confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
برچسب: برگرداندهشده |
برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
علمای اصول برای اجتهاد معانی و تعاریف مختلفی ذکر کردهاند که به بعضی از آنها اشاره میشود: | علمای اصول برای اجتهاد معانی و تعاریف مختلفی ذکر کردهاند که به بعضی از آنها اشاره میشود: | ||
الف) هر گاه کسی در تحصیل و به دست آوردن ظن به حکمی شرعی تمام توان و همه قدرت خویش را به کار گیرد، در این صورت میگویند: او اجتهاد کرده و مجتهد است<ref>کفایة الاصول، خراسانی، محمّد کاظم، ج 2، ص 422؛ ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، همان، ص 250؛ الإحکام فی اصول الأحکام، همان، ج 4، ص 396</ref>. | * الف) هر گاه کسی در تحصیل و به دست آوردن ظن به حکمی شرعی تمام توان و همه قدرت خویش را به کار گیرد، در این صورت میگویند: او اجتهاد کرده و مجتهد است<ref>کفایة الاصول، خراسانی، محمّد کاظم، ج 2، ص 422؛ ارشاد الفحول الی تحقیق علم الاصول، همان، ص 250؛ الإحکام فی اصول الأحکام، همان، ج 4، ص 396</ref>. | ||
این تعریف اگرچه در کلمات بعضی از علمای امامیّه دیده میشود<ref>مبادی الوصول الی علم الاصول، مطهر قمی ابومنصور حسین بن یوسف بن علی بن حلّی، ص 240</ref>، ولی ریشه اصلی آن در کلمات علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] وجود دارد<ref>شرح مختصر، حاجبی، ص 460</ref>؛ زیرا عالمان اهل سنت ظن به احکام را به طور مطلق حجّت شرعی میدانند و آنچه نزد امامیّه معتبر است ظنون خاصّی است که دلیل خاص بر حجیّت آن اقامه شده باشد. اشکال دیگر مقیّد شدن تعریف به «تحصیل ظن به حکم شرعی» است؛ چون اگر بذل وسع و طاقت در تحصیل علم به حکم شرعی شود نیز، اجتهاد صدق میکند<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 597</ref>. | این تعریف اگرچه در کلمات بعضی از علمای امامیّه دیده میشود<ref>مبادی الوصول الی علم الاصول، مطهر قمی ابومنصور حسین بن یوسف بن علی بن حلّی، ص 240</ref>، ولی ریشه اصلی آن در کلمات علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] وجود دارد<ref>شرح مختصر، حاجبی، ص 460</ref>؛ زیرا عالمان اهل سنت ظن به احکام را به طور مطلق حجّت شرعی میدانند و آنچه نزد امامیّه معتبر است ظنون خاصّی است که دلیل خاص بر حجیّت آن اقامه شده باشد. اشکال دیگر مقیّد شدن تعریف به «تحصیل ظن به حکم شرعی» است؛ چون اگر بذل وسع و طاقت در تحصیل علم به حکم شرعی شود نیز، اجتهاد صدق میکند<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 597</ref>. | ||
ب) «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِفْرَاغُ الْوُسْعِ فی تَحْصِیلِ الْحُجَّةُ عَلَی الحکم الشَّرْعِیِّ<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 598</ref>»؛ (اجتهاد عبارت است از به کار گرفتن همه توان و قدرت و بذل وسع و طاقت در به دست آوردن حجّت بر حکم شرعی). | * ب) «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِفْرَاغُ الْوُسْعِ فی تَحْصِیلِ الْحُجَّةُ عَلَی الحکم الشَّرْعِیِّ<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 598</ref>»؛ (اجتهاد عبارت است از به کار گرفتن همه توان و قدرت و بذل وسع و طاقت در به دست آوردن حجّت بر حکم شرعی). | ||
اشکال این تعریف آن است که در تحقق اجتهاد، نهایت تلاش و به کارگیری تمام توان و نیرو در مقام فحص لازم نیست، بلکه اگر به قدری فحص و تحقیق کند که از وجود دلیل مخالف یا مخصّص و یا مقیّد مأیوس شود، کافی است تا به ظاهر دلیل اوّل اخذ کند؛ دیگر نیازی نیست که همه توان را در مقام فحص و تحقیق به کار گیرد. مگر اینکه منظور از تمام وسع، همان مقدار عرفی فحص باشد. | اشکال این تعریف آن است که در تحقق اجتهاد، نهایت تلاش و به کارگیری تمام توان و نیرو در مقام فحص لازم نیست، بلکه اگر به قدری فحص و تحقیق کند که از وجود دلیل مخالف یا مخصّص و یا مقیّد مأیوس شود، کافی است تا به ظاهر دلیل اوّل اخذ کند؛ دیگر نیازی نیست که همه توان را در مقام فحص و تحقیق به کار گیرد. مگر اینکه منظور از تمام وسع، همان مقدار عرفی فحص باشد. | ||
ج) تعریفی که در تنقیح آمده، و آن عبارت است از «تحصیل حجّت بر حکم شرعی<ref> التنقیح فی شرح العروة الوثقی، الخویی، سید ابوالقاسم، به قلم: غروی تبریزی، میرزا علی، ج 1، ص 22</ref>». | * ج) تعریفی که در تنقیح آمده، و آن عبارت است از «تحصیل حجّت بر حکم شرعی<ref> التنقیح فی شرح العروة الوثقی، الخویی، سید ابوالقاسم، به قلم: غروی تبریزی، میرزا علی، ج 1، ص 22</ref>». | ||
این تعریف اگرچه از تعاریف دیگر بهتر و کامل تر است، ولی اشکالش این است که شامل عمل مقلّد نیز میشود، زیرا او نیز حجّت بر حکم شرعی را از طریق قول [[مجتهد]] تحصیل میکند؛ ولی از طریق دلیل اجمالی. | این تعریف اگرچه از تعاریف دیگر بهتر و کامل تر است، ولی اشکالش این است که شامل عمل مقلّد نیز میشود، زیرا او نیز حجّت بر حکم شرعی را از طریق قول [[مجتهد]] تحصیل میکند؛ ولی از طریق دلیل اجمالی. | ||
د) تعریفی که نزد مشهور علمای اصول مورد قبول و خالی از اشکالات سابق است، چنین است: «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِخْرَاجُ الحکم الشَّرْعِیِّ الْفَرْعِیِّ اَوْ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ عَنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 599</ref>»؛ (اجتهاد عبارت است از استخراج و استنباط حکم شرعی فرعی، یا حجّتی شرعی بر حکم شرعی فرعی از طریق دلیلهای تفصیلی). | * د) تعریفی که نزد مشهور علمای اصول مورد قبول و خالی از اشکالات سابق است، چنین است: «الِاجْتِهَادِ هُوَ اسْتِخْرَاجُ الحکم الشَّرْعِیِّ الْفَرْعِیِّ اَوْ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ عَنْ أَدِلَّتِهَا التَّفْصِیلِیَّةِ<ref> انوار الاصول، همان، ج 3، ص 599</ref>»؛ (اجتهاد عبارت است از استخراج و استنباط حکم شرعی فرعی، یا حجّتی شرعی بر حکم شرعی فرعی از طریق دلیلهای تفصیلی). | ||
== بنیانگذاران اجتهاد == | == بنیانگذاران اجتهاد == |