پرش به محتوا

ابوالخطاب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''محمدبن ابی زینب مقلاص اسدی''' ملقب به [[ابوالخطاب]] است که فرقه غالی [[خطابیه]] به وی منسوب است. از وی به عنوان یکی از پایه‌گذاران [[اسماعیلیه]] و نیز در شمار مرتبه ابواب در سلسله مراتب مقدس [[نصیریه]] نام برده‌اند. در بعضی از منابع از وی با کنیه ابواسماعیل یاد شده که برخی را بر آن داشته است تا وی را پدر معنوی اسماعیل بن جعفر بدانند. او از [[قبیله بنی اسد]] و ساکن [[کوفه]] بود. به نقل [[محمد بن یعقوب کلینی|ثقة الاسلام کلینی]] در فروع کافی، ابوالخطاب قبل از گرایش به غلو از یاران مهم [[جعفر بن محمد (صادق‌)]] بوده و سؤالات [[صحابه|اصحاب]] [[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق(علیه‌السلام)]] را از کوفه به [[مدینه]] برده و پاسخ دریافتی از امام را برای اصحاب ارسال می‌داشته است.  
'''محمدبن ابی زینب مقلاص اسدی''' ملقب به [[ابوالخطاب]] است که فرقه غالی [[خطابیه]] به وی منسوب است. از وی به عنوان یکی از پایه‌گذاران [[اسماعیلیه]] و نیز در شمار مرتبه ابواب در سلسله مراتب مقدس [[نصیریه]] نام برده‌اند. در بعضی از منابع از وی با کنیه ابواسماعیل یاد شده که برخی را بر آن داشته است تا وی را پدر معنوی اسماعیل بن جعفر بدانند. او از [[قبیله بنی اسد]] و ساکن [[کوفه]] بود. به نقل [[شیخ کلینی|ثقة الاسلام کلینی]] در فروع کافی، ابوالخطاب قبل از گرایش به غلو از یاران مهم [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر بن محمد (صادق‌)]] بوده و سؤالات [[صحابه|اصحاب]] [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السلام)]] را از کوفه به [[مدینه]] برده و پاسخ دریافتی از امام را برای اصحاب ارسال می‌داشته است.  
افکار غلوآمیز ابوالخطاب از سوی [[جعفر بن محمد (صادق‌)]] شدیداً رد شد و در مواضع گوناگون به لعن و نفرین ابوالخطاب پرداخت و از او با عناوین [[کافر]]، [[مشرک]] و دشمن خدا یاد شده است. در روایاتی آمده است که ابوالخطاب به امام صادق دروغ می‌بست و در کتب اصحاب امام صادق دست برده و احادیثی را به نام امام صادق از خود ساخته و در این کتاب‌ها قرار می‌داد و برای همین علت بعضی از اصحاب کتاب‌های خود را به امام عرضه می‌کردند تا صحت [[احادیث]] آنها به رویت امام برسد و شاید از اینجا عرضه کتب و عقاید به امام به عنوان [[سنت]] مطرح شد تا امام، سره را از ناسره جدا کرده و به تنقیح عقاید بپردازد.
افکار غلوآمیز ابوالخطاب از سوی امام صادق‌(علیه‌السلام) شدیداً رد شد و در مواضع گوناگون به لعن و نفرین ابوالخطاب پرداخت و از او با عناوین [[کافر]]، [[مشرک]] و دشمن خدا یاد شده است. در روایاتی آمده است که ابوالخطاب به امام صادق دروغ می‌بست و در کتب اصحاب امام صادق دست برده و احادیثی را به نام امام صادق از خود ساخته و در این کتاب‌ها قرار می‌داد و برای همین علت بعضی از اصحاب کتاب‌های خود را به امام عرضه می‌کردند تا صحت [[احادیث]] آنها به رویت امام برسد و شاید از اینجا عرضه کتب و عقاید به امام به عنوان [[سنت]] مطرح شد تا امام، سره را از ناسره جدا کرده و به تنقیح عقاید بپردازد.


== نام و کنیه ابوالخطاب ==
== نام و کنیه ابوالخطاب ==
نام ابوالخطاب، محمد بن مقلاص بن ابی زینب اسدی کوفی (از موالی بنی اسد) است. [[حسن بن یوسف حلی|علّامه حلّی]] در خلاصه الاقوال، نام او را مقلاص ذکر کرده است<ref>حلی، 1417ق، ص 429</ref>. همان گونه که [[سید ابوالقاسم خوئی]] و [[جعفر سبحانی|آیت‌الله سبحانی]] تذکر داده‌اند، نام او مقلاص نیست، بلکه نام پدرش مقلاص و نام خودش محمد است<ref>خوئی،1413ق، ج 15، ص 272؛ سبحانی، 1414ق، ص 441</ref>.
نام ابوالخطاب، محمد بن مقلاص بن ابی زینب اسدی کوفی (از موالی بنی اسد) است. [[حسن بن یوسف حلی|علّامه حلّی]] در خلاصه الاقوال، نام او را مقلاص ذکر کرده است<ref>حلی، 1417ق، ص 429</ref>. همان گونه که [[سید ابوالقاسم خوئی]] و [[جعفر سبحانی|آیت‌الله سبحانی]] تذکر داده‌اند، نام او مقلاص نیست، بلکه نام پدرش مقلاص و نام خودش محمد است<ref>خوئی،1413ق، ج 15، ص 272؛ سبحانی، 1414ق، ص 441</ref>.


بسیاری از منابع نام پدر وی را مقلاص با صاد ثبت کرده‌اند، ولی در [[رجال طوسی]] با سین آمده است<ref>طوسی، 1415ق، ص 296</ref> ابن داود هم در رجالش به همین مطلب اشاره دارد.<ref>حلی، 1392ق، ص 276</ref>. در برخی از منابع، القابی همچون اَجدَع، بزّاز (پارچه فروش) زرّاد(سازنده زره) و برّاد(فروشنده بُرد) را پس از نام وی ذکر کرده‌اند. این القاب عمدتاً نشان از شغل و جایگاه اجتماعی او دارد. علاوه بر کنیه ابوالخطاب، از دیگر کنیه‌های او به ابواسماعیل<ref>طوسی، 1348، ص290</ref> و ابوالظبیان <ref>مجلسی، 1363، ج‏75، ص290؛ خوئی، 1413ق، ج15، ص256</ref> ‏نیز می‌توان اشاره کرد.
بسیاری از منابع نام پدر وی را مقلاص با صاد ثبت کرده‌اند، ولی در [[رجال طوسی (کتاب)|رجال طوسی]] با سین آمده است<ref>طوسی، 1415ق، ص 296</ref> ابن داود هم در رجالش به همین مطلب اشاره دارد.<ref>حلی، 1392ق، ص 276</ref>. در برخی از منابع، القابی همچون اَجدَع، بزّاز (پارچه فروش) زرّاد(سازنده زره) و برّاد(فروشنده بُرد) را پس از نام وی ذکر کرده‌اند. این القاب عمدتاً نشان از شغل و جایگاه اجتماعی او دارد. علاوه بر کنیه ابوالخطاب، از دیگر کنیه‌های او به ابواسماعیل<ref>طوسی، 1348، ص290</ref> و ابوالظبیان <ref>مجلسی، 1363، ج‏75، ص290؛ خوئی، 1413ق، ج15، ص256</ref> ‏نیز می‌توان اشاره کرد.


== شخصیت ابوالخطاب پیش از انحراف ==
== شخصیت ابوالخطاب پیش از انحراف ==
خط ۳۱: خط ۳۱:
از [[ابن ابی‌عمیر]] نیز روایت شده است: شیعیان وقتی آن اتفاقات برای ابوالخطاب افتاد، نزد امام صادق ‌(علیه‌السلام) آمدند و از آن حضرت خواستند شخصی را به آنان معرفی کند که در امر [[دین]] و [[احکام شرعی|احکام شرعی]] بتوانند از او کمک بگیرند<ref>خوئی، 1413ق، ج 19، ص 318</ref>. از این روایت پیداست که ابوالخطاب پیش از انحرافش، از سوی امام صادق ‌(علیه‌السلام) به عنوان معتمد شیعیان که سؤالات خویش را از وی بپرسند، معرفی شده بود. بر اساس روایتی دیگر، [[حمران بن اعین]] در سؤالی که از امام صادق ‌(علیه‌السلام) پرسیده، او را مورد اعتماد معرفی کرده است<ref>صفار، 1404ق، ص 258و452</ref> قاضی نعمان مغربی نیز وی را (قبل از انحرافش) از داعیان امام صادق ‌(علیه‌السلام) معرفی کرده است. <ref>قاضی نعمان، 1383ق، ج1، ص49</ref>.
از [[ابن ابی‌عمیر]] نیز روایت شده است: شیعیان وقتی آن اتفاقات برای ابوالخطاب افتاد، نزد امام صادق ‌(علیه‌السلام) آمدند و از آن حضرت خواستند شخصی را به آنان معرفی کند که در امر [[دین]] و [[احکام شرعی|احکام شرعی]] بتوانند از او کمک بگیرند<ref>خوئی، 1413ق، ج 19، ص 318</ref>. از این روایت پیداست که ابوالخطاب پیش از انحرافش، از سوی امام صادق ‌(علیه‌السلام) به عنوان معتمد شیعیان که سؤالات خویش را از وی بپرسند، معرفی شده بود. بر اساس روایتی دیگر، [[حمران بن اعین]] در سؤالی که از امام صادق ‌(علیه‌السلام) پرسیده، او را مورد اعتماد معرفی کرده است<ref>صفار، 1404ق، ص 258و452</ref> قاضی نعمان مغربی نیز وی را (قبل از انحرافش) از داعیان امام صادق ‌(علیه‌السلام) معرفی کرده است. <ref>قاضی نعمان، 1383ق، ج1، ص49</ref>.


بر اساس نقل [[محمد باقر مجلسی|علامه مجلسی]]، شیعیان روایات زیادی از ابوالخطاب نقل کرده‌اند<ref>مجلسی، ‏ 1363، ج ‏53، ص 39</ref>. سؤالی که در اینجا مطرح است اینکه آیا روایات ابوالخطاب، پیش از انحرافش و به تعبیری، در زمان استقامتش، مقبول است یا خیر؟ ابن غضائری این روایات را نمی‌پذیرد<ref>ابن غضائری، 1422ق، ص88</ref>. علامه حلی نیز در خلاصه الاقول، ضمن اشاره به غلو ابوالخطاب و ملعون شدن وی، رأی ابن غضائری را نقل کرده و مطلبی بر آن اضافه نکرده است<ref>حلی، 1417ق، ص392</ref>. اما [[محمد بن حسن طوسی|شیخ طوسی]] روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش را پذیرفته است<ref>طوسی، 1417ق، ج‏1، ص151</ref>. [[محمد باقر مجلسی|علامه مجلسی]] نیز ضمن پذیرش این مطلب می‌نویسد: روایاتی هم که در حال انحراف از وی نقل شده، درصورتی که دیگران آن روایت را نقل کرده باشند، پذیرفته شده است<ref>مجلسی،1363، ج‏53، ص39</ref>. آیت‌الله خوئی نیز با استناد به کلام شیخ طوسی در عده الاصول می‌نویسد:... بنابراین، محمد بن ابی زینب پیش از انحرافش قابل اعتماد است<ref>خوئی، 1413ق، ج15، ص271</ref>. ایشان به روایاتی در این خصوص استناد کرده است.
بر اساس نقل [[محمد باقر مجلسی|علامه مجلسی]]، شیعیان روایات زیادی از ابوالخطاب نقل کرده‌اند<ref>مجلسی، ‏ 1363، ج ‏53، ص 39</ref>. سؤالی که در اینجا مطرح است اینکه آیا روایات ابوالخطاب، پیش از انحرافش و به تعبیری، در زمان استقامتش، مقبول است یا خیر؟ ابن غضائری این روایات را نمی‌پذیرد<ref>ابن غضائری، 1422ق، ص88</ref>. علامه حلی نیز در خلاصه الاقول، ضمن اشاره به غلو ابوالخطاب و ملعون شدن وی، رأی ابن غضائری را نقل کرده و مطلبی بر آن اضافه نکرده است<ref>حلی، 1417ق، ص392</ref>. اما [[شیخ طوسی]] روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش را پذیرفته است<ref>طوسی، 1417ق، ج‏1، ص151</ref>. [[محمد باقر مجلسی|علامه مجلسی]] نیز ضمن پذیرش این مطلب می‌نویسد: روایاتی هم که در حال انحراف از وی نقل شده، درصورتی که دیگران آن روایت را نقل کرده باشند، پذیرفته شده است<ref>مجلسی،1363، ج‏53، ص39</ref>. آیت‌الله خوئی نیز با استناد به کلام شیخ طوسی در عده الاصول می‌نویسد:... بنابراین، محمد بن ابی زینب پیش از انحرافش قابل اعتماد است<ref>خوئی، 1413ق، ج15، ص271</ref>. ایشان به روایاتی در این خصوص استناد کرده است.


در این‌که روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش پذیرفتنی باشد، بحثی نیست، اما به نظر می‌رسد تعیین اینکه کدام یک از روایات وی قبل از انحرافش صادر شده، مشکل است. برخی گفته‏‌اند: مرز میان دوره استقامت و انحراف او دقیقاً معلوم نیست<ref>کاوند، 1382، ص109</ref>. بدون شک، او در دوره [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر ‌علیه‌السلام]] و اوایل دوره امام صادق ‌(علیه‌السلام) منحرف نبوده است. بنابراین، اگر روایتی را در دوره امام باقر ‌(علیه‌السلام) و یا اوایل دوره امام صادق ‌(علیه‌السلام) نقل کرده است و یا تصریح شود که فلان روایت در دوره استقامت او نقل شده، پذیرفتنی است.
در این‌که روایات ابوالخطاب پیش از انحرافش پذیرفتنی باشد، بحثی نیست، اما به نظر می‌رسد تعیین اینکه کدام یک از روایات وی قبل از انحرافش صادر شده، مشکل است. برخی گفته‏‌اند: مرز میان دوره استقامت و انحراف او دقیقاً معلوم نیست<ref>کاوند، 1382، ص109</ref>. بدون شک، او در دوره [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر ‌علیه‌السلام]] و اوایل دوره امام صادق ‌(علیه‌السلام) منحرف نبوده است. بنابراین، اگر روایتی را در دوره امام باقر ‌(علیه‌السلام) و یا اوایل دوره امام صادق ‌(علیه‌السلام) نقل کرده است و یا تصریح شود که فلان روایت در دوره استقامت او نقل شده، پذیرفتنی است.
خط ۴۶: خط ۴۶:


== قتل ابوالخطاب ==
== قتل ابوالخطاب ==
سرانجام، ابوالخطاب در دوره [[منصور  عباسی|منصور خلیفه عباسی]](132ـ158) و در سال 138 هجری<ref>طوسی، 1348، ص296</ref>. احتمالاً برای ترویج عقاید خویش و یا تحقق بخشیدن به اهداف سیاسی اش، تصمیم به قیام گرفت. او با 70 نفر از یارانش، در [[مسجد کوفه]] قیام خویش را علنی کرد و به دستور منصور، توسط عیسی بن موسی، عامل ابوجعفر منصور عباسی، دستگیر شد و در کناسه [[کوفه]] به دار آویخته شد<ref>نوبختی، 1404ق، ص70</ref>. گفته شده است: عیسی بن موسی گروهی از یارانش را برای دستگیر کردن وی به [[مسجد]] (کوفه) فرستاد. [[جنگ]] شدیدی بین پیروان ابوالخطاب و نیروهای عیسی بن موسی رخ داد. یاران ابوالخطاب در این درگیری، به جای سلاح، از نی بهره می‌بردند. ابوالخطاب به آنان گفته بود: نی‌های شما، کار نیزه‌ها و سایر سلاح‌ها را خواهد کرد و سلاح‌های ایشان در شما اثرگذار نخواهد بود! وقتی 30 نفر از آنان کشته شدند و خلاف ادعای ابوالخطاب ثابت شد، یاران باقی مانده ابوالخطاب به وی اعتراض کردند و او در جواب گفت: اگر درباره شما [[بداء]] شده است، [[گناه]] من چیست<ref>اشعری قمی، 1360، ص81ـ82؛ نوبختی، 1404ق، ص70</ref>؟ این بیان نشانه عقیده فریب کارانه ابوالخطاب به بداء است.
سرانجام، ابوالخطاب در دوره [[منصور  عباسی|منصور خلیفه عباسی]] (132ـ158) و در سال 138 هجری<ref>طوسی، 1348، ص296</ref>. احتمالاً برای ترویج عقاید خویش و یا تحقق بخشیدن به اهداف سیاسی‌اش، تصمیم به قیام گرفت. او با 70 نفر از یارانش، در [[مسجد کوفه]] قیام خویش را علنی کرد و به دستور منصور، توسط عیسی بن موسی، عامل ابوجعفر منصور عباسی، دستگیر شد و در کناسه [[کوفه]] به دار آویخته شد<ref>نوبختی، 1404ق، ص70</ref>. گفته شده است: عیسی بن موسی گروهی از یارانش را برای دستگیر کردن وی به [[مسجد]] (کوفه) فرستاد. [[جنگ]] شدیدی بین پیروان ابوالخطاب و نیروهای عیسی بن موسی رخ داد. یاران ابوالخطاب در این درگیری، به جای سلاح، از نی بهره می‌بردند. ابوالخطاب به آنان گفته بود: نی‌های شما، کار نیزه‌ها و سایر سلاح‌ها را خواهد کرد و سلاح‌های ایشان در شما اثرگذار نخواهد بود! وقتی 30 نفر از آنان کشته شدند و خلاف ادعای ابوالخطاب ثابت شد، یاران باقی مانده ابوالخطاب به وی اعتراض کردند و او در جواب گفت: اگر درباره شما [[بداء]] شده است، [[گناه]] من چیست<ref>اشعری قمی، 1360، ص81ـ82؛ نوبختی، 1404ق، ص70</ref>؟ این بیان نشانه عقیده فریب کارانه ابوالخطاب به بداء است.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۶۰: خط ۶۰:


[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:ادیان و آیین‌ها]]
[[رده:شخصیت‌های تاریخی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۳۷

ویرایش