۸۷٬۷۷۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ * وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَه اللّهِ عَلَيکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَينَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَه مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکم مِّنْهَا کذَلِک يبَينُ اللّهُ لَکمْ آياتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ * وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّه يدْعُونَ إِلَى الْخَيرِ وَيأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَينْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَينَاتُ وَأُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی، نمیرید * و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید و نعمتهای خداوند را بر خود به یادآورید که دشمنان همدیگر بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید، باشد که شما راهیاب گردید * و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و ایناناند که رستگارند * و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه گواهها برای آنان آمده اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود.» (آلعمران/102ـ105).<br> | «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ * وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکرُواْ نِعْمَه اللّهِ عَلَيکمْ إِذْ کنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَينَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَه مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکم مِّنْهَا کذَلِک يبَينُ اللّهُ لَکمْ آياتِهِ لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ * وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّه يدْعُونَ إِلَى الْخَيرِ وَيأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَينْهَوْنَ عَنِ الْمُنکرِ وَأُوْلَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَلاَ تَکونُواْ کالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَينَاتُ وَأُوْلَئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ ای مؤمنان! از خداوند چنان که سزاوار پروا از اوست پروا کنید و جز در مسلمانی، نمیرید * و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپراکنید و نعمتهای خداوند را بر خود به یادآورید که دشمنان همدیگر بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید، باشد که شما راهیاب گردید * و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و ایناناند که رستگارند * و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه گواهها برای آنان آمده اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود.» (آلعمران/102ـ105).<br> | ||
اگر چه مسلمانان در زمان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در مسایل زیادی اختلاف داشتند ولی آن حضرت، با تسامح بسیاری، ایشان را به حق رهنمون میساخت. پس از رحلت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نیز که در شماری از مسایل اختلاف پیدا کردند، دانستند که چگونه در اوج اختلاف، وحدت و انسجام و قدرت و شوکت و عزّت خویش را پاس بدارند.<br> | اگر چه مسلمانان در زمان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در مسایل زیادی اختلاف داشتند ولی آن حضرت، با تسامح بسیاری، ایشان را به حق رهنمون میساخت. پس از رحلت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نیز که در شماری از مسایل اختلاف پیدا کردند، دانستند که چگونه در اوج اختلاف، وحدت و انسجام و قدرت و شوکت و عزّت خویش را پاس بدارند.<br> | ||
اسلام، مشوق اختلافنظر بود و بر آن بود که با این روند، جنبش فکری در جامعه اسلام ایجاد نماید، ولی برای آنکه زیانهای این اختلافنظرها را از ساحت مسلمانان دور گرداند و عوارض جانبی | اسلام، مشوق اختلافنظر بود و بر آن بود که با این روند، جنبش فکری در جامعه اسلام ایجاد نماید، ولی برای آنکه زیانهای این اختلافنظرها را از ساحت مسلمانان دور گرداند و عوارض جانبی آن را کاهش دهد، آدابی برای آن در نظر گرفت و حدودی ترسیم کرد و روح سازندگی و مثبتگرایی و آفرینش و خلاقیت در آن دمید و آن را از دشمنی و خصومت و کینهتوزی و دشنام، پاک گرداند و به این ترتیب، انسان را از تعصبها و تقلید کورکورانه رهایی بخشید و او را به گشودگی و تجدّدگرایی فراخواند و از یورش علیه جمع بر حذر داشت و به داوری خدا و رسول ـ در هر مسئله خرد و کلانی ـ فرمان داد و اعلام نمود که اختلافها به هر میزان و حدودی که باشد، هرگز نباید به کشیدن سلاح بر روی برادران مسلمان منجر شود.<br> | ||
مسلمانان در ابتدای امر و آنگاه که حرکت خود را آغاز کردند چنین بودند و همگان آنچنآنکه خداوند متعال فرمانشان داده بود به ریسمان الهی چنگ زده بودند.<br> | مسلمانان در ابتدای امر و آنگاه که حرکت خود را آغاز کردند چنین بودند و همگان آنچنآنکه خداوند متعال فرمانشان داده بود به ریسمان الهی چنگ زده بودند.<br> | ||
واژه «جمیعاً» که در آیه «و اعتصموا بحبل الله جميعاً...» آمده، به نظر علمای نحو، «حال» است و واژه «حال» یعنی وضع و صورتی که جامعه در آن قرار دارد؛ یعنی پایبند به قرآن. قرآن از مسلمانان نمیپذیرد که هر یک از آنها گوشه عزلت گزیند و به پرستش خدا بپردازد و به آنچه بر سایر افراد امت میآید توجه نداشته باشد. خداوند این پرستش و طاعت را تنها در صورتی که همبسته و همدل و همنوا و متحد، پایبند دین او باشیم، از ما میپذیرد. مسلمانان صدر اسلام نیز چنین بودند.<br> | واژه «جمیعاً» که در آیه «و اعتصموا بحبل الله جميعاً...» آمده، به نظر علمای نحو، «حال» است و واژه «حال» یعنی وضع و صورتی که جامعه در آن قرار دارد؛ یعنی پایبند به قرآن. قرآن از مسلمانان نمیپذیرد که هر یک از آنها گوشه عزلت گزیند و به پرستش خدا بپردازد و به آنچه بر سایر افراد امت میآید توجه نداشته باشد. خداوند این پرستش و طاعت را تنها در صورتی که همبسته و همدل و همنوا و متحد، پایبند دین او باشیم، از ما میپذیرد. مسلمانان صدر اسلام نیز چنین بودند.<br> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
===2ـ کمین کفار نسبت به مسلمانان و کوشش در پراکنده ساختن آنها === | ===2ـ کمین کفار نسبت به مسلمانان و کوشش در پراکنده ساختن آنها === | ||
از آنجا که دین اسلام، ناسخ همه ادیان بود و همه ریاستهای موجود را تحت تأثیر قرار داد، همگان کینه | از آنجا که دین اسلام، ناسخ همه ادیان بود و همه ریاستهای موجود را تحت تأثیر قرار داد، همگان کینه آن را به دل گرفتند و چون در غایت زیبایی و نهایت شایستگی بود دشمنانش فزونی گرفتند و نقشههای شوم و توطئه علیه آن، فراوان گردید. (پیشین، ص80).<br> | ||
«علامه مقری» در کتاب خود «ازهار الریاض» سخنی از «علامه فقیه و وزیر و کاتب ابو یحیی بن عاصم» صاحب کتاب «جنه الرضی في التسلیم لما قدّر الله و قضی»، نقل کرده که در آن به ترفندهای خبیث کفار و فتنهانگیزیهای آنان و توطئههایی که علیه مسلمانان میچینند، اشاره کرده است.<br> | «علامه مقری» در کتاب خود «ازهار الریاض» سخنی از «علامه فقیه و وزیر و کاتب ابو یحیی بن عاصم» صاحب کتاب «جنه الرضی في التسلیم لما قدّر الله و قضی»، نقل کرده که در آن به ترفندهای خبیث کفار و فتنهانگیزیهای آنان و توطئههایی که علیه مسلمانان میچینند، اشاره کرده است.<br> | ||
او میگوید: «با نگاهی به نوشتههای تاریخی و اخبار سینه به سینه پادشاهان روشن میشود که مسیحیان ـ خداوند تباهشان گرداند ـ تنها پس از اختلافافکنی میان مسلمانان و کوششهای جدی در ایجاد تفرقه و تشتت میان مسلمانان و مفسدهجویی و نیرنگآفرینی میان شاهان جزیرهالعرب، توانستند از مسلمانان انتقام بگیرند و خانهها و سرزمینهای «جزیره» را ویران سازند و بر شهرها و آبادیهای فراوانی چیره شوند...». آنگاه میگوید: «و روزها و ایامی چند به زد و خورد و سازش و نزاع و کرنش و موافقت و مخالفت و دوستی و دشمنی و فریبکاری بر مؤمنان و توطئهچینی علیه موحدان و نیرنگکاری با مجاهدان، سپری شد. در این میان دشمنان وانمود میکردند که فرجام خوشی را برای وطن میخواهند و در رعایت حال آنان میکوشند و مصلحت ویژه آنان را دنبال میکنند. ولی بدا به آنان که این ترهّات را میپذیرند و چنین دروغهایی را راست میپندارند و چه مغرورند کسانی که چنین محالهایی را باور میکنند و از دشمنان چنین انتظاری دارند... ولی اگر با دقّت به کارهای ایشان نظر افکنیم و به وجدان خویش باز گردیم، هرگز نباید باور نماییم که آنها خیر و صلاح ما را میخواهند... چنین اندیشهای برای کسانی که عقیده توحید را دارند و به ستایش خدای میپردازند و دینشان دین پاک [اسلام] است و شریعتشان سپید و دین حقیقی دارند و پیامبرشان آن وجود مهربان و رئوف است و کتابشان قرآن کریم است و در هدایت به دنبال صراط المستقیم هستند، چنین کسانی چگونه این ویژگیهای ادعایی مثبت را از طرف کسانی که عقیده آنان تثلیث و دینشان آلوده و معبودشان صلیب است و نمادشان تصلیب و دینشان منسوخ و ختنه فرزندانشان در آب فرو کردن [غسل تعمید] است و آمرزنده گناهانشان کشیش و پروردگارشان عیسی مسیحی است که آغشته به خون شد و سرکه را به جای آب نوشید و یهودیان او را در حالی که به دار آویخته شده بود، کشتند و از پای درش آوردند و او از مرگ بیتابی کرد و ترسید و تا دیگر مواردی متناسب با این یاوهها باشد، چگونه از این کافران به اندازه یک ذرّه، جلب منفعت و دفع ضرر انتظار میرود؟ خداوندا! عقل و دین ما را حفظ نما و راه هدایت دیدگان را، رهنمونمان ساز». (مقری تلمسانی، 1358ق، ج1، ص53ـ50).<br> | او میگوید: «با نگاهی به نوشتههای تاریخی و اخبار سینه به سینه پادشاهان روشن میشود که مسیحیان ـ خداوند تباهشان گرداند ـ تنها پس از اختلافافکنی میان مسلمانان و کوششهای جدی در ایجاد تفرقه و تشتت میان مسلمانان و مفسدهجویی و نیرنگآفرینی میان شاهان جزیرهالعرب، توانستند از مسلمانان انتقام بگیرند و خانهها و سرزمینهای «جزیره» را ویران سازند و بر شهرها و آبادیهای فراوانی چیره شوند...». آنگاه میگوید: «و روزها و ایامی چند به زد و خورد و سازش و نزاع و کرنش و موافقت و مخالفت و دوستی و دشمنی و فریبکاری بر مؤمنان و توطئهچینی علیه موحدان و نیرنگکاری با مجاهدان، سپری شد. در این میان دشمنان وانمود میکردند که فرجام خوشی را برای وطن میخواهند و در رعایت حال آنان میکوشند و مصلحت ویژه آنان را دنبال میکنند. ولی بدا به آنان که این ترهّات را میپذیرند و چنین دروغهایی را راست میپندارند و چه مغرورند کسانی که چنین محالهایی را باور میکنند و از دشمنان چنین انتظاری دارند... ولی اگر با دقّت به کارهای ایشان نظر افکنیم و به وجدان خویش باز گردیم، هرگز نباید باور نماییم که آنها خیر و صلاح ما را میخواهند... چنین اندیشهای برای کسانی که عقیده توحید را دارند و به ستایش خدای میپردازند و دینشان دین پاک [اسلام] است و شریعتشان سپید و دین حقیقی دارند و پیامبرشان آن وجود مهربان و رئوف است و کتابشان قرآن کریم است و در هدایت به دنبال صراط المستقیم هستند، چنین کسانی چگونه این ویژگیهای ادعایی مثبت را از طرف کسانی که عقیده آنان تثلیث و دینشان آلوده و معبودشان صلیب است و نمادشان تصلیب و دینشان منسوخ و ختنه فرزندانشان در آب فرو کردن [غسل تعمید] است و آمرزنده گناهانشان کشیش و پروردگارشان عیسی مسیحی است که آغشته به خون شد و سرکه را به جای آب نوشید و یهودیان او را در حالی که به دار آویخته شده بود، کشتند و از پای درش آوردند و او از مرگ بیتابی کرد و ترسید و تا دیگر مواردی متناسب با این یاوهها باشد، چگونه از این کافران به اندازه یک ذرّه، جلب منفعت و دفع ضرر انتظار میرود؟ خداوندا! عقل و دین ما را حفظ نما و راه هدایت دیدگان را، رهنمونمان ساز». (مقری تلمسانی، 1358ق، ج1، ص53ـ50).<br> | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
از جمله ادعاهای باطلی که خلق را گمراه میسازد و به تفرقه و نزاع میان مسلمانان میانجامد، اتهام برخی اهلسنت به شیعیان مبنی بر قول به تحریف قرآن است؛ از جمله آنچه که «محمد بن حسن حجوی ثعالبی» از علمای مغرب گفته که شیعیان قائل به نزول وحی بر امامان دوازدهگانه خود پس از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) هستند و آیاتی را در قرآن افزوده یا کاسته و پنهان ساخته و چون رازی میان خود نگاه داشتهاند تا بر کمخردان فتنه انگیزی کنند. (حجوی ثعالبی فاسی، 1426 ق، ص40).<br> | از جمله ادعاهای باطلی که خلق را گمراه میسازد و به تفرقه و نزاع میان مسلمانان میانجامد، اتهام برخی اهلسنت به شیعیان مبنی بر قول به تحریف قرآن است؛ از جمله آنچه که «محمد بن حسن حجوی ثعالبی» از علمای مغرب گفته که شیعیان قائل به نزول وحی بر امامان دوازدهگانه خود پس از پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) هستند و آیاتی را در قرآن افزوده یا کاسته و پنهان ساخته و چون رازی میان خود نگاه داشتهاند تا بر کمخردان فتنه انگیزی کنند. (حجوی ثعالبی فاسی، 1426 ق، ص40).<br> | ||
و یا از این قبیل است آنچه «احسان الهی ظهیر» در کتاب خود «الشیعه و القرآن» نوشته است: «ما خود را پایبند میدانیم که در این مورد چیزی نگوییم مگر آنکه از یکی از امامان دوازدهگانه و از کتاب خود شیعیان و آنچه از نظر آنها قابل اعتماد است، نقل کرده باشیم و یادآور شویم که شیعه در زمان همه پیشوایان خود ـ بدون هیچ استثنایی ـ معتقد بودهاند که قرآن تحریف شده و دچار تغییر گردیده است و در آن چیزهای زیادی اضافه یا از آن کاسته شده است». (الهی ظهیر، 1426ق، ص26).<br> | و یا از این قبیل است آنچه «احسان الهی ظهیر» در کتاب خود «الشیعه و القرآن» نوشته است: «ما خود را پایبند میدانیم که در این مورد چیزی نگوییم مگر آنکه از یکی از امامان دوازدهگانه و از کتاب خود شیعیان و آنچه از نظر آنها قابل اعتماد است، نقل کرده باشیم و یادآور شویم که شیعه در زمان همه پیشوایان خود ـ بدون هیچ استثنایی ـ معتقد بودهاند که قرآن تحریف شده و دچار تغییر گردیده است و در آن چیزهای زیادی اضافه یا از آن کاسته شده است». (الهی ظهیر، 1426ق، ص26).<br> | ||
این گفتههای آنهاست؛ گفتههایی که بیهیچ تأمل و دقتی بیان شده است، حال آنکه دقت و تأمل در مسایل، امر لازم و واجبی است که هیچ کس نباید | این گفتههای آنهاست؛ گفتههایی که بیهیچ تأمل و دقتی بیان شده است، حال آنکه دقت و تأمل در مسایل، امر لازم و واجبی است که هیچ کس نباید آن را نادیده بگیرد. خداوند تأکید فرموده: «وَ کانَ الإِْنْسانُ عَجُولاً ً؛ و آدمی شتابگر است» (اسراء/11) و نیز فرموده است: «خُلِقَ الإِْنْسانُ مِنْ عَجَلٍ؛ آدمی را از شتاب آفریدهاند» (انبیاء/37).<br> | ||
و پیامبر و فرستاده خود(صلیاللهعلیهوآله) را به عدم عجله و شتاب، سفارش کرده است: «وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یقْضى إِلَیک وَحْیهُ؛ ... و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد، شتاب مکن...» (طه/114).<br> | و پیامبر و فرستاده خود(صلیاللهعلیهوآله) را به عدم عجله و شتاب، سفارش کرده است: «وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یقْضى إِلَیک وَحْیهُ؛ ... و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد، شتاب مکن...» (طه/114).<br> | ||
اقدام به هر کاری و حکم بر هر امری باید پس از دقّت و تأمل و بینش درست صورت گیرد و بینش درست نیز مستلزم تأمل کافی است.<br> | اقدام به هر کاری و حکم بر هر امری باید پس از دقّت و تأمل و بینش درست صورت گیرد و بینش درست نیز مستلزم تأمل کافی است.<br> | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
==بخش دوم: راههای چیرگی بر موانع «تقریب» و وحدت== | ==بخش دوم: راههای چیرگی بر موانع «تقریب» و وحدت== | ||
'''1ـ حتماً باید میان ناسیونالیسم و قومگرایی و گفتمان اسلامی، گفتوگویی صورت گیرد''' و پیشنهاد میشود که ناسیونالیسم اولاً به این اختلاف اذعان نماید و ثانیاً به همیاری و همکاری با باطل پایان بخشد و دین را به عنوان ارزشی والا بپذیرد. همچنین در گفتمان اسلامی باید قوانین و سنتهای تاریخ و تکامل تاریخی و حقایق تحولات هستی و برادری دینی و جوامع زبانی و جوامع دیگر چون: خویشاوندی، همسایگی و ... پذیرفته شود؛ گو اینکه این حقایق، در اصل از سوی دین پذیرفته شده است، زیرا خداوند به ما فرمان اجتهاد و بررسی مسایل بر اساس دادهها و شرایط دوران و ... را داده است.<br> | '''1ـ حتماً باید میان ناسیونالیسم و قومگرایی و گفتمان اسلامی، گفتوگویی صورت گیرد''' و پیشنهاد میشود که ناسیونالیسم اولاً به این اختلاف اذعان نماید و ثانیاً به همیاری و همکاری با باطل پایان بخشد و دین را به عنوان ارزشی والا بپذیرد. همچنین در گفتمان اسلامی باید قوانین و سنتهای تاریخ و تکامل تاریخی و حقایق تحولات هستی و برادری دینی و جوامع زبانی و جوامع دیگر چون: خویشاوندی، همسایگی و ... پذیرفته شود؛ گو اینکه این حقایق، در اصل از سوی دین پذیرفته شده است، زیرا خداوند به ما فرمان اجتهاد و بررسی مسایل بر اساس دادهها و شرایط دوران و ... را داده است.<br> | ||
راههای تحقق آن نیز احساس همه مسلمانان ـ اعم از ملتها و دولتها ـ به سرنوشت واحد و پایبندی به عروه الوثقای الهی، یعنی دین خدا، است. این بدان معناست که باید از هر آنچه روح دینی را تضعیف میکند و | راههای تحقق آن نیز احساس همه مسلمانان ـ اعم از ملتها و دولتها ـ به سرنوشت واحد و پایبندی به عروه الوثقای الهی، یعنی دین خدا، است. این بدان معناست که باید از هر آنچه روح دینی را تضعیف میکند و آن را در دلها میکشد، دوری جست، زیرا این امر سبب مسخ حقایق جامعه و دولت اسلامی است.<br> | ||
جناب «شیخ لطف الله صافی» میگوید: «وظیفه ما و بهویژه علما و رهبران و نویسندگان و ثروتمندان و قدرتمندان و... چنگ زدن به ریسمان الهی و اتحاد و فراخوانی مسلمانان به دوستی و مهرورزی است، نه اینکه به بحث در اینکه کدام صحابه برتر است و نیز به اختلافهای مذهبی بپردازیم و | جناب «شیخ لطف الله صافی» میگوید: «وظیفه ما و بهویژه علما و رهبران و نویسندگان و ثروتمندان و قدرتمندان و... چنگ زدن به ریسمان الهی و اتحاد و فراخوانی مسلمانان به دوستی و مهرورزی است، نه اینکه به بحث در اینکه کدام صحابه برتر است و نیز به اختلافهای مذهبی بپردازیم و آن را وسیلهای برای کین و نفرت سازیم و آتشی را که طی زمان به خاموشی گراییده، از نو برافروزانیم و کینههایی را که سختیها و مصایب مشترک از یادها برده بود، مجدداً احیا کنیم». (صافی، پیشین، ص9 و 10).<br> | ||
'''2ـ لزوم رویارویی با رسوبات گذشته''' و آنچه به ارث بردهایم و نیز دخالتهای بیگانگان در بسیاری از مسایل ما طی قرنهای متمادی، به علت ضعف و پراکندگی و تفرقه ما.<br> | '''2ـ لزوم رویارویی با رسوبات گذشته''' و آنچه به ارث بردهایم و نیز دخالتهای بیگانگان در بسیاری از مسایل ما طی قرنهای متمادی، به علت ضعف و پراکندگی و تفرقه ما.<br> | ||
'''3ـ توجه به عناصر وحدت اسلامی''' به جای چنگاندازی به عوامل اختلاف و ترک دلایل اختلاف و کوشش در راستای توجه به آنچه ما را به هم نزدیک میسازد نه آنچه میان ما تفرقه ایجاد میکند و وحدت ما را در هم میشکند.<br> | '''3ـ توجه به عناصر وحدت اسلامی''' به جای چنگاندازی به عوامل اختلاف و ترک دلایل اختلاف و کوشش در راستای توجه به آنچه ما را به هم نزدیک میسازد نه آنچه میان ما تفرقه ایجاد میکند و وحدت ما را در هم میشکند.<br> |