۸۷٬۷۷۵
ویرایش
(←مشایخ) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
}} | }} | ||
'''احمد بن محمّد بن | '''احمد بن محمّد بن ابی نصر بزنطی''' از بزرگان رجال شیعه و محدّثان نامی و معاصر امام کاظم (علیهالسلام) و امام رضا(علیهالسلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده میشود. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
بَزَنطی، احمد بن محمّد، صحابی امام هفتم و هشتم و نهم (علیهمالسلام) و از محدثان و فقهای برجسته شیعه در روزگار خود و نیز از اصحاب اجماع است<ref>رجال الکشى، ص556، ش1050.</ref> | بَزَنطی، احمد بن محمّد، صحابی امام هفتم و هشتم و نهم (علیهمالسلام) و از محدثان و فقهای برجسته شیعه در روزگار خود و نیز از اصحاب اجماع است<ref>رجال الکشى، ص556، ش1050.</ref> | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
احمد بن محمّد بن | احمد بن محمّد بن ابی نصر و اسم أبی نصر زید مولی السکونی بوده است، وی فقیه و راوی ثقهای است که نخست مذهب [[واقفیه|واقفیان]] را داشته، سپس با دیدن معجزاتی از [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا (علیهالسلام)]] مستبصر شده است<ref>ر.ک به: الواقفیه: دراسه و تحلیل، ج1، ص286؛ رجال سید بحر العلوم، ج3، ص48.</ref> | ||
کنیه او ابوجعفر و نیز ابوعلی گفته شده و به | کنیه او ابوجعفر و نیز ابوعلی گفته شده و به البزنطی معروف است وابستگی (وِلاء) او به قبیله سکون، از شاخههای بزرگ قبیله کنده یمن، مورد اتفاق است<ref>نجاشی، ص 75؛ طوسی، 1351 ش، ص 36، پانویس ؛ کشّی، ش 1102؛ تستری، ج 1، ص 563 ـ 566.</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>ص 36</ref> کنیه او را ابوجعفر و به احتمال ابوعلی نقل کرده و میگوید که به بزنطی شهرت دارد<ref>نیز رجوع کنید به ابن شهرآشوب، ص 10؛ مامقانی، ج 1، ص 77.</ref> نام جد اول و دومش بترتیب عَمرو و زید بوده است که برای اختصار، غالباً نام اول را حذف میکنند و به جای زید نیز کنیه او، ابی نصر را میآورند. گاهی نیز از بزنطی با عنوان «ابن ابی نصر» یاد میکنند<ref>مامقانی، همانجا ج 1، ص 77.</ref> | ||
هرچند سمعانی درباره نسبت بزنطی سخن نگفته است، ولی بهتصریح ابن ادریس<ref>حلی ج 3، ص 553؛</ref> و به نقل از او: | هرچند سمعانی درباره نسبت بزنطی سخن نگفته است، ولی بهتصریح ابن ادریس<ref>حلی ج 3، ص 553؛</ref> و به نقل از او: [[عبدالله مامقانی|مامقانی]]<ref>ج 1، ص 77 ،</ref> منسوب به نام جایی و نام نوعی پارچه نیز هست و ظاهراً معرب «بیزانسی» است<ref>آقابزرگ طهرانی، ج 24، ص 322.</ref> | ||
برخی در مورد معروف بودن | برخی در مورد معروف بودن ابی نصر به «بزنطی» میگویند: | ||
بزنطی، منسوب به «بیزانطیه» [بیزانس] است که نام یکی از مستعمرات یونانی بوده است که توسط «قسطنطین کبیر» [کنستانتین اوّل] در سده هفتم قبل از میلاد، تجدید بنا شد و پایتخت امپراطوری روم شرقی (دولت بیزانس) قرار گرفت و به همین مناسبت، بعدا نام قسطنطنیه بر آن گذارده شد (منجد الأعلام). بعید نیست خود یا پدران بزنطی در جنگهای بین مسلمین و روم شرقی، اسیر و به دیار اسلامی منتقل شده باشند، یا به خواسته خویش به بلاد بینالنهرین هجرت نموده و در کوفه سکونت اختیار کرده باشند. احتمال اسارت وی از تعبیر علامه نسبت به او (مولی السکونی) تقویت میشود؛ چه بهاحتمالقوی، معنای مولی در اینجا «آزادکرده» است که معلوم میشود وی نخست غلام سکونی (که خود از اصحاب حضرت صادق (علیهالسلام) و قاضی بصره و مردی موجّه بوده است) بوده. احتمال دیگری نیز موجود است و آن این که مولی به معنی حلیف و هم پیمان باشد؛ ولی این نیز احتمال اسارت یا مهاجرت بزنطی را تأیید میکند؛ زیرا معمولاً افراد غیرعرب، خود را به شخصیتها یا قبایل معروف منتسب و هم پیمان میکردند.<ref>کاظم مدیر شانه چى، چهل حدیث حضرت رضا (علیهالسلام)، مقدّمه.</ref> | |||
اما | اما یکی از محققان معاصر مینویسد: ابونصر بزنطی، اصلاً از خاندانهای ایرانی بوده که پدران او در کوفه زندگی میکردند. خاندان او به آل مهران معروف بودند و بهاصطلاح آن روز، جزء موالی ـ که به غیر اعراب گفته میشد ـ به شمار میرفتند. شیخ طوسی نیز وی را از آلمهران میداند<ref>کتاب الغیبه، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ص71،ح76 .</ref> | ||
بزنطی پس از رحلت حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) و فتنه واقفیه، اندک زمانی واقفی بوده و اعتقاد به زندهبودن ایشان داشته است، ولی بعد از مکاتبه با امام علی بن موسیالرضا (علیهالسلام) و ظهور برخی معجزات، از مذهب واقفی عدول کرده است. در این باره شیخ طوسی<ref>کتاب الغیبه ص 47.</ref> و قطب راوندی <ref>خرائج ، ج 2، ص 662.</ref> و مجلسی<ref>بحار، ج 49، ص 36 و 48.</ref> سخن گفتهاند. کشّی<ref>رجال کشی ش 1050.</ref> او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام، نام برده و به گفته شیخ طوسی<ref>عدّه الاصول، ج 1، ص 386ـ387.</ref>به دلیل آنکه او و چند تن دیگر فقط از افراد ثقه، نقل روایت میکنند، روایات مرسل آنها در حکم روایات مُسند است. | بزنطی پس از رحلت حضرت موسی بن جعفر (علیهالسلام) و فتنه واقفیه، اندک زمانی واقفی بوده و اعتقاد به زندهبودن ایشان داشته است، ولی بعد از مکاتبه با امام علی بن موسیالرضا (علیهالسلام) و ظهور برخی معجزات، از مذهب واقفی عدول کرده است. در این باره شیخ طوسی<ref>کتاب الغیبه ص 47.</ref> و قطب راوندی <ref>خرائج ، ج 2، ص 662.</ref> و مجلسی<ref>بحار، ج 49، ص 36 و 48.</ref> سخن گفتهاند. کشّی<ref>رجال کشی ش 1050.</ref> او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام، نام برده و به گفته شیخ طوسی<ref>عدّه الاصول، ج 1، ص 386ـ387.</ref>به دلیل آنکه او و چند تن دیگر فقط از افراد ثقه، نقل روایت میکنند، روایات مرسل آنها در حکم روایات مُسند است. | ||
از یاران امام | از یاران امام موسی بن جعفر و امام رضا و امام جواد (علیهالسلام)<ref>رجال الطوسى، ص332، ش4954</ref>(از اصحاب امام کاظم (علیهالسلام)<ref>وص351، ش5196</ref>(از اصحاب امام رضا (علیهالسلام))<ref>و ص373، ش5518</ref>است. | ||
== تشرف به خدمت امام رضا (علیهالسلام) == | == تشرف به خدمت امام رضا (علیهالسلام) == | ||
احمد بن ابی نصر بزنطی میگوید: من ابتدا واقفی مذهب بودم. بعد، مستبصر شدم. روزی از امام رضا (علیهالسلام) تقاضا | احمد بن ابی نصر بزنطی میگوید: من ابتدا واقفی مذهب بودم. بعد، مستبصر شدم. روزی از امام رضا (علیهالسلام) تقاضا کردم وقت مناسبی تعیین بفرمایند تا شرفیاب حضور گردم و مسائلم را مطرح کنم. این گذشت تا روزی من در خانهام نشسته بودم، در زدند. | ||
دیدم خادم امام رضا (علیهالسلام) | دیدم خادم امام رضا (علیهالسلام) مرکب مخصوص امام را آورده تا مرا خدمت امام ببرد. با خوشحالی تمام سوار شدم و شرفیاب گشتم. مسائلی را مطرح کردم و بهرهها بردم تا شب شد. همان جا نماز مغرب و عشا را با امام خواندم. بعد، غذا آوردند و پس از صرف غذا خواستم برخیزم برای رفتن. فرمودند: دیر وقت شده و منزل شما هم دور است، صلاح این است که همین جا استراحت کنی. من هم که از خدا میخواستم خدمت امام باشم، اطاعت کردم و ماندم. | ||
به خادمشان فرمودند: رختخواب مخصوص خودم را بیاور، برای آقای احمد بزنطی پهن | به خادمشان فرمودند: رختخواب مخصوص خودم را بیاور، برای آقای احمد بزنطی پهن کن. من در این موقع به فکر فرو رفتم و از ذهنم گذشت که معلوم میشود من آدم بسیار بزرگواری هستم که امام اینگونه با من رفتار میکنند. | ||
امام | امام مرکب مخصوص خود را برای من فرستاده و مرا به خانهشان آورده و با من هم غذا شده و بعد رختخواب مخصوص خودشان را در اختیار من گذاشتهاند. | ||
عجب! این منم | عجب! این منم که چنین بزرگوارم؟ امام نیمخیز شده بودند تا برخیزند و به اتاق خود بروند. دیدم نشستند. | ||
فرمودند: احمد! قصّهای برایت بگویم. وقتی | فرمودند: احمد! قصّهای برایت بگویم. وقتی صعصعة بن صوحان، از اصحاب جدّم [[علی بن ابیطالب|امیرالمؤمنین (علیهالسلام)]] مریض شد، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به عیادت او رفتند و کنار بسترش نشستند و دست بر پیشانی او گذاشتند و او را مورد ملاطفت قرار دادند. | ||
بعد، وقتی خواستند برخیزند، فرمودند: صعصعه، | بعد، وقتی خواستند برخیزند، فرمودند: صعصعه، نکند این آمدن من به عیادتت را مایه امتیاز خود از برادران ایمانیات بشماری. این تکلیف دینی من بود که انجام دادم. | ||
امام رضا (علیهالسلام) این قصّه را گفتند و برخاستند و در | امام رضا (علیهالسلام) این قصّه را گفتند و برخاستند و در واقع با این عمل، هم آگاهی خود را از مافیالضمیر من نشان دادند، که نمونهای از علم غیب بود، هم به من پند دادند و مرا از بیماری عُجب و خودپسندی شفا بخشیدند.<ref>بحارالأنوار، جلد 49، صفحه 48، حدیث 48. ر.ک به: رجال الکشى، ص587، ش1099؛ قاموس الرجال، ج1، ص274؛ أعیان الشیعه، ج3، ص140.</ref> | ||
== تعابیر اسناد از ایشان: == | == تعابیر اسناد از ایشان: == | ||
* احمد بن محمّد بن | * احمد بن محمّد بن ابی نصر البزنطی؛ | ||
* احمد بن | * احمد بن ابی نصر؛ | ||
* ابن | * ابن ابی نصر؛ | ||
* ابن | * ابن ابی نصر البزنطی؛ | ||
* | * البزنطی؛ | ||
* احمد بن محمّد؛ | * احمد بن محمّد؛ | ||
* ابونصر؛ | * ابونصر؛ | ||
* احمد بن محمّد بن | * احمد بن محمّد بن ابی نصر صاحب الانزال.<ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref> | ||
== در نگاه رجالیون == | == در نگاه رجالیون == | ||
* شیخ | * شیخ طوسی درباره وی میگوید: ثقه، لقی الرضا (علیهالسلام) وکان عظیم المنزله عنده<ref>الفهرست، ص61، ش63.</ref> | ||
* | * نجاشی نیز از منزلت والای او نزد امامان رضا و جواد (علیهماالسلام) یاد کرده است<ref>رجال النجاشى، ص587ـ589، ش1099ـ 1101.</ref> | ||
* شیخ گویدثقة | * شیخ گویدثقة جلیل القدر.<ref>رجال شیخ الطوسي، ص ۳۴۴ / ۳۴.</ref> | ||
* و در | * و در «ذکری» آمده است: شیعیان مراسیل وی را قبول میکنند.<ref>ذکرى،ص4</ref> | ||
* علاّمه | * علاّمه حلّی درباره وی گفته است: لقی الرضاه وکان عظیم المنزله عنده، وهو ثقه جلیلالقدر<ref>خلاصه الأقوال، ص61، ش66.</ref>. | ||
== مشایخ و راویان == | == مشایخ و راویان == | ||
=== مشایخ === | === مشایخ === | ||
مشایخ ایشان، طبق | مشایخ ایشان، طبق احصای جهاز روات مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج) بسیار زیاد هستند از جمله: | ||
{{فهرست ستونی|3}} | {{فهرست ستونی|3}} | ||
* [[ابان بن عثمان]] الاحمر؛ | * [[ابان بن عثمان]] الاحمر؛ | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
=== راویان === | === راویان === | ||
در کتب | در کتب رجالی، اسامی راویان از او بهتفصیل مسطور است، از جمله: | ||
* [ ابنه ] | * [ ابنه ] علی؛ | ||
* | * ابراهیم بن هاشم؛ | ||
* ابن | * ابن ابی نجران؛ | ||
* ابو طالب؛ | * ابو طالب؛ | ||
* ابو | * ابو عبدالله البرقی؛ | ||
* ابو | * ابو عبدالله الرازی؛ | ||
* احمد بن | * احمد بن ابی عبدالله؛ | ||
* احمد بن الاشعث؛ | * احمد بن الاشعث؛ | ||
* احمد بن الحسن؛ | * احمد بن الحسن؛ | ||
* احمد بن محمد بن خالد | * احمد بن محمد بن خالد البرقی؛ | ||
* احمد بن محمد بن | * احمد بن محمد بن عیسی ؛ | ||
* احمد بن محمد بن | * احمد بن محمد بن یحیی؛ | ||
* احمد بن هلال؛ | * احمد بن هلال؛ | ||
* | * اسماعیل بن مهران؛ | ||
* الحسن بن | * الحسن بن علی بن الفضل سکباج؛ | ||
* الحسن بن | * الحسن بن موسی الخشاب؛ | ||
* | * الحسین بن سعید؛ | ||
* سعد بن سعد؛ | * سعد بن سعد؛ | ||
* سعد بن | * سعد بن عبدالله؛ | ||
* سهل بن | * سهل بن زیاد؛ | ||
* صفوان بن | * صفوان بن یحیی؛ | ||
* العباس بن معروف؛ | * العباس بن معروف؛ | ||
* | * عبدالله بن الصلت؛ | ||
* | * عبدالله بن موسی؛ | ||
* | * عبدویه بن عامر؛ | ||
* | * علی بن احمد؛ | ||
* | * علی بن احمد بن اشیم؛ | ||
* | * علی بن العباس؛ | ||
* | * علی بن محمد؛ | ||
* | * علی بن مهزیار؛ | ||
* محمد بن احمد بن | * محمد بن احمد بن یحیی؛ | ||
* محمد بن | * محمد بن الحسین بن ابی الخطاب؛ | ||
* محمد بن القاسم؛ | * محمد بن القاسم؛ | ||
* محمد بن | * محمد بن ایوب؛ | ||
* محمد بن عبد | * محمد بن عبد الحمید؛ | ||
* محمد بن | * محمد بن عبدالله بن زرارة؛ | ||
* محمد بن | * محمد بن علی بن محبوب؛ | ||
* محمد بن | * محمد بن عیسی؛ | ||
* محمد بن محمد بن | * محمد بن محمد بن عبدالله بن زرارة؛ | ||
* | * معاویة بن حکیم؛ | ||
* | * معلی بن محمد؛ | ||
* | * موسی بن عمر بن یزید الصیقل؛ | ||
* | * الهیثم بن ابی مسروق النهدی؛ | ||
* | * یحیی بن سعید الاهوازی؛ | ||
* | * یعقوب بن یزید<ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref> | ||
== روایات و آثار == | == روایات و آثار == | ||
=== روایات === | === روایات === | ||
این | این روای جلیلالقدر، روایات فراوانی در همه ابواب اصول و فروع نقل کرده است و مجموع روایاتی که از ایشان نقل شده به ۱۲۹۹ میرسد.<ref>نرمافزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليهالسلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref> | ||
=== آثار === | === آثار === | ||
از آثار ایشان میتوان به 3 اثر مهم فقهی اشاره کرد که شامل بسیاری از روایات فقهی امامیه در کتب اربعه است: | از آثار ایشان میتوان به 3 اثر مهم فقهی اشاره کرد که شامل بسیاری از روایات فقهی امامیه در کتب اربعه است: | ||
# الجامع: (معروف به «جامع | # الجامع: (معروف به «جامع بزنطی»)که در آثار او در صدر قرار دارد و این کتاب آنچنان که بر پایه دانستهها از جامعه آن زمان برمیآید دربردارنده مجموعهای گسترده از اخبار در زمینههای گوناگون معارف دینی بهویژه فقه است. نسخههایی از این اثر تا قرن هفتم هجری هنوز باقی بود. همچنین اقتباسهای سید بن طاووس از یکی از آثار بزنطی ظاهرا برگرفته از همین اثر است. | ||
# المسائل: ابن ندیم در الفهرست خود، از این اثر یاد کرده و عنوان آن در رساله ابو غالب زراری به شکل گویاتر "مسائل الرضا" ضبط شده است. نیز مجموعهای از احادیث فقهی بهصورت پرسشوپاسخ میان بزنطی و امام رضا ه به روایت عبدالله بن جعفر در بخش مربوط به امام رضا ه در کتاب «قرب الاسناد» حمیری درج گردیده است. | # المسائل: ابن ندیم در الفهرست خود، از این اثر یاد کرده و عنوان آن در رساله ابو غالب زراری به شکل گویاتر "مسائل الرضا" ضبط شده است. نیز مجموعهای از احادیث فقهی بهصورت پرسشوپاسخ میان بزنطی و امام رضا ه به روایت عبدالله بن جعفر در بخش مربوط به امام رضا ه در کتاب «قرب الاسناد» حمیری درج گردیده است. | ||
# النوادر: شیخ طوسی در فهرست خود به این اثر با عنوان او اشاره کرده و یحیی بن شیبان را راوی آن معرفی کرده است. | # النوادر: شیخ طوسی در فهرست خود به این اثر با عنوان او اشاره کرده و یحیی بن شیبان را راوی آن معرفی کرده است. | ||
خط ۲۱۶: | خط ۲۱۶: | ||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
بزنطی در سال 221 یا 222 چشم از جهان فروبست و به سرای باقی شتافت. <ref>شرح احوال این عالم بزرگ، در منابع ذیل وجود دارد: اتقان المقال، ص14؛ أحسن التراجم، ج1، ص56؛ أعیان الشیعه،ج3، ص140؛ بهجه الآمال، ج2، ص101؛ التحریر الطاووسى، ص40؛ تنقیح المقال، ج1، ص77؛ تهذیب المقال، ج3، ص214؛ جامع الرواه، ج1، ص59؛ رجال البرقى، ص54؛ رجال ابن داوود، ص42؛ ریحانه الأدب، ج1، ص257؛ الفهرست، ابن ندیم، ص276؛ الکنى والألقاب، ج2، ص71؛ مجمع الرجال، ج1، ص157ـ160؛ معالم العلماء، ص10؛ معجم الثقات، ص10؛ مشایخ الثقات، الحلقه الاولى، ص245؛ منهج المقال، ص46؛ منتهى المقال، ص40؛ نقد الرجال، ص28؛ هدایه المحدّثین، ص174. | |||
</ref> | </ref> | ||