۸۷٬۹۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
}} | }} | ||
'''تناسخیه''' به طیفی از [[غالیان]] فرق شیعه گفته میشود که به گفته [[عبدالکریم شهرستانی]] غالبا امامان را به خداوند تشبیه کرده و حالّ( حلول کننده) در بدن آدمیان میدانند و مانند «تناسخیان» و [[ | '''تناسخیه''' به طیفی از [[غلات|غالیان]] فرق شیعه گفته میشود که به گفته [[محمد بن عبدالکریم شهرستانی|عبدالکریم شهرستانی]] غالبا امامان را به خداوند تشبیه کرده و حالّ (حلول کننده) در بدن آدمیان میدانند و مانند «تناسخیان» و [[مسیحیت|نصاری]] قائل به «تجسیم» خداوند هستند. | ||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== تناسخ در اصطلاح == | == تناسخ در اصطلاح == | ||
تناسخ در اصطلاح عبارت است از اعتقاد به تجرد روح از بدن و انتقال آن به بدن دیگر. این کار را نسخ مینامند در حالی که انتقال روح به حیوان مسخ و به بدن حیوانات پستتر و کوچکتر فسخ و انتقال به گیاهان و جمادات رسخ نامیده میشود. میگویند که در تمام مراتب چهارگانه مزبور روح آدمی حسّ برتری جویی و توبه از گناهان خود را فراموش نمیکند چنان که میتواند بر اثر تزکیه نفس و نیکوکاری از پستترین مقام حیوانی به بالاترین مقام انسانی عروج نماید. ملطی مینویسد: «تناسخیه» معتقدند که انسان تنها همان روح است و بدنش جامهای است که او پیوسته میپوشد و نیز تغییر میدهد و کثافاتی که از دهان و بینی و معده انسان و بول و منی و عرق خارج میشود، طاهر و نظیف است و میتوان آن را خورد. حتی میگویند مردی صوفی که منیر نام داشت و در سنه 545 هجری قمری زندگی میکرد، غایط(مدفوع) شیخ (مراد) خود را میخورد و میگفت که پاک است.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 124 | تناسخ در اصطلاح عبارت است از اعتقاد به تجرد روح از بدن و انتقال آن به بدن دیگر. این کار را نسخ مینامند در حالی که انتقال روح به حیوان مسخ و به بدن حیوانات پستتر و کوچکتر فسخ و انتقال به گیاهان و جمادات رسخ نامیده میشود. میگویند که در تمام مراتب چهارگانه مزبور روح آدمی حسّ برتری جویی و توبه از گناهان خود را فراموش نمیکند چنان که میتواند بر اثر تزکیه نفس و نیکوکاری از پستترین مقام حیوانی به بالاترین مقام انسانی عروج نماید. ملطی مینویسد: «تناسخیه» معتقدند که انسان تنها همان روح است و بدنش جامهای است که او پیوسته میپوشد و نیز تغییر میدهد و کثافاتی که از دهان و بینی و معده انسان و بول و منی و عرق خارج میشود، طاهر و نظیف است و میتوان آن را خورد. حتی میگویند مردی صوفی که منیر نام داشت و در سنه 545 هجری قمری زندگی میکرد، غایط (مدفوع) شیخ (مراد) خود را میخورد و میگفت که پاک است.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، ص 124 | ||
</ref> | </ref> | ||