confirmed
۵٬۸۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
==ساختار کتاب== | ==ساختار کتاب== | ||
این کتاب شامل دو مقدمه، مقدمه اول شرح حال مختصری از زبان مؤلف درباره حضورش در مصر و نگارش مقالاتی در باب استبداد در نشریات و جرائد آن و سپس جمع آوری این مقالات در قالب کتابی با عنوان «طبائع الاستبداد و مصارع الاستعباد» و مقدمه دوّم، مقدمه اصلی کتاب، است. سپس نویسنده به تعریف استبداد و بررسی ارتباط و تاثیر آن بر مفاهیمی مانند علم، دین، بزرگی، مال، اخلاق، تربیت و پیشرفت و همچنین نحوه رهایی از | این کتاب شامل دو مقدمه، مقدمه اول شرح حال مختصری از زبان مؤلف درباره حضورش در مصر و نگارش مقالاتی در باب استبداد در نشریات و جرائد آن و سپس جمع آوری این مقالات در قالب کتابی با عنوان «طبائع الاستبداد و مصارع الاستعباد» و مقدمه دوّم، مقدمه اصلی کتاب، است. سپس نویسنده به تعریف استبداد و بررسی ارتباط و تاثیر آن بر مفاهیمی مانند علم، دین، بزرگی، مال، اخلاق، تربیت و پیشرفت و همچنین نحوه رهایی از استبداد، میپردازد. | ||
== | ==محتوای کتاب== | ||
برخی از نویسندگان بر این باورند كه كواكبى بسيارى از مطالب کتاب طبائع الاستبداد و مصارع الاستبداد را را از كتاب ویتور الفيه رى (1803-1749 م)، نویسنده و نمایشنامه پرداز ایتالیایی، که درباره استبداد است، اقتباس کرده و آن را با مباحثی از تاريخ اسلام و آيههايى از قرآن، به شيوهایى که با ذوق خوانندگان مسلمان و عرب سازگار بوده درآمیخته است. اما برخى، در اين باره اشكال كردهاند که كواكبى زبان خارجى نمىدانست. بعضی نیز به اين اشكال پاسخ دادهاند كه ترجمه تركى این کتاب، در سال 1898 م، به وسيله يكى از تركان جوان، به نام عبدالله جودت، ظاهرا به قصد تبليغ بر ضد سلطان عبدالحميد، در ژنو منتشر شده و به احتمال زیاد نسخهاى از آن در حلب يا قاهره، به دست كواكبى رسيده است. عدهای نیز اعتقاد دارند که كواكبى، زبان فرانسه مىدانست و آنچه درباره دموكراسى نوشته، ترجمهاى از كتابهاى فرانسوى، مانند برخى از بخشهاى روح القوانين منتسكيو است. رشيد رضا بر این باور است که اوصافى كه كواكبى از نظام استبدادى مىشمارد، گزارشى دقيق، از شيوه حكومت عثمانى است كه نمىتوان آن را فرآورده ذهنى بيگانه دانست. با این حال،حق مطلب آن است كه كواكبى، به عنوان متفكرى اصلاح طلب و مسلمانى بيدارگر، از افكار و انديشههاى زمان خويش آگاه بوده و با استفاده از همه آنها در مسير فكر اسلامى خويش سود جسته است. و برخلاف ادعاى رشيد رضا، نه تنها كواكبى اين اثر را منحصرا براى شيوه حكومت عبدالحميد ننوشته، بلكه گستردگى انديشه وى متوجه جهان اسلام بوده، كه در اين صورت يكى از مصاديق آن مىتواند استبداد حاكم بر عثمانى باشد. و مؤید این مطلب اقرار کواکبی در مقدمه این کتاب است که مینویسد برخى از مطالب آن، زاده فكر خود او، و برخى را از سخنان ديگران است<ref>همان، صص 19-18</ref>. | برخی از نویسندگان بر این باورند كه كواكبى بسيارى از مطالب کتاب طبائع الاستبداد و مصارع الاستبداد را را از كتاب ویتور الفيه رى (1803-1749 م)، نویسنده و نمایشنامه پرداز ایتالیایی، که درباره استبداد است، اقتباس کرده و آن را با مباحثی از تاريخ اسلام و آيههايى از قرآن، به شيوهایى که با ذوق خوانندگان مسلمان و عرب سازگار بوده درآمیخته است. اما برخى، در اين باره اشكال كردهاند که كواكبى زبان خارجى نمىدانست. بعضی نیز به اين اشكال پاسخ دادهاند كه ترجمه تركى این کتاب، در سال 1898 م، به وسيله يكى از تركان جوان، به نام عبدالله جودت، ظاهرا به قصد تبليغ بر ضد سلطان عبدالحميد، در ژنو منتشر شده و به احتمال زیاد نسخهاى از آن در حلب يا قاهره، به دست كواكبى رسيده است. عدهای نیز اعتقاد دارند که كواكبى، زبان فرانسه مىدانست و آنچه درباره دموكراسى نوشته، ترجمهاى از كتابهاى فرانسوى، مانند برخى از بخشهاى روح القوانين منتسكيو است. رشيد رضا بر این باور است که اوصافى كه كواكبى از نظام استبدادى مىشمارد، گزارشى دقيق، از شيوه حكومت عثمانى است كه نمىتوان آن را فرآورده ذهنى بيگانه دانست. با این حال،حق مطلب آن است كه كواكبى، به عنوان متفكرى اصلاح طلب و مسلمانى بيدارگر، از افكار و انديشههاى زمان خويش آگاه بوده و با استفاده از همه آنها در مسير فكر اسلامى خويش سود جسته است. و برخلاف ادعاى رشيد رضا، نه تنها كواكبى اين اثر را منحصرا براى شيوه حكومت عبدالحميد ننوشته، بلكه گستردگى انديشه وى متوجه جهان اسلام بوده، كه در اين صورت يكى از مصاديق آن مىتواند استبداد حاكم بر عثمانى باشد. و مؤید این مطلب اقرار کواکبی در مقدمه این کتاب است که مینویسد برخى از مطالب آن، زاده فكر خود او، و برخى را از سخنان ديگران است<ref>همان، صص 19-18</ref>. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
===تأثیر استبداد بر دین=== | ===تأثیر استبداد بر دین=== | ||
در اندیشه کواکبی به دلیل اینکه قول و فعل اربابان کلیسا با حقیقت آموزههای کتاب مقدس متفاوت بوده، نوعی از استبداد دینی بر آنان حاکم بوده که در برخی موارد مولد استبداد سیاسی نیز شده است. از دیدگاه کواکبی، اصل توحید اگر درست فهميده شود و مردم مفهوم حقيقى كلمه توحيد يعنى «لا اله الا الله» را درك كنند به استوارترين سنگرهاى ضداستبدادى دست مىبابند و اگر در هر ملّتی اصل توحيد انتشار یابد، قفل و زنجير اسيرى در آن ملت شکسته میشود. از اینرو دین اسلام نخست با حكمت و عزم، بنای شرك را به كلى منهدم ساخته و سپس قواعد آزادى سياسى كه معتدل کننده قانون دموكراسى (آزادی مشروع) و آريستوكراسى (حکومت دانایان) بوده را استوار ساخته و اساس آن را بر توحيد بنا نهاده و خواستار برچیده شدن استبداد | در اندیشه کواکبی به دلیل اینکه قول و فعل اربابان کلیسا با حقیقت آموزههای کتاب مقدس متفاوت بوده، نوعی از استبداد دینی بر آنان حاکم بوده که در برخی موارد مولد استبداد سیاسی نیز شده است. از دیدگاه کواکبی، اصل توحید اگر درست فهميده شود و مردم مفهوم حقيقى كلمه توحيد يعنى «لا اله الا الله» را درك كنند به استوارترين سنگرهاى ضداستبدادى دست مىبابند و اگر در هر ملّتی اصل توحيد انتشار یابد، قفل و زنجير اسيرى در آن ملت شکسته میشود. از اینرو دین اسلام نخست با حكمت و عزم، بنای شرك را به كلى منهدم ساخته و سپس قواعد آزادى سياسى كه معتدل کننده قانون دموكراسى (آزادی مشروع) و آريستوكراسى (حکومت دانایان) بوده را استوار ساخته و اساس آن را بر توحيد بنا نهاده و با بیان این مفاهیم، خواستار برچیده شدن استبداد است. <ref>همان، صص 21-15.</ref>. | ||
===تأثیر استبداد بر علوم جدید=== | ===تأثیر استبداد بر علوم جدید=== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
===تأثیر استبداد بر بزرگی=== | ===تأثیر استبداد بر بزرگی=== | ||
کواکبی مجد و بزرگی را به احراز مقام حب و احترام در دل مردم تعریف کرده که از فطرت آدمی سرچشمه میگیرد. از نظر ایشان، استبداد با مجد و بزرگی حقيقى سازگارى ندارد و مستبد میکوشد تا آن را فاسد ساخته و مجد و عظمت دروغين و گاهی نیز تمجدد يا بزرگى كاذب، یعنی انسان مستبد كوچك تحت حمايت مستبد بزرگ،را با آن عوض کند. ایشان در نقد دیدگاه ابن خلدون، که در مقدمه تاریخ خود آزمندى در دنيا را بر حرص در شرافتمندى و بزرگوارى ترجيح داده و از امام حسين(ع) و مانند وى، كه مرگ شرافتمندانه را از زندگى ذلتبار برتر دانسته و انتقاد مىكند، مینویسد: «ائمه اهلبيت عليهم السلام معذور بودند که جان خويش را به مهلكه بیندازند، ايشان آزادگان و نيكوكارانی بودند که مرگ با عزت را بر زندگى رياكارانه و با ذلت ترجيح | کواکبی مجد و بزرگی را به احراز مقام حب و احترام در دل مردم تعریف کرده که از فطرت آدمی سرچشمه میگیرد. از نظر ایشان، استبداد با مجد و بزرگی حقيقى سازگارى ندارد و مستبد میکوشد تا آن را فاسد ساخته و مجد و عظمت دروغين و گاهی نیز تمجدد يا بزرگى كاذب، یعنی انسان مستبد كوچك تحت حمايت مستبد بزرگ،را با آن عوض کند. ایشان در نقد دیدگاه ابن خلدون، که در مقدمه تاریخ خود آزمندى در دنيا را بر حرص در شرافتمندى و بزرگوارى ترجيح داده و از امام حسين(ع) و مانند وى، كه مرگ شرافتمندانه را از زندگى ذلتبار برتر دانسته و انتقاد مىكند، مینویسد: «ائمه اهلبيت عليهم السلام معذور بودند که جان خويش را به مهلكه بیندازند، ايشان آزادگان و نيكوكارانی بودند که مرگ با عزت را بر زندگى رياكارانه و با ذلت ترجيح مىدادند»<ref>کواکبی، صص 53-41.</ref>. | ||
===تأثیر استبداد بر مال=== | ===تأثیر استبداد بر مال=== | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
===تأثیر استبداد بر تربیت=== | ===تأثیر استبداد بر تربیت=== | ||
كواكبى، استبداد را موجب فاسد شدن اخلاق، تغییر اميال طبيعى و اخلاق فاضله، سلب اراده و اعتماد به نفس، کشتن عاطفه انسان، زنده شدن ريا و نفاق و بدگمانى درجامعه و غالب شدن ترس در بین مردم و | كواكبى، استبداد را موجب فاسد شدن اخلاق، تغییر اميال طبيعى و اخلاق فاضله، سلب اراده و اعتماد به نفس، کشتن عاطفه انسان، زنده شدن ريا و نفاق و بدگمانى درجامعه و غالب شدن ترس در بین مردم و... است. از اینرو،ملتهاى آزاد برای رهایی از قيد استبداد، آزادى خطابه و قلم به دور از تهمت و نسبتهاى زشت را جاری میکنند. ایشان روش انبیاء برای نجات بشر را همین راه دانسته که آن گشایش در عقل مردم را به ارمغان میآورد و موجب میشود که مردم به فرمان خداوند نهند و سپس عقلها را به مبادى حكمت نورانى کنند و به مردم بفهمانند كه چگونه اراده و آزادى فكر و عمل را كسب كنند و از این طریق قلعههاى استبداد را ويران ساخته و سرچشمه فساد را مسدود نمایند<ref>همان، صص 77-65.</ref>. | ||
===تأثیر استبداد بر اخلاق=== | ===تأثیر استبداد بر اخلاق=== | ||
كواكبى معتقد است که خداوند استعداد صلاح و فساد را در وجود انسان آفريده است و او به حسب نوع تربيت، که از پدر ومادر، مربیان، محیط، نظام اجتماعی و سیاسی کسب میکند، مىتواند برتر از فرشتگان و يا پستتر از شياطين شود. از اینرو حکومت موفق، حکومتی است که در خصوص تربیت انسان، به نیازهای قبل و بعد از تولد انسان توجه | كواكبى معتقد است که خداوند استعداد صلاح و فساد را در وجود انسان آفريده است و او به حسب نوع تربيت، که از پدر ومادر، مربیان، محیط، نظام اجتماعی و سیاسی کسب میکند، مىتواند برتر از فرشتگان و يا پستتر از شياطين شود. از اینرو حکومت موفق، حکومتی است که در خصوص تربیت انسان، به نیازهای قبل و بعد از تولد انسان توجه کند. از نظر ایشان حكومتهاى استبدادى نه تنها هيچ گونه مراقبتى در تربيت و رشد انسان ندارند، بلكه در فساد جسم و روح وی نیز میکوشند. از اینرو، استبداد، اخلاق و دین را فاسد و اخلاص را ازبندگان و خلوص را از مذهب سلب میکند<ref>همان، صص 87-77.</ref>. | ||
===تأثیر استبداد بر ترقی=== | ===تأثیر استبداد بر ترقی=== | ||
از دیدگاه کواکبی ترقی و پیشرفت سنتی معمول در آفریدهها و رکن حیات آنان است و اگر در ملتی آثار ترقی مشاهده شود حکم به حیات آن ملت و اگر این آثار دیده نشود حکم به موت آن ملت میکنیم. از نظر ایشان استبداد، سیر ترقی به انحطاط تبدیل کرده و پیش رفتن را به واپس آمدن و | از دیدگاه کواکبی ترقی و پیشرفت سنتی معمول در آفریدهها و رکن حیات آنان است و اگر در ملتی آثار ترقی مشاهده شود حکم به حیات آن ملت و اگر این آثار دیده نشود حکم به موت آن ملت میکنیم. از نظر ایشان استبداد، سیر ترقی به انحطاط تبدیل کرده و پیش رفتن را به واپس آمدن و رستن را به نیستی بدل میکند<ref>همان، صص 109-87</ref>. | ||
===رهایی از استبداد=== | ===رهایی از استبداد=== |