پرش به محتوا

شیخ صدوق: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۹: خط ۴۹:
دربارهٔ تولد صدوق در کتاب‌های شیعه آمده‌است که پدر او بعد از گذشت ۵۰ سال از عمرش، دارای فرزند نشده بود. از این رو برای حسین بن روح سومین نائب حجت بن حسن نامه می‌نویسد و از او تقاضا می‌کند که درخواست او را به حجت بن حسن برساند. در جواب این نامه، حجت بن حسن برای پدر صدوق می‌نویسد: «از خداوند خواستم دو پسر روزیت کند که وجودشان، خیر و برکت باشد.» از این رو وی «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده می‌شود.<ref>«وبگاه آینده روشن (BFNEWS)او به دعای امام عصر (عج متولد شد «۱۶-۰۲-۱۳۸۹»». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۹ مه ۲۰۱۰</ref>
دربارهٔ تولد صدوق در کتاب‌های شیعه آمده‌است که پدر او بعد از گذشت ۵۰ سال از عمرش، دارای فرزند نشده بود. از این رو برای حسین بن روح سومین نائب حجت بن حسن نامه می‌نویسد و از او تقاضا می‌کند که درخواست او را به حجت بن حسن برساند. در جواب این نامه، حجت بن حسن برای پدر صدوق می‌نویسد: «از خداوند خواستم دو پسر روزیت کند که وجودشان، خیر و برکت باشد.» از این رو وی «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده می‌شود.<ref>«وبگاه آینده روشن (BFNEWS)او به دعای امام عصر (عج متولد شد «۱۶-۰۲-۱۳۸۹»». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۹ مه ۲۰۱۰</ref>


وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزد آن پادشاه شیعی و وزیرش صاحب بن عباد با احترام می‌زیست و ریاست روحانی [[شیعیان]] عصر به او واگذار شد. وی سپس به شهرهای [[خراسان]]، [[ماوراء النهر|ماوراءالنهر]]، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور [[حج]] و زیارت به [[حجاز]] و [[عراق]] رفت و در شهرهای [[کوفه]] و [[بغداد]]، علمای دینی از معلوماتش استفاده کردند و سپس به [[ایران]] بازگشت و در سال ۳۸۱ هجری در ری درگذشت.<ref>فرهنگ جوان، مهدی نیلی پور، جلد اول، صفحهٔ ۷۳</ref> صدوق ابن بابویه قمی به خاطر فشار حکومت در سخت‌گیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از او تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند و او نیز کتاب معروف خود، من لایحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود<ref>حسین علی یزدانی، تاریخ تشیّع در افغانستان، مشهد، بهرام، ۱۳۷۰، ص ۲۵۳.</ref>.
وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه [[ری]] به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزد آن پادشاه شیعی و وزیرش صاحب بن عباد با احترام می‌زیست و ریاست روحانی [[مذهب شیعه|شیعیان]] عصر به او واگذار شد. وی سپس به شهرهای [[خراسان]]، [[ماوراء النهر|ماوراءالنهر]]، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور [[حج]] و زیارت به [[حجاز]] و [[عراق]] رفت و در شهرهای [[کوفه]] و [[بغداد]]، علمای دینی از معلوماتش استفاده کردند و سپس به [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] بازگشت و در سال ۳۸۱ هجری در ری درگذشت.<ref>فرهنگ جوان، مهدی نیلی پور، جلد اول، صفحهٔ ۷۳</ref> صدوق ابن بابویه قمی به خاطر فشار حکومت در سخت‌گیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از او تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند و او نیز کتاب معروف خود، من لایحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود<ref>حسین علی یزدانی، تاریخ تشیّع در افغانستان، مشهد، بهرام، ۱۳۷۰، ص ۲۵۳.</ref>.


نخستین کسی که ابن بابویه را صدوق نامیده ابن ادریس حلی است، ولی پس از وی تا زمان [[شهید اول]]، [[علامه مجلسی]]، این لقب شهرت نداشته‌است<ref>دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۳، مقاله ۹۲۹</ref>.
نخستین کسی که ابن بابویه را صدوق نامیده [[ابن ادریس حلی]] است، ولی پس از وی تا زمان [[شهید اول]]، [[علامه مجلسی]]، این لقب شهرت نداشته‌است<ref>دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۳، مقاله ۹۲۹</ref>.


== اقامت در شهرری ==
== اقامت در شهرری ==
confirmed
۳۸٬۰۶۷

ویرایش