پرش به محتوا

حکمت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳: خط ۱۳:


== حکمت و علم در قرآن ==
== حکمت و علم در قرآن ==
واژه حکمت در قرآن بیست مرتبه تکرار شده است. در توضیح و تفسیر حکمت، [[مفسران]] وجوهی را مطرح نموده‌اند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
واژه حکمت در [[قرآن]] بیست مرتبه تکرار شده است. در توضیح و تفسیر حکمت، [[مفسران]] وجوهی را مطرح نموده‌اند که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:
# مراد از حکمت، [[نبوت]] است<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 151، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1415ق</ref>. چنان‌که در آیه شریفه آمده: «و [[داود]]، [[جالوت]] را کشت و [[خدا]] به او فرمانروایی و حکمت(نبوت) داد».
# مراد از حکمت، [[نبوت]] است<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 151، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1415ق</ref>. چنان‌که در آیه شریفه آمده: «و [[داود]]، [[جالوت]] را کشت و [[خدا]] به او فرمانروایی و حکمت([[نبوت]]) داد».
# مقصود، شرایع(علم [[حلال]] و [[حرام]] است<ref>همان، ص 298</ref>. و در آیه شریفه نیز آمده است: «و او را کتاب و حکمت(علم حلال و حرام) و [[تورات]] می‌آموزد<ref>بقره، 251</ref>».
# مقصود، شرایع(علم [[حلال]] و [[حرام]] است<ref>همان، ص 298</ref>. و در آیه شریفه نیز آمده است: «و او را کتاب و حکمت(علم حلال و حرام) و [[تورات]] می‌آموزد<ref>بقره، 251</ref>».
# منظور از حکمت، دانش قرآن و آگاهی از [[ناسخ]] و [[منسوخ]]، [[محکم]] و [[متشابه]]، مقدّم و مؤخر و... است<ref>مجمع البیان، ص 194</ref>. و در آیه شریفه آمده است: «حکمت(علم قرآن) را به هر که خواهد می‌دهد و هر که را حکمت دهد، به راستی او را نیکی‌هایی فراوان داده‌اند<ref> آل عمران، 48</ref>».
# منظور از حکمت، دانش قرآن و آگاهی از [[ناسخ]] و [[منسوخ]]، [[محکم]] و [[متشابه]]، مقدّم و مؤخر و... است<ref>مجمع البیان، ص 194</ref>. و در آیه شریفه آمده است: «حکمت(علم قرآن) را به هر‌که خواهد می‌دهد و هرکه را حکمت دهد، به راستی او را نیکی‌هایی فراوان داده‌اند<ref> آل عمران، 48</ref>».
# منظور، رسیدن به حقیقت پیام خدا در میدان‌های گفتار و عمل است<ref> بقره، 269</ref>.
# منظور، رسیدن به حقیقت پیام خدا در میدان‌های گفتار و عمل است<ref> بقره، 269</ref>.
# مقصود، دانش گسترده دین است<ref> مجمع البیان، ص 194</ref>.
# مقصود، دانش گسترده دین است<ref> مجمع البیان، ص 194</ref>.
# مفهوم این واژه، فهم و دریافت درست دین است.
# مفهوم این واژه، فهم و دریافت درست [[دین]] است.
# «حکمت»، دانشی است که سود و بهره آن سرشار و انسان‌ساز است.
# «حکمت»، دانشی است که سود و بهره آن سرشار و انسان‌ساز است.
# حکمت، عبارت است از: محکم و متقن بودن صورت علمی<ref>طباطبایی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، ج 2، ص 351، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1363ش</ref>. که به نظر می‌رسد این معنا می‌تواند جامع نظریات گذشته باشد. در حقیقت همه اقوال به عنوان مصادیقی از این معنا هستند؛ چون کلمه «محکمه»، «حکمت» و مانند آن، نشانگر معنای استواری، استحکام و غیر قابل زوال بودن، است<ref>جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، ج 1، ص 297، قم، اسراء، چاپ اول، 1378ش</ref>.
# حکمت، عبارت است از: محکم و متقن بودن صورت علمی<ref>طباطبایی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، ج 2، ص 351، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1363ش</ref>. که به نظر می‌رسد این معنا می‌تواند جامع نظریات گذشته باشد. در حقیقت همه اقوال به عنوان مصادیقی از این معنا هستند؛ چون کلمه «محکمه»، «حکمت» و مانند آن، نشانگر معنای استواری، استحکام و غیر قابل زوال بودن، است<ref>جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، ج 1، ص 297، قم، اسراء، چاپ اول، 1378ش</ref>.


خدای متعال که قرآن را کتاب حکیم می‌نامد، برای آن است که قرآن به موقع سخن می‌گوید، خوب سخن می‌گوید و در کنارش [[برهان]] و [[دلیل]] می‌آورد. سخنی که برهان ندارد محکم نیست. از [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام (صلی الله علیه)]] نقل شده است: «خداوند نعمت گرانبهای قرآن را به من ارزانی داشت و از حکمت نیز بسان آن، به من عنایت فرمود؛ و خانه‌ای که در آن بهره‌ای از حکمت نباشد ویرانه است؛ پس دانش و بینش فراگیرید، مبادا که در نادانی و بی خبری بمیرید<ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 2، ص 659، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref>».
خدای متعال که قرآن را کتاب حکیم می‌نامد، برای آن است که قرآن به موقع سخن می‌گوید، خوب سخن می‌گوید و در کنارش [[برهان]] و [[دلیل]] می‌آورد. سخنی که برهان ندارد محکم نیست. از [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام (صلی الله علیه)]] نقل شده است: «خداوند نعمت گران‌بهای قرآن را به من ارزانی داشت و از حکمت نیز بسان آن، به من عنایت فرمود؛ و خانه‌ای که در آن بهره‌ای از حکمت نباشد ویرانه است؛ پس دانش و بینش فراگیرید، مبادا که در نادانی و بی خبری بمیرید<ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 2، ص 659، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref>».


اما کلمه «علم» 105 مرتبه در قرآن کریم تکرار شده، البته مشتقات آن در قرآن، بسیار زیاد است. این واژه در قرآن گاه به معنای دانستن آمده است: {{متن قرآن |قد عَلم کلّ اناسٍ مشربهم |سوره = بقره |آیه = 6 }}. گاهی به معنای اظهار و روشن کردن است: {{متن قرآن |ثم بعثنا هُم لنعلم ای الحزبین احصی لما لبثوا امداً |سوره = کهف|آیه = 12 }}. برخی از مفسران ذیل «لنعلم ای الحزبین» می‌گویند: مراد علم فعلی است و آن ظهور شی‏ء و حضورش به وجود خاصّ نزد خدا است. و «علم» به این معنا، در قرآن زیاد به کار رفته است. و گاهی به معنای دلیل و حجت است<ref> کهف، 4 - 5</ref>.
اما کلمه «علم» 105 مرتبه در [[قرآن کریم]] تکرار شده، البته مشتقات آن در قرآن، بسیار زیاد است. این واژه در قرآن گاه به معنای دانستن آمده است: {{متن قرآن |قد عَلم کلّ اناسٍ مشربهم |سوره = بقره |آیه = 6 }}. گاهی به معنای اظهار و روشن کردن است: {{متن قرآن |ثم بعثنا هُم لنعلم ای الحزبین احصی لما لبثوا امداً |سوره = کهف|آیه = 12 }}. برخی از مفسران ذیل «لنعلم ای الحزبین» می‌گویند: مراد علم فعلی است و آن ظهور شی‏ء و حضورش به وجود خاصّ نزد خدا است. و «علم» به این معنا، در قرآن زیاد به کار رفته است. و گاهی به معنای دلیل و حجت است<ref> کهف، 4 - 5</ref>.


در مجموع، وقتی به بررسی آیات و کاربرد این ماده و مشتقاتش می‌پردازیم، چنین ظاهر می‌شود که تمامی موجودات دارای علم هستند. چنان‌که در تفسیر آیه: {{متن قرآن |و ان من شی‏ء الاّ یسبح بحمده، و لکن لا تفقهون تسبیحهم |سوره = اسرا |آیه = 44 }}، گفته‌اند جمله: «ولی تسبیح آنها را نمی‌فهمید»؛ بهترین دلیل است بر این‌که منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشی از علم، و به زبان قال است؛ چون اگر مراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت بفرماید: شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 609</ref>. و آیات دیگری بر این معنا دلالت می‌نمایند؛ مانند: «در این روز کره زمین اخبار خود را در میان می‌گذارد، چون پروردگار تو به او وحی کرده است». از این قبیل است آیاتی که دلالت می‌کند بر شهادت دادن اعضای بدن انسان‌ها و به زبان آمدن و سخن گفتنشان با خدا، و پاسخ دادن به سؤالات باری تعالی. البته باید توجه نمود که علم دارای مراتب است.
در مجموع، وقتی به بررسی آیات و کاربرد این ماده و مشتقاتش می‌پردازیم، چنین ظاهر می‌شود که تمامی موجودات دارای علم هستند. چنان‌که در تفسیر آیه: {{متن قرآن |و ان من شی‏ء الاّ یسبح بحمده، و لکن لا تفقهون تسبیحهم |سوره = اسرا |آیه = 44 }}، گفته‌اند جمله: «ولی تسبیح آنها را نمی‌فهمید»؛ بهترین دلیل است بر این‌که منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشی از علم، و به زبان قال است؛ چون اگر مراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت بفرماید: شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 609</ref>. و آیات دیگری بر این معنا دلالت می‌نمایند؛ مانند: «در این روز کره زمین اخبار خود را در میان می‌گذارد، چون پروردگار تو به او [[وحی]] کرده است». از این قبیل است آیاتی که دلالت می‌کند بر شهادت دادن اعضای بدن انسان‌ها و به زبان آمدن و سخن گفتن‌شان با خدا، و پاسخ دادن به سؤالات باری تعالی. البته باید توجه نمود که علم دارای مراتب است.


== فرق حکمت با علم ==
== فرق حکمت با علم ==
confirmed، مدیران
۳۷٬۸۸۵

ویرایش