پرش به محتوا

ابوماریه قحطانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
او به‌خاطر نام روستایش در عراق مشهور به هراری است. چنان‌که جبوری عراقی نیز خوانده می‌شود.  
او به‌خاطر نام روستایش در [[عراق]] مشهور به هراری است. چنان‌که جبوری عراقی نیز خوانده می‌شود. وی در سال 2004 م، پلیس بود. ابوماریه قحطانی جبوری هرچند مدعی است که در زمان [[صدام حسین|صدام]] تحصیل می‌کرده و کتاب «التوحید» را از هراس نیروهای امنیتی پنهان نموده، اما جزء سربازان ملیشیای فداییان صدام خدمت می‌کرده است. بعداً در زمان حکومت بریمر آمریکایی وارد دستگاه پلیس شد و در خیابان بغداد در موصل فعالیت می‌کرد. پس از تهدیدش توسط مبارزان توبه کرد و به آنان پیوست. او پس از مدت کوتاهی دستگیر شد و چند سال را در زندان گذراند. در زندان نزد شیخ منحرفی با نام میّاحی تحصیل کرد که رویکرد خود را پنهان می‌کرد. او بیشتری تأثیر را بر ابوماریه قحطانی گذاشت.  
 
او در سال 2004م پلیس بود. ابوماریه قحطانی جبوری هرچند مدعی است که در زمان [[صدام حسین|صدام]] تحصیل می‌کرده و کتاب التوحید را از هراس نیروهای امنیتی پنهان می‌کرده، اما جزء سربازان ملیشیای فداییان صدام خدمت می‌کرده است. بعداً در زمان حکومت بریمر آمریکایی وارد دستگاه پلیس شد و در خیابان بغداد در موصل فعالیت می‌کرد. پس از تهدیدش توسط مبارزان توبه کرد و به آنان پیوست. او پس از مدت کوتاهی دستگیر شد و چند سال را در زندان گذراند. در زندان نزد شیخ منحرفی با نام میّاحی تحصیل کرد که رویکرد خود را پنهان می‌کرد. او بیشتری تأثیر را بر ابوماریه قحطانی گذاشت.


ابوماریه پس از خروج از زندان به‌عنوان شرعی در بخش راست موصل فعالیت کرد. سپس به واحد حسبه و ارتباطات عشائری در دولت اسلامی عراق منتقل شد. در این مدت، فعالیتش معطوف به تقویت جایگاه خودش بود و این مسأله حساسیت نیروهای امنیتی این حکومت خودخوانده را در پی داشت. اما دستگیری او توسط نیروهای پلیس و تسلیمش به صلیب سرخ مانند از تحقیق تواسط عناصر دولت اسلامی شد. او در زندان تلاش کرد افراد را به خود نزدیک سازد و از همکاری با دولت خوانده مزبور دور کند. او پس از فرار از زندان به سوریه این راه را ادامه داد. چنان‌که عشائر را نیز علیه آن تحریک می‌کرد.
ابوماریه پس از خروج از زندان به‌عنوان شرعی در بخش راست موصل فعالیت کرد. سپس به واحد حسبه و ارتباطات عشائری در دولت اسلامی عراق منتقل شد. در این مدت، فعالیتش معطوف به تقویت جایگاه خودش بود و این مسأله حساسیت نیروهای امنیتی این حکومت خودخوانده را در پی داشت. اما دستگیری او توسط نیروهای پلیس و تسلیمش به صلیب سرخ مانند از تحقیق تواسط عناصر دولت اسلامی شد. او در زندان تلاش کرد افراد را به خود نزدیک سازد و از همکاری با دولت خوانده مزبور دور کند. او پس از فرار از زندان به سوریه این راه را ادامه داد. چنان‌که عشائر را نیز علیه آن تحریک می‌کرد.