۸۷٬۷۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
تسبیح و تقدیس خدایی را سزاست که بنده خود را در شبی از مسجدالحرام به مسجدالأقصی برد، که اطرافش را پربرکت ساخته ایم، تا برخی از نشانههای (عظمت و قدرت) خود را بدو بنمایانیم. | تسبیح و تقدیس خدایی را سزاست که بنده خود را در شبی از مسجدالحرام به مسجدالأقصی برد، که اطرافش را پربرکت ساخته ایم، تا برخی از نشانههای (عظمت و قدرت) خود را بدو بنمایانیم. | ||
این آیه المسجدالحرام را ـ با وجود برکات و بزرگی هایش ـ توصیف نکرده است؛ ولی با وجمله «جایی که دور و برش را پر برکت ساخته ایم» به توصیف مسجدالاقصی پرداخته است. و قتی که اطرافش و حومه اش با برکت باشد، پس به یقین خود مبارک و با برکت است. | این آیه المسجدالحرام را ـ با وجود برکات و بزرگی هایش ـ توصیف نکرده است؛ ولی با وجمله «جایی که دور و برش را پر برکت ساخته ایم» به توصیف مسجدالاقصی پرداخته است. و قتی که اطرافش و حومه اش با برکت باشد، پس به یقین خود مبارک و با برکت است. | ||
قصه اسرا و معراج، سرشار از اسرار و دلالتهایی است که حاکی از اهمیت این مکان مبارک است، همان مکانی که [[جبرئیل]] براق را در آن بست ـ همان چهار پای عجیبی که وسیله نقلیه بین مکه و قدس بود ـ جبرئیل | قصه اسرا و معراج، سرشار از اسرار و دلالتهایی است که حاکی از اهمیت این مکان مبارک است، همان مکانی که [[جبرئیل]] براق را در آن بست ـ همان چهار پای عجیبی که وسیله نقلیه بین مکه و قدس بود ـ جبرئیل آن را به صخره بست تا از سفر دیگری که از قدس یا مسجدالاقصی به مقصد آسمانهای بالا، به مقصد «[[سدره المنتهی]]» آغاز شد بازگردد، و از اینجا بود که خاطراتی مثل صخره و دیوار براق، از این سفر، برای مسلمانان به یادگار ماند. | ||
اگر قدس در این سفر مد نظر نمیبود خیلی راحت میتوانست معراج از مکه، یکسره به آسمان صورت گیرد؛ ولی گذشتن از این ایستگاه قدسی مخصوصا مد نظر بوده است، چنانچه [[قرآن|قرآن کریم]] و احادیث گهربار این را میرساند. | اگر قدس در این سفر مد نظر نمیبود خیلی راحت میتوانست معراج از مکه، یکسره به آسمان صورت گیرد؛ ولی گذشتن از این ایستگاه قدسی مخصوصا مد نظر بوده است، چنانچه [[قرآن|قرآن کریم]] و احادیث گهربار این را میرساند. | ||
یکی از ثمرات سفر اسرا برقراری ارتباط بین آغاز و پایان اسرا یعنی مسجدالاقصی است. و این ارتباط تأثیر و دلا لت خاصی در بینش، و وجدان و باطن انسان [[مسلمان]] دارد، به طوری که قدسیت و پاکی هر یک از این دو مسجد از دیگری جدا نشدنی است و هر کس در قبال یکی از این دو کوتاهی کند گویی که در قبال دیگری کوتاهی نموده است. | یکی از ثمرات سفر اسرا برقراری ارتباط بین آغاز و پایان اسرا یعنی مسجدالاقصی است. و این ارتباط تأثیر و دلا لت خاصی در بینش، و وجدان و باطن انسان [[مسلمان]] دارد، به طوری که قدسیت و پاکی هر یک از این دو مسجد از دیگری جدا نشدنی است و هر کس در قبال یکی از این دو کوتاهی کند گویی که در قبال دیگری کوتاهی نموده است. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
قدس سومین شهر معظم در اسلام است؛ | قدس سومین شهر معظم در اسلام است؛ | ||
* شهر اول در اسلام، [[مکه|مکه مکرمه]] است که خداوند با [[مسجدالحرام]] به آن شرف و برتری داده است. | * شهر اول در اسلام، [[مکه|مکه مکرمه]] است که خداوند با [[مسجدالحرام]] به آن شرف و برتری داده است. | ||
* دومین شهر در اسلام، طیبه یا [[مدینه |مدینه منوره]] است که خداوند | * دومین شهر در اسلام، طیبه یا [[مدینه |مدینه منوره]] است که خداوند آن را با [[مسجد النبى|مسجد نبوی]] مشرف گردانیده است و آرامگاه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)]] نیز در آن قرار دارد و سومین شهر در اسلام، قدس یا بیتالمقدس است که خداوند آن را با مسجدالاقصی ـ که خداوند گرداگردش را متبرک نموده است ـ شرف و برتری داده است. | ||
حدیث صحیحی دراینباره آمده است که بخاری و مسلم | حدیث صحیحی دراینباره آمده است که بخاری و مسلم آن را از [[ابوهریره|ابو هریره]] و [[ابوسعید خدری]] روایت کردهاند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: | ||
«لا تشد الرحال إلا إلی ثلاثه مساجد المسجدالحرام، والمسجدالأقصی، و مسجدی هذا» (متفق علیه) | «لا تشد الرحال إلا إلی ثلاثه مساجد المسجدالحرام، والمسجدالأقصی، و مسجدی هذا» (متفق علیه) | ||
بار سفر بسته نمیشود مگر برای سه مسجد: [[مسجدالحرام]] و [[مسجد الاقصی|مسجدالاقصی]] و مسجد من (که اینجاست) | بار سفر بسته نمیشود مگر برای سه مسجد: [[مسجدالحرام]] و [[مسجد الاقصی|مسجدالاقصی]] و مسجد من (که اینجاست) | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
در قصه خلیلش [[حضرت ابراهیم|ابراهیم (علیهالسلام)]] آنجا که میفرماید: | در قصه خلیلش [[حضرت ابراهیم|ابراهیم (علیهالسلام)]] آنجا که میفرماید: | ||
{{متن قرآن |و نجیناه و لوطا إلی الأرض التی بارکنا فیها للعالمین |سوره = أنبیاء |آیه = ۷۱ }} | {{متن قرآن |و نجیناه و لوطا إلی الأرض التی بارکنا فیها للعالمین |سوره = أنبیاء |آیه = ۷۱ }} | ||
«و او و [[لوط]] را نجات دادیم و به سرزمینی گسیل داشتیم که | «و او و [[لوط]] را نجات دادیم و به سرزمینی گسیل داشتیم که آن را برای جهانیان پر خیر و برکت کردهایم.» | ||
==== سوم ==== | ==== سوم ==== |