۸۷٬۹۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
سعید بن جبیر از شاگردان برجسته و از ستارگان آسمان امامت و ولایت امام همام [[علی بن الحسین (زین العابدین)|علی بن الحسین (علیهالسلام)]] که در رأس سلسله اصحاب خمسه<ref>اصحاب خمسه امام، عبارتند از: سعید بن جبیر، سعید بن مسیّب، محمد بن جبیر، یحیی بن امّ طویل و ابوخالد کابلی. </ref> [[علی بن الحسین (زین العابدین)|امام زینالعابدین]] قرار داشت. | سعید بن جبیر از شاگردان برجسته و از ستارگان آسمان امامت و ولایت امام همام [[علی بن الحسین (زین العابدین)|علی بن الحسین (علیهالسلام)]] که در رأس سلسله اصحاب خمسه<ref>اصحاب خمسه امام، عبارتند از: سعید بن جبیر، سعید بن مسیّب، محمد بن جبیر، یحیی بن امّ طویل و ابوخالد کابلی. </ref> [[علی بن الحسین (زین العابدین)|امام زینالعابدین]] قرار داشت. | ||
[[جعفر بن محمد (صادق)]] در وصف سعید میفرماید: | [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر بن محمد (صادق)]] در وصف سعید میفرماید: | ||
سعید بن جبیر در صراط مستقیم بود و به علی بن الحسین (علیهم االسلام) اقتدا کرد و امام سجاد هم از او تعریف مینمود و همین علاقه میان او و امام، باعث شد حجّاج او را شهید نماید<ref> «انّ سعید بن جبیر کان یأتمّ بعلی بن الحسین علیهالسلام و کان علیٌّ علیهالسلام یثنی علیه و ماکان سبب قتل الحجّاج له الاّ علی هذا الامر و کان مستقیماً»؛ (شاگردان مکتب ائمه علیهمالسلام، ج 2، ص 279). </ref>. | سعید بن جبیر در صراط مستقیم بود و به علی بن الحسین (علیهم االسلام) اقتدا کرد و امام سجاد هم از او تعریف مینمود و همین علاقه میان او و امام، باعث شد حجّاج او را شهید نماید<ref> «انّ سعید بن جبیر کان یأتمّ بعلی بن الحسین علیهالسلام و کان علیٌّ علیهالسلام یثنی علیه و ماکان سبب قتل الحجّاج له الاّ علی هذا الامر و کان مستقیماً»؛ (شاگردان مکتب ائمه علیهمالسلام، ج 2، ص 279). </ref>. | ||
سعید بن جبیر سالها از محضر [[عبدالله ابن عباس|ابن عباس]] بهره علمی برد. وی شیدای کسب دانش بود؛ خودش میگوید: | سعید بن جبیر سالها از محضر [[عبدالله ابن عباس|ابن عباس]] بهره علمی برد. وی شیدای کسب دانش بود؛ خودش میگوید: | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
==شهادت سعید بن جبیر== | ==شهادت سعید بن جبیر== | ||
وقتی سعید را نزد حجاج آوردند، میان آنان سوالات و پاسخهایی رد و بدل شد که موجبات خشم [[حجاج بن یوسف|حجاج]] را فراهم آورد. حجاج نخست به سعید گفت: مگر هنگامی که به [[عراق]] آمدم تو را گرامی نداشتم؟ سپس کارهایی را که برای سعید انجام داده بود، بازگو کرد. سعید گفت: آری همین گونه است. حجاج گفت: پس چه چیزی تو را بر خروج بر من واداشت؟ گفت: بیعت ابن اشعث بر گردنم بود، وانگهی مرا [[قسم|سوگند]] داد. حجاج خشمگین شد و گفت: برای دشمن خدا بر خود تعهدی میبینی که آن را برای خدا و امیرمؤمنان احساس نمیکنی<ref> ابن سعد، پیشین، ج 6، ص 720.</ref>. حجاج گفت: تو دو بیعت امیرالمؤمنین را نقض کردی (ادعا میکنی) نسبت به یک [[بیعت]] (بیعت عبدالرحمن) وفادار هستی آن هم بیعت جولاهه فرزند جولاهه؟ به خدا قسم من تو را خواهم کشت. سعید گفت: اگر چنین کنی من سعید (نیکبخت) هستم چنان که مادرم مرا سعید نامیده است. حجاج فرمان داد سرش را بریدند<ref>ابن اثیر، پیشین، ج 13، ص 186.</ref>. سعید بن جبیر آخرین نفری بود که حجاج او را کشت<ref>مجمل التواریخ و القصص، مؤلف مجهول (نوشته در 520)، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بی تا، ص 305.</ref>. حجاج پس از سعید بن جبیر بیش از | وقتی سعید را نزد حجاج آوردند، میان آنان سوالات و پاسخهایی رد و بدل شد که موجبات خشم [[حجاج بن یوسف|حجاج]] را فراهم آورد. حجاج نخست به سعید گفت: مگر هنگامی که به [[عراق]] آمدم تو را گرامی نداشتم؟ سپس کارهایی را که برای سعید انجام داده بود، بازگو کرد. سعید گفت: آری همین گونه است. حجاج گفت: پس چه چیزی تو را بر خروج بر من واداشت؟ گفت: بیعت ابن اشعث بر گردنم بود، وانگهی مرا [[قسم|سوگند]] داد. حجاج خشمگین شد و گفت: برای دشمن خدا بر خود تعهدی میبینی که آن را برای خدا و امیرمؤمنان احساس نمیکنی<ref> ابن سعد، پیشین، ج 6، ص 720.</ref>. حجاج گفت: تو دو بیعت امیرالمؤمنین را نقض کردی (ادعا میکنی) نسبت به یک [[بیعت]] (بیعت عبدالرحمن) وفادار هستی آن هم بیعت جولاهه فرزند جولاهه؟ به خدا قسم من تو را خواهم کشت. سعید گفت: اگر چنین کنی من سعید (نیکبخت) هستم چنان که مادرم مرا سعید نامیده است. حجاج فرمان داد سرش را بریدند<ref>ابن اثیر، پیشین، ج 13، ص 186.</ref>. سعید بن جبیر آخرین نفری بود که حجاج او را کشت<ref>مجمل التواریخ و القصص، مؤلف مجهول (نوشته در 520)، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بی تا، ص 305.</ref>. حجاج پس از سعید بن جبیر بیش از چند روز زنده نبود و آکله در شکم او افتاد و از همین مرض به هلاکت رسید. گویند پس از کشتن سعید پیوسته میگفت: «سعید بن جبیر با من چه کار دارد که هر وقت میخواهم بخوابم گلوی مرا میگیرد<ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین؛ مروج الذهب و معادن الجواهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1374، ج 2، ص 167.</ref>؟» حجاج چهل روز بعد از کشته شدن سعید مرد<ref>دینوری، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، نشر نی، ص 371.</ref>. | ||
سعید بن جبیر در [[شعبان|ماه شعبان]] سال نود و پنج هجری به دستور حجاج کشته شد<ref>ابن فضل الله العمری، شهاب الدین احمد بن یحیی؛ مسالک الابصار فی ممالک الامصار، ابوظبی، المجمع الثقافی، 1423، ج 5، ص 615.</ref>. البته در سن او بین مورخین اختلاف است. برخی او را چهل و نه ساله<ref>دینوری، اخبار الطوال، پیشین، ص 371.</ref> و برخی سن او را پنجاه، برخی پنجاه و یک و برخی دیگر پنجاه و هشت ذکر نمودند، به هر حال در سن وی هنگام وفات اختلاف وجود دارد<ref>الجزری، عزالدین بن الأثیر أبو الحسن علی بن محمد؛ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1409، ج 2، ص 237.</ref>. | سعید بن جبیر در [[شعبان|ماه شعبان]] سال نود و پنج هجری به دستور حجاج کشته شد<ref>ابن فضل الله العمری، شهاب الدین احمد بن یحیی؛ مسالک الابصار فی ممالک الامصار، ابوظبی، المجمع الثقافی، 1423، ج 5، ص 615.</ref>. البته در سن او بین مورخین اختلاف است. برخی او را چهل و نه ساله<ref>دینوری، اخبار الطوال، پیشین، ص 371.</ref> و برخی سن او را پنجاه، برخی پنجاه و یک و برخی دیگر پنجاه و هشت ذکر نمودند، به هر حال در سن وی هنگام وفات اختلاف وجود دارد<ref>الجزری، عزالدین بن الأثیر أبو الحسن علی بن محمد؛ أسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1409، ج 2، ص 237.</ref>. | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
* [[ | * [[شیخ طوسی]] | ||
*[[عبدالله ابن عباس]] | *[[عبدالله ابن عباس]] | ||
*[[حجاج بن یوسف|حجاج بن یوسف ثقفی]] | *[[حجاج بن یوسف|حجاج بن یوسف ثقفی]] |