پرش به محتوا

آمازیغی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
|}
|}
</div>
</div>
آمازیغی‌ها بخش مهمی از جامعه [[الجزایر]] را تشکیل می‌دهند. آن‌ها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی [[الجزایر]] و [[شمال آفریقا]] به شمار می‌رفتند. آن‌ها ملتی هستند که اسلام را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آن‌ها در فتح مناطق دیگر مانند آندلس کمک کردند. محبت [[اهل بیت]] گرامی علیهم السلام در زندگی آنان به ویژه روز عاشورا مشهود است.
آمازیغی‌ها بخش مهمی از جامعه [[الجزایر]] را تشکیل می‌دهند. آن‌ها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی [[الجزایر]] و [[شمال آفریقا]] به شمار می‌رفتند. آن‌ها ملتی هستند که [[اسلام]] را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آن‌ها در فتح مناطق دیگر مانند [[آندلس]] کمک کردند. محبت [[اهل بیت]] گرامی علیهم السلام در زندگی آنان به ویژه روز [[عاشورا]] مشهود است.


=نام‌گذاری آمازیغ و بربر=
=نام‌گذاری آمازیغ و بربر=
خط ۲۸: خط ۲۸:


با این حال علما در اصل و نسب آن‌ها اختلاف دارند؛ [[ابن‌خلدون]] با بیان دیدگاه‌های بسیاری از علمای نسب‌شناسی، شرح می‌دهد که همه نسب‌شناسان بربر معتقدند که «برانس» از نسل «مازیغ بن کنعان» و قوم «البتر» فرزندان «بربن قیس بن عیلان» هستند، لذا درست نیست که قوم «البرانس» را آمازی بنامیم.  
با این حال علما در اصل و نسب آن‌ها اختلاف دارند؛ [[ابن‌خلدون]] با بیان دیدگاه‌های بسیاری از علمای نسب‌شناسی، شرح می‌دهد که همه نسب‌شناسان بربر معتقدند که «برانس» از نسل «مازیغ بن کنعان» و قوم «البتر» فرزندان «بربن قیس بن عیلان» هستند، لذا درست نیست که قوم «البرانس» را آمازی بنامیم.  
نام آن‌ها را «بربر» گذاشته‌اند چون یک زبان واحد ندارند و هر قبیله‌ای زبانی ویژه خود را داراست. گفته می‌شود: پادشاه «التبابعه افریقش» هنگامی که متوجه شد که آن‌ها زبان‌های متنوع دارند، نامشان را «بربر» گذاشت. تنوع و اختلاف بین زبان‌ها در میان بربرها تا امروز باقی مانده است؛ زبان‌هایی مانند: الریفیه، الشلحه، السوسیه، القبایلیه، المزابیه و الشاویه. نمی‌دانیم که زبان بربرهایی که عرب‌زبان شدند کدام است ولی طبیعی است که زبان آن‌ها صرفاً یکی از این زبان‌ها نیست.
نام آن‌ها را «بربر» گذاشته‌اند چون یک زبان واحد ندارند و هر قبیله‌ای زبانی ویژه خود را داراست. گفته می‌شود: پادشاه «التبابعه افریقش» هنگامی که متوجه شد که آن‌ها زبان‌های متنوع دارند، نامشان را «بربر» گذاشت. تنوع و اختلاف بین زبان‌ها در میان [[بربرها]] تا امروز باقی مانده است؛ زبان‌هایی مانند: الریفیه، الشلحه، السوسیه، القبایلیه، المزابیه و الشاویه. نمی‌دانیم که زبان بربرهایی که عرب‌زبان شدند کدام است ولی طبیعی است که زبان آن‌ها صرفاً یکی از این زبان‌ها نیست.


=تاریخ آمازیغی‌ها=
=تاریخ آمازیغی‌ها=
خط ۴۴: خط ۴۴:
قوم آمازیغ به صورت مجموعه‌هایی از قبایل در این منطقه ساکن شدند. بسیاری از قبایل آمازیغی دور هم جمع شدند و تعدادی از ممالک بربری را زیر نظر دولت کارتاژ و روم تأسیس کردند. بارزترین این ممالک عبارتند از: مملکت «نومیدا» و مملکت «موریتانی» که این دو مملکت زیر نظر دولت روم در قرن دوم قبل از میلاد بودند. همچنین پس از اشغالگری «وندال» در سال ۴۲۹ م، و اشغالگری روم شرقی در سال ۵۳۳ م، قبایل دیگری مطرح شد که در قرن هشتم میلادی (دوم هجری) زیر نظر آنها بودند.
قوم آمازیغ به صورت مجموعه‌هایی از قبایل در این منطقه ساکن شدند. بسیاری از قبایل آمازیغی دور هم جمع شدند و تعدادی از ممالک بربری را زیر نظر دولت کارتاژ و روم تأسیس کردند. بارزترین این ممالک عبارتند از: مملکت «نومیدا» و مملکت «موریتانی» که این دو مملکت زیر نظر دولت روم در قرن دوم قبل از میلاد بودند. همچنین پس از اشغالگری «وندال» در سال ۴۲۹ م، و اشغالگری روم شرقی در سال ۵۳۳ م، قبایل دیگری مطرح شد که در قرن هشتم میلادی (دوم هجری) زیر نظر آنها بودند.


کشورگشایی‌های اسلامی از دولت اموی به [[مغرب]] عربی آغاز شد. جنگ «ممس» یا «ممش» بین آن‌ها درگرفت که «زهیر بن قیس البلوی» رهبری سپاه اموی را به عهده داشت و «کسیله بن ملزم» رهبر سپاه روم بود. جنگ با پیروزی سپاه اموی به پایان رسید. آن‌ها [[مغرب]] عربی را فتح کردند؛ اسلام را در آنجا انتشار دادند و این آغاز ورود اسلام به مغرب عربی بود. بربرها نیز تحت فرمان حکومت اسلامی درآمدند.  
کشورگشایی‌های اسلامی از دولت اموی به [[مغرب]] عربی آغاز شد. جنگ «ممس» یا «ممش» بین آن‌ها درگرفت که «زهیر بن قیس البلوی» رهبری سپاه اموی را به عهده داشت و «کسیله بن ملزم» رهبر سپاه روم بود. جنگ با پیروزی سپاه اموی به پایان رسید. آن‌ها [[مغرب]] عربی را فتح کردند؛ [[اسلام]] را در آنجا انتشار دادند و این آغاز ورود [[اسلام]] به مغرب عربی بود. [[بربرها]] نیز تحت فرمان حکومت اسلامی درآمدند.  
آن‌ها در نوشتن نامه‌ها کاملاً [[زبان عربی]] را به کار می‌بردند و پس از ورود بربرها در اسلام، زبان آمازیغی به عنوان زبان گفتاری تا به امروز باقی ماند. بربرها در صفوف سپاه عربی درآمدند و سرباز آن شدند؛ آن‌ها در جنگ‌ها از همه ملت‌ها جنگاورتر بودند؛ به گونه‌ای که «موسی بن نصیر» فرماندهٔ کشورگشایی‌های اسلامی در آن زمان، از جنگاوری آن‌ها برای ادامه کشورگشایی‌ها استفاده کرد.  
آن‌ها در نوشتن نامه‌ها کاملاً [[زبان عربی]] را به کار می‌بردند و پس از ورود [[بربرها]] در [[اسلام]]، زبان آمازیغی به عنوان زبان گفتاری تا به امروز باقی ماند. [[بربرها]] در صفوف سپاه عربی درآمدند و سرباز آن شدند؛ آن‌ها در جنگ‌ها از همه ملت‌ها جنگاورتر بودند؛ به گونه‌ای که «[[موسی بن نصیر]]» فرماندهٔ کشورگشایی‌های اسلامی در آن زمان، از جنگاوری آن‌ها برای ادامه کشورگشایی‌ها استفاده کرد.  


هنگامی که «[[اندلس]]» فتح شد، بربرها از سربازان سپاه اسلام بودند که در جنگ‌ها شرکت و مسلمانان را کمک کردند تا پیروز شوند. از آن زمان قبایل بربر، قوی‌ترین قبایل در مناطق [[اندلس]] و [[شمال آفریقا]] شدند؛ همچنین همان‌ها بودند که کشور [[سودان]] را فتح کردند و به جهان اسلام پیوند زدند. در قرن یازدهم، عرب‌های بادیه‌نشین که از مشرق آمده بودند، حملات خود را به بربرها آغاز کردند و آن‌ها را مجبور کردند تا به کوه‌ها و صحرا پناه ببرند، و ملت‌های عربی در [[شمال آفریقا]] جایگزین آن‌ها شدند.
هنگامی که «[[اندلس]]» فتح شد، [[بربرها]] از سربازان سپاه [[اسلام]] بودند که در جنگ‌ها شرکت و مسلمانان را کمک کردند تا پیروز شوند. از آن زمان قبایل بربر، قوی‌ترین قبایل در مناطق [[اندلس]] و [[شمال آفریقا]] شدند؛ همچنین همان‌ها بودند که کشور [[سودان]] را فتح کردند و به [[جهان اسلام]] پیوند زدند. در قرن یازدهم، عرب‌های بادیه‌نشین که از مشرق آمده بودند، حملات خود را به [[بربرها]] آغاز کردند و آن‌ها را مجبور کردند تا به کوه‌ها و صحرا پناه ببرند، و ملت‌های عربی در [[شمال آفریقا]] جایگزین آن‌ها شدند.


گفته می‌شود که آمازیغی‌ها، عرب‌هایی بودند که در مرحله سوم گرم شدن زمین (warm۳) و به دلیل به وجود آمدن خشکسالی در شبه‌جزیرهٔ عرب به [[الجزایر]] مهاجرت کردند. البته شبه‌جزیرهٔ عرب قبل از آن و به مدت بیست هزار سال آب و هوای مرطوب شبیه آب و هوای کنونی اروپا داشت. «اَما دوبرا» مورخ فرانسوی می‌گوید که «بربرها» قومی آریایی هستند که در سال‌های دور از منطقه «کنج هند» به اینجا مهاجرت کرده‌اند و اصل آنها از نسل «حام» است نه از نسل «سام». البته یکی از علمای انسان‌شناس ایتالیایی معتقد است که بربرها به ویژه قبیله «الطوارق» در دوره‌های گذشته و از طریق دریای مدیترانه، از این منطقه به [[الجزایر]] مهاجرت کردند.
گفته می‌شود که آمازیغی‌ها، عرب‌هایی بودند که در مرحله سوم گرم شدن زمین (warm۳) و به دلیل به وجود آمدن خشکسالی در شبه‌جزیرهٔ عرب به [[الجزایر]] مهاجرت کردند. البته شبه‌جزیرهٔ عرب قبل از آن و به مدت بیست هزار سال آب و هوای مرطوب شبیه آب و هوای کنونی اروپا داشت. «اَما دوبرا» مورخ فرانسوی می‌گوید که «[[بربرها]]» قومی آریایی هستند که در سال‌های دور از منطقه «کنج هند» به اینجا مهاجرت کرده‌اند و اصل آنها از نسل «حام» است نه از نسل «سام». البته یکی از علمای انسان‌شناس ایتالیایی معتقد است که [[بربرها]] به ویژه قبیله «الطوارق» در دوره‌های گذشته و از طریق دریای مدیترانه، از این منطقه به [[الجزایر]] مهاجرت کردند.


همچنین برخی از دانشمندان انسان‌شناس می‌گویند که ریشهٔ بربرها به اقوام مختلف اروپایی بازمی‌گردد که از عهد قدیم در [[شمال آفریقا]] مستقر شدند و از راه ارتباطات تمدنی با همدیگر درآمیختند تا این نسل کنونی به وجود آمد.
همچنین برخی از دانشمندان انسان‌شناس می‌گویند که ریشهٔ [[بربرها]] به اقوام مختلف اروپایی بازمی‌گردد که از عهد قدیم در [[شمال آفریقا]] مستقر شدند و از راه ارتباطات تمدنی با همدیگر درآمیختند تا این نسل کنونی به وجود آمد.
==زبان آمازیغ==
==زبان آمازیغ==
زبان آمازیغی از مجموعه [[زبان‌های آفروآسیایی]] است؛ یعنی همان مجموعه‌ای که زبان‌های عربی بجا و مصری قدیم به آن منسوب است. زبان مصری قدیم به زبان بربر نزدیک‌تر است و با بسیاری از زبان‌های دیگر در ویژگی زبانی مشترکاتی دارد. بر اساس تاریخ ابن‌خلدون، قوم بربر به دو مجموعه «برانس» و «بتر» تقسیم می‌شود. قبایلی که در دوره اسلامی بیشتر از دیگران بودند عبارتند از: اوربه، هواره و صهانجه از قوم «برانس» و نفوسه، زناته و نفزاوه از قوم «بتر».
زبان آمازیغی از مجموعه [[زبان‌های آفروآسیایی]] است؛ یعنی همان مجموعه‌ای که زبان‌های عربی بجا و مصری قدیم به آن منسوب است. زبان مصری قدیم به زبان بربر نزدیک‌تر است و با بسیاری از زبان‌های دیگر در ویژگی زبانی مشترکاتی دارد. بر اساس تاریخ ابن‌خلدون، قوم بربر به دو مجموعه «برانس» و «بتر» تقسیم می‌شود. قبایلی که در دوره اسلامی بیشتر از دیگران بودند عبارتند از: اوربه، هواره و صهانجه از قوم «برانس» و نفوسه، زناته و نفزاوه از قوم «بتر».
خط ۶۰: خط ۶۰:


=آمازیغ در الجزایر=
=آمازیغ در الجزایر=
آمازیغی‌ها بخش مهمی از جامعه [[الجزایر]] را تشکیل می‌دهند. آن‌ها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی [[الجزایر]] و [[شمال آفریقا]] به شمار می‌رفتند. آن‌ها ملتی هستند که اسلام را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آن‌ها در فتح مناطق دیگر مانند آندلس کمک کردند.
آمازیغی‌ها بخش مهمی از جامعه [[الجزایر]] را تشکیل می‌دهند. آن‌ها قبل از کشورگشایی اسلامی، به عنوان مردمان اصلی [[الجزایر]] و [[شمال آفریقا]] به شمار می‌رفتند. آن‌ها ملتی هستند که [[اسلام]] را پذیرفته، از کشورگشایان استقبال و به آن‌ها در فتح مناطق دیگر مانند [[آندلس]] کمک کردند.


آمازیغی‌ها در [[الجزایر]] به گذشته باستانی خود که آزادی را با شعار «أنارز ولا أنکنو» یعنی «می‌میریم ولی سر فرود نمی‌آوریم» افتخار می‌کنند و زیر پرچمی که رنگ‌هایش از طبیعت و کوه‌ها الهام گرفته است، قرار می‌گیرند.
آمازیغی‌ها در [[الجزایر]] به گذشته باستانی خود که آزادی را با شعار «أنارز ولا أنکنو» یعنی «می‌میریم ولی سر فرود نمی‌آوریم» افتخار می‌کنند و زیر پرچمی که رنگ‌هایش از طبیعت و کوه‌ها الهام گرفته است، قرار می‌گیرند.
خط ۸۷: خط ۸۷:


برخی از شخصیت‌های آمازیغی‌الاصل نقش برجسته‌ای در جنبش ملی [[الجزایر]]، در قبل از انقلاب آزادی‌بخش این کشور و در بعد از پیروزی، در سال‌های بین ۱۹۵۴ م تا ۱۹۶۲ م ایفا کردند. علاوه بر آن از نظر فرهنگی، هنری و دینی نیز آمازیغی‌ها مؤثر بودند؛ به گونه‌ای که منطقه قبایل شرق [[الجزایر]] بیشتر از جاهای دیگر پذیرای [[زوایا]] و [[مکتب‌های دینی]] (مراکز امور دینی) بودند.  
برخی از شخصیت‌های آمازیغی‌الاصل نقش برجسته‌ای در جنبش ملی [[الجزایر]]، در قبل از انقلاب آزادی‌بخش این کشور و در بعد از پیروزی، در سال‌های بین ۱۹۵۴ م تا ۱۹۶۲ م ایفا کردند. علاوه بر آن از نظر فرهنگی، هنری و دینی نیز آمازیغی‌ها مؤثر بودند؛ به گونه‌ای که منطقه قبایل شرق [[الجزایر]] بیشتر از جاهای دیگر پذیرای [[زوایا]] و [[مکتب‌های دینی]] (مراکز امور دینی) بودند.  
مراکز دینی که بر ماندگاری دین اسلامی و [[زبان عربی]] در دوره استعمار فرانسوی مؤثر بودند.
مراکز دینی که بر ماندگاری دین اسلامی و [[زبان عربی]] در دوره [[استعمار]] فرانسوی مؤثر بودند.


==عرب‌ها و آمازیغی‌ها‌==
==عرب‌ها و آمازیغی‌ها‌==
عرب‌ها اکثریت ساکنان [[الجزایر]] را تشکیل می‌دهند. پس از آنها آمازیغ‌ها و سپس بربرها هستند.
عرب‌ها اکثریت ساکنان [[الجزایر]] را تشکیل می‌دهند. پس از آنها آمازیغ‌ها و سپس [[بربرها]] هستند.


بارزترین مجموعهٔ آمازیغی در [[الجزایر]]، قبایل هستند؛ که در اصل در مناطق «القبایل الکبری» که شامل مناطق «البویره»، «تیزی وزو» و «بجایه» در دو ولایت «سطیف» و «جیجل» است، زندگی می‌کنند. همچنین گروهی از آنها در منطقه «تیبازه» واقع در غرب پایتخت [[الجزایر]] ساکن‌اند و قبایل «الشاویه» و «بنی مزاب» نیز آمازیغی هستند.
بارزترین مجموعهٔ آمازیغی در [[الجزایر]]، قبایل هستند؛ که در اصل در مناطق «القبایل الکبری» که شامل مناطق «البویره»، «تیزی وزو» و «بجایه» در دو ولایت «سطیف» و «جیجل» است، زندگی می‌کنند. همچنین گروهی از آنها در منطقه «تیبازه» واقع در غرب پایتخت [[الجزایر]] ساکن‌اند و قبایل «الشاویه» و «بنی مزاب» نیز آمازیغی هستند.


=آداب و فرهنگ آمازیغی=
=آداب و فرهنگ آمازیغی=
آداب و رسوم آمازیغی‌ها همان آداب و رسوم اجتماعی است که تأثیرات اسلامی را وارد «آمازیغیه» کرد. آمازیغی‌ها فقط از طریق ترجمه متون از عربی به گونه‌ای عمیق اسلام را می‌فهمیدند، همچنین از آداب و رسوم و هنرها و جشن‌های خود برای تلقین و درک بیشتر از اسلام استفاده می‌کردند. مهم‌ترین آداب و رسوم آموزشی آن‌ها عبارتند از: آموزش شبانه، عرس‌القرآن، بخاری رمضان، مولد نبوی و امور متداول مانند خوشگذرانی و گردشگری‌ها.
آداب و رسوم آمازیغی‌ها همان آداب و رسوم اجتماعی است که تأثیرات اسلامی را وارد «آمازیغیه» کرد. آمازیغی‌ها فقط از طریق ترجمه متون از عربی به گونه‌ای عمیق [[اسلام]] را می‌فهمیدند، همچنین از آداب و رسوم و هنرها و جشن‌های خود برای تلقین و درک بیشتر از [[اسلام]] استفاده می‌کردند. مهم‌ترین آداب و رسوم آموزشی آن‌ها عبارتند از: آموزش شبانه، عرس‌القرآن، بخاری رمضان، مولد نبوی و امور متداول مانند خوشگذرانی و گردشگری‌ها.


ادارات فرهنگی سراسر کشور به مناسبت آغاز سال آمازیغی در ماه ژوئن جشن‌هایی می‌گیرند و ادارات فرهنگی [[الجزایر]] به همین مناسبت برنامه ویژه‌ای را اجرا می‌کنند. جمعیت‌های فرهنگی در ماه ژوئن در شهرهای «تیزی و زو» جشن برپا می‌کنند. در چارچوب برنامه‌های اداره فرهنگی شهرهای «تیزی و زو» با هماهنگی با جنبش‌های اجتماعی فعال در مرکز «جرجره»، خانه فرهنگ «مولود عمری» فعالیت‌های مختلف به مناسبت آغاز سال آمازیغی برگزار می‌کند. همچنین نمایشگاهی به همین مناسبت که در آن موزه‌های ملی شرکت می‌کنند و نمایشگاه‌های ویژه کتاب که در آن اداره عالی آمازیغی و تعدادی انتشارات شرکت می‌کنند، نیز برگزار می‌شوند.
ادارات فرهنگی سراسر کشور به مناسبت آغاز سال آمازیغی در ماه ژوئن جشن‌هایی می‌گیرند و ادارات فرهنگی [[الجزایر]] به همین مناسبت برنامه ویژه‌ای را اجرا می‌کنند. جمعیت‌های فرهنگی در ماه ژوئن در شهرهای «تیزی و زو» جشن برپا می‌کنند. در چارچوب برنامه‌های اداره فرهنگی شهرهای «تیزی و زو» با هماهنگی با جنبش‌های اجتماعی فعال در مرکز «جرجره»، خانه فرهنگ «مولود عمری» فعالیت‌های مختلف به مناسبت آغاز سال آمازیغی برگزار می‌کند. همچنین نمایشگاهی به همین مناسبت که در آن موزه‌های ملی شرکت می‌کنند و نمایشگاه‌های ویژه کتاب که در آن اداره عالی آمازیغی و تعدادی انتشارات شرکت می‌کنند، نیز برگزار می‌شوند.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


==آمازیغی‌ها و حب اهل بیت علیهم‌السلام==
==آمازیغی‌ها و حب اهل بیت علیهم‌السلام==
پس از گسترش اسلام در [[شمال آفریقا]]، حب [[اهل بیت]] میان آمازیغ‌ها ریشه پیدا کرد، آن‌ها محرم را ماه اندوه می‌دانند و به عزاداری [[سیدالشهدا]] علیه‌السلام می‌پردازند و نذری می‌دهند و زنان گیسوانشان را می‌تراشند.
پس از گسترش [[اسلام]] در [[شمال آفریقا]]، حب [[اهل بیت]] میان آمازیغ‌ها ریشه پیدا کرد، آن‌ها محرم را ماه اندوه می‌دانند و به عزاداری [[سیدالشهدا]] علیه‌السلام می‌پردازند و نذری می‌دهند و زنان گیسوانشان را می‌تراشند.


===ریشه‌دار بودن عشق به اهل بیت پیامبر علیهم‌السلام در شمال آفریقا===
===ریشه‌دار بودن عشق به اهل بیت پیامبر علیهم‌السلام در شمال آفریقا===
از ابتدای ورود اسلام به منطقه [[شمال آفریقا]] آمازیغ‌ها و قوم بربر پیوسته محبت و وفاداری خود به [[اهل بیت]] پیامبر را بروز داده و در مقاطع حساس تاریخ، به حمایت از آنان برخاسته‌اند. در روی کار آمدن [[ادریسیان]] و [[فاطمیون]] در مغرب عربی آمازیغ‌ها نقش مهم و تعیین کننده داشته و آنها را حمایت و یاری کردند. [[طارق ابن زیاد]] فاتح اندلس هم از قوم بربر بود.
از ابتدای ورود [[اسلام]] به منطقه [[شمال آفریقا]] آمازیغ‌ها و قوم بربر پیوسته محبت و وفاداری خود به [[اهل بیت]] پیامبر را بروز داده و در مقاطع حساس تاریخ، به حمایت از آنان برخاسته‌اند. در روی کار آمدن [[ادریسیان]] و [[فاطمیون]] در مغرب عربی آمازیغ‌ها نقش مهم و تعیین کننده داشته و آنها را حمایت و یاری کردند. [[طارق ابن زیاد]] فاتح [[اندلس]] هم از [[قوم بربر]] بود.


فرهنگ محبت [[اهل بیت]] پیامبر میان این قوم ریشه‌دار است، هر چند مرور زمان و حاکمیت چندین قرنه متعصبان، بسیاری از آداب و رسوم شیعی را از میان برده و گسترش حاکمیت استعماری، زندگی سبک غربی، مدارس جدید و امروزه فضای مجازی و ماهواره‌ها بر بسیاری از این آداب و رسوم خاک فراموشی نشانده ولی هنوز هم جوانان از مادران و مادر بزرگان خود نقل می‌کنند که: مردم قبایل در تیزی وزو (۲۰۰ کیلومتری پایتخت) معتقد بودند که روز عاشورا زنی بلند قامت است که لباس سیاه پوشیده، چهره‌اش را غم گرفته، چشمانی اشکبار و لبانی بسیار تشنه دارد. او درب خانه‌های مردم را می‌کوبد از هر خانه‌ای که صدای شادی بشنود، اهل آن را لعنت می‌کند.
فرهنگ محبت [[اهل بیت]] پیامبر میان این قوم ریشه‌دار است، هر چند مرور زمان و حاکمیت چندین قرنه متعصبان، بسیاری از آداب و رسوم شیعی را از میان برده و گسترش حاکمیت استعماری، زندگی سبک غربی، مدارس جدید و امروزه فضای مجازی و ماهواره‌ها بر بسیاری از این آداب و رسوم خاک فراموشی نشانده ولی هنوز هم جوانان از مادران و مادر بزرگان خود نقل می‌کنند که: مردم قبایل در تیزی وزو (۲۰۰ کیلومتری پایتخت) معتقد بودند که روز عاشورا زنی بلند قامت است که لباس سیاه پوشیده، چهره‌اش را غم گرفته، چشمانی اشکبار و لبانی بسیار تشنه دارد. او درب خانه‌های مردم را می‌کوبد از هر خانه‌ای که صدای شادی بشنود، اهل آن را لعنت می‌کند.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
====نذری روز عاشورا====
====نذری روز عاشورا====
[[پرونده:نذر عاشورا.jpg|بندانگشتی|نذر عاشورا]]
[[پرونده:نذر عاشورا.jpg|بندانگشتی|نذر عاشورا]]
زنان قبیله که پولی برای نذر و نیاز برای این زن غمگین ندارند، قطعه‌ای از گیسوان خود را که نماد زیبایی و زینت آنهاست می‌برند و آن را دفن می‌کنند. تا با این زن سیاه‌پوش همدردی کرده باشند. آن‌ها در این روز طعام غم و عزا می‌پزند که عبارت است از قطعه‌ای از گوشت دم گوسفندی که در عید قربان، سر بریده‌اند.  
زنان قبیله که پولی برای نذر و نیاز برای این زن غمگین ندارند، قطعه‌ای از گیسوان خود را که نماد زیبایی و زینت آنهاست می‌برند و آن را دفن می‌کنند. تا با این زن سیاه‌پوش همدردی کرده باشند. آن‌ها در این روز طعام غم و عزا می‌پزند که عبارت است از قطعه‌ای از گوشت دم گوسفندی که در [[عید قربان]]، سر بریده‌اند.  


این قطعه گوشت را در نمک زیاد نگه می‌دارند تا کاملاً شور شود و در روز عاشورا همراه با نخود، لوبیا و عدس غذای بسیار شوری می‌پزند و اهل خانه از این غذای غم می‌خورند تا در طول روز و با احساس تشنگی با زن سیاه پوش هم دردی کرده باشند. این آداب و رسوم و عقاید شبه اسطوره‌ای در حالی در بین مردم رایج بوده که آنان هیچ تصوری از ریشه‌های تاریخی آن نداشته‌اند.
این قطعه گوشت را در نمک زیاد نگه می‌دارند تا کاملاً شور شود و در روز عاشورا همراه با نخود، لوبیا و عدس غذای بسیار شوری می‌پزند و اهل خانه از این غذای غم می‌خورند تا در طول روز و با احساس تشنگی با زن سیاه پوش هم دردی کرده باشند. این آداب و رسوم و عقاید شبه اسطوره‌ای در حالی در بین مردم رایج بوده که آنان هیچ تصوری از ریشه‌های تاریخی آن نداشته‌اند.


آنان امروزه هم در روز [[عاشورا]]، گاو و یا گوسفندی را سر می‌برند و گوشت آن را بین فقرا تقسیم می‌کنند. آنان [[ماه محرم]] را ماه اندوه می‌دانند و در آن جشن و عروسی برپا نمی‌کنند، اثاث نو برای منزل نمی‌خرند، لباس نو نمی‌پوشند، به تزئین و تعمیر خانه نمی‌پردازند، فرزندان خود را از بازی با توپ منع می‌کنند و معتقدند، بنی امیه با سر [[امام حسین]] علیه‌السلام بازی کردند. این آداب و رسوم بین بربرها و آمازیغ‌ها شایع بوده و هنوز هم برخی به ویژه سادات به آن عمل می‌کنند.
آنان امروزه هم در روز [[عاشورا]]، گاو و یا گوسفندی را سر می‌برند و گوشت آن را بین فقرا تقسیم می‌کنند. آنان [[ماه محرم]] را ماه اندوه می‌دانند و در آن جشن و عروسی برپا نمی‌کنند، اثاث نو برای منزل نمی‌خرند، لباس نو نمی‌پوشند، به تزئین و تعمیر خانه نمی‌پردازند، فرزندان خود را از بازی با توپ منع می‌کنند و معتقدند، بنی امیه با سر [[امام حسین]] علیه‌السلام بازی کردند. این آداب و رسوم بین [[بربرها]] و آمازیغ‌ها شایع بوده و هنوز هم برخی به ویژه سادات به آن عمل می‌کنند.


در مقابل در مناطق جنوبی [[الجزایر]] که بیشتر قوم عرب ساکن‌اند، این روز را جشن می‌گیرند و به رقص و پایکوبی می‌پردازند، چرا که به روایتی جعلی ایمان دارند. روایتی جعل شده از جانب بنی‌امیه میان آن رواج دارد که عاشورا روز نجات قوم موسی، پهلو گرفتن کشتی نوح و… است. امروزه بیشتر کسانی که در منطقه شمال غرب [[آفریقا]] به مکتب [[اهل بیت]] گرایش پیدا کرده و به تشیع روی آورده‌اند، از قوم آمازیغ هستند.
در مقابل در مناطق جنوبی [[الجزایر]] که بیشتر قوم عرب ساکن‌اند، این روز را جشن می‌گیرند و به رقص و پایکوبی می‌پردازند، چرا که به روایتی جعلی ایمان دارند. روایتی جعل شده از جانب بنی‌امیه میان آن رواج دارد که [[عاشورا]] روز نجات قوم موسی، پهلو گرفتن کشتی نوح و… است. امروزه بیشتر کسانی که در منطقه شمال غرب [[آفریقا]] به مکتب [[اهل بیت]] گرایش پیدا کرده و به تشیع روی آورده‌اند، از قوم آمازیغ هستند.


=دین آمازیغی‌ها پیش از ظهور اسلام=
=دین آمازیغی‌ها پیش از ظهور اسلام=
قبل از اسلام، گروهی از آنها [[مسیحی]] بودند، اما اکثریت‌شان معتقد به خدایی بودند به نام «عمون» و این خدا در برخی از موجودات، ستارگان، حیوانات و… حضور داشت؛ بنابراین بسیاری از آنها آفتاب و ماه را از میان ستارگان و گاو نر، گوسفند، مار افعی، کبوتر، طاووس و میمون را از میان حیوانات عبادت می‌کردند. همچنین آمازیغی‌های قدیمی به وجود جن در سنگ‌ها و درختان معتقد بودند و آنها را عبادت کرده و به آنها تقرب می‌جستند، تا به آرزوها و خواسته‌هایشان برسند.  
قبل از [[اسلام]]، گروهی از آنها [[مسیحی]] بودند، اما اکثریت‌شان معتقد به خدایی بودند به نام «عمون» و این خدا در برخی از موجودات، ستارگان، حیوانات و… حضور داشت؛ بنابراین بسیاری از آنها آفتاب و ماه را از میان ستارگان و گاو نر، گوسفند، مار افعی، کبوتر، طاووس و میمون را از میان حیوانات عبادت می‌کردند. همچنین آمازیغی‌های قدیمی به وجود جن در سنگ‌ها و درختان معتقد بودند و آنها را عبادت کرده و به آنها تقرب می‌جستند، تا به آرزوها و خواسته‌هایشان برسند.  


آمازیغی‌ها از مردمانی مانند فنیقی‌ها و رومی‌ها که با آنها رفت‌وآمد پیدا کردند، تأثیر گرفتند و بت‌پرست شدند و حتی هنگامی که آن مردمان از [[شمال آفریقا]] رفتند، آمازیغی‌ها بت‌پرست باقی ماندند. <ref>«تاریخ الجزایر فی القدیم و الحدیث»، ج1، اثر مبارک بن محمد المیلی (۱۴۰۶ ه – ۱۹۸۶ م)، منتشر شده در الجزایر: الموسسه الوطنیه للکتاب، ص ۴۵- ۴۶ -۸۱- ۹۲-۸۳-۱۲۱-۱۲۲-۱۲۳، نقل به مضمون. </ref>  
آمازیغی‌ها از مردمانی مانند فنیقی‌ها و رومی‌ها که با آنها رفت‌وآمد پیدا کردند، تأثیر گرفتند و بت‌پرست شدند و حتی هنگامی که آن مردمان از [[شمال آفریقا]] رفتند، آمازیغی‌ها بت‌پرست باقی ماندند. <ref>«تاریخ الجزایر فی القدیم و الحدیث»، ج1، اثر مبارک بن محمد المیلی (۱۴۰۶ ه – ۱۹۸۶ م)، منتشر شده در الجزایر: الموسسه الوطنیه للکتاب، ص ۴۵- ۴۶ -۸۱- ۹۲-۸۳-۱۲۱-۱۲۲-۱۲۳، نقل به مضمون. </ref>  
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
همچنین مجموعه‌های کوچکی از ریشه‌های اروپایی در [[الجزایر]] زندگی می‌کنند، به ویژه از [[ایتالیا]]، [[فرانسه]] و [[اسپانیا]] که بعد از استقلال [[الجزایر]] از اشغال فرانسوی‌ها در سال ۱۹۶۲ م، در [[الجزایر]] باقی ماندند. همچنین آفریقایی‌هایی که از صحرای بزرگ مهاجرت کردند، اقلیت کوچکی را در [[الجزایر]] تشکیل می‌دهند که با سایر ساکنان این سرزمین زندگی کردند و با آنها از طریق ازدواج، قوم و خویش شدند.
همچنین مجموعه‌های کوچکی از ریشه‌های اروپایی در [[الجزایر]] زندگی می‌کنند، به ویژه از [[ایتالیا]]، [[فرانسه]] و [[اسپانیا]] که بعد از استقلال [[الجزایر]] از اشغال فرانسوی‌ها در سال ۱۹۶۲ م، در [[الجزایر]] باقی ماندند. همچنین آفریقایی‌هایی که از صحرای بزرگ مهاجرت کردند، اقلیت کوچکی را در [[الجزایر]] تشکیل می‌دهند که با سایر ساکنان این سرزمین زندگی کردند و با آنها از طریق ازدواج، قوم و خویش شدند.


هنگامی‌که به آمدن عرب‌ها و ترویج اسلام در [[الجزایر]] بازگردیم، می‌بینیم که عرب‌های کشورگشا به‌صورت اولین پیش‌قراولان «سپاه هلالیین» جزیره‌های بشری عربی تشکیل دادند و برای از بین بردن حکومت روم شرقی هم‌پیمان با بربرها در [[مغرب]] عربی، به این منطقه مهاجرت کردند. دو طرف جنگ‌های سنگینی باهم کردند و با پیروزی عرب‌ها، آن‌ها بسیاری از قبایل عربی را تشویق کردند تا به منطقهٔ مغرب عربی مهاجرت کنند و نسبت سکانی را تغییر دهند؛ به‌گونه‌ای که عرب‌ها در این منطقه اکثریت مطلق شده و بربرها تبدیل به اقلیتی که به کوه‌ها پناه برده است.
هنگامی‌که به آمدن عرب‌ها و ترویج [[اسلام]] در [[الجزایر]] بازگردیم، می‌بینیم که عرب‌های کشورگشا به‌صورت اولین پیش‌قراولان «سپاه هلالیین» جزیره‌های بشری عربی تشکیل دادند و برای از بین بردن حکومت روم شرقی هم‌پیمان با [[بربرها]] در [[مغرب]] عربی، به این منطقه مهاجرت کردند. دو طرف جنگ‌های سنگینی باهم کردند و با پیروزی عرب‌ها، آن‌ها بسیاری از قبایل عربی را تشویق کردند تا به منطقهٔ مغرب عربی مهاجرت کنند و نسبت سکانی را تغییر دهند؛ به‌گونه‌ای که عرب‌ها در این منطقه اکثریت مطلق شده و [[بربرها]] تبدیل به اقلیتی که به کوه‌ها پناه برده است.


==مقاومت اولیه در برابر اسلام==
==مقاومت اولیه در برابر اسلام==
کم‌کم قبایل شکل و شمایل عربی و فرهنگ اسلامی را به خود گرفتند؛ اما این کار در مدت زمان زیادی صورت گرفت؛ زیرا که آمازیغی‌ها به دلیل داشتن دشمنی سختی که با هرچه شکل اسلامی و عربی داشت و چون نمی‌خواستند از معتقدات قبلی خود دست بردارند، در برابر کشورگشایی عرب‌های [[مسلمان]] مقاومت کردند؛ لذا عرب‌های فاتح با مقاومت بسیار سختی از سوی آمازیغی‌ها مواجه شدند؛ مقاومتی که مدت هفتاد سال طول کشید و این مقاومت از طولانی‌ترین مقاومت‌هایی است که در تاریخ کشورگشایی‌های اسلامی (در مقایسه با فتح‌های دیگر اسلامی در مناطق دیگر جهان مانند سه سال برای فتح هر یک از کشورهای [[مصر]] و [[اندلس]] و چهار سال برای فتح [[عراق]] و هفت سال برای فتح هر یک از کشورهای [[فلسطین]] و [[سوریه]] ثبت شده است.
کم‌کم قبایل شکل و شمایل عربی و فرهنگ اسلامی را به خود گرفتند؛ اما این کار در مدت زمان زیادی صورت گرفت؛ زیرا که آمازیغی‌ها به دلیل داشتن دشمنی سختی که با هرچه شکل اسلامی و عربی داشت و چون نمی‌خواستند از معتقدات قبلی خود دست بردارند، در برابر کشورگشایی عرب‌های [[مسلمان]] مقاومت کردند؛ لذا عرب‌های فاتح با مقاومت بسیار سختی از سوی آمازیغی‌ها مواجه شدند؛ مقاومتی که مدت هفتاد سال طول کشید و این مقاومت از طولانی‌ترین مقاومت‌هایی است که در تاریخ کشورگشایی‌های اسلامی (در مقایسه با فتح‌های دیگر اسلامی در مناطق دیگر جهان مانند سه سال برای فتح هر یک از کشورهای [[مصر]] و [[اندلس]] و چهار سال برای فتح [[عراق]] و هفت سال برای فتح هر یک از کشورهای [[فلسطین]] و [[سوریه]] ثبت شده است.


بعد از مهاجرت عرب‌ها، تعداد و نفوذ بربرها کم شد و همان‌طور که ابن‌خلدون اشاره کرده است که بربرها در زمان او به دلیل اقلیت بسیار کم و از بین رفتن نسل‌های آنها، خوار و بی اعتبار بودند.
بعد از مهاجرت عرب‌ها، تعداد و نفوذ [[بربرها]] کم شد و همان‌طور که [[ابن‌خلدون]] اشاره کرده است که [[بربرها]] در زمان او به دلیل اقلیت بسیار کم و از بین رفتن نسل‌های آنها، خوار و بی اعتبار بودند.
=دلایل استقبال آمازیغ‌ها از اسلام=
=دلایل استقبال آمازیغ‌ها از اسلام=
آمازیغی‌ها سابقاً به دو بخش تقسیم شدند، که عبارتند از: «البرانس» و «البتر». محل سکونت البرانس مناطق پست و دامنه‌های ساحلی و زمین حاصل‌خیز و قابل کشاورزی بود و این مردم [[مسیحی]] بودند. گروه دوم از قبایل «البتر» که شامل عشایر «الزنانه»، «البرغواطه»، «النفوسه»، «اللواته» و «الهواره» است، در کوه‌ها و صحراها مسکن گزیدند و چون زندگی در این اماکن سخت و دشوار است، بسیار جابه‌جا می‌شدند. هنگامی که اسلام از طریق جنگ‌های کشورگشایان به رهبری «عقبه بن نافع فهری» به این سرزمین آمد، این قبایل به دین جدید خوش‌آمد گفتند و از آن استقبال کردند و با این دین همراه شدند. همچنین با فرماندهی «ابن معاد» فرمانده آنها، در جنگ‌هایی که «عقبه بن نافع» و «ابو المهاجر بن دینار» بر علیه «کسیله» و «الکاهن» (آخرین پادشاهان آمازیغی که اسلام را نمی‌پذیرفتند) به راه انداختند، در صفوف سپاه اسلام مشارکت کردند.
آمازیغی‌ها سابقاً به دو بخش تقسیم شدند، که عبارتند از: «البرانس» و «البتر». محل سکونت البرانس مناطق پست و دامنه‌های ساحلی و زمین حاصل‌خیز و قابل کشاورزی بود و این مردم [[مسیحی]] بودند. گروه دوم از قبایل «البتر» که شامل عشایر «الزنانه»، «البرغواطه»، «النفوسه»، «اللواته» و «الهواره» است، در کوه‌ها و صحراها مسکن گزیدند و چون زندگی در این اماکن سخت و دشوار است، بسیار جابه‌جا می‌شدند. هنگامی که [[اسلام]] از طریق جنگ‌های کشورگشایان به رهبری «عقبه بن نافع فهری» به این سرزمین آمد، این قبایل به دین جدید خوش‌آمد گفتند و از آن استقبال کردند و با این دین همراه شدند. همچنین با فرماندهی «ابن معاد» فرمانده آنها، در جنگ‌هایی که «عقبه بن نافع» و «ابو المهاجر بن دینار» بر علیه «کسیله» و «الکاهن» (آخرین پادشاهان آمازیغی که [[اسلام]] را نمی‌پذیرفتند) به راه انداختند، در صفوف سپاه [[اسلام]] مشارکت کردند.


این همراهی به چند دلیل صورت گرفت که مهم‌ترین آنها «به حاشیه رانده شدن قبایل البتر» و فرق‌های اقتصادی و اجتماعی موجود بین اهل صحرا (البتر) و شهرنشین‌های متمدن «البرانس» است. البته اختلافات دینی و تعبدی بین این دو و اشتراک «البترها» با عرب‌ها در کیفیت زندگی و جابه‌جایی (صحرا نشینی) نیز در این همراهی «البترها» با مسلمانان عرب تأثیر داشت. مورخان می‌گویند که «البتر» از ارتش‌های اسلامی حمایت و بعد از آن در فتح «اندلس» در اسپانیا مشارکت کردند. طارق بن زیاد آمازیغی، فرماندهٔ سپاه اسلام بود، البته از طریق ارسال هیئت‌هایی به مصر و عراق و تالیفاتی که صورت گرفت مانند کتاب‌هایی که «ابن تومرت» مؤسس دولت «الموحدین»، برای فراگیری تعالیم و فقه اسلامی تلاش کردند، که این مؤلف و پژوهشگر آمازیغی کتاب‌های فراوانی مانند «التوحید»، «المرشد» و «العقیده» برای تبیین دین اسلامی به آمازیغی‌ها، تألیف کرد.<ref>[https://www.mehrnews.com/news/5017778/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%BA-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AD%D8%A8-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%B9-%DA%AF%DB%8C%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF آمازیغ‌ها و حب اهل بیت (ع)/گیسوانی که روز عاشورا بریده می‌شود]؛ به نقل از: خبرگزاری مهر</ref>
این همراهی به چند دلیل صورت گرفت که مهم‌ترین آنها «به حاشیه رانده شدن قبایل البتر» و فرق‌های اقتصادی و اجتماعی موجود بین اهل صحرا (البتر) و شهرنشین‌های متمدن «البرانس» است. البته اختلافات دینی و تعبدی بین این دو و اشتراک «البترها» با عرب‌ها در کیفیت زندگی و جابه‌جایی (صحرا نشینی) نیز در این همراهی «البترها» با مسلمانان عرب تأثیر داشت. مورخان می‌گویند که «البتر» از ارتش‌های اسلامی حمایت و بعد از آن در فتح «[[اندلس]]» در اسپانیا مشارکت کردند. [[طارق بن زیاد]] آمازیغی، فرماندهٔ سپاه [[اسلام]] بود، البته از طریق ارسال هیئت‌هایی به مصر و عراق و تالیفاتی که صورت گرفت مانند کتاب‌هایی که «ابن تومرت» مؤسس دولت «الموحدین»، برای فراگیری تعالیم و فقه اسلامی تلاش کردند، که این مؤلف و پژوهشگر آمازیغی کتاب‌های فراوانی مانند «التوحید»، «المرشد» و «العقیده» برای تبیین دین اسلامی به آمازیغی‌ها، تألیف کرد.<ref>[https://www.mehrnews.com/news/5017778/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%BA-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AD%D8%A8-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%B9-%DA%AF%DB%8C%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF آمازیغ‌ها و حب اهل بیت (ع)/گیسوانی که روز عاشورا بریده می‌شود]؛ به نقل از: خبرگزاری مهر</ref>


=تلاش استعمار [[فرانسه]] برای محو قرآن و زبان عربی در ملیت آمازیغی=
=تلاش [[استعمار]] [[فرانسه]] برای محو قرآن و زبان عربی در ملیت آمازیغی=


[[الجزایر]] سال‌ها مستعمره [[فرانسه]] بود. استعمار در این کشور تلاش کرد تا [[قرآن]] و [[زبان عربی]] را از فرهنگ ملیت آمازیغ حذف کند و میان آنها و مردم [[الجزایر]] تفرقه بیندازد.
[[الجزایر]] سال‌ها مستعمره [[فرانسه]] بود. [[استعمار]] در این کشور تلاش کرد تا [[قرآن]] و [[زبان عربی]] را از فرهنگ ملیت آمازیغ حذف کند و میان آنها و مردم [[الجزایر]] تفرقه بیندازد.


==سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن استعمار فرانسه==
==سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن استعمار فرانسه==
عرب‌های فاتح [[شمال آفریقا]] سعی کردند تا آمازیغی‌ها زبان اصلی خود را حفظ کنند و آنها را مجبور نکردند تا هویت و فرهنگ آمازیغی خود را رها کنند. این میان در طول تاریخ دولت‌های کوچکی در [[الجزایر]] بر سرکار آمد، تا نوبت به [[حکومت عثمانی]] رسید. بعد از آن استعمار فرانسوی بر [[الجزایر]] حاکم شد که در این سرزمین فساد کرد و بنابر گفتهٔ «عثمان السعدی» پژوهشگر الجزایری (مرکز بیروت تحقیقات استراتژیک)، قبل از اینکه فرانسوی‌ها به [[الجزایر]] وارد شوند، هیچ آمازیغی مخالف عرب‌ها و یا مایل به جایگزینی زبان آمازیغی به جای [[زبان عربی]] نبود؛ اما هنگامی که فرانسوی‌ها آمدند، به پخش دروغ‌ها و چرکین کردن دل‌های بربرها علیه عرب‌ها مشغول شدند و روی برانگیختن اختلافات داخلی متمرکز شدند تا سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را پیاده کنند. آن‌ها برای اجرای نقشه خود، بر اجرای اقداماتی در مناطق قبایل که قبل از اشغالگری به نام «زواوه» نامیده می‌شد تاکید کردند، چون این منطقه نزدیک پایتخت بود که بیشتر فرانسوی‌ها در آن (زواوه) ساکن بودند، لذا زبان [[فرانسه]] و [[دین مسیحیت]] را در آن ترویج می‌کردند.
عرب‌های فاتح [[شمال آفریقا]] سعی کردند تا آمازیغی‌ها زبان اصلی خود را حفظ کنند و آنها را مجبور نکردند تا هویت و فرهنگ آمازیغی خود را رها کنند. این میان در طول تاریخ دولت‌های کوچکی در [[الجزایر]] بر سرکار آمد، تا نوبت به [[حکومت عثمانی]] رسید. بعد از آن [[استعمار]] فرانسوی بر [[الجزایر]] حاکم شد که در این سرزمین فساد کرد و بنابر گفتهٔ «عثمان السعدی» پژوهشگر الجزایری (مرکز بیروت تحقیقات استراتژیک)، قبل از اینکه فرانسوی‌ها به [[الجزایر]] وارد شوند، هیچ آمازیغی مخالف عرب‌ها و یا مایل به جایگزینی زبان آمازیغی به جای [[زبان عربی]] نبود؛ اما هنگامی که فرانسوی‌ها آمدند، به پخش دروغ‌ها و چرکین کردن دل‌های [[بربرها]] علیه عرب‌ها مشغول شدند و روی برانگیختن اختلافات داخلی متمرکز شدند تا سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» را پیاده کنند. آن‌ها برای اجرای نقشه خود، بر اجرای اقداماتی در مناطق قبایل که قبل از اشغالگری به نام «زواوه» نامیده می‌شد تاکید کردند، چون این منطقه نزدیک پایتخت بود که بیشتر فرانسوی‌ها در آن (زواوه) ساکن بودند، لذا زبان [[فرانسه]] و [[دین مسیحیت]] را در آن ترویج می‌کردند.


«کابتن لوگای» پژوهشگر فرانسوی و مسئول آموزش در [[الجزایر]]، خطاب به معلمان فرانسوی که قرن نوزدهم در منطقهٔ قبایل درس می‌دادند، گفته بود: همه چیز را به بربرها یاد دهید مگر [[زبان عربی]] و تعالیم اسلامی. کاردینال «لافیجری» (CH.M.Lavigerie) در کنفرانس تبلیغ [[مسیحیت]] که در سال ۱۸۶۷ م در سرزمین قبایل برگزارشد، گفت: رسالت ما این است که بربرها را در تمدن خودمان که تمدن پدرانشان نیز بود، ادغام کنیم، و برای اینکه این بربرها را از [[قرآن]]‌شان جدا کنیم، یا باید [[فرانسه]] به آنها انجیل بدهد، یا آنها را به صحرای بی‌آب‌وعلف و دور از جهان متمدن، بفرستد.
«کابتن لوگای» پژوهشگر فرانسوی و مسئول آموزش در [[الجزایر]]، خطاب به معلمان فرانسوی که قرن نوزدهم در منطقهٔ قبایل درس می‌دادند، گفته بود: همه چیز را به [[بربرها]] یاد دهید مگر [[زبان عربی]] و تعالیم اسلامی. کاردینال «لافیجری» (CH.M.Lavigerie) در کنفرانس تبلیغ [[مسیحیت]] که در سال ۱۸۶۷ م در سرزمین قبایل برگزارشد، گفت: رسالت ما این است که [[بربرها]] را در تمدن خودمان که تمدن پدرانشان نیز بود، ادغام کنیم، و برای اینکه این [[بربرها]] را از [[قرآن]]‌شان جدا کنیم، یا باید [[فرانسه]] به آنها انجیل بدهد، یا آنها را به صحرای بی‌آب‌وعلف و دور از جهان متمدن، بفرستد.


چند سال قبل از استقلال یعنی در دههٔ چهارم قرن بیستم، شخص مهمی به نام «شاتینیون»، حاکم کل [[الجزایر]] تعیین شد. این شخص قصد کرد که حزب مردم الجزایری را که مردم از آن پشتیبانی می‌کنند، متلاشی و مردم را از دین بیزار کند. او تنها راه این کار را در متلاشی کردن این حزب از داخل و از طریق ایجاد تعصب بربری یافت. لذا به مزدوران امنیتی فرانسوی در داخل حزب اطلاع داد تا مسئله بربریت را ترویج کنند.
چند سال قبل از استقلال یعنی در دههٔ چهارم قرن بیستم، شخص مهمی به نام «شاتینیون»، حاکم کل [[الجزایر]] تعیین شد. این شخص قصد کرد که حزب مردم الجزایری را که مردم از آن پشتیبانی می‌کنند، متلاشی و مردم را از دین بیزار کند. او تنها راه این کار را در متلاشی کردن این حزب از داخل و از طریق ایجاد تعصب بربری یافت. لذا به مزدوران امنیتی فرانسوی در داخل حزب اطلاع داد تا مسئله بربریت را ترویج کنند.


[[پرونده:سعید سعدی، رئیس حزب تجمع برای فرهنگ و دمکراسی.jpg|بندانگشتی|سعید سعدی، رئیس حزب تجمع برای فرهنگ و دمکراسی]]
[[پرونده:سعید سعدی، رئیس حزب تجمع برای فرهنگ و دمکراسی.jpg|بندانگشتی|سعید سعدی، رئیس حزب تجمع برای فرهنگ و دمکراسی]]
عده‌ای از آنها از دانشسرای معلمان «بوزریعه» اطلاعیه‌ای را منتشر کردند. در آن قومیت عربی را مورد حمله قرار دادند و مفهوم ملی‌گرایی را در حزب که بر اساس عربیت و اسلام پایه‌گذاری شده بود، مورد انتقاد قرار دادند. آن‌ها شعار [[الجزایر]] بربری را مطرح کردند و توانستند «حسین آیت احمد» را فریب دهند. رهبری حزب با قاطعیت در برابر این امر ایستاد و سران فتنه را از حزب اخراج کرد، که یکی از آنها به عضویت حزب کمونیست [[الجزایر]] در آمد و بعدها رئیس حزب شد. حسین آیت احمد نیز متوجه اشتباه خود شد و رهبری حزب، وی را از ریاست تشکیلات نظامی و سری حزب خلع کرد. بهترین فردی که این توطئه را توضیح داده است، «یوسف بن خده» در کتاب خود بود که با عنوان «توطئه بربریت» یک فصل را به این موضوع اختصاص داد. هنگامی که [[الجزایر]] مستقل شد، حسین آیت احمد دشمنی‌اش را با [[زبان عربی]] ادامه داد، و در تاریخ ۲۷/۱۲/۱۹۹۰‬ رهبری تظاهرات بر علیه تعمیم [[زبان عربی]] در کل [[الجزایر]] را به عهده گرفت.
عده‌ای از آنها از دانشسرای معلمان «بوزریعه» اطلاعیه‌ای را منتشر کردند. در آن قومیت عربی را مورد حمله قرار دادند و مفهوم ملی‌گرایی را در حزب که بر اساس عربیت و [[اسلام]] پایه‌گذاری شده بود، مورد انتقاد قرار دادند. آن‌ها شعار [[الجزایر]] بربری را مطرح کردند و توانستند «حسین آیت احمد» را فریب دهند. رهبری حزب با قاطعیت در برابر این امر ایستاد و سران فتنه را از حزب اخراج کرد، که یکی از آنها به عضویت حزب کمونیست [[الجزایر]] در آمد و بعدها رئیس حزب شد. حسین آیت احمد نیز متوجه اشتباه خود شد و رهبری حزب، وی را از ریاست تشکیلات نظامی و سری حزب خلع کرد. بهترین فردی که این توطئه را توضیح داده است، «یوسف بن خده» در کتاب خود بود که با عنوان «توطئه بربریت» یک فصل را به این موضوع اختصاص داد. هنگامی که [[الجزایر]] مستقل شد، حسین آیت احمد دشمنی‌اش را با [[زبان عربی]] ادامه داد، و در تاریخ ۲۷/۱۲/۱۹۹۰‬ رهبری تظاهرات بر علیه تعمیم [[زبان عربی]] در کل [[الجزایر]] را به عهده گرفت.


تحصیل‌کرده‌های بربری در [[فرانسه]]، آرامش نمی‌یابند تا این‌که منطقه کوه‌های الاوراس را با مناطق دیگر بربری متحد کنند؛ زیرا معتقدند که منش بربری محقق نمی‌شود مگر هنگامی که همه مناطق آمازیغی با همدیگر متحد شوند؛ لذا کنگره به اصطلاح بربری در سال ۱۹۹۶ م مقرر کرد که کنفرانسی در شهر «باتنه» مرکز منطقه الاوراس، با حضور دو هزار نفر از بربرهای سراسر جهان، برگزار شود. البته با همکاری «[[احمد أویحی]]» رئیس دفتر رئیس جمهور وقت، شخصیت‌های قبیله الاوراس با برگزاری این کنفرانس مخالفت کردند.
تحصیل‌کرده‌های بربری در [[فرانسه]]، آرامش نمی‌یابند تا این‌که منطقه کوه‌های الاوراس را با مناطق دیگر بربری متحد کنند؛ زیرا معتقدند که منش بربری محقق نمی‌شود مگر هنگامی که همه مناطق آمازیغی با همدیگر متحد شوند؛ لذا کنگره به اصطلاح بربری در سال ۱۹۹۶ م مقرر کرد که کنفرانسی در شهر «باتنه» مرکز منطقه الاوراس، با حضور دو هزار نفر از بربرهای سراسر جهان، برگزار شود. البته با همکاری «[[احمد أویحی]]» رئیس دفتر رئیس جمهور وقت، شخصیت‌های قبیله الاوراس با برگزاری این کنفرانس مخالفت کردند.
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
مجاهدین نیز از کوه‌های الاوراس پایین آمدند و در دیداری با آقای «جباری» والی باتنه گفتند: «اگر دولت با برگزاری این کنفرانس با حضور دو هزار نفر اصرار دارد، پس باید دو هزار قبر برای دفن آنها در منطقه الاوراس حفر کند.» لذا «امین زروال» رئیس جمهور دستور لغو برگزاری این کنفرانس را صادر کرد. شورای عالی آمازیغی وابسته به ریاست جمهوری بر علیه من (عثمان سعدی) شکوایه‌ای به تهمت تلاش برای عدم برگزاری این کنفرانس تنظیم کردند. آن‌ها از من خواستند که چهار میلیون دینار الجزایری که دولت برای مقدمات برگزاری این کنفرانس هزینه کرده بود، پرداخت کنم.
مجاهدین نیز از کوه‌های الاوراس پایین آمدند و در دیداری با آقای «جباری» والی باتنه گفتند: «اگر دولت با برگزاری این کنفرانس با حضور دو هزار نفر اصرار دارد، پس باید دو هزار قبر برای دفن آنها در منطقه الاوراس حفر کند.» لذا «امین زروال» رئیس جمهور دستور لغو برگزاری این کنفرانس را صادر کرد. شورای عالی آمازیغی وابسته به ریاست جمهوری بر علیه من (عثمان سعدی) شکوایه‌ای به تهمت تلاش برای عدم برگزاری این کنفرانس تنظیم کردند. آن‌ها از من خواستند که چهار میلیون دینار الجزایری که دولت برای مقدمات برگزاری این کنفرانس هزینه کرده بود، پرداخت کنم.


یکی از بازرگانان بزرگ اعلام کرد: «باید علیه عثمان سعدی حکم صادر شود. دادگاه ابتدایی در «حسین دای» بر علیه من حکم صادر کرد، اما دادگاه تجدیدنظر سه صفر آن را حذف کرد و فقط سه هزار دینار مرا جریمه کرد. بازهم اصرار بر تجدیدنظر بر این حکم کردم. ۷۴ وکیل دادگستری از سراسر [[الجزایر]] کاندید شدند تا از من دفاع کنند و حتی وکلایی از سایر کشورهای عربی آمادگی خود را برای دفاع از من اعلام کردند. دادگاه معروفی شد که با برائت من به پایان رسید. بربرها صدها نفر را جمع کردند و محل دادگاه را که نیروهای امنیتی از آن محافظت می‌کردند، محاصره کردند. در این جلسه شیخ عبدالرحمن شیبان القبایلی رئیس [[جمعیت علمای مسلمین الجزایری]]، به عنوان پشتیبان من حاضر بود و حکم به برائت من صادر شد. مسئله عجیب این بود که قاضی که بر علیه من حکم صادر کرد، عرب و قاضی که حکم به من برائت داد، آمازیغی بود.»
یکی از بازرگانان بزرگ اعلام کرد: «باید علیه عثمان سعدی حکم صادر شود. دادگاه ابتدایی در «حسین دای» بر علیه من حکم صادر کرد، اما دادگاه تجدیدنظر سه صفر آن را حذف کرد و فقط سه هزار دینار مرا جریمه کرد. بازهم اصرار بر تجدیدنظر بر این حکم کردم. ۷۴ وکیل دادگستری از سراسر [[الجزایر]] کاندید شدند تا از من دفاع کنند و حتی وکلایی از سایر کشورهای عربی آمادگی خود را برای دفاع از من اعلام کردند. دادگاه معروفی شد که با برائت من به پایان رسید. [[بربرها]] صدها نفر را جمع کردند و محل دادگاه را که نیروهای امنیتی از آن محافظت می‌کردند، محاصره کردند. در این جلسه شیخ عبدالرحمن شیبان القبایلی رئیس [[جمعیت علمای مسلمین الجزایری]]، به عنوان پشتیبان من حاضر بود و حکم به برائت من صادر شد. مسئله عجیب این بود که قاضی که بر علیه من حکم صادر کرد، عرب و قاضی که حکم به من برائت داد، آمازیغی بود.»


وی ادامه داد: «موضع‌گیری آمازیغی‌های آزاده برای مقابله با این تعصب بربری، این گرایش و این تعصب را ضعیف کرد. در دادگاه تجدیدنظر دفاعیه‌ای را ارائه دادم که در آن عربیت آمازیغی‌ها را تبیین کردم. نه با ملی‌گرایی و گرایش بربری، که این دفاعیه در بسیاری از نشریه‌های الجزایری و عربی منتشر شد. همین دفاعیه را در کتاب «جمعیت جزایری دفاع از [[زبان عربی]]» آورده‌ام. <ref>پانزده سال از مبارزه در خدمت به زبان عربی، ۲۰۱۵ م.</ref>
وی ادامه داد: «موضع‌گیری آمازیغی‌های آزاده برای مقابله با این تعصب بربری، این گرایش و این تعصب را ضعیف کرد. در دادگاه تجدیدنظر دفاعیه‌ای را ارائه دادم که در آن عربیت آمازیغی‌ها را تبیین کردم. نه با ملی‌گرایی و گرایش بربری، که این دفاعیه در بسیاری از نشریه‌های الجزایری و عربی منتشر شد. همین دفاعیه را در کتاب «جمعیت جزایری دفاع از [[زبان عربی]]» آورده‌ام. <ref>پانزده سال از مبارزه در خدمت به زبان عربی، ۲۰۱۵ م.</ref>
=چرا قدرت بربرها از بین رفت=
=چرا قدرت بربرها از بین رفت=
[[ابن خلدون می‌گوید: «خواری و مذلت بربرها به دلیل کم بودن و از بین رفتن نسل‌هایشان، به وجود آمده است.» <ref>«تاریخ الجزایر فی القدیم و الحدیث»، مبارک بن محمد المیلی (۱۴۰۶ ه – ۱۹۸۶ م)، منتشر شده در الجزایر: الموسسه الوطنیه للکتاب، ص ۶</ref> وی می‌افزاید که بربرها در زمان خودش در همه مناطق به دلیل کم بودن، نوکران عرب‌های پیروز بودند. ابن خلدون توضیح می‌دهد که بربرها هنگامی که از بین رفتند (قدرتشان از بین رفت) تبدیل به کارگزارانی برای دولت‌ها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند، وی می‌نویسد: «اما آنها هنگامی که از بین رفتند و به دلیل مشغول شدن به امور رفاهی و تکرار دولت‌هایی که بین آنها تشکیل شد، تعدادشان کم و جمع و قبایل آنها متلاشی شد، تبدیل به کارگزارانی برای دولت‌ها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند.»
[[ابن خلدون می‌گوید: «خواری و مذلت [[بربرها]] به دلیل کم بودن و از بین رفتن نسل‌هایشان، به وجود آمده است.» <ref>«تاریخ الجزایر فی القدیم و الحدیث»، مبارک بن محمد المیلی (۱۴۰۶ ه – ۱۹۸۶ م)، منتشر شده در الجزایر: الموسسه الوطنیه للکتاب، ص ۶</ref> وی می‌افزاید که [[بربرها]] در زمان خودش در همه مناطق به دلیل کم بودن، نوکران عرب‌های پیروز بودند. ابن خلدون توضیح می‌دهد که [[بربرها]] هنگامی که از بین رفتند (قدرتشان از بین رفت) تبدیل به کارگزارانی برای دولت‌ها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند، وی می‌نویسد: «اما آنها هنگامی که از بین رفتند و به دلیل مشغول شدن به امور رفاهی و تکرار دولت‌هایی که بین آنها تشکیل شد، تعدادشان کم و جمع و قبایل آنها متلاشی شد، تبدیل به کارگزارانی برای دولت‌ها و بردگانی برای مالیات جمع کردن شدند.»


«توفیق المدنی» مورخ و اندیشمند بزرگ الجزایری و عضو [[جمعیت علمای مسلمین الجزایر]] معتقد است که اکثریت مطلق مردم [[الجزایر]]، عرب هستند. وی می‌گوید: عرب‌ها اکثریت مطلق ساکنان [[الجزایر]] هستند و از روزهای اولیه فتح اسلامی وارد این سرزمین شدند، و بین ساکنان اصلی آن رفتند تا دین را به آنها بیاموزند و آها را پیرامون قرآن و دینی که پیامبر، محمد درود و سلام خداوند بر او باد، آن را آورد متحد کنند. <ref>به نقل از: «هذه هی الجزایر»، ص ۲۹</ref> همچنین وی می‌گوید: اکنون عرب‌ها چهار پنجم ساکنان [[مسلمان]] [[الجزایر]] را تشکیل می‌دهند و یک پنجم دیگر شامل قبایل بربری که بربریت خود را حفظ کردند، است که در کوه‌ها ساکن شدند. از سوی دیگر، شیخ عبد الرحمن الجیلانی می‌گوید: امروزه نسبت ساکنان بربر در سراسر سرزمین الجزایر ۳۰ درصد کل جمعیت الجزایر است. <ref>به نقل از: «تاریخ الجزایر العام»</ref>
«توفیق المدنی» مورخ و اندیشمند بزرگ الجزایری و عضو [[جمعیت علمای مسلمین الجزایر]] معتقد است که اکثریت مطلق مردم [[الجزایر]]، عرب هستند. وی می‌گوید: عرب‌ها اکثریت مطلق ساکنان [[الجزایر]] هستند و از روزهای اولیه فتح اسلامی وارد این سرزمین شدند، و بین ساکنان اصلی آن رفتند تا دین را به آنها بیاموزند و آها را پیرامون قرآن و دینی که پیامبر، محمد درود و سلام خداوند بر او باد، آن را آورد متحد کنند. <ref>به نقل از: «هذه هی الجزایر»، ص ۲۹</ref> همچنین وی می‌گوید: اکنون عرب‌ها چهار پنجم ساکنان [[مسلمان]] [[الجزایر]] را تشکیل می‌دهند و یک پنجم دیگر شامل قبایل بربری که بربریت خود را حفظ کردند، است که در کوه‌ها ساکن شدند. از سوی دیگر، شیخ عبد الرحمن الجیلانی می‌گوید: امروزه نسبت ساکنان بربر در سراسر سرزمین [[الجزایر]] ۳۰ درصد کل جمعیت الجزایر است. <ref>به نقل از: «تاریخ الجزایر العام»</ref>
=به ثمررسیدن تلاش‌ها برای تثبیت فرهنگ آمازیغی=
=به ثمررسیدن تلاش‌ها برای تثبیت فرهنگ آمازیغی=
[[پرونده:بوتفلیقه.jpg|بندانگشتی|]]
[[پرونده:بوتفلیقه.jpg|بندانگشتی|]]
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:


روز اول سال آمازیغی «ینّار» نامیده می‌شود و این روز برابر است با ۱۲ ینایر (ژانویه) میلادی (۲۳ دی ماه) نام دیگر این روز «إیض ینایر» است و در این روز جشنی برای احیای آیین‌های آمازیغی برپا می‌شود.
روز اول سال آمازیغی «ینّار» نامیده می‌شود و این روز برابر است با ۱۲ ینایر (ژانویه) میلادی (۲۳ دی ماه) نام دیگر این روز «إیض ینایر» است و در این روز جشنی برای احیای آیین‌های آمازیغی برپا می‌شود.
اما در رابطه با زبان آمازیغی، این زبان در سال ۲۰۱۶ م به عنوان یک زبان رسمی شناخته شد، این در حالی است که [[زبان عربی]] زبان ملی و رسمی کل کشور است. همچنین یک آکادمی برای آموزش زبان آمازیغی تأسیس شد. این تصمیم ناگهانی اتخاذ نشده است، زیرا که مراحل زیادی طی شد، که مهم‌ترین آنها عبارتند از: در سال ۱۹۹۶ م، قومیت آمازیغی به عنوان یکی از پایه‌های هویت ملی در کنار عربیّت و اسلام در قانون اساسی [[الجزایر]] شناخته شد.
اما در رابطه با زبان آمازیغی، این زبان در سال ۲۰۱۶ م به عنوان یک زبان رسمی شناخته شد، این در حالی است که [[زبان عربی]] زبان ملی و رسمی کل کشور است. همچنین یک آکادمی برای آموزش زبان آمازیغی تأسیس شد. این تصمیم ناگهانی اتخاذ نشده است، زیرا که مراحل زیادی طی شد، که مهم‌ترین آنها عبارتند از: در سال ۱۹۹۶ م، قومیت آمازیغی به عنوان یکی از پایه‌های هویت ملی در کنار عربیّت و [[اسلام]] در قانون اساسی [[الجزایر]] شناخته شد.


سال ۱۹۹۵ م، در برخی از مناطق کشور، زبان آمازیغی وارد کتاب‌های درسی شد و در سال ۲۰۰۲ م، دولت [[الجزایر]] و به دستور [[بوتفلیقه]] رئیس جمهور، زبان آمازیغی را به عنوان زبان ملی دوم کشور به رسمیت شناخت. همچنین در سال ۲۰۰۹ م، یکی از کانال‌های تلویزیونی رسمی کشور، آغاز به پخش برنامه‌هایی به زبان آمازیغی (با همهٔ لهجه‌هایش)، کرد. لازم به ذکر است که لهجه‌های متعددی از زبان آمازیغی مانند: القبایلیه، الشاویه و المزابیه در [[الجزایر]] وجود دارد.
سال ۱۹۹۵ م، در برخی از مناطق کشور، زبان آمازیغی وارد کتاب‌های درسی شد و در سال ۲۰۰۲ م، دولت [[الجزایر]] و به دستور [[بوتفلیقه]] رئیس جمهور، زبان آمازیغی را به عنوان زبان ملی دوم کشور به رسمیت شناخت. همچنین در سال ۲۰۰۹ م، یکی از کانال‌های تلویزیونی رسمی کشور، آغاز به پخش برنامه‌هایی به زبان آمازیغی (با همهٔ لهجه‌هایش)، کرد. لازم به ذکر است که لهجه‌های متعددی از زبان آمازیغی مانند: القبایلیه، الشاویه و المزابیه در [[الجزایر]] وجود دارد.
۸۷۱

ویرایش