۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== ابنهشام حمیری کیست == | == ابنهشام حمیری کیست == | ||
ابو محمد عبدالملک بن هشام بن ایوب ذهلی یا حمیری<ref>ذهبی، محمد بن أحمد، تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 2003م.</ref> (متوفی 213<ref> زرکلی، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج 4، ص 166، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.</ref> یا 218ق<ref> ابن جوزی، أبو الفرج | ابو محمد عبدالملک بن هشام بن ایوب ذهلی یا حمیری<ref>ذهبی، محمد بن أحمد، تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 2003م.</ref> (متوفی 213<ref> زرکلی، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج 4، ص 166، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.</ref> یا 218ق<ref> ابن جوزی، أبو الفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج 11، ص 37، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.</ref>) از علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، [[محدّث|محدث]]، مورّخ، ادیب، [[نسبشناس]] و تدوینکننده مشهورترین کتاب درباره سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است<ref>الأعلام، ج 4، ص 66؛ بکر بن عبدالله، طبقات النسابین، ص 51، ریاض، دار الرشد، چاپ اول، 1407ق.</ref>. | ||
از زندگی وی آگاهیهای کمی در دست است. نخستین بار در قرن ششم، [[عبدالرحمن سهَلی]] در شرح خود بر سیره<ref>ر. ک: سهیلی، | از زندگی وی آگاهیهای کمی در دست است. نخستین بار در قرن ششم، [[عبدالرحمن سهَلی]] در شرح خود بر سیره<ref>ر. ک: سهیلی، عبدالرحمن، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة، ج 1، ص 24، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اوّل، 1412ق.</ref> اشاره کوتاهی به زندگی او کرده است. برخی آگاهیها نیز از طریق [[ذهبی]](وفات: 748ق) به دست میآید. او با استناد به گفته تاریخنگار مصری، [[ابو سعید عبدالرحمن بن یونس|ابو سعید عبدالرحمن بن یونس]]؛ ابنهشام را ذهلی، منسوب به ذهل بن معاویة، تیرهای از قبیله «کنده»، میشمارد<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>. برخی نیز او را حمیری(منتسب به منطقهای در [[یمن]]) میدانند. ابنهشام به [[حمیریان]] علاقه داشت؛ و اثری درباره پادشاهان حمیر با نام «التیجان فی ملوک حمیر» تألیف کرد<ref>الأعلام، ج 4، ص 166؛ طبقات النسابین، ص 51.</ref>. | ||
ظاهراً ابنهشام در [[بصره]] به دنیا آمد<ref>الأعلام، ج 4، ص 166.</ref>، اما زمان تولد او به درستی معلوم نیست. تنها میدانیم در میان کسانی که او مستقیماً از آنان روایت کرده، کسی نیست که در نیمه اول قرن دوم درگذشته باشد، اما از طرفی او پیش از سال 183 ق(سال مرگ [[زیاد بن عبدالله بکّائی]]، شاگرد برجسته ابن اسحاق)، در سن و سالی بوده که بتواند متن کامل سیره را از وی دریافت کند<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>. | ظاهراً ابنهشام در [[بصره]] به دنیا آمد<ref>الأعلام، ج 4، ص 166.</ref>، اما زمان تولد او به درستی معلوم نیست. تنها میدانیم در میان کسانی که او مستقیماً از آنان روایت کرده، کسی نیست که در نیمه اول قرن دوم درگذشته باشد، اما از طرفی او پیش از سال 183 ق(سال مرگ [[زیاد بن عبدالله بکّائی]]، شاگرد برجسته ابن اسحاق)، در سن و سالی بوده که بتواند متن کامل سیره را از وی دریافت کند<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
ابنهشام در ادب و شعر نیز دستی توانا داشت<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>. شاید به همین سبب بود که هنگام ورود [[شافعی]] به مصر، ابنهشام در دیدار با او درنگ کرد، اما چون یکدیگر را ملاقات کردند، برای هم شعر گفتند و ابنهشام پس از این دیدار شافعی را ستود<ref>ر. ک: همان.</ref>. | ابنهشام در ادب و شعر نیز دستی توانا داشت<ref>تاریخ الإسلام و وَفیات المشاهیر و الأعلام، ج 5، ص 387.</ref>. شاید به همین سبب بود که هنگام ورود [[شافعی]] به مصر، ابنهشام در دیدار با او درنگ کرد، اما چون یکدیگر را ملاقات کردند، برای هم شعر گفتند و ابنهشام پس از این دیدار شافعی را ستود<ref>ر. ک: همان.</ref>. | ||
آنچه از دانش ابنهشام در سیره بازتاب یافته، عموماً به احاطه وی در نسبشناسی و شناخت گویندگان اشعار بازمیگردد. با این همه، به نظر مصححان سیره، وی اشعاری از ابن اسحاق نقل کرده که آشکارا مجعول و سست است و نتوانسته درباره آنها نظری قطعی ابراز کند، گرچه ابنهشام خود به تأکید گفته که از آوردن چنین اشعاری خودداری کرده است<ref>ر. ک: ابن هشام، | آنچه از دانش ابنهشام در سیره بازتاب یافته، عموماً به احاطه وی در نسبشناسی و شناخت گویندگان اشعار بازمیگردد. با این همه، به نظر مصححان سیره، وی اشعاری از ابن اسحاق نقل کرده که آشکارا مجعول و سست است و نتوانسته درباره آنها نظری قطعی ابراز کند، گرچه ابنهشام خود به تأکید گفته که از آوردن چنین اشعاری خودداری کرده است<ref>ر. ک: ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج 1، ص 4، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بیتا.</ref>. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
#البته مطالبی که وی در این کتاب افزوده است، با نام خودش مشخص شده و با مطالب ابن اسحاق قابل تمییز است. | #البته مطالبی که وی در این کتاب افزوده است، با نام خودش مشخص شده و با مطالب ابن اسحاق قابل تمییز است. | ||
گاه گفته میشود ابنهشام مواردی که در «سیره ابن اسحاق» منطبق با گرایش شیعی بوده را حذف کرده است، لیکن چنین نیست؛ زیرا هم مواردی یافت میشود که او از ابن اسحاق درباره [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] نقل کرده<ref> ر. ک: ابن هشام، | گاه گفته میشود ابنهشام مواردی که در «سیره ابن اسحاق» منطبق با گرایش شیعی بوده را حذف کرده است، لیکن چنین نیست؛ زیرا هم مواردی یافت میشود که او از ابن اسحاق درباره [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] نقل کرده<ref> ر. ک: ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج 1، ص 245، 504 – 505، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بیتا.</ref>، و هم مواردی را خود ابنهشام مستقلاً در مناقب حضرتشان آورده است<ref>ر. ک: همان، ج 1، ص 87 و ج 2، ص 151 و 519 – 520.</ref>. | ||
بر «سیره ابنهشام» شرحها و تلخیصهایی نوشته شده است؛ مانند کتاب «الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة» از «عبدالرحمن سهیلی» (متوفی: 581ق) که شرحی مفصل است. | بر «سیره ابنهشام» شرحها و تلخیصهایی نوشته شده است؛ مانند کتاب «الروض الأنف فی شرح السیرة النبویة» از «عبدالرحمن سهیلی» (متوفی: 581ق) که شرحی مفصل است. |