالله خوئی]] از قول استادش [[محمد حسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینی]]، مناقشه در اسناد روایات کافی را حرفه و ترفند عاجزان و ناتوانان خوانده است. | * [[سید ابوالقاسم خوئی|آیتالله خوئی]] از قول استادش [[محمد حسین نائینی|میرزا محمدحسین نائینی]]، مناقشه در اسناد روایات کافی را حرفه و ترفند عاجزان و ناتوانان خوانده است. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== من لایحضره الفقیه == | == من لایحضره الفقیه == | ||
[[پرونده:کتاب من لایحضره الفقیه.jpg|بیقاب|راست|بندانگشتی|]] | [[پرونده:کتاب من لایحضره الفقیه.jpg|بیقاب|راست|بندانگشتی|]] | ||
این کتاب نوشته [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ صدوق]] است. حدود ۶۰۰۰ حدیث را شامل میشود که موضوع آنها مباحث فقهی و احکام عملی است. | این کتاب نوشته [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ صدوق]] است. حدود ۶۰۰۰ حدیث را شامل میشود که موضوع آنها مباحث فقهی و احکام عملی است. شیخ صدوق در این کتاب، احادیثی را آورده که صحیح میدانسته و خود بر اساس آنها فتوا میداده است. | ||
=== «من لایحضره الفقیه» از منظر دانشمندان === | === «من لایحضره الفقیه» از منظر دانشمندان === | ||
* [[سید محمد مهدی طباطبایی بحر العلوم|علامه بحرالعلوم]] بعد از تجلیل فراوان از مقام بلند [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ صدوق]] میفرماید: برخی از اصحاب بزرگوار ما احادیث کتاب «من لایحضره الفقیه» را بر سایر کتب اربعه مقدم میدارند و این به علت این است که: مؤلف آن حافظه قوی و کمنظیری در زمینه حفظ احادیث داشته است؛ | * [[سید محمد مهدی طباطبایی بحر العلوم|علامه بحرالعلوم]] بعد از تجلیل فراوان از مقام بلند [[محمد بن علی بن بابویه قمی|شیخ صدوق]] میفرماید: برخی از اصحاب بزرگوار ما احادیث کتاب «من لایحضره الفقیه» را بر سایر کتب اربعه مقدم میدارند و این به علت این است که: مؤلف آن حافظه قوی و کمنظیری در زمینه حفظ احادیث داشته است؛ | ||
بعد از کتاب کافی و با تأملات بیشتری تدوین شده است؛ شیخ صدوق صحت روایات آن را تضمین کرده است. به همین دلائل، مراسیل آن را همانند مسانید پذیرفتهاند. | بعد از کتاب کافی و با تأملات بیشتری تدوین شده است؛ شیخ صدوق صحت روایات آن را تضمین کرده است. به همین دلائل، مراسیل آن را همانند مسانید پذیرفتهاند. | ||
* [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] در معرفی | * [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] در معرفی شیخ صدوق میگوید: «او دانشمندی جلیلالقدر و حافظ احادیث بود. از احوال رجال، کاملا آگاه و در عرصه احادیث، نقادی عالی مقام به شمار میآمد. در میان بزرگان قم، از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات، مانند نداشت و در حدود سیصد کتاب نوشته است». | ||
== تهذیب الاحکام == | == تهذیب الاحکام == | ||
[[پرونده:کتاب تهذیب الاحکام.jpg|بیقاب|چپ|بندانگشتی|]] | [[پرونده:کتاب تهذیب الاحکام.jpg|بیقاب|چپ|بندانگشتی|]] | ||
تهذیب الاحکام نوشته [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] است. این کتاب ۳۹۳ بخش و ۱۳۵۹۰ حدیث دارد و موضوع آن فقه است. [[شیخ طوسی]] این کتاب را در شرح و توضیح المقنعه اثر [[شیخ مفید]] و به دستور وی نگاشته است. | تهذیب الاحکام نوشته [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] است. این کتاب ۳۹۳ بخش و ۱۳۵۹۰ حدیث دارد و موضوع آن فقه است. [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] این کتاب را در شرح و توضیح المقنعه اثر [[محمد بن محمد بن نعمان|شیخ مفید]] و به دستور وی نگاشته است. | ||
این کتاب یکی از معتبرترین مجموعههای روایی شیعه و سومین کتاب از کتب اربعه است و مورد قبول تمام علما و فقهای شیعه میباشد. شیخ طوسی این کتاب را در شرح و توضیح کتاب المقنعه از شیخ مفید، استاد بزرگ خود و به دستور ایشان نگاشته است. تهذیب الاحکام شامل مجموعه روایات فقهی و احکام شرعی است که از اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام روایت شده است. | این کتاب یکی از معتبرترین مجموعههای روایی شیعه و سومین کتاب از کتب اربعه است و مورد قبول تمام علما و فقهای شیعه میباشد. شیخ طوسی این کتاب را در شرح و توضیح کتاب المقنعه از شیخ مفید، استاد بزرگ خود و به دستور ایشان نگاشته است. تهذیب الاحکام شامل مجموعه روایات فقهی و احکام شرعی است که از اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام روایت شده است. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
شیخ طوسی در دو جزء نخست تقریبا این احادیث را با اسانید آنها ثبت و ضبط کرده است اما در جزء اخیر، اسانید به اختصار آمده، و به سبک کتاب تهذیب الاحکام و بیش تر به سبک ابن بابویه در کتاب من لایحضره الفقیه، اسناد روایات به اصول روایی در پایان اثر آمده است. | شیخ طوسی در دو جزء نخست تقریبا این احادیث را با اسانید آنها ثبت و ضبط کرده است اما در جزء اخیر، اسانید به اختصار آمده، و به سبک کتاب تهذیب الاحکام و بیش تر به سبک ابن بابویه در کتاب من لایحضره الفقیه، اسناد روایات به اصول روایی در پایان اثر آمده است. | ||
== کتابهای حدیثی شیعه == | == کتابهای حدیثی شیعه == | ||
در پهنۀ وسیع تاریخ اسلام الهام گیرندگان از مکتب حقایق ارزندۀ [[ائمه|ائمه (علیهمالسلام)]] کم نبودند که در ضبط [[احادیث]] کوشیدند. و به دنبال این تلاش پیگیر بود که توانستند از عصر [[علی بن | در پهنۀ وسیع تاریخ اسلام الهام گیرندگان از مکتب حقایق ارزندۀ [[ائمه|ائمه (علیهمالسلام)]] کم نبودند که در ضبط [[حدیث|احادیث]] کوشیدند. و به دنبال این تلاش پیگیر بود که توانستند از عصر [[علی بن ابیطالب|حضرت علی بن ابی طالب (علیهالسلام)]] تا زمان [[حسن بن علی (عسکری)|امام حسن عسکری (علیهالسلام)]] و عصر [[غیبت کبری]] حداقل چهارصد کتاب و رساله را به رشته تحریر در آورند که به هر یک از آنها اصل، و به مجموعشان «اصول اربعمائه» گفته میشود. | ||
چهار هزار نفر از مشاهیر اهل دانش از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] روایت کردند و از جوابهای آن حضرت چهارصد کتاب تصنیف کردند که به کتابهای «الأصول» شهرت یافت که اصحاب آن حضرت و اصحاب [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیهالسلام)]] و [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیهالسلام)]] روایت کردند و فنی از فنون دانش الهی نیست مگر اینکه در آن اصول بابی را به خود اختصاص داد. | چهار هزار نفر از مشاهیر اهل دانش از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] روایت کردند و از جوابهای آن حضرت چهارصد کتاب تصنیف کردند که به کتابهای «الأصول» شهرت یافت که اصحاب آن حضرت و اصحاب [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیهالسلام)]] و [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیهالسلام)]] روایت کردند و فنی از فنون دانش الهی نیست مگر اینکه در آن اصول بابی را به خود اختصاص داد. |