پرش به محتوا

فدک: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ۱۹ ژوئن
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
'''فدک''' سرزمینی تاریخی در صحرای حجاز و در اطراف [[مدینه]] است که پس از فتح [[خیبر]] و انتشار خبر سقوط آن یهودیان ساکن فدک به خاطر پیشگیری از لشگر کشی سپاه اسلام بدانجا نیمی از حاصل باغات و اراضی آن را به پیامبر مصالحه نمودند.<ref>معجم البلدان، ماده فدک.</ref> پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز آن را به دختر خود [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه زهرا سلام الله علیها]] بخشید اما پس از وفات پیامبر این سرزمین توسط ابوبکر مصادره شد.
'''فدک''' سرزمینی تاریخی در صحرای حجاز و در اطراف [[مدینه]] است که پس از فتح [[خیبر]] و انتشار خبر سقوط آن یهودیان ساکن فدک به خاطر پیشگیری از لشگر‌کشی سپاه اسلام بدانجا نیمی از حاصل باغات و اراضی آن را به پیامبر مصالحه نمودند.<ref>معجم البلدان، ماده فدک.</ref> پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز آن را به دختر خود [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه زهرا سلام الله علیها]] بخشید اما پس از وفات پیامبر این سرزمین توسط ابوبکر مصادره شد.


گذر بر تاریخ پرماجرای فدک و مناقشات آن همواره مورد توجه عالمان، محدثان، مورخان و پژوهش‌گران شیعه و سنی بوده است. در حالی که پیروان اهل بیت مصادره فدک به وسیله نظام حاکم، پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ظلم مضاعفی در حق خاندان پیغمبر پس از موضوع خلافت می‌دانند؛ اما نظریه‌پردازان اهل سنت در آن را اقدامی مشروع دانسته‌اند! مسأله فدک پیش از آن که بار اقتصادی داشته باشد، بار معنوی و سیاسی داشته که با گذشت زمان به مسائل اعتقادی پیوند خورده است.
گذر بر تاریخ پرماجرای فدک و مناقشات آن همواره مورد توجه عالمان، محدثان، مورخان و پژوهش‌گران شیعه و سنی بوده است. در حالی که پیروان اهل‌بیت مصادره فدک به وسیله نظام حاکم، پس از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ظلم مضاعفی در حق خاندان پیغمبر پس از موضوع خلافت می‌دانند؛ اما نظریه‌پردازان اهل‌سنت در آن را اقدامی مشروع دانسته‌اند! مسأله فدک پیش از آن که بار اقتصادی داشته باشد، بار معنوی و سیاسی داشته که با گذشت زمان به مسائل اعتقادی پیوند خورده است.


=موقعیت جغرافیایی و سابقه تاریخی فدک=
=موقعیت جغرافیایی و سابقه تاریخی فدک=
خط ۳۵: خط ۳۵:
و نیز از قول ابن عباس آورده: «لما نزلت وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَّه أقطع رسول اللّه فاطمة فدکا». چون آیه شریفه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فدک را ملک فاطمه علیهاالسلام قرار داد.
و نیز از قول ابن عباس آورده: «لما نزلت وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَّه أقطع رسول اللّه فاطمة فدکا». چون آیه شریفه نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فدک را ملک فاطمه علیهاالسلام قرار داد.


هیثمی در مجمع الزوائد و ذهبی در میزان الاعتدال، متقی در کنزالعمال و برخی دیگر از محدثان عامه نیز عین این مطلب را نقل کرده‌اند.<ref>نک: سوگنامه فدک، صص 134 و 135.</ref> در روایتی در بحار الانوار آمده است: پیامبر صلى الله علیه و آله ورقه ‏اى خواست و امیرالمؤمنین علیه ‏السلام را فراخواند و فرمود: «سند فدک را به عنوان بخشوده و اعطایى پیامبر بنویس و ثبت کن». امیرالمؤمنین علیه‏ السلام آن را نوشت، و خود حضرت با ام ‏ایمن بر آن شهادت دادند. پیامبر صلى الله علیه و آله در آنجا فرمود: «ام ‏ایمن زنى از اهل بهشت است». حضرت زهرا علیهاالسلام این نوشته را تحویل گرفت، و هنگام غصب فدک آن را عیناً نزد ابوبکر آورد و به عنوان مدرک ارائه فرمود.<ref> اسرار فدک، محمد باقر انصاری، ص22، به نقل از بحار الانوار: ج 21 ص 23.</ref>
هیثمی در مجمع الزوائد و ذهبی در میزان الاعتدال، متقی در کنزالعمال و برخی دیگر از محدثان عامه نیز عین این مطلب را نقل کرده‌اند.<ref>نک: سوگنامه فدک، صص 134 و 135.</ref> در روایتی در بحار الانوار آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله ورقه ‏ای خواست و امیرالمؤمنین علیه ‏السلام را فراخواند و فرمود: «سند فدک را به عنوان بخشوده و اعطایی پیامبر بنویس و ثبت کن». امیرالمؤمنین علیه‏ السلام آن را نوشت، و خود حضرت با ام ‏ایمن بر آن شهادت دادند. پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا فرمود: «ام ‏ایمن زنی از اهل بهشت است». حضرت زهرا علیهاالسلام این نوشته را تحویل گرفت، و هنگام غصب فدک آن را عیناً نزد ابوبکر آورد و به عنوان مدرک ارائه فرمود.<ref> اسرار فدک، محمد باقر انصاری، ص22، به نقل از بحار الانوار: ج 21 ص 23.</ref>


حضرت زهرا علیهاالسلام در سرزمین فدک نماینده ‏اى قرار داد و کارمندانى را تحت فرمانش سپرد، که پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود سالیانه را خدمت حضرت زهرا علیه االسلام تقدیم مى‏ نمود. درآمد فدک را سالیانه از هفتاد هزار سکه‏ ى طلا تا صد و بیست هزار سکه نوشته‏ اند.<ref> اسرار فدک، محمد باقر انصاری، ص22، بحار الانوار: ج 29 ص 118.</ref> هر ساله حضرت به اندازه ‏ى قوت خود برمى ‏داشت و بقیه را بین فقرا تقسیم مى‏ کرد و تا هنگام رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله این شیوه ادامه داشت.<ref> اسرار فدک، محمد باقر انصاری، ص22، بحار الانوار: ج 29 ص 123 ح 25.</ref>
حضرت زهرا علیهاالسلام در سرزمین فدک نماینده ‏ای قرار داد و کارمندانی را تحت فرمانش سپرد، که پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود سالیانه را خدمت حضرت زهرا علیه االسلام تقدیم می‌نمود. درآمد فدک را سالیانه از هفتاد هزار سکه‏ ی طلا تا صد و بیست هزار سکه نوشته‏ اند.<ref> اسرار فدک، محمد باقر انصاری، ص22، بحار الانوار: ج 29 ص 118.</ref> هر ساله حضرت به اندازه ‏ی قوت خود برمی ‏داشت و بقیه را بین فقرا تقسیم می‌کرد و تا هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله این شیوه ادامه داشت.<ref> اسرار فدک، محمد باقر انصاری، ص22، بحار الانوار: ج 29 ص 123 ح 25.</ref>


=ابوبکر و مصادره فدک=
=ابوبکر و مصادره فدک=
خط ۴۸: خط ۴۸:
* ارائه سند
* ارائه سند


مطابق با حدیثی از امام باقر علیه‌السلام حضرت زهرا علیهاالسلام پس از غصب فدک توسط ابوبکر آن را مطالبه نمود و نوشته پیامبر اکرم (ص) را به ابوبکر نشان داده و فرمود: این نوشته‏ ى پیامبر صلى الله علیه و آله براى من و فرزندانم است.<ref>بحار الانوار، ج1، ص23؛ و مکاتیب الرسول صلى الله علیه و آله و سلم، ج‏1، ص 291، به نقل از المصنف لعبدالرزاق 866: 8 و کنز العمال 222: 2</ref>
مطابق با حدیثی از امام باقر علیه‌السلام حضرت زهرا علیهاالسلام پس از غصب فدک توسط ابوبکر آن را مطالبه نمود و نوشته پیامبر اکرم (ص) را به ابوبکر نشان داده و فرمود: این نوشته‏ ی پیامبر صلی الله علیه و آله برای من و فرزندانم است.<ref>بحار الانوار، ج1، ص23؛ و مکاتیب الرسول صلى الله علیه و آله و سلم، ج‏1، ص 291، به نقل از المصنف لعبدالرزاق 866: 8 و کنز العمال 222: 2</ref>


=احتجاج با ابوبکر و عمر=
=احتجاج با ابوبکر و عمر=
حضرت فاطمه (س) به امر امیرالمؤمنین علیه ‏السلام به مجلسى که ابوبکر و عمر به همراه عده‏ اى در آن بودند آمد و در سخنان مفصلى که صورت مخاصمه و محاکمه داشت دلائل خود را براى اثبات حقانیت خود در تصرف فدک و غاصب بودن خصم بیان داشت.
حضرت فاطمه (س) به امر امیرالمؤمنین علیه ‏السلام به مجلسی که ابوبکر و عمر به همراه عده‏ ای در آن بودند آمد و در سخنان مفصلی که صورت مخاصمه و محاکمه داشت دلائل خود را برای اثبات حقانیت خود در تصرف فدک و غاصب بودن خصم بیان داشت.


برخی از مواردی که حضرت زهرا به عنوان دلیل و شواهد صدق ادعای خود بیان نمودند عبارتند از:
برخی از مواردی که حضرت زهرا به عنوان دلیل و شواهد صدق ادعای خود بیان نمودند عبارتند از:


اینکه در زمان حیات پیامبر صلى الله علیه و آله فدک تحت تصرف ایشان بوده است.
اینکه در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله فدک تحت تصرف ایشان بوده است.


اینکه آن حضرت به اعتراف حضار آن مجلس توسط پیامبر به عنوان «سیده‏ ى زنان اهل بهشت» معرفی شده است و ادعای باطل از ساحت آن حضرت به دور است.
اینکه آن حضرت به اعتراف حضار آن مجلس توسط پیامبر به عنوان «سیده‏ ی زنان اهل بهشت» معرفی شده است و ادعای باطل از ساحت آن حضرت به دور است.


اینکه آن حضرت یکی از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) است که مطابق با آیه تطهیر از جمله کسانی است که خداوند پلیدى‏ها را از آنان برده و آنان را پاکیزه گردانیده است و بنابراین حتی پذیرفتن شهادت بر علیه آنان خلاف است چه رسد به اینکه بدون دلیل به آنها نسبت کذب داده شود.
اینکه آن حضرت یکی از اهل بیت پیامبر اکرم (ص) است که مطابق با آیه تطهیر از جمله کسانی است که خداوند پلیدی‏‌ها را از آنان برده و آنان را پاکیزه گردانیده است و بنابراین حتی پذیرفتن شهادت بر علیه آنان خلاف است چه رسد به اینکه بدون دلیل به آنها نسبت کذب داده شود.


اینکه خداوند در خصوص فدک آیه نازل نمود و به پیامبر دستور داد که «فَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ؛ حق نزدیکانت را بده» و ذوی القربی آن حضرت و فرزندان ایشانند.
اینکه خداوند در خصوص فدک آیه نازل نمود و به پیامبر دستور داد که «فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ؛ حق نزدیکانت را بده» و ذوی القربی آن حضرت و فرزندان ایشانند.


پاسخ به مطالبه دلیل بر مالکیت فدک توسط عمر از آن حضرت به عمل خود آن دو، که ادعای جابر بن عبداللَّه و جریر بن عبداللَّه مبنی بر سهم داشتن از اموالی که از بحرین آمده بود بدون دلیل قبول کردند.
پاسخ به مطالبه دلیل بر مالکیت فدک توسط عمر از آن حضرت به عمل خود آن دو، که ادعای جابر بن عبداللَّه و جریر بن عبداللَّه مبنی بر سهم داشتن از اموالی که از بحرین آمده بود بدون دلیل قبول کردند.
خط ۶۸: خط ۶۸:
عمر و ابوبکر علی‌رغم این دلائل از آن حضرت برای اثبات ادعای خود درخواست شاهد نمودند و آن حضرت در قبال این درخواست امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام و ام ‏ایمن (و مطابق با برخی روایات اسماء بنت عمیس) را به عنوان شاهد آورد.
عمر و ابوبکر علی‌رغم این دلائل از آن حضرت برای اثبات ادعای خود درخواست شاهد نمودند و آن حضرت در قبال این درخواست امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام و ام ‏ایمن (و مطابق با برخی روایات اسماء بنت عمیس) را به عنوان شاهد آورد.


اما عمر شهادت امام على علیه‌السلام و حسنین را به این دلیل که همسر و فرزندان آن حضرت هستند و شهادت ام ایمن را به این دلیل که خدمتکار او و همچنین زنى غیر عرب است که با فصاحت نمى‏ تواند شهادت بدهد قبول نکرد! و در نهایت آن حضرت به توصیه امیر المومنین علیه‌السلام مجلس را ترک کرد در حالی که محزون و گریان بود و از خدا درخواست مواخذه آن دو را نمود.<ref>محمد باقر انصاری، اسرار فدک، ص 28 تا 37: بر اساس: بحار الانوار: ج 29 ص 134، 189، 194- 199. کتاب سلیم: ج 2 ص 868.</ref>
اما عمر شهادت امام علی علیه‌السلام و حسنین را به این دلیل که همسر و فرزندان آن حضرت هستند و شهادت ام ایمن را به این دلیل که خدمتکار او و همچنین زنی غیر عرب است که با فصاحت نمی‏ تواند شهادت بدهد قبول نکرد! و در نهایت آن حضرت به توصیه امیر المومنین علیه‌السلام مجلس را ترک کرد در حالی که محزون و گریان بود و از خدا درخواست مواخذه آن دو را نمود.<ref>محمد باقر انصاری، اسرار فدک، ص 28 تا 37: بر اساس: بحار الانوار: ج 29 ص 134، 189، 194- 199. کتاب سلیم: ج 2 ص 868.</ref>


=خطبه حضرت فاطمه در مسجد=
=خطبه حضرت فاطمه در مسجد=
در اقدام دیگری حضرت فاطمه سلام الله علیها با جمعى از زنان بنى هاشم به مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و در خطبه غرائی به غصب خلافت و غصب فدک توسط ابوبکر اعتراض نمود و با مردم اتمام حجت نمود. در بخش‌هایی از این خطبه که در خصوص فدک است آن حضرت می‌فرمایند:
در اقدام دیگری حضرت فاطمه سلام الله علیها با جمعی از زنان بنی هاشم به مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمد و در خطبه غرائی به غصب خلافت و غصب فدک توسط ابوبکر اعتراض نمود و با مردم اتمام حجت نمود. در بخش‌هایی از این خطبه که در خصوص فدک است آن حضرت می‌فرمایند:


«و شما اکنون گمان مى ‏برید که براى ما ارثى نیست، «أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ<ref>سوره آل عمران، آیه 50</ref>؛ آیا خواهان حکم جاهلیت هستید، و براى اهل یقین چه حکمى بالاتر از حکم خداوند است»، آیا نمى‏ دانید؟ بله می‌دانید و براى شما همانند آفتاب درخشان روشن است، که من دختر او هستم. اى مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند، اى پسر ابى ‏قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببرى و از ارث پدرم محروم باشم؟ امر تازه و زشتى آوردى، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر مى‏ اندازید، آیا قرآن نمى ‏گوید «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ<ref>سوره نمل، آیه 16</ref>؛ سلیمان از داود ارث برد»، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ‏ یَعْقُوبَ<ref>سوره مریم، آیه 6</ref> پروردگار مرا فرزندى عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد»، و فرمود: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ<ref>سوره احزاب، آیه 6</ref>؛ و خویشاوندان رحمى به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، و فرموده: «یُوصیکُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ<ref>سوره نساء، آیه 11</ref>؛ خداى تعالى به شما درباره فرزندان سفارش مى‌کند که بهره پسر دو برابر دختر است»، و مى‏ فرماید: «اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ<ref>سوره بقره، آیه 180</ref>؛ هنگامى که مرگ یکى از شما فرارسد بر شما نوشته شده که براى پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید، و این حکم حقّى است براى پرهیزگاران». و شما گمان مى ‏برید که مرا بهره‏ اى نبوده و سهمى از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیه ‏اى به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا مى ‏گوئید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمى ‏برند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمى ‏دانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟ اینک این تو و این شتر، شترى مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد. چه نیک داورى است خداوند، و نیکو دادخواهى است پیامبر، و چه نیکو وعده ‏گاهى است قیامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان مى ‏برند، و پشیمانى به شما سودى نمى ‏رساند، و براى هر خبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست که عذاب خوار کننده بر سر چه کسى فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه که را شامل مى ‏شود».<ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏29، ص226 و 227</ref>
«و شما اکنون گمان می‌‏برید که برای ما ارثی نیست، «أَ فَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ<ref>سوره آل عمران، آیه 50</ref>؛ آیا خواهان حکم جاهلیت هستید، و برای اهل یقین چه حکمی بالاتر از حکم خداوند است»، آیا نمی‏‌دانید؟ بله می‌دانید و برای شما همانند آفتاب درخشان روشن است، که من دختر او هستم. ای مسلمانان! آیا سزاوار است که ارث پدرم را از من بگیرند، ای پسر ابی ‏قحافه، آیا در کتاب خداست که تو از پدرت ارث ببری و از ارث پدرم محروم باشم؟ امر تازه و زشتی آوردی، آیا آگاهانه کتاب خدا را ترک کرده و پشت سر می‌اندازید، آیا قرآن نمی‌‏گوید «وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ<ref>سوره نمل، آیه 16</ref>؛ سلیمان از داود ارث برد»، و در مورد خبر زکریا آنگاه که گفت: «فَهَبْ لی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً یَرِثُنی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ‏ یَعْقُوبَ<ref>سوره مریم، آیه 6</ref> پروردگار مرا فرزندی عنایت فرما تا از من و خاندان یعقوب ارث برد»، و فرمود: «وَ اوُلُوا الْاَرْحامِ بَعْضُهُمْ اَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ<ref>سوره احزاب، آیه 6</ref>؛ و خویشاوندان رحمی به یکدیگر سزاوارتر از دیگرانند»، و فرموده: «یُوصیکُمُ اللَّهُ فی اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْاُنْثَیَیْنِ<ref>سوره نساء، آیه 11</ref>؛ خدای تعالی به شما درباره فرزندان سفارش می‌کند که بهره پسر دو برابر دختر است»، و می‏‌فرماید: «اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةَ لِلْوالِدَیْنِ وَالْاَقْرَبَیْنِ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَی الْمُتَّقینَ<ref>سوره بقره، آیه 180</ref>؛ هنگامی که مرگ یکی از شما فرارسد بر شما نوشته شده که برای پدران و مادران و نزدیکان وصیت کنید، و این حکم حقّی است برای پرهیزگاران». و شما گمان می‌‏برید که مرا بهره‏ ای نبوده و سهمی از ارث پدرم ندارم، آیا خداوند آیه ‏ای به شما نازل کرده که پدرم را از آن خارج ساخته؟ یا می‌‏گوئید: اهل دو دین از یکدیگر ارث نمی‌‏برند؟ آیا من و پدرم را از اهل یک دین نمی‌‏دانید؟ و یا شما به عام و خاص قرآن از پدر و پسرعمویم آگاهترید؟ اینک این تو و این شتر، شتری مهارزده و رحل نهاده شده، برگیر و ببر، با تو در روز رستاخیز ملاقات خواهد کرد. چه نیک داوری است خداوند، و نیکو دادخواهی است پیامبر، و چه نیکو وعده ‏گاهی است قیامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان می‌‏برند، و پشیمانی به شما سودی نمی‌‏رساند، و برای هر خبری قرارگاهی است، پس خواهید دانست که عذاب خوار کننده بر سر چه کسی فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه که را شامل می‌‏شود».<ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏29، ص226 و 227</ref>


=انگیزه‌های تصرف فدک=
=انگیزه‌های تصرف فدک=
در تحلیل هائی که در مورد واقعه تصرف فدک صورت گرفته، پیرامون انگیزه‌های تصرف فدک موارد زیر ذکر شده است:
در تحلیل‌هائی که در مورد واقعه تصرف فدک صورت گرفته، پیرامون انگیزه‌های تصرف فدک موارد زیر ذکر شده است:


تامین هزینه‌های خرید آراء موافق
تامین هزینه‌های خرید آراء موافق
خط ۸۶: خط ۸۶:
مقابله با مقام عصمت
مقابله با مقام عصمت


مقابله با احترام و محبت هاى خاص به اهل بیت
مقابله با احترام و محبت‌های خاص به اهل بیت


زیر پاگذاردن مبانى دینى
زیر پاگذاردن مبانی دینی


پیش گیری از اجراى قوانین بعدى اسلام
پیش‌گیری از اجرای قوانین بعدی اسلام


گرفتن منبع مالى از اهل بیت
گرفتن منبع مالی از اهل بیت


نشان دادن قدرت بدعت و قانون گذارى توسط غاصبین
نشان دادن قدرت بدعت و قانون‌گذاری توسط غاصبین


تحریک مردم در مخالفت با اهل بیت
تحریک مردم در مخالفت با اهل‌بیت


کسب قدرت مالى جهت اقدام بر علیه اهل البیت.<ref> محمدتقی رهبر، «فدک، نماد مظلومیت اهل بیت علیهم‌السلام»، میقات حج، زمستان 1379، شماره 34</ref>
کسب قدرت مالی جهت اقدام بر علیه اهل‌البیت.<ref> محمدتقی رهبر، «فدک، نماد مظلومیت اهل بیت علیهم‌السلام»، میقات حج، زمستان 1379، شماره 34</ref>


=فدک در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس=
=فدک در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس=
ممنوعیت فرزندان فاطمه از فدک، در زمان خلیفه اول پى ریزى گردید، و پس از درگذشت على، معاویه زمام امور را به دست گرفت، و فدک را میان سه نفر (مروان و عمرو بن عثمان و فرزندش یزید) تقسیم نمود. در دوران خلافت مروان، همه سهام در اختیار او قرار گرفت و وى آن را به فرزند خود عبدالعزیز بخشید. او نیز آن را به فرزندش «عمر بن عبدالعزیز» داد. از آن جا که او در میان خلفاء بنى‌امیه مردى میانه رو بود، نخستین بدعتى را که برداشت این بود که فدک را به فرزندان زهرا بازگردانید. پس از فوت وى، خلفاء بعدى فدک را از دست بنى هاشم گرفتند و تا روزى که طومار زندگى خلفاى بنى‌امیه در هم پیچیده شد، فدک در اختیار آنان باقى بود.
ممنوعیت فرزندان فاطمه از فدک، در زمان خلیفه اول پی‌ریزی گردید، و پس از درگذشت علی، معاویه زمام امور را به دست گرفت، و فدک را میان سه نفر (مروان و عمرو بن عثمان و فرزندش یزید) تقسیم نمود. در دوران خلافت مروان، همه سهام در اختیار او قرار گرفت و وی آن را به فرزند خود عبدالعزیز بخشید. او نیز آن را به فرزندش «عمر بن عبدالعزیز» داد. از آن جا که او در میان خلفاء بنی‌امیه مردی میانه‌رو بود، نخستین بدعتی را که برداشت این بود که فدک را به فرزندان زهرا بازگردانید. پس از فوت وی، خلفاء بعدی فدک را از دست بنی‌هاشم گرفتند و تا روزی که طومار زندگی خلفای بنی‌امیه در هم پیچیده شد، فدک در اختیار آنان باقی بود.


در دوران خلافت بنى‌عباس، مساله فدک نوسان عجیبى داشت. مثلا سفاح، آن را به عبدالله بن الحسن واگذار نمود، و پس از وى «منصور دوانقى» آن را باز گرفت، ولى فرزند او مهدى آن را به اولاد زهرا بازگردانید، و پس از وى موسى و هارون روى مصالح سیاسى از دست آنها در آوردند، تا آن که نوبت خلافت به مامون رسید. او رسما طى تشریفاتى حق را به صاحبانش واگذار نمود و پس از فوت وى باز وضع فدک نوسان پیدا کرد و گاهى مردود و گاهى ممنوع گشت.
در دوران خلافت بنی‌عباس، مساله فدک نوسان عجیبی داشت. مثلا سفاح، آن را به عبدالله بن الحسن واگذار نمود، و پس از وی «منصور دوانقی» آن را باز گرفت، ولی فرزند او مهدی آن را به اولاد زهرا بازگردانید، و پس از وی موسی و هارون روی مصالح سیاسی از دست آنها در آوردند، تا آن که نوبت خلافت به مامون رسید. او رسما طی تشریفاتی حق را به صاحبانش واگذار نمود و پس از فوت وی باز وضع فدک نوسان پیدا کرد و گاهی مردود و گاهی ممنوع گشت.


در عصر خلفاء بنى‌امیه و بنى العباس، فدک بیش از آن که جنبه انتفاعى داشته باشد، جنبه سیاسى به خود گرفته بود. خلفاء صدر اسلام به درآمد آن نیازمند بودند، ولى در زمان هاى بعدى ثروت و پول در میان امرا و خلفا به قدرى بود، که هرگز به درآمد فدک نیازى نبود. از این جهت، وقتى عمر بن عبدالعزیز، فدک را به اولاد فاطمه واگذار نمود، بنى‌امیه او را توبیخ کردند و گفتند: تو با این عملت شیخین: ابى بکر و عمر را تخطئه نمودى و او را وادار نمودند که درآمد آن را میان فرزندان فاطمه قسمت کند، و اصل مالکیت آن را در اختیار خود داشته باشد.<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، بوستان کتاب قم، قم، 1385، ص 758، به نقل از شرح نهج‌البلاغه ابن ابى الحدید، ج 16، ص278.</ref>
در عصر خلفاء بنی‌امیه و بنی العباس، فدک بیش از آن که جنبه انتفاعی داشته باشد، جنبه سیاسی به خود گرفته بود. خلفاء صدر اسلام به درآمد آن نیازمند بودند، ولی در زمان‌های بعدی ثروت و پول در میان امرا و خلفا به قدری بود، که هرگز به درآمد فدک نیازی نبود. از این جهت، وقتی عمر بن عبدالعزیز، فدک را به اولاد فاطمه واگذار نمود، بنی‌امیه او را توبیخ کردند و گفتند: تو با این عملت شیخین: ابی‌بکر و عمر را تخطئه نمودی و او را وادار نمودند که درآمد آن را میان فرزندان فاطمه قسمت کند، و اصل مالکیت آن را در اختیار خود داشته باشد.<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، بوستان کتاب قم، قم، 1385، ص 758، به نقل از شرح نهج‌البلاغه ابن ابى الحدید، ج 16، ص278.</ref>


=موقعیت کنونی فدک=
=موقعیت کنونی فدک=
بنا به نوشته مؤلف کتاب مدینه‌شناسی که خود از محل فدک دیدن کرده است، این منطقه امروزه به «الحائط» موسوم است که تابع امارت «حائل» است و در مغرب «الحُلیفه» و جنوب «ضرغد» قرار دارد. دقیقا در مرز شرقی خیبر دارای موقعیت مشخصی است. به گفته مؤلّف فوق‌الذکر، تا پایان سال 1975 میلادی، این منطقه شامل 21 روستا و دارای 11000 نفر جمعیت بوده و سکنه «الحائط» بیش از 1400 نفر نبوده است. فدک سرزمینی است پوشیده از نخلستان‌ها و برخوردار از امکانات کشاورزی و در عین حال مجاور سرزمین‌های خشک حره و تابش آفتاب گرم.
بنا به نوشته مؤلف کتاب مدینه‌شناسی که خود از محل فدک دیدن کرده است، این منطقه امروزه به «الحائط» موسوم است که تابع امارت «حائل» است و در مغرب «الحُلیفه» و جنوب «ضرغد» قرار دارد. دقیقا در مرز شرقی خیبر دارای موقعیت مشخصی است. به گفته مؤلّف فوق‌الذکر، تا پایان سال 1975 میلادی، این منطقه شامل 21 روستا و دارای 11000 نفر جمعیت بوده و سکنه «الحائط» بیش از 1400 نفر نبوده است. فدک سرزمینی است پوشیده از نخلستان‌ها و برخوردار از امکانات کشاورزی و در عین حال مجاور سرزمین‌های خشک حره و تابش آفتاب گرم.


حائط، بی‌هیچ نشانی از تاریخ، در لابلای نخلستان‌ها و صحرای خشک متروک، امروزه اهمیت خود را به عنوان منزلگاه مسافران از دست داده است.<ref> مدینه شناسی، ج 2، ص 492.</ref>
حائط، بی‌ هیچ نشانی از تاریخ، در لابلای نخلستان‌ها و صحرای خشک متروک، امروزه اهمیت خود را به عنوان منزلگاه مسافران از دست داده است.<ref> مدینه شناسی، ج 2، ص 492.</ref>


=منابع=
=منابع=
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۱۹۹

ویرایش