۲۱٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
فنا واژه اى است عربى و در لغت به معناى نيست و نابود شدن است و در اصطلاح عارفان، مستغرق شدن بنده در حق را گويند. بدانگونه كه بشريت بنده در ربوبيت حق محو شود. عرفا طريق الى الله را به مراحل و منازلى تقسيم كردهاند و فنا را نهايت سير به سوى پروردگار دانستهاند. مثلا [[عطار نیشابوری|عطار]] در اين راه قائل به هفت منزل شده است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، [[توحید|توحيد]]، حيرت، و فقر وفنا<ref>مقدم پور، فاطمه، فنا في الله و بقاء بالله، تهران، 1383 ش، ص 190</ref>. | فنا واژه اى است عربى و در لغت به معناى نيست و نابود شدن است و در اصطلاح عارفان، مستغرق شدن بنده در حق را گويند. بدانگونه كه بشريت بنده در ربوبيت حق محو شود. عرفا طريق الى الله را به مراحل و منازلى تقسيم كردهاند و فنا را نهايت سير به سوى پروردگار دانستهاند. مثلا [[عطار نیشابوری|عطار]] در اين راه قائل به هفت منزل شده است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، [[توحید|توحيد]]، حيرت، و فقر وفنا<ref>مقدم پور، فاطمه، فنا في الله و بقاء بالله، تهران، 1383 ش، ص 190</ref>. | ||
فنا همان سقوط اوصاف ذميمه و بقا همان بروز اوصاف حميده است. چرا كه فنا غفلت [[انسان]] از نفس خود و از همه موجودات مىباشد و در كل فنا در [[صوفیه|صوفيه]] همان فنا از خلق و بقى به حق تعالى مىباشد<ref>همان</ref>. | فنا همان سقوط اوصاف ذميمه و بقا همان بروز اوصاف حميده است. چرا كه فنا غفلت [[انسان]] از نفس خود و از همه موجودات مىباشد و در كل فنا در [[صوفیه|صوفيه]] همان فنا از خلق و بقى به حق تعالى مىباشد<ref>همان</ref>. | ||
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- | |||
'''طریقه خلوتيه''' (به تركى Halvetiyye ) از كلمه خلوت گرفته شده است و خلوت از خلائى آمده است كه در عالم وجود دارد و هر كس خلاء شود گويى ديگر موجود نيست<ref>بن حجاج. د الشرقاوى، عبدالله، شرح الحكم الصوفية، قاهره، دائرة الكرز للنشر والتوزيع، چاپ اول 2005، ص 69</ref>. | |||
==معنا شناسی واژه خلوتیه== | |||
===ریشه و معنای خلوت=== | |||
خلوت يعنى اينكه شخصى مدتى را به تنهایی در جايى مثل كوه (برگرفته از آيه 68 سوره نحل) و يا زاويه سپرى نمايد و خلوت نشينى يعنى انجام یکسری آداب و اصول در طى هفت يا چهل روز. | |||
دورى از مردم و خلوتگزینی و چلهنشینی از سنتهای خلوتيان است كه منشأ آن را ميقات حضرت موسى مى دانند<ref>بروسوى، اسماعيل/ حقى، تمام الفيض في باب الرجال، تحقيق رمضان موصلى. على ناملى، [[سوریه|سوريه]] – [[دمشق]]، دارنينوى للدراسات والنشر و توزيع، 2011م</ref>. البته دلايل زياد دیگری نيز براى انتخاب عدد چهل و آثار آن ذكر نمودهاند از جمله: چهل را بهنوعی سن [[نبوت]] میدانند؛ چون پيامبر خاتم در چهلسالگی به پيامبرى مبعوث شد، باتوجهبه آيه پانزده سوره احقاف آن را سن قطبانيت عظمى دانستهاند؛ زمان حضور پيامبر9 در غار حرا چهل روز بوده است؛ حضور چهلروزه [[حضرت موسی|حضرت موسى]] در صحرای سينا (آيه 51 سوره بقره و آیه 142 سوره احقاف اشاره به آن دارد)، [[حضرت خدیجه|حضرت خديجه]] در چهلسالگی با پيامبراكرم ازدواج نمودند و... | |||
===وجه تسميه اين طريقت به خلوتيه=== | |||
برخى دليل نامگذاری اين [[طریقت|طريقت]] به خلوتيه را عادت آخی سراجالدین عمويش شيخ محمد نور الخلوتى در خلوتگزینی و پنهانشدن از خلق میدانند و داستانى براى اين خلوتگزینی نقل مینمایند: | |||
روزى سراجالدین از محلهای مىگذشت كه در آن درخت چنارى تنها و بهغایت بزرگ قرار داشت. درون آن درخت حفرهاى خالى و بزرگ بود، سراجالدین به نيت خلوت به درون آن میرود و از انظار خلق غايب میگردد و چهل روز در خلوت به عبادت میپردازد و امروزه نيز اين رسم چهلروزه جداشدن سالكان و زاهدان از خلق و انجام مجاهدات چهلروزه رسمى است باقیمانده از آن زمان و اشاره به همين داستان دارد<ref>وجدانى، صادق، طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سى)، استانبول، مطبعه عامره، 1338 – 1342، ص 20</ref>. | |||
اما خلوت وجه ديگرى نيز دارد و آن اعتزال مريد از كل صفات مذموم و كل مردم و مخلوقات دنى <ref>بن حجازى الشرقاوى، عبدالله، پيشين، ص 280</ref> و خالیکردن قلب از تمام مشغوليات و توجه نمودن به حقتعالی است. چرا كه تا وقتى سالک از تمام حجابهای مادى و معنوى مجرد نشده و تخلى نيافته است، نمىتواند راهى به سمت فيض الهى بيابد. | |||
پس در نتيجه خلوت اول عزلت و ترک اختلاط با خلق است يعنى خلوت ظاهرى و خلوت دوم خلوت باطنى و معنوى است يعنى خالى نمودن دل از تمام مشغوليات. آخر اين خلوتها رسيدن به محادثة السر مع الحق است كه نه ملائكه را در آن راه است و نه انسان را و اين به دست نمیآید مگر به انس با ذكر، اشتغال به تفكر، خالیشدن از صورت و معنى و تجرد از كل اسمورسم و وصف و حكم و ... و باز پسدادن اماناتى كه در هنگام نزول گرفته بودى به صاحبش. | |||
خلوتيان جهت برآوردهشدن حاجات خود چله مىگيرند و معتقدند اگر حاجت شدت يافت دوباره و دوباره به چله مینشینند تا چهره معبود در آينه وجودشان نقش بندد كه اين مقصود با رعايت جميع شرايط در کنار هم حاصل مىگردد . | |||
اما لفظ خلوتيه علاوه بر اینکه خود معنايى دقيق دارد، هر حرف از حروف آن نيز در بر دارنده معنايى مستقل است: | |||
خ: خلو قلب از ما سوى الله | |||
ل: لذت ذكر | |||
و: وفاى ظاهرى و باطنى، وفاى به عهد | |||
ت: تمكين | |||
ى: يسر بعد از عسر. | |||
===انواع خلوت=== | |||
خلوت بر سه قسم است: خلوت سالک، خلوت عارف، خلوت محقق. | |||
خلوت محقق: خلوت بالله است، اين نوع از خلوت كامل تراز بقيه انواع آن است و تنها مخصوص قطب الغوث در هرزمان است. | |||
خلوت عارف: خلوت نمودن در ملاء، يعنى حضور در كنار حقتعالی درهرحال فارق از اينكه در جمع باشد يا تنها، تاحدیکه كثرت را وحدت و وحدت را در كثرت شهود كند. | |||
خلوت سالک: اين شكل از خلوت براى شروع لازم است و طريق رسيدن به خلوتهایی است كه در پيش گفتيم. | |||
===ضرورت خلوت گزینی و عزلت=== | |||
قلب از اين حب جاه و مال خالى نمىگردد مگر با خلوتگزینی و اعتزال از مردم و فرار از اختلاط با آنها و هرآنچه اجتماع با آنها به بار میآورد<ref>العسال، احمد، رسالة الملكية في سلوک طريق الخلوتية، كتاب خطى موجود در كتابخانه ملک سعود قسم المخطوطات، ص 11</ref>. | |||
نكتهاى كه در باب خلوت قابلذکر است اين است كه خلوت نمىتواند حقيقت سالک را عوض كند بلكه صفات را تغيير مىدهد. اگر مريد تا ابدالدهر هم در خلوت بماند چيزى از حقيقت تغيير نخواهد يافت. پس اگر در قسمت ازلى مريد فتح و فتوحات<ref>فتح يعنى هر چيزى كه بر بنده باز مىشود از سوى خدا بعد از آنكه بسته بود از نعمتهاى ظاهرى و باطنى چون روزیها، عبادات، علوم و معارف و مكاشفات و غير آن. فتوحاتى كه براى سالک حاصل ميشود انواع مختلفى دارد كه عبارتاند از فتح قريب، فتح مبين و فتح مطلق. | |||
القاسانى، كمال الدين عبد الرزاق، شرح منازل السائرين، تحقيق و تعليق محسن بيدار فر، قم، منشورات بيدار، 1385 ش. 1427هـ، صص 275 – 276</ref> نباشدخلوت اثرى در آن سالک نداشته و شيخ نخواهد توانست قسمتى از اين را براى وى قرار دهد. اما كسى غير از صاحبان كشف و شهود نمیتوانند از چنين چيزى اطلاع داشته باشند و اين وظيفه شيخ است كه اگر فهميد مريد مىتواند صاحب كشف باشد او را به خلوت بفرستد و اگرنه، نه. وقتى مريد وارد خلوت شد ممكن است فتح كامل داشته باشد يا فتح ناقص و يا حتى فتح نداشته باشد. شايسته كه مريد بر اينكه فتح داشته و يا نداشته متوقف نگردد بلكه بايد بدون ناامیدی به آنچه حقتعالی نصيب وى نموده است راضى باشد شايد فتح وى در خلوت ديگرى باشد. كه البته فتح نيز انواع مختلف دارد؛ فتح برخى در يک روز، برخى يک ماه و يا برخى يک سال و بيشتر است. حتى ممكن است اثرى كه ذكر در یکلحظه دارد هزاران خلوت و رياضت نداشته باشد. | |||
==تاریخ خلوتیه== | |||
===بررسى چگونگى پيدايش و گسترش طريقت خلوتيه و علل و عوامل=== | |||
در بررسى هر طريقت نياز است ابتدا اطلاعاتى درباره تاريخ و چگونگى تأسيس، انشعابات و سلسله نسب طريقت به دست آوريم تا بتوانيم باد يدى روشن به تحليل مباحث طريقتى و اعتقادى آن بپردازيم لذا در اين فصل به بيان مباحث تاريخى موردنیاز در اين نوشته اعم از؛ چگونگى تأسيس طريقت، اولين انشعابات در طريقه و ورود به مصر و احياء مجدد آن، انشعابات خلوتيه در مصر، شاخههای معاصر فعال در مصر و سلسله نسب و كرسى نامه آن میپردازیم. | |||
آن از سال 682 هـ. ق تا 720 هـ . ق كه دوره ميانى تصوف آذربايجان است، در واقع دوره استقرار مغولان در آذربايجان و آرامش و بهبود نسبى اوضاع اجتماعى بود، بيشترين تحولات در عرصه تصوف سنتى آذربايجان رخ داد و يكى از آنها ارتباط صوفيان با درباره است كه منجر به گسترش كمى تصوف شد<ref>قربان نژاد، پريسا، تاريخ تصوف در آذربايجان، تبريز، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامى، زمستان 1388، ص 218</ref>. | |||
اين دوران مقارن است با تأسيس طريقت خلوتيه و حيات شيخ كريم الدين محمد خوارزمى معروف به اخى الدين نور الخلوتى و برادرزاده وى شيخ ابیعبدالله سراجالدین ابن الشيخ اكمل الدين لاهيجى كه اين دوتن را نخستين بنیانگذاران <ref>برخى أخى كريم الدين و برخى سراج الدين را بنيان گذار خلوتيه مىدانند</ref> طريقت خلوتيه دانستهاند. | |||
پس از تأسيس طريقت خلوتيه در اين زمان كه تحتتأثیر يک رخ داد سياسى بوده، عامل سياسى. اجتماعى دیگری نيز تأثير فراوانى در گسترش و رونق خلوتيه بر عهده داشت و آن عامل امپراتورى عثمانى بهعنوان يک امپراتورى سنیمذهب و قدرتگرفتن طريقت صفويه و قزلباشان بهعنوان طریقهای صوفيانه با مذهب شيعى است. اختلافات اين دو با يكديگر باعث موضعگیریهای امپراتورى عثمانى و انجام كارهايى عليه صفويه شد. | |||
يكى از سیاستهای امپراتورى عثمانى در مقابل حكومت صفويه، حمايت از طريقت خلوتيه بهعنوان يک طريقت سنیمذهب بود. خلوتيه هم مثل طريقت صفويه، شاخهاى از زن هدیه بودند، لذا بسيارى از مردم از ترس کشتهشدن به خلوتيه پناه بردند<ref>با اقتباس از كتاب علوى گرى در آناتولى در قرن شانزدهم از صائم ساواش كه انتشارات وادى در سال 2002 ضمن 250 صفحه آن را منتشر كرده است. و بنگريد به سايت http://www.fonlm:/2-98ia.com/ t58316.com.html. (تاريخ مراجعه: 5/4/1392)</ref>. | |||
همين عامل باعث گرايش بیشازپیش مردم به خلوتيه و يكى از عوامل گسترش آن و فراتر رفتن آن از مرزهاى آذربايجان شد. البته اعزام مبلغين به اقصینقاط عالم توسط يكى از شيوخ آن نيز تأثير بسزايى در گسترش خلوتيه داشته است كه بهزودی مورد بررسى قرار خواهد گرفت. | |||
===اولين انشعابات در طريقه، ورود به مصر و احياء مجدد آن=== | |||
اما طريقت نوپاى خلوتيه پس از تأسيس، تا زمان سيد يحيى جلالالدین ابن السيد بهاء الدين الشروانى الباكويى (وفات 867 يا 868 هـ.ق)<ref>وجدانى در كتاب طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سي) سال وفات ايشان را 862 ذكر نموده است</ref> به شكل یکپارچه باقیمانده و پس از وی به چهارشاخه تقسيم گرديد. | |||
شاخههاى بسيارى كه امروزه در طريقت خلوتيه موجود مىباشند همگى به سبب همتى بوده است كه سيد يحيى در اعزام خلفاى خود به ممالک اطراف داشته است. بهطوریکه امروزه مىتوانيم انشعابات فعالى از خلوتيه را در كشورهاى مختلفى از جهان از جمله: تركيه، آلبانى، يوگسلاوى، سوريه، فلسطين، اردن، مصر و ... مشاهده كنيم. | |||
در حلقه ارشاد و تربيت شيروانى چند خليفه تربيت شدند كه عبارتند از: | |||
1. على علاءالدین (برادر بزرگتر سيد يحيى شيروانى. | |||
2. پير شکرالله انصارى. | |||
3. حبيب قره مانى (خلفاى وى مؤسس شاخههای سيواسيه و شمسيه مىباشند)<ref>فخرى، حجت، ذيل خلوتيه، دانش نامه جهان اسلام، زير نظر غلامعلى حداد عادل</ref>. | |||
4. محمد بهاءالدین ارزنجانى (پس از وی دو تن از خلفايش مؤسسین شاخههایی جديد در طريقت بودند. | |||
5. دهه عمر روشنى (مؤسس شاخه روشنيه، اولینبار خلوتيه توسط شاگردان وى وارد مصر شد). | |||
خلوتيه پس از سيد يحيى توسط همين خلفا به چهارشاخه تقسيم گشت كه مهمترین آنها شاخه روشنيه است كه توسط دهه عمر روشنى تأسيس شد. | |||
سه تن از شاگردان وى به نامهای ابو عبدالرحمن محمد مهرتاش (مؤسس شاخه دميرتاشيه)، ابراهيم گلشنى (مؤسس شاخه گلشنيه) و شاهين خلوتى براى اولینبار خلوتيه را وارد مصر كردند<ref>حدادى، محسن، ذيل ورود و گسترش در آفريقا، دانش نامه جهان اسلام، زير نظر غلامعلى حداد عادل</ref>. | |||
يكى ديگر از مهمترین شاخههای منشعب شده از سيد يحيى شاخه سنبليه است كه توسط پير بهاءالدین ارزنجانى تأسيس گرديد كه پس از وی پيروانش دودسته شدند دستهاى به رهبرى ابراهيم تاجالدین كه خليفه وى، شاخه احمد به را تأسيس نمود و اين شاخه در عثمانى گسترشیافته و همان جا ماند و گروهى ديگر به رهبرى چلپى خليفه (مؤسس شاخه جماليه) انشعاباتى داشتند كه بعدها اين شاخهها به مصر رفته باعث احياء خلوتيه در مصر شدند كه ما در اينجا فقط به معرفى اين شاخه و انشعابات آن مىپردازيم. | |||
پس از چلپى خليفه خلوتيه جماليه به دو شاخه سنبليه (توسط يوسف سنبل سنان متوفى 936 هـ . ق) و شعبانيه (توسط شعبان ولى ) تقسيم گرديد. يكى از شاگردان شعبان ولى به نام قره باش ولى شاخه قره باشيه را تأسيس نمود. اين شاخه نيز توسط دو تن از شاگردان وى به دو شاخه نصوحيه، توسط محمد نصوحى (م، 1130 هـ ق استانبول )، وبكريه، توسط شيخ شمس الدين مصطفى بكرى، تقسيم شد. خلوتيه در مرحله دوم، توسط وى به مصر راه يافت. | |||
بكريه خود به سه شاخه تقسيم گرديد: كماليه، توسط شيخ كمال الدين مصطفى بكرى(متوفى 1199 هـ. ق، پسر شيخ شمس الدين مصطفى)، سمّانيه، توسط محمد بن عبد الكريم مدنى (متوفى 1189 هـ.. ق) و حفنيه، توسط سيد شمس الدين محمد بن سالم الحفنى . | |||
حفنيه شاخهاى است كه در مصر باقى ماند و تمام شاخههاى خلوتيه امروز مصر از انشعابات آن مى باشد<ref>مباحث مربوط به اين بخش به شكل پراكنده در منابع مختلف از جمله كتاب طومار طرق عليه و دانشنامه جهان اسلام و ساير منابع ذكر شده بود كه خلاص هاى از همه آنها در اينجا ذكرشد لذا غير از موارد معدود به منابع اشارهاى نشده است</ref>. | |||
===فعالترين انشعابات خلوتيه در مصر=== | |||
در سايتها كتابها و منابع مختلف نام شاخهها و انشعابات متعدد و مختلفى از اين طريقت ذكر شده است كه برخى از آنها امروزه در مصر فعال اند و از برخى ديگر اطلاعاتى جزهمان نام وود ندارد ليكن در مجموع حدود 24 شاخه از اين طريقت در منابع مختلف در مصر يافت شد كه همراه باشيخ كنونى آن به ترتيب زير مىباشد: | |||
• الاحمديه: احمد الطيب | |||
• البكريه: محمد كوبلاى البكرى | |||
• البهوتيه: محمد عمر البهوتى | |||
• الجامعيه الرحمانيه | |||
• الجلوتيه | |||
• الجنديه: احمد حسين الجندى | |||
• الجوديه: جوده عبدالعليم البكرى | |||
• الدمرداشيه | |||
• الدوميه: عبدالوهاب الاسيوطى | |||
• السمانيه: عبدالعزيز محمد الجمل | |||
• الشبراويه: محمد مصطفى عبد الخالق الشبراوى | |||
• الصاويه: احمد السيد الصاوى | |||
• الضيفيه: احمد محمد الشورابى | |||
• العلوانيه: مالك محمد علوان | |||
• المغازيه: نضال المغازى | |||
• الغنيميه: محمد أبو الوفا تفتازانى | |||
• القاياتيه: كامل القاياتى | |||
• القصبيه: عبد الهادى احمد القصبى<ref>وى شيخ المشايخ كنونى مصر مىباشد.</ref> | |||
• المحمديه: سليمان سامى محمد | |||
• المروانيه: عمر محمد مروان | |||
• المسلميه: حسن محمد حسن المسلمى | |||
• المصلحيه: خالد فريد المصلحى | |||
• الهاشميه: محمد محمود أبو هاشم | |||
• الهراويه الحفنيه: محمد شمس الدين الهراوى | |||
===شاخههاى معاصر فعال در مصر=== | |||
از اين 24 انشعاب كه نام برده شد شش شاخه فعالتر از شاخه هاى ديگر هستند كه در ذيل به طور اجمالى به بيان برخى از ويژگىهاى اين چند شاخه اشاره مىكنيم: | |||
====الشبراوية==== | |||
يكى از مهمترين انشعابات معاصر وفعال در مصر شاخه شبراويه است كه رهبرى آن را عبد الخالق الشبراوى به عهده دارد. اين شاخه توسط الشيخ عمر بن سيدى هيكل بن سيدى جعفر الشبراوى العمرى به وجود آمده است و نسب وى به عمر مى رسد. رهبرى اين طريقه بر عهده فرزندان وسپس نوادگان وى بوده است تا اينكه در سال (1994م) به مهندس عبد الخالق الشبراوى رسيده است. | |||
سلسله شيوخ آن به ترتيب زير مىباشد: | |||
شيخ جعفر الشبراوى | |||
شيخ عبدالسلام الشبراوى | |||
شيخ عبدالخالق عبدالسلام الشبراوى | |||
شيخ مصطفى عبدالخالق مشهور به سيد كامل | |||
شيخ مهندس محمد عبدالخالق الشبراوى | |||
شبراويه يكى از قديميترين شاخههاى فعال در مصر است كه تاريخ تأسيس آن مربوط به ابتداى قرن گذشته مىباشد. | |||
اين طريقه در مصرو جهان عرب حدود يک ميليون مريد دارد كه به واسطه آداب و اخلاق و سلوک از بقيه طريقتها متمايز شده است. شبراويه داراى آدابى در حق شيخ، اخوان، مريد و... است. (البته كلا خلوتيه داراى چنين ويژگى مىباشد)<ref>سايت رسمى طريقت الشبراوية http://www.alkhlutih.com بشير، مروه، الشبراويه الخلوتيه، الاهرام اليومى. http://digital.ahram.org.eg ، (تاريخ مراجعه 7/5/1392)</ref>. | |||
====المغازية==== | |||
از ديگر شاخههاى معاصر مىتوان طريقتا لمغازيه را نام برد. موسس اين طريقت سيد محمد المغازى مىباشد لكن زمانيكه المشيخة العامة للطريق الصوفية تأسيس شده و طريقه المغازيه به آن پيوست شيخ محمد عامر المغازى شيخ طريقت بود و در واقع نام وى بهعنوان اولين شيخ اين شاخه در سازمان مشيخة العامه للطرق الصوفيه ثبت شده است. | |||
سلسله مشايخ ثبت شده اين طريقت به ترتيب زير مىباشد: | |||
السيد محمد عامر المغازى | |||
سيد على محمد عامر المغازى | |||
سيد محمد على محمد عامر المغازى | |||
سيد محمد محمدعلى عامر المغازى | |||
وشيخ كنونى آن سيد نضال السيد محمد محمد على محمد عامر المغازى | |||
در اين شاخه از خلوتيه علاوه بر مواليد نبى اكرم و ائمه اطهار: كه معمولا در اكثر شاخهها اهتمام خاصى به آن دارند برخى جشنهاى خاص طريقه نيز انجام مىگيرد ا جمله: تولد سيد محمد المغازى الحسينى بزرگ كه در كنار ضريح وى در كفر شيخ برگزار مىگردد و نيز ميلاد فرزندان وى كه در نقاط مختلف جمهورى عربى مصر برگزار مىشود. | |||
اين طريقه علاوه بر اذكار و مراسمى كه معمولا در شاخههاى خلوتيه براى بيعت و تشرف به طريقه وجود دارد صيغه بيعتى خاص خود دارند كه به ترتيب زير مىباشد: | |||
ابتدا به اين ترتيب به درگاه خداوند استغفار مىنمايند استغفر الله عدد مخلوقات الله من جميع ما كره الله قولا و فعلا وخاطرا وناظرا وأتوب ايه تبنا الى الله ورجعنا الى الله وندمنا على ما فعلنا وعزمنا على ان لا نعود الى المعاصى أبدا و برئنا من كل دين يخالف دين الإسلام سپس به ترتيب زير شهادتين را مىگويند و بر فرمانبردارى از شيخ عهد مى بندندوأشهد أن لا إله الا الله المتفرد بوحدانيه الأ؛ديه في سبوحات الفردانيه وأشهد أن سيدنا محمد عبدالله و رسوله و صفية من خلقه و حبيبه القائل (أنا الذي لا يعرف قدرى غير ربى) صدق النبى الأفخم و الرسول الأعظم اللهم إني أشهد أني قد أعاهد على طاعتك و كما أشهدك و أشهد نبيك على طاعة وإمتثال أوامره كما أعاهد شيخى وأستاذى و سيدى و ملازى حضرة سماحة السيد نظال المغازى الحسينى على طاعته ما دامت في طاعه الله و رسوله وأهل بيت رسوله الأكرم الطيبين الطاهرين وقراءه الاوراد والاذكار و حضور الليالى والحضرات وأن أكون خير دلال على الشرف في الطريق وافى الأمانه أمام الله ورسوله <ref>سايت رسمى شاخه المغازيه http://elmoghazyaa.mw3b.com (تاريخ مراجعه 20/5/1392)</ref> | |||
المغازية هم چنين براى شروع مراسم حضره نيزورد مخصوص دارد. مراسم حضره همان گردهم آيى مريدان، براى اجراى آيين هاست كه معمولا بعد از ظهر يا شب در حياط يک خانه شخصى، ميدان عمومى، در مجاورت حجره يا در فضاى باز در نزديكى مرقد زاهد صورت مىگيرد<ref>اهتسوكو، كازئو، ذيل تصوف، دايره المعارف جهان نوين اسلام، ج 2، ص 163</ref>. | |||
====القصبيه==== | |||
اين طريقه منتسب به موسس آن حسن القصبى و مشهور به ابى حامد الازهرى مىباشد. شيخ حسن القصبى خود را منسوب به امام حسن7 مىداند. وى از علماى بزرگ الازهر بوده و علاوه بر مشاركتهاى دينى و صوفيانه از فعالان سياسى مصر نيز مىباشد. | |||
از تاليفات وى مىتوان به كتاب الجواهر المكية، تحفه الصلوات، الوظيفة القصبية اشاره نمود. | |||
القصبى در سال (1244 هـ . ق) از دنيا رفت و در مسجد بزرگ خودش به خاک سپرده شد. سالگرد ولادت وى از بزرگترين اعياد ساليانه طريقه مىباشد. | |||
رهبرى طريقت قصبيه خلوتيه را پس ازوى پسرش شيخ حامد القصبى بر عهده گرفت و پس ازوى شيخ امام القصبى عهده داراين وظيفه گرديد. شيخ امام القصبى از علماى الازهر و متولى جامع الاحمدى در طنطا بوده، در آنجا به تدريس مذاهب اربعه مى پرداخت. شيخ امام القصبى در سال (1298 هـ . ق) از دنيا رفت و شيخ حامد القصبى و پس ازوى شيخ عبد العزيز القصبى رهبرى طريقت را عهده دار شدند. عبد العزيز در سال (1975م) از دنيا رفت و در جامع القصبى در كنار جدش به خاك سپرده شد. | |||
در سال (1980م) اين طريقه از طرف مشيخة العامة لطرق الصوفيه به رسميت شناخته شد و احمد عبد الهادى القصبى بعنوان شيخ آن معرفى گرديد و در سال (1994م) بعنوان شيخ المشايخ صوفيه برگزيده شد. | |||
در اين شاخه هر هفته روزهاى جمعه بين نماز عصر و نماز جمعه در جامع قصبيه برگذار مىگردد. مراسم حضره با سلام و صلوات بر پيامبر اكرم 9 آغاز مىگردد سپس به اذكار مخصوص طريقت قصبيه كه مى پردازند. اين مراسم در حضور شيخ طريقه و مرايدان انجام مىگيرد. | |||
تعداد اعضاى اين شاخه از خلوتيه را بالغ بر هفتاد هزار نفر، اعم از مريدان و خلفا مى دانند<ref>بشير، مروه، الشيخ احمد الصاوى، الاهرام اليومى http://digital.ahram.org.eg (تاريخ مراجعه: 17/5/1392)</ref>. | |||
====الصاويه==== | |||
اين شاخه توسط احمد الساوى در سال 1020 ق تأسيس و شهر جيزه بهعنوان مركز آن تعيين شده است. احمد الصاوى خود از دانش آموختگان و اساتيد الازهر بوده و به تقوا و درستكارى معروف بوده است. لذا هنگامى كه دعوت براى صاويه خلوتيه بين طلاب الأزهر منتشر شد كسانى كه وى را مى شناختند و از شيوه و روش وى مطلع بودند سريعا به اين طريقه روى آوردند به شكلى كه شيوه و روش وى مطلع بودند سريعا به اين طريقه روى آوردند به شكلى كه در چهار قرن گذشته اين شاخه به شدت انتشار يافت، تا جائيكه در شهرهاى مختلف صاحب مريدان و مراكز بسيار شد از جمله در الفيوم، الغرنيه، الاسكندريه، المنيا، سوهاج، اسيوط و... . | |||
طريقت الصاويه به رغم ارتباطى كه با الازهر دارد هيچ گاه موقف آشكار در مواجه با مسائل سياسى ندارد، غير از زمان حمله فرانسويان كه به دعوت شيخ احمد الصاوى هزاران نفر از طلاب الازهر داو طلب مقابله با فرانسويان شدند. | |||
اين شاخه از خلوتيه به جهاتى، متفاوت از بقيه طريقتها مىباشد و آن الزامى است كه براى مشايخ آن از جهت تحصيل در الازهر دارد يعنى؛ اين شاخه از خلوتيه بين تمام طريقتهاى صوفيانه تنها طريقى است كه مشايخ آن ملزم به تحصيل در الازهر مىباشند. | |||
اين طريقه، طريقتى نيست كه از دنيا روى گردان شده به آخرت بپردازد بلكه آن را قبول مىكند و به تفاعل با آن مى پردازد لذا مريدان بسيارى از الازهر و طلاب آن دارد. | |||
طريقت الصاويه در سال (1979م) و در زمان شيخ سيد الصاوى وارد مجلس الاعلى للطرق الصوفيه شد. | |||
مريدان اين طريقت اورادى از شيخ مصطفى بكرى و شيخ احمد الدردير حفظ مىكنند و ورد مشهور بين آنها ورد الصحا و ورد الستار مىباشد. اين شاخه، منشعب از شاخه درديريه خلوتيه مىباشد. | |||
مراسم حضره در روزهاى دوشنبه و پنج شنبه هر هفته در مراكز مختلف طريقه برگزار مىگردد. اين مراسم بات لاوت آيات قرآن كريم آغاز مىگردد و در آن به القاء و تعليم دروس دينى، كيفيت تخلق به اخلاق محمدى9 و قرائت اوراد طريقه در حلقههاى ذكر مىپردازند. | |||
اين طريقت تاكنون حدود صد هزار مريد اعم از طلاب و اساتيد الازهر، ائمه جماعات و... دارد و از مشهورترين مريدان آن مىتوان وزير عبد المنعم الصاوى وزير الثقافة والإعلام سابق را نام برد<ref>http://today.almasryalyoum.com (تاريخ مراجعه: 25/5/1392)</ref>. | |||
====المحمديه==== | |||
شاخه محمديه خلوتيه يكى از طريقتهاى مهم مصر به شمار مىرود كه حدود صد سال پيش در قاهره توسط شيخ محمد عيد الشافعى تأسيس شد و در 29 يوليو 1951م، 17 شوال 1371 هـ . ق. تأسيس آن اعلام گرديده به تبرک نام پيامبر9 الخلوتيه المحمديه ناميده شد. شيخ كنونى آن شيخ سامى سليمان مىباشد. | |||
اين طريقه توجه ويژهاى به مسائل اجتماعى داشته و جمعيتهاى اجتماعى متعددى براى برخى اصلاحات اجتماعى تأسيس نموده است از جمله: | |||
جمعية الرعاية الاسلامية، جمعية الأيادى البيضاء كه تابع وزارت تضامن اجتماعى بوده و براى خدمت به اعضاى طريقه بوجود آمده است، دفتر فرهنگى براى دعوت به صوفيه، موسسهاى براى دروس اسلامى و صوفى و... | |||
در طريقتا لمحمديه الخلوتيه مراسم حضره جمعه هر هفته بعد از نماز عشاء برپا مىگردد. در اين مراسم مريدان به شكل دايره يا در صفوف منظم قرار مىگيرند و چراغها خاموش مىشود. با قرائت فاتحهاى براى حضرت رسول الله9و بعد براى، موسس، مراسم آغاز مىگردد. در ادامه سه بار سوره اخلاص، يک بار معوذتين و يک بار فاتحه قرائت مىگردد، اين بخش را باط ى مراحل زير پايان مىدهند و بعد ايستاده مراسم حضره را به جاى مىآورند. | |||
ابتدا ذكر سُبْحٰانَ رَبِّكَ رَبِّ اَلْعِزَّةِ عَمّٰا يَصِفُونَ وَسَلاٰمٌ عَلَى اَلْمُرْسَلِينَ وَاَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِينَ را مىگويند، سپس با گفتن أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلْعَظِيمَ صد بار و أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلْعَظِيمَ اَلَّذِي لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ اَلْحَيُّ اَلْقَيُّومُ ذَا اَلْجَلاَلِ وَ اَلْإِكْرَامِ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ سه بار، ولا إله إلا الله صد بار، از درگاه خداوند طلب بخشش مىنمايند و در آخر اين دعا را مىخوانند: اللهم إنك أمرتنا بهذه الكلمة و وعدتنا عليها الجنة وإنك لا تخلف الميعاد. | |||
پس از پايان مراسم حضره فاتح هاى قرائت كرده و سه بار لا اله الا الله مىگويند و مجلس پايان مىگيرد<ref>بشير، مروه، الشيخ سليمان محمود، الاهرام اليومى. http://digital.ahram.org.eg (تاريخ مراجعه 1/6/1392)</ref>.. | |||
====الغنيمية==== | |||
اين شاخه از خلوتيه جزء يكى از قديميترين طريقتهاى مصر مىباشد. شيخ فعلى آن شيخ اسماعيل غنيمى است و اين طريقت در نقاط مختلف مصر و در كشورهاى ديگر مثل مغرب، الجزاير، سوريه و يمين انتشار دارد. | |||
مشايخ اين طريقت در دعوت مريدان به طريقه، توجه خاصى به علوم فقهى و عبادات دارند و نيز مردم را به دورى و خلاصى از جمد و تحريک به برخواستن عليه چهل مىكنند و خواستار ايجاد مدينه فاضله در كشورشان هستند. | |||
عقايد و فعاليتهاى اين طريقه از ابتداى تأسيس قائم بر كتاب و سنت بوده و مخالف با تمام مباحث و مسائل دور از اسلام هستند. | |||
از مهمترين شيوخ اين طريقه مىتوان شيخ غنيمى تفتازانى را نام برد؛ وى روزنامه نگار، خطيب و عالم بزرگى بود كه برسه زبان انگليسى، فرانسوى و تركى اشراف كامل داشت. وى نقش پر رنگ و مؤثرى در مواضع ضد استعمارى داشته، مقالات و سخنرانى هايش در اين زمينه معروف مىباشد. | |||
شيخ تفتازانى تأليفات بسيارى نيز داشته است مثل مجله البشائر لخدمة الدين و التصوف والأدب كه در سال (1909م) منتشر كرد و ماله حديث الصيام كه ستون دائمى روزنامه الاهرام در ماه رمضان هر سال بود كه از سال 1922م) آغاز و تا پايان زندگىش ادامه داشت. | |||
از ديگر شيوخ مهم آن دكتر ابوالوفا تفتازانى (1930 – 1994م) مىباشد كه نايب رئيس دانشگاه قاهره و شيخ المشايخ سابق طرق صوفيه بوده است، وى اولين كسى است كه بين فلسفه و تصوف آكادميک و تصوف سنتى را جمع نموده و شاگرد اساتيد بزرگى در فلسفه مثل مصطفى عبد الرازق بوده است<ref>بشير، مروه، الغنيمية الخلوتيه، الاهرام اليومى. http://digital.ahram.org.eg (تاريخ مراجعه 29/5/1392)</ref>. | |||
وى هم چنين در تبديل تصوف به علمى قابل بحث و تدريس نيز تلاش بسيار نموده است. دكتر ابوالفا كوشيده است از تصوف در حل مسائل عصر استفاده نمايد و هم چنين در پاک نمودن تصوف از اباطيل و خرافاتى كه در طى قرون وارد صوفيه شده است، نيز تلاش بسيار نموده است. | |||
===سلسله نسب و كرسى نامه طريقت خلوتيه=== | |||
بسيارى از كتابها به بحث سلسله نسب طريقت خلوتيه پرداختهاند و همه آنها خلوتيه را منتسب به امام على دانستهاند اما اختلافات اندكى در چگونگى اين انتساب وجود دارد كه به نقل نمونههايى از آن مىپردازيم. در بسيارى از منابع كرسى نامههاى متعدد نقل شده است اما كرسى نامه ذكر شده جمع بين چهار منبع زيراست: | |||
البحوث السنية عن بعض الرجال اسانيد الطريقة الخلوتية، طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سى)<ref>در صفحات آغازين كتاب طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سى) اطلاعات نسبتا خوبى درباره اختلافات جزئى موجود در چند كرسى نامه بیان شده است</ref> ، كيفية اهداء فواتح لرجال سلسلتين القارية والخلوتيةوثمرات الفواد. | |||
امام على7، حسن بصرى، حبيب اعجمى، داوود طائى، معروف كرخى، سرى سقطى، جنيد بغدادى، ممشاد دينورى <ref>سايت رسمى شاخه شبراويه پس از ممشاد دينورى نام محمد دينورى ذكر نموده است</ref>، محمد البكرى، وجيه الدين القاضى، عمر البكرى، نجيب الدين سهروردى <ref>از محمد البكرى تا سهروردى مورد اختلاف نسخ مختلف است اما در بقيه تقريبا بين نسخ مختلف اشتراک نظر وجود دارد</ref>، قطب الدين ابهرى، ركن الدين محمد البخارى <ref>در برخى نسخ مثل كيفية اهداء فواتح لرجال سلسلتين القادرية و الخلوتية ص 10 وسايت شاخه الشبراويه، وى را ركن الدين محمد النجاشى ناميدهاند</ref>، شيخ شهاب الدين محمد تبريزى، شيخ جمال الدين تبريزى <ref>طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سى) و سايت شاخه الشبراويه شيخ جمال الدين را با عنوان شيراى ناميه است ودو كتاب ثمرات الفواد و البحوث السنية عن بعض الرجال اسانيد الطريقة الخلوتية هر دو را تبريزى ناميده است</ref>، ابراهيم زاهد گيلانى<ref>سايت شاخه الشبراويه پس از ابراهيم زاهد گیلانى نام عمر الخلوتى و خلفاى بعد ازوى را آورده است و شيوخ قبلى را ذكر ننموده است</ref>،سعد الدين فرغانى<ref>نام وى در كتاب هاى كيفية اهداء فواتح لرجال سلسلتين القادرية والخلوتية، البحوث السنية عن بعض الرجال اسانيد الطريقة الخلوتية وثمرات الفواد نيامده است و پس از ابراهيم زاهد گيلانى بى و اسطه نام محمد الخلوتى آمده است</ref>. | |||
مبانی اعتقادی طریقه خلوتیه با توجه به اصول اعتقادات از منظر این طریقت مورد بررسی قرار میگیرد. | |||
==توحيد در خلوتيه== | |||
شرقاوى در صفحه 432 كتاب الكوكب الدرى الرفيع [[توحید|توحيد]] را در چهار چيز بيان مىكند: | |||
1. نفى كثرت و عدد در قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. | |||
2. نفى شريک و مثل و ضد در اللَّهُ الصَّمَدُ. | |||
3. نفى علت و معلول در لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ. | |||
4. نفى شبيه و نظير در وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُواً أَحَدٌ<ref>بن حجازى الشرقاوى، عبدالله، پيشين، ص 432</ref>. | |||
هم چنين در جايى ديگر ذيل پرسش و پاسخى اشاره به بحث وحدت وجود كرده بيان مىكند خلوتيان قائل به وحدت وجود بوده و در باب اسقاط تكليف كسانى را كه چنين عقيدهاى دارند را قبول ندارند و آنها را جهله وحدت وجوديان مىدانند<ref>الشرقاوى، منصور محمد هيكل، پيشين، ص 431</ref>. | |||
و در باب اتحاد نيز اين طور توضيح مىدهد كه اگر كسى از كلام متصوفه تصور اتحاد را كرده اين فقط نگاهى ظاهرى است و مراد صوفى ظاهر امر نيست بلكه آنها بجز خداى واحد متصرفى را در وجود نمى بينند و اين حالى ذوقى ايجاد مى نمايد كه آنها را از كثرات به سمت كليت پيش مىبرد و در فردانيت محض غرق مىشود و عقل هايشان نيز در اين فردانيت غرق شده، مانند مبهوتين مىشوند و از آنها چيزى جز خدا باقى نمىماند پس مانند انسانهاى مست شده، مست مى شوند و كلام عشاق مست بر زبان مى آورند. | |||
==اسماء سبعه== | |||
اسماء سبعه به ترتيب لا الا الله، الله، هو، حق، حى، قيوم وقهار استگ<ref>ولپينارلى، عبدالباقى، پيشين، ص 273. وجدانى، صادق، پيشين، ص 28</ref>. | |||
كه مبناى سلوک خلوتيه همين اسماء هفتگانه يا اسماء سبعه و اشتغال به آن است، به شكل آشكار و يا پنهان با علم به وقايع و تعبير و تاويل آن<ref>بروسوى، اسماعيل حقى، پيشين، ص 27. و علوى شريف، على، اصول مشايخ خلوتيه، نسخه خطى، موجود در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى، صص 42 و 28</ref>.خلوتيان اسماء سبعه را به نوعى يايه سلوک مىدانند يعنى سير معنوى را با ذكر اسماء الهى و رياضت امكان پذير مىدانند<ref>گولپينارلى، عبدالباقى، مولويه پس از مولانا، ترجمه توفيق سبحانى، چاپ اول، چاووشگرانن 1382، ص 397</ref>. | |||
گفتهاند ابراهيم زاهد گيلانى در سير و سلوک خويش به ذكر اسماء سبعه مى پرداخته و نيز به روايتى جنيد نيز سيرو سلوک در اسماء سبعه را داشته است. هر چند اين روايت صحيح نباشد ليكن مقصود اصلى پرداختن به ذكر خداى تعالى است. پير عمر خلوتى اولين بار اسماء سبعه كه از امهات اذكار خلوتيه است را به دده عمر روشنى ابلاغ نمود<ref>وجدانى، صادق، پيشين، صص 35 و 28</ref>. | |||
شنبه: يا قهار، يا عظيم، يا ودود، يا لطيف يا الله. | |||
يک شنبه: لا اله الا الله، يا وهاب، يا قادر، يا كريم يا الله. | |||
دو شنبه: يا الله، يا فتاح، يا قوى، يا باسط يا الله. | |||
سه شنبه: يا هو، يا واحد، يا جليل، يا عزيز يا الله. | |||
چهارشنبه: يا حق، يا احد، يا جميل، يا معز يا الله. | |||
پنج شنبه: يا حى، يا صمد، يا هادى، يا غنى يا الله. | |||
جمعه: يا قيوم، يا عليم، يا مالک، يا مغنى يا الله. | |||
متأسفانه به علت تعدد شعبات و شاخههاى موجود در طريقه امكان بيان تفاوت اذكار در هر شاخه وجود ندارد اما مشخص شد كه اسماء سبعه در تمام شعبات وجود دارد با تفاوت هايى در تعداد همان گونه كه گذشت. | |||
به عقيده خلوتيان هر سالگى بايد به ترتيب از اولين اسم شروع نمايد و تا آخرين اسم مداوت به همه اسماء داشته باشد تا حقيقته راسم دروى ملكه شود و بتواند وارد اسم بعدى شود كه بحث منازل سبعه كه منطبق بر همين اسما سبعه هستند در بخش مربوط به منازل و مقامات ذكر خواهد شد. | |||
==معاد نزد خلوتيان== | |||
همان طور كه در اكثر طرق [[صوفیه|صوفيه]] [[معاد]] و توجه به آخرت جزء مسائل مهم و مباحث مطرح در [[طریقت|طريقت]] مىباشد خلوتيه نيز از اين امر مستثنى نبوده و اكثر شيوخ آن در آثار و يا سخنان خويش آشكار و پنهان بحث از معاد را به ميان آورده و اين موضوع را مطرح نمودهاند كه در ادامه به برخى از آنان اشاره شده است: | |||
احمد العسال در كتاب الرساله الملكيه في سلوک طريق الخلوتيه خود در صفحات مختلف ذيل مباحثى كه به توضيح آنها پرداخته است اشاره به بحث معاد با اسامى مختلف آن داشته است از جمله در صفحه 11 خطاب به علماى زمان مىگويد: | |||
خوب است كه علماى زمان مان فكر كنند كه چه اعمالى در روز حساب برايمان مفيد است. اعمال كسانى كه به روز حساب ايمان دارند همان اعمال كسانى است كه به جنت و نارايمان دارند. كسىه از آتش مىهراسد با ترک شهوات، شبهات حرام، ترک معاصى و... از آن مىگريزد و كسى كه طالب بهشت است با انجام فرايض و نوافل سعى در بدست آوردن آن دارد. و عالمى كه حرص به دنيا دارد و نمى تواند اينها را با ثمره علم بدست بياورد، وقتى كه از دنيا برود مثل عوام مرده است و گناهان همراه اوست<ref>العسال، احمد، پيشين، ص 11</ref>. | |||
==رابطه شريعت، طريقت، حقيقت در نگاه خلوتيان== | |||
با نگاهى بر معتقدات خلوتيان، كتب و نصايحى كه آنان براى مريدان برجاى گذاشتهاند مىتوان دريافت با هر عقيده و سخنى كه مخالفت با شرع داشته و رنگ و بوى اباحهگرى داشته باشد به شدت مخالف بوده و مريدان را از آن برحذر داشتهاند. | |||
شرقاوى در كتاب كوكب الدرى الرفيع ذيل پرسش و پاسخى اشاره به بحث وحدت وجود كرده بيان مىكند خلوتيان قائل به وحدت وجود بوده و در باب اسقاط تكليف كسانى را كه چنين عقيدهاى دارند را قبول ندارند و آنها را جهله وحدت وجوديان مىدانند<ref>الشرقاوى، منصور محمد هيكل، پيشين، ص 431</ref>. | |||
و درجايى ديگر مصطفى البكرى چنين گفته است: بر اهل طريق واجب است در راهى قدم نگذارد كه شرع از آنها نهى كرده كه هر كس از [[شریعت|شريعت]] محمدى تخطى كند گمراه از راه درست و مرضيه است. شريعت اصل است و طريقت فرع برآن، هر كه اصل را رها كند فرع نمىتواند سودى به حال وى داشته باشد و شريعت بدون طريقت عاطل است و حقيقت بدون شريعت باطل. لذا شيخ محى الدين مىگويد: چيزى كه شريعت را زايل نمايد فايدهاى ندارد و نيز واجب است برسالكين قيام به همه اوراد طريق بدون اخلال در چيزى از آنها<ref>البكرى، مصطفى، پيشين، ص5</ref>. | |||
==ديدگاه خلوتيه نسبت به اهل بيت== | |||
در منابع مختلف اين طريقه اعم از كتب و يا سايتهاى شاخههاى مختلف آن بدست آمد حب [[اهل بیت|اهل بيت]] از اصول اساسى تمام انشعابات اين طريقه بوده و همه آنها خلوتيه را منسوب به حضرت امير المؤمنين مىدانند. هم چنين بسيارى از اقطاب سعى در رساندن نسب خود به [[ائمه اطهار(ع)|ائمه اطهار]]: دارند. | |||
علاوه بر اينها بسيارى موارد در سخنان اقطاب شاهد استناد به ائمه اطهار: ويا تأكيد برحب و پيروى از اهل بيت مىباشد، از جمله در سايت رسمى شاخه المغازيه مطلبى تحت عنوان فضائل آل البيت روايت شده از محمد عامر المغازى، با محتوى زير درج شده است كه نمونهاى از اين موارد است: | |||
خداوند متعال توسط رسول گرامى خويش ما را امر به مودت اهل بيت:نموده است قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا اَلْمَوَدَّةَ فِي اَلْقُرْبىٰ كه از نشانههاى اين مودت زيارت قبور مطهر ائمه اطهار: و توسل به آنها براى در خواست شفاعت جد گراميشان حضرت رسول الله مى باشد. | |||
در ادامه همين مطلب المغازى درباره حضرت زهرا بحث مىكند و احاديثى از رسول الله درباره ايشان را بيان مىكند: | |||
قال رسول الله إنما سميت فاطمة بهذا الاسم لان الله سبحانه وتعالى فطمها و ذريتها عن النار وفي رواية و محبيها عن النار ايشان را فاطمه ناميدم چرا كه خداوند تعالى ايشان و فرزندانش، و به روايتى محبان ايشان را از آتش دور ساخت . | |||
بسيارى از اين دستا روايات واحاديث در ذيل همين نوشته و جاهاى ديگر از خلوتيه موجود است كه همگى مؤيد تأكيد آنان بر حب اهل بيت: مىباشد. | |||
با توجه به مباحث مطرح شده در منابع مختلف مىتوان اين طور نتيجه گرفت كه پيروان اين طريقت در مبانى مختلف عقيدتى خود پيرو مكتب [[ابن عربی|ابن عربى]] هستند. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:فرق و مذاهب]] | |||
[[رده:تصوف]] | |||
{{فرق و مذاهب}} | {{فرق و مذاهب}} |