۲۱٬۷۰۰
ویرایش
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
روزى سراجالدین از محلهای مىگذشت كه در آن درخت چنارى تنها و بهغایت بزرگ قرار داشت. درون آن درخت حفرهاى خالى و بزرگ بود، سراجالدین به نيت خلوت به درون آن میرود و از انظار خلق غايب میگردد و چهل روز در خلوت به عبادت میپردازد و امروزه نيز اين رسم چهلروزه جداشدن سالكان و زاهدان از خلق و انجام مجاهدات چهلروزه رسمى است باقیمانده از آن زمان و اشاره به همين داستان دارد<ref>وجدانى، صادق، طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سى)، استانبول، مطبعه عامره، 1338 – 1342، ص 20</ref>. | روزى سراجالدین از محلهای مىگذشت كه در آن درخت چنارى تنها و بهغایت بزرگ قرار داشت. درون آن درخت حفرهاى خالى و بزرگ بود، سراجالدین به نيت خلوت به درون آن میرود و از انظار خلق غايب میگردد و چهل روز در خلوت به عبادت میپردازد و امروزه نيز اين رسم چهلروزه جداشدن سالكان و زاهدان از خلق و انجام مجاهدات چهلروزه رسمى است باقیمانده از آن زمان و اشاره به همين داستان دارد<ref>وجدانى، صادق، طومار طرق عليه (خلوتيه سلسله نامه سى)، استانبول، مطبعه عامره، 1338 – 1342، ص 20</ref>. | ||
اما خلوت وجه ديگرى نيز دارد و آن اعتزال مريد از كل صفات مذموم و كل مردم و مخلوقات دنى <ref>بن حجازى الشرقاوى، عبدالله، پيشين، ص 280</ref> و خالیکردن قلب از تمام مشغوليات و توجه نمودن به حقتعالی است. چرا كه تا وقتى سالک از تمام حجابهای مادى و معنوى مجرد نشده و تخلى نيافته است، نمىتواند راهى به سمت فيض الهى بيابد. | اما خلوت وجه ديگرى نيز دارد و آن اعتزال مريد از كل صفات مذموم و كل مردم و مخلوقات دنى<ref>بن حجازى الشرقاوى، عبدالله، پيشين، ص 280.</ref> و خالیکردن قلب از تمام مشغوليات و توجه نمودن به حقتعالی است. چرا كه تا وقتى سالک از تمام حجابهای مادى و معنوى مجرد نشده و تخلى نيافته است، نمىتواند راهى به سمت فيض الهى بيابد. | ||
پس در نتيجه خلوت اول عزلت و ترک اختلاط با خلق است يعنى خلوت ظاهرى و خلوت دوم خلوت باطنى و معنوى است يعنى خالى نمودن دل از تمام مشغوليات. آخر اين خلوتها رسيدن به محادثة السر مع الحق است كه نه ملائكه را در آن راه است و نه انسان را و اين به دست نمیآید مگر به انس با ذكر، اشتغال به تفكر، خالیشدن از صورت و معنى و تجرد از كل اسمورسم و وصف و حكم و ... و باز پسدادن اماناتى كه در هنگام نزول گرفته بودى به صاحبش. | پس در نتيجه خلوت اول عزلت و ترک اختلاط با خلق است يعنى خلوت ظاهرى و خلوت دوم خلوت باطنى و معنوى است يعنى خالى نمودن دل از تمام مشغوليات. آخر اين خلوتها رسيدن به محادثة السر مع الحق است كه نه ملائكه را در آن راه است و نه انسان را و اين به دست نمیآید مگر به انس با ذكر، اشتغال به تفكر، خالیشدن از صورت و معنى و تجرد از كل اسمورسم و وصف و حكم و ... و باز پسدادن اماناتى كه در هنگام نزول گرفته بودى به صاحبش. | ||
خلوتيان جهت برآوردهشدن حاجات خود چله مىگيرند و معتقدند اگر حاجت شدت يافت دوباره و دوباره به چله مینشینند تا چهره معبود در آينه وجودشان نقش بندد كه اين مقصود با رعايت جميع شرايط در کنار هم حاصل مىگردد . | خلوتيان جهت برآوردهشدن حاجات خود چله مىگيرند و معتقدند اگر حاجت شدت يافت دوباره و دوباره به چله مینشینند تا چهره معبود در آينه وجودشان نقش بندد كه اين مقصود با رعايت جميع شرايط در کنار هم حاصل مىگردد. | ||
اما لفظ خلوتيه علاوه بر اینکه خود معنايى دقيق دارد، هر حرف از حروف آن نيز در بر دارنده معنايى مستقل است: | اما لفظ خلوتيه علاوه بر اینکه خود معنايى دقيق دارد، هر حرف از حروف آن نيز در بر دارنده معنايى مستقل است: | ||
خ: خلو قلب از ما سوى | خ: خلو قلب از ما سوى الله؛ | ||
ل: لذت | ل: لذت ذكر؛ | ||
و: وفاى ظاهرى و باطنى، وفاى به | و: وفاى ظاهرى و باطنى، وفاى به عهد؛ | ||
ت: | ت: تمكين؛ | ||
ى: يسر بعد از عسر. | ى: يسر بعد از عسر. | ||